eitaa logo
این عماریون
384 دنبال‌کننده
226هزار عکس
60.9هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
26.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨﷽✨ 🚨 🌀 قسمت اول 📽 فیلمی زیبا و خاطره برانگیز از سرزمین خونرنگ و حال و هوای رزمندگان اسلام در عملیات عاشورایی ♦️  در دیماه ۱۳۶۵ با رمز مبارک یا زهرا (سلام الله علیها) در منطقه عمومی انجام گردید. ایثار و فداکاری رزمندگان اسلام در این عملیات بحدی بود که عراقیها و کشورهای حامی صدام را به ترس و وحشت انداخت . 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد 🖌 ... سلام شلمچه سلام بر تو ای قرار بی قراران ، ای جائیکه نه چندان دور نردبان معراج و ترقی بودی . سلام بر تو ای نقطه تلاقی عرش با فرش . سلام بر آن نیمه شب هایت ، سلام بر آن فضای عارفانه و عاشقانه ای که شب زنده دارانت با ترنم زیبا و ملکوتی الهی العفو ، می آفریدند. سلام بر نماز شب هایی که در سنگرهای آسمانی تو آغاز میشد و در بهشت خاتمه می یافت. و باز سلام بر تو ای شلمچه ، ای جبهه عاشقان ، ای تمامیت عرشیان...
27.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلمی زیبا و خاطره برانگیز از جبهه های حق علیه باطل و حال و هوای رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس با نوحه ای بسیار زیبا و شنیدنی از مداح باصفای جبهه ها ای کشته ی در خون شناور لبیک مولا حسین لب تشنه بی سر لبیک بر وارث خون تو رهبر لبیک ای هادی رزمنده پرور لبیک دادی پیام از آن گلوی خونین حسین جان  بر هر مجاهد آمد از تو تحسین حسین جان اسلام را خون تو کرده تضمین حسین جان گفتی حسین را کیست یاور لبیک مولا حسین لب تشنه بی سر لبیک ای نور چشمان رسول اکرم حسین جان در پاسخت ای نور هر دو عالم حسین جان واجب شده بر ما که جمله با هم حسین جان از مرد و زن گوییم و یکسر لبیک مولا حسین لب تشنه بی سر لبیک مهر جهان افروز عالمینی حسین جان بر پا شد از تو مکتب خمینی حسین جان در یاریت فرزند تو خمینی حسین جان گفت ای حسین فرزند حیدر لبیک مولا حسین لب تشنه بی سر لبیک... یاد باد آن روزگاران یاد باد بسیار دیدنی و شنیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید. https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
26.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 رژیم زاده از حرام ، رفتنی ست 📽 رجز حماسی و شنیدنی حاج بر علیه رژیم کودک کش صهیونیست ( با زیرنویس عربی و عِبْری ) 🎙به لحظه ی اذان قسم / به بغض کودکان قسم آمده زمان فتح خیبر و انتقام ما قسم به وعده‌ی خدا / قسم به لحظه‌ی دعا غاصبان قدس خاک میشوند زیر گام ما بیا ببین شهامت مرا نظاره کن صلابت مرا خروش و خشم و غیرت مرا که بی قرار لحظه ی شهادتم صهیون سزاوار مرگی دمادم است خشت نخست بنای جهنم است رسیده وقت انتقام / که کارتان شود تمام کار و بارتان شود فقط ، انتظار مرگ رسیده موسم قرار / نمانده فرصت فرار مانده بر سر شما کنون ، سایه سار مرگ قسم به خون ما ، قسم به تین قسم به قبله ی نخست دین قسم به آن نبرد آخِرین که این رژیم زاده از حرام ، رفتنی ست صهیون سزاوار مرگی دمادم است خشت نخست بنای جهنم است... ✌️نَصْرٌ مِنَ اللّٰهِ وَ فَتْحٌ قَرِيبٌ https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 پیر دلاور جبهه ها 📽 برشی بسیار زیبا و دیدنی از مستند با گفتاری شنیدنی از سید اهل قلم 🎙 : ‌‌‌‌در آن سوی فاو ، در مقر فرماندهی بعثی ها ، به حاج بخشی بر خورديم ؛ چهره‌ی آشنای حزب الله تهران . هر كس سرزندگی و بذله‌گويی و آن چهره‌ی شاداب او را می ديد باور نمی كرد كه دو ساعت پيش فرزندش شهيد شده باشد. اما حقيقت همين بود. هنگامی كه ما به حاج بخشی بر خورديم دو ساعتی بيش از شهادت فرزندش نمی گذشت. او حاضر نشده بود كه به همراه پيكر فرزند شهيدش جبهه‌ی نبرد را ، ولو برای چند روز ، ترك گويد. حاج بخشی با يك گونی شكلات و دريايی از سرور به سوی خط می رفت تا بين بچه‌ها شادی و شكلات پخش كند. او مرتباً می گفت اينجا خانه‌ی خودمان است و همه می دانستند كه او نظر به كشورگشايی ندارد ، بلكه می خواهد از سر طنز جوابی به صدام داده باشد. و به‌ راستی چه كسی می تواند باور كند كه در اين لحظات ، دو ساعتی بيش از شهادت فرزند او نمی گذرد و با اين‌همه ، او هنوز هم روحيه‌ی طنزآميز خود را حفظ كرده است ؟ چگونه مي‌توان اين‌همه را جز با معجزه‌ی ايمان تفسير كرد؟ همه‌ی بچه‌ها او را همچون پدری مهربان دوست می دارند و شايد او نيز در هر يك از اين جوانان نشانی از فرزند شهيد خود می بيند. و يا نه ، اصلاً اين حرف‌ها زاييده‌ی تخيلات ماست و او آنچنان به حق پيوسته است كه شهيدان را مُرده نمی پندارد...! خدا می داند...!؟ 🌸 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 سنگرسازان بی سنگر 📽 برشی بسیار زیبا و دیدنی از مستند با گفتاری شنیدنی از سید اهل قلم 🎙 : ‌‌خداوند با ماست و در هر یك از مقاطع جنگ با نزول بركات خاص ، ما را در راه حقمان تأیید فرموده و به ما توان استقامت بخشیده است. امت حزب الله نیز نشان داده است كه در هیچ شرایطی تسلیم نخواهد شد و دست از حمایت حق بر نخواهد داشت و این راه را تا دستیابی به همه‌ی اهداف عالیه‌ی اسلام ادامه خواهد داد. وقتی انسان این بندگان مخلص خداوند را بر بالای این غول‌های آهنین می‌بیند و به كار طاقت‌فرسایشان در جبهه‌های نبرد و در بحبوحه‌ی عملیات می‌نگرد ، به‌ سختی می‌تواند روح لطیف و قلب رقیقشان را ماورای این ظواهر سخت و خشن باور كند. اما اگر انسان بیندیشد كه در باطن این كاری كه دشوارتر از آن قابل تصور نیست ، قلب‌ها و روح‌هایی همین‌سان آهنین و خشن نهفته است ، سخت در اشتباه است. اگر شما هم تابستان امسال با ما برای توزیع كمك‌های مردمی به خط مقدم جبهه‌ی فاو می‌آمدید ، می‌دیدید كه این تصورات چقدر دور از حقیقت است : بلدوزرچی روستایی وقتی می‌شنید كه آن هدیه از جانب امت آمده است با احترام آن را بر پیشانی می‌نهاد و می‌بوسید و شانه‌های ستبرش زیر فشار گریه تكان‌ می‌خورد... 🌸 روحش شاد و یادش گرامی
💢 شنیدنی از شب خونین از زبان آزاده سرافراز ، بسیجی غواص : 💠 قسمت سوم 🖌...ترسی از مردن و شهادت نداشتم ، مسیری که در آن پا گذاشته بودم ، راه پیروزی یا شهادت بود و شهادت را تنها مقصد این راه می دیدم . زنده ماندن و اسارت برایم ننگ بود . حتی چشم هایم را هم نبسته بودم . عراقی ها میکائیل را نمی دیدند و او قدرت عمل بیشتری داشت . میکائیل به پهلوی عراقی شلیک کرد و آنها را به رگبار بست . عراقی ها در میان شلیک ما به اینطرف و آنطرف می افتادند و کشته می شدند . با کشته شدن آنها روحیه ما برای تصرف آنجا بالا رفت . چشم های میکائیل برق می زد .ما فهمیدیم که به یاری خدا سه نفری هم می توانیم با آنها بجنگیم و تلفات بگیریم . هنوز چند نفرشان پشت سنگر بودند . من ضامن نارنجکی را کشیدم و به طرفشان پرتاب کردم . آنها فرار کردند و چند دقیقه بعد سنگرهای خودشان را با آر پی جی 11 زدند . شدت انفجار خیلی بالا بود . آنها فکر می کردند تعداد ما زیاد است و داخل سنگرها هستیم . هر کدام یک طرف نگهبانی می دادیم . فقط من و میکائیل و یکی از بچه‌های گردان سالم بودیم که او را هم دیگر نمی دیدم . من و میکائیل تصمیم گرفتیم به هر قیمتی هست مقاومت کنیم تا در هر شرایطی آنجا که سرپل بقیه نیروهایمان بود را حفظ کنیم که یکدفعه انفجار شدیدی کنارمان اتفاق افتاد و چند ترکش به من اصابت کرد . من از ناحیه صورت، زانو ، مچ پا و پشتم زخمی شدم . ترکش به بینی و دهانم اصابت کرده بود و خون از سر و صورتم جاری بود. خونریزی مچ پایم بیشتر بود . به جستجوی میکائیل اطرافم را نگاه می کردم .شدت انفجار او را روی جعبه های مهمات پرتاب کرده بود. بی حرکت همانجا به روی شکم افتاده بود . یک لحظه زیر نور ماه دیدم که صورتش خونی ست ، آه از نهادم بلند شد . از درد به خود می پیچیدم . توان حرکت نداشتم . تمام بدنم می سوخت. فکر کردم میکائیل هم شهید شده است ، اما با صدای ناله اش فهمیدم هنوز زنده است . از درد سرش می نالید . به زحمت خودمان را داخل سنگر خمپاره رساندیم. مرتضی مرزپور و فریدون الیاسی هم آنجا بودند . از یاسین عظیم زاده هم خبری نبود . مرتضی مرزپور بچه مراغه بود. با لحن شیرین ترکی اش می نالید و می گفت : یاندیم... یاندیم... گلویش زخمی شده بود و صدایش از حنجره اش بیرون می آمد . فریدون الیاسی هم از ناحیه کتف و گردن زخمی شده بود . حال هر دو خیلی وخیم بود و خونریزی زیادی داشتند . میکائیل هم که چشم هایش هر لحظه بیشتر در تاریکی فرو می رفت و هر چند دقیقه از هوش می رفت . وضع بدی پیش آمده بود . ساعتم را نگاه کردم . دو بعد از نیمه شب بود . مرتضی ، فریدون ، میکائیل .. خودم هم که به این وضع بودم . یاسین را هم نمی دیدم ، آن پسری هم که نامش را نمی دانستم هم رفته بود . ساعتی به این وضعیت گذشت . امیدوار بودم بچه ها سر برسند و منطقه را بگیرند .‌ اما با وضعیت شب پیش اروند مگر کسی هم مانده بود ؟ آرزو می کردم فرماندهان متوجه وضعیت پیش آمده می شدند و جلوی حرکت بچه ها را می گرفتند . داخل یک سنگر خمپاره قرار گرفتیم . خونریزی پایم خیلی زیاد بود . پایم را روی جای بلندی قرار دادم تا کمتر خونریزی کند . ضامن نارنجکی را هم کشیدم و به حالت آماده در دستم نگه داشتم تا اگر عراقی ها دوباره سراغ مان آمدند به طرفشان پرتاب کنم . موج های سرخ اروند ، خمپاره هایی که بر سرمان آوار شده بود ، شهادت بهترین دوستانم ، وضعیت مان داخل سنگر ، لحظه های کش دار و تلخی که بر قلبم آوار شده بودند ، دلم داشت می ترکید ، حسین حبیبی که در بستر اروند فرو می رفت ، داود احمدی درست پشت سرم بود ، اما او را ندیدم ، شاید او هم .... چشم که باز کردم ، نارنجک بدون ضامن هنوز توی دستم بود . اگر موقعی که خواب بودم نارنجک از دستم می افتاد با آن همه گلوله خمپاره که در اطراف ما بود ، همگی پودر می شدیم ، اما خواست خدا بود که این اتفاق نیفتد . در تاریکی سنگر دستم را روی زمین کشیدم و یک سوزن خمپاره برداشتم و به محل ضامن نارنجک انداختم و آن را روی زمین گذاشتم . ساعتم را نگاه کردم ، چهار صبح بود . طعم خون تا گلویم رسیده بود . صدای ناله گاه و بیگاه دوستانم به من می فهماند هنوز زنده اند . از شدت درد و خونریزی دوباره چشم هایم بسته شدند . به علت خونریزی نمی توانستم چشم‌هایم را باز نگه دارم . در آن شرایط دشوار ، خواب و بیهوشی چه مرهم خوبی بودند برای دردها و آلام درونم . دردهایی که هر کدام به تنهایی کافی بود تا عنان از کف انسان رها کند... 🌀 📚 برداشت از کتاب نوشته سرکار خانم
💚رهبر مقتدر، اما مظلوم؛ سال‌هاست که اذن "جهاد" داده‌اند. اما...، برخی از ما، هنوز به دنبال "اذن جهاد از ولایت هستیم...!!! 💠‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎
♻️به دنبال برگزاری یک پارتی شبانه در شیراز که همه نیز پزشک متخصص بودند حدود ۳۹ پزشک دچار مسمومیت ناشی از مصرف بیش از حد متانول وشراب دست ساز شده اند که در بین آنها خانم دکتر فرزانه اکبری رتبه ۷تخصص جان باخت. خیلی جالبه چرا بعضی از پزشکها با این که میدونن الکل باعث کوچیک شدن مغز و ازبین بردن گلبول های سفید خون میشه بازم استفادش میکنن...؟ میگن عقل نباشد جان در عذاب است اینجاست...🚶🚶🚶 انفصال از خدمت شهردار گلستان 📌 رأی قطعی هیات تخلفات کارکنان مبنی بر یک سال انفصال از خدمت میرزمانی صادر شد. ♨️ دیوان عدالت اداری که اعتراض به شعبه بدوی را نقض کرده است ولیکن در شعبه تجدید نظر رأی هیات تخلفات کارکنان مبنی بر یک‌ سال انفصال را تایید کرده است‌. 🔻 این حکم در تاریخ ۲۸ بهمن ماه سال گذشته صادر شده و تا امروز ابتر مانده است. 💢 بیش از دو ماه است که دادستان، فرماندار و استانداری و بعضی از اعضای شورای شهر گلستان علی‌الخصوص رئیس شورای شهر رأی صادر شده را اجرا نمی‌کنند و این تخلف محرز و دهن‌کجی به قانون می‌باشد. عباس لشگری: 💢 🇮🇷 مداح باصفای جبهه ها : کجا رفت تأثیر سوز و دعا..!؟ کجایند مردان بی‌ادّعا..!؟ کجایند شور‌آفرینان عشق..!؟ علمدار مردان میدان عشق کجایند مستان جام الست..!؟ دلیران عاشق ، شهیدان مست همانان که از وادی دیگرند همانان که گمنام و نام‌آورند من از انتهای جنون آمدم من از زیر باران خون آمدم ز دشتی که با خون چراغانی است ز دشتی که پر شور و عرفانی است از آنجا که دم ساز یعنی خدا... سرانجام و آغاز یعنی خدا... نه ، این دل سزاوار ماندن نبود سزاوار ماندن ، دل من نبود... 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج*.: . . مۍگفت: اگر خانمها حریم رابطہ با نامحرم را حفظ کنند،خواهید دید کہ چقدر آرامش خانواده‌ها بیشتر مۍشود. صدای بلند در پیش نامحرم،مقدمه آلودگی وگناه را فراهم مۍ‌کند.اگر حریم‌ها رعایت شود،نامحرم جرٵت ندارد کاری انجام دهد. شھیدابراهیم‌هادۍ🌿 سلام علی آل یاسین: ✨﷽✨ ✍حضرت امام على (عليه‌السلام) 🔹مردى نزد پيامبر اعظم (ص) آمد و گفت : به من كارى بياموز كه خداوند ، به سبب آن ، مرا دوست بدارد ، و مردم نيز دوستم بدارند ، و خدا دارايى ام را فزون گرداند ، و تن درستم بدارد ، و عمرم را طولانى گرداند ، و مرا با شما محشور كند . 🔹حضرت رسول اکرم ص فرمود : «اينها يى كه گفتى شش چيز است كه به شش چيز ، نياز دارد : ❶ اگر مى خواهى خدا تو را دوست بدارد ، از او بترس و تقوا داشته باش . ❷ اگر مى خواهى مردم دوستت بدارند ، به آنان نيكى كن و به آنچه دارند چشم مدوز . ❸ اگر مى خواهى خدا دارايى ات را فزونى بخشد ، زكات آن را بپرداز . ❹ اگر مى خواهى خدا بدنت را سالم بدارد ، صدقه بسيار بده . ❺ اگر مى خواهى خداوند عمرت را طولانى گرداند ، به خويشاوندانت رسيدگى كن . ❻ و اگر مى خواهى خداوند تو را با من محشور كند ، در پيشگاه خداى يگانه قهّار ، سجده طولانى كن . 📚 بحار الأنوار ، ج85 ، ص167 ☑️دهم اردیبهشت روز ملی گرامی باد. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 تو اینستاگرام یه خانومی ساکن آلمان یه کلیپی گذاشته بود و به رهبری ابراز محبت کرده بود. کامنتهای پست خیلی عجیب بود. اونایی که خارج هستن اومدن نظرشون رو درباره آقا گفتن باید بیرون ایران باشی تا بفهمی چه رهبری داری
📽 💢 مرحله دوم عملیات شروع شد؛ بچه‌ها مراقب ستون پنجم باشید! ✍ پیشروی در مرحله اول عملیات خوب بود ، خاکریز را گرفتیم! اما ؛ اصل مرحله دوم عملیات است! آتش روی خط ما زیاد است، یه همت دیگه می خواد تا به پیروزی نهایی برسیم. تا فتح خط اول "یک یا حسین دیگر" مانده است. 🔹بچه های تبلیغات را بگید صدای حاج صادق را پخش کنند تا همه روحیه بگیرند: « ای لشکر حسینی، تا کربلا رسیدن یک یا حسین دیگر» 🔹ستون پنجم فعال شده تا کمکها به میدان عملیات نرسد! تا یکبار دیگه بچه ها را محاصره کنند! یاعلی بگو ، تا توطئه های ستون پنجم و آتش دشمن را خنثی کنید! این بار باید همه باشند همه باید برای پیروزی بسیج بشوند 🔹حرف آقا روح الله نکنه زمین بماند: «نگذارید این انقلاب به دست نا اهلان بیفتد» نکنه حرف شنیده نشه! : «در این مرحله قاعدتاً مردم باید همتشان بیشتر باشد» 🔹 پس سرد نشید! یادمان نرود که عهد کردیم تا آخرین لحظه پای کار انقلاب باشیم! امروز استراحت ممنوعه؛ امروز در فضای مجازی باید تا آخرین ساعات عملیات فعال باشیم ، شاید حتی یک نفر را بتوانیم وارد میدان کنیم و مهمتر اینکه یک نفر را به خاکریز خودمان هدایت کنیم. 🔸بیسیمچی ! اسم رمز عبور را گفت: این را به بچه ها بگید! ✌️فَإِنَّ حِزبَ اللَّهِ هُمُ الغالِبونَ 🤲 یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ    
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 فیلمی بسیار زیبا و خاطره برانگیز از و حال و هوای رزمندگان اسلام در محورهای عملیاتی 💠 قسمت سوم 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد 🇮🇷  عملیات تهاجمی گسترده  رزمندگان اسلام بود ، که به مدت ۱۷ روز، در تابستان ۱۳۶۱ با رمز مبارک ( یا صاحب الزمان ادرکنی ) در جنوب عراق ، شمال‌شرقی شهر بصره و در منطقه شلمچه انجام شد. این عملیات در ۵ مرحله ، به‌طور مشترک توسط  سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی طراحی و اجرا گردید . در این عملیات رزمندگان اسلام برای نخستین بار اقدام به ورود به خاک عراق نموده و مناطق گسترده ای از خطوط پدافندی عراقیها را تصرف و پاکسازی کردند . عملیات رمضان بعنوان یکی از بزرگترین نبردهای زرهی ، پس از جنگ جهانی دوم محسوب می‌شود.
26.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 برشی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از مستند با گفتاری زیبا و شنیدنی از سید شهیدان اهل قلم 🎙 : یوسف نیز در میان حلقه‌ای از مجاهدان راه خدا شمعی بود كه می‌درخشید و نور عشق می‌پاشید. صدای زیبا و مردانه‌اش كه حسن خود را مدیون ذاكری ابا عبدالله الحسین(ع) بود، در دل‌ها نفوذ می‌كرد و عاشقان كربلا را پیشاپیش به كربلا می‌برد. زنگار قلب‌ها با گریه شسته می‌شد و با اشك بیرون می‌آمد و دل‌ها آیینه‌وار مجلای نور حق می‌شد و از طریق حب به دیار قرب می‌رفت و دیار قرب هم كه می‌دانی، كربلاست... ... دیوانه ام دیوانه روی حسینم پروانه ام پروانه کوی حسینم یوسف نیز در میان این عزیزان بود و به همراه آنان به سوی خط می‌رفت، اما صدای دلنشین و كربلایی او در باطن كوه و دشت و سنگ و گیاه باقی می‌ماند تا به صداقت و خلوص او در پیشگاه آفریدگار متعال شهادت دهد. همه‌ی آفرینش لوح محفوظی است كه تاریخ بر آن ثبت می‌گردد تا آن روز كه زبان خاك به حدیث شهادت گشوده گردد و اخبار غیب برملا شود... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد...