بعد از عقد با هم عهد کردیم همیشه #نمازهایمان را اول وقت بخوانیم. وقتی با هم بودیم که به #جماعت نماز
میخواندیم.
وقتی هم از هم دور بودیم،#تماس میگرفتیم و #نماز اول وقت را به هم یادآوری میکردیم. اگر هم بیرون بودیم، در هر مسیری که #صدای اذان بلند میشد، ماشین را نگه داشته و در مسجد #نمازمان را میخواندیم و بعد میرفتیم.
من اکثرا به همین دلیل از قبل وضو میگرفتم و همین را همیشه دوست داشتند. به شوخی به مادرشان میگفتند: خانم من دائمالوضوست.
آقا وحید همیشه دوست داشتند خطبهی عقد ما را #مقام معظم رهبری♡ بخوانند؛ ولی چون دسترسی به ایشان بسیار مشکل بود، تصمیم گرفتیم از نمایندهی آقا در تبریز بخواهیم خطبهی عقد ما را بخوانند. آقای شبستری عقد ما را جاری کردند. وقتی آقا وحید قرآن را باز کردند، آیهای به چشمم خورد که خود آیه را به یاد ندارم ولی مضمونش این بود که: "او دعا کرد و ما مستجاب کردیم." دقیقا همان دعای که من و آقا وحید از خدا خواسته بودیم..