eitaa logo
این عماریون
327 دنبال‌کننده
258.7هزار عکس
71.4هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 | شورای دفاع؛ تجربه دیروز،نیاز امروز 🔹بر اساس شنیده‌ها و اخبار منتشرشده، تغییرات ساختاری در شورای‌عالی امنیت ملی منجر به تأسیس یا بهتر است بگوییم احیای نهاد و بخشی با عنوان «شورای دفاع» شده است. این نهاد وظیفه دارد سیاست‌های کلان دفاعی کشور را سامان‌دهی و هماهنگ کند و در جایگاه یک مرجع تخصصی، به مسائل امنیت ملی از منظر نظامی پاسخ دهد.الگوی تأسیس این شورا، سابقه‌ای تاریخی دارد. در جریان جنگ تحمیلی، شورای‌عالی دفاع به‌عنوان ستاد مرکزی راهبری جنگ، با حضور فرماندهان نظامی و مسئولان اجرایی، موفق شد فضای هماهنگی و اقدام سریع ایجاد کند. آن تجربه نشان داد که وجود یک ساختار مشخص برای تصمیم‌گیری دفاعی می‌تواند تأثیر قابل‌توجهی در عبور کشور از بحران‌های پرخطر داشته باشد.در شرایط امروز نیز تهدیدات به حوزه نظامی محدود نشده‌اند. دشمنان کشور، از جمله رژیم صهیونی، طی سال‌های اخیر انواع فشارها از جمله خرابکاری زیرساختی، حملات سایبری، جنگ شناختی را به‌طور هم‌زمان به‌کار گرفته‌اند. تحلیل این وضعیت، ضرورت شکل‌گیری یک مرکز راهبردی با قدرت تمرکز بر مسائل دفاعی را پررنگ کرده است. 🔸شورای دفاع در ساختار جدید، مسئولیت دارد تصمیمات راهبردی را در حوزه‌های نظامی و امنیتی با نگاه آینده‌نگر و هماهنگ اتخاذ کند. انتظار می‌رود این شورا بتواند میان نهادهای کلیدی کشور مانند ستاد کل نیروهای مسلح، وزارت دفاع، سپاه، ارتش، وزارت اطلاعات و دستگاه دیپلماسی، خط ارتباطی پایداری ایجاد کند. در واقع، این شورا می‌تواند به‌جای تحلیل‌های پراکنده، چارچوبی مشخص برای تشخیص و پیگیری تهدیدات اولویت‌دار ارائه دهد. البته باید این نکته را هم مد نظر قرار بدهیم که وجود نهادی چابک و هدف‌مند، می‌تواند زمان تصمیم‌سازی را کاهش دهد و مسیر پاسخ مؤثر را هموار کند. 🔹در دوره جنگ تحمیلی، شورای عالی دفاع توانست در میان فشارهای همه‌جانبه و نبود زیرساخت‌های کامل، سازوکار تصمیم‌گیری و مدیریت میدانی را با مشارکت مستقیم فرماندهان و مسئولان اجرایی کشور سازمان‌دهی کند. نتیجه این هماهنگی، ایجاد جبهه‌ای منسجم در برابر ارتشی مجهز بود که از حمایت قدرت‌های جهانی برخوردار بود. تجربه آن دوران نشان داد که چیدمان ساختاری منظم، حتی در شرایط نابرابر، توان مقابله را چند برابر می‌کند.در وضعیت کنونی نیز ایران با نوع متفاوتی از تهدیدات روبه‌روست؛ تهدیداتی که از میدان فیزیکی فراتر رفته و به عرصه‌های سایبری، رسانه‌ای و ترکیبی کشیده شده‌اند. در چنین شرایطی، وجود یک ساختار بالادستی در سطح ملی که بتواند میان نهادهای نظامی، اطلاعاتی و اجرایی هماهنگی ایجاد کند، یک ضرورت محسوب می‌شود. شورای دفاع، اگر به‌درستی طراحی و فعال شود، این ظرفیت را دارد که مرکز ثقل سیاست‌گذاری دفاعی کشور گردد و تصمیم‌سازی را از شکل واکنشی به وضعیت پیش‌نگر و راهبردی ارتقا دهد.
💢 | تلاش واشنگتن برای ورود باکو به پیمان ابراهیم 🔹اخیراً برخی اخبار از ورود برخی کشورهای آسیای مرکزی به روند عادی‌سازی با رژیم صهیونی حکایت دارد و در این راستا، آمریکا به دنبال ورود آذربایجان و برخی کشورهای آسیای مرکزی به برقراری رابطه با رژیم صهیونی در قالب پیمان ابراهیم است. طی چند وقت گذشته نیز برخی اخبار از قصد آمریکا برای اجاره کریدور زنگزور به مدت صد سال از ارمنستان حکایت داشت و این مسئله، در کنار مطرح شدن ورود برخی کشورها به طرح ابراهیم، نشان‌دهنده تمرکز خاص سیاست خارجی واشنگتن و حتی صهیونیست‌ها بر این منطقه در آینده نزدیک است. برحسب این موارد، هدف آمریکا و رژیم صهیونی از ورود کشورهای آسیای مرکزی به روند ابراهیم را می‌توان در موارد ذیل ذکر کرد: 🔸1-مقابله با ایران: اساساً طرح ابراهیم برای مقابله با ایران و مسئله فلسطین ایجاد شد که در آن، امنیت رژیم صهیونی مرکز ثقل این طرح بود. در این میان، مهم‌ترین کشوری که مستعد ورود به طرح ابراهیم است، آذربایجان است که روابط نزدیکی نیز با صهیونیست‌ها ایجاد کرده است. این مسئله طی چند وقت اخیر شدت بیشتری به خود گرفته و شرایط را برای ورود باکو به روند عادی‌سازی فراهم کرده است. 🔹2-دستاوردسازی: آمریکایی‌ها به طور خاص به دنبال برقراری روابط عربستان و رژیم صهیونی بودند که با توجه به تحولات غزه و عدم تمایل عربستان به دلیل اقدامات این رژیم در غزه، اکنون به دنبال کشور یا کشورهای دیگری به عنوان جایگزین عربستان سعودی هستند. در این میان، ورود برخی کشورهای آسیای مرکزی به روند تطبیع می‌تواند به‌عنوان یک دستاورد برای ترامپ و صهیونیست‌ها پس از شکست آن‌ها در جنگ ۱۲ روزه باشد. 🔸3-افزایش همکاری‌های نظامی و اقتصادی: آذربایجان و رژیم صهیونی هم‌اکنون مراودات گسترده‌ای در سطح نظامی و اقتصادی دارند و آمریکایی‌ها به دنبال آن هستند که با عادی‌سازی، این همکاری‌ها را نهادینه کنند. البته فعلاً تمرکز آمریکایی‌ها بر عادی‌سازی روابط آذربایجان و رژیم صهیونی قرار دارد و در آینده، سایر کشورهای آسیای مرکزی مدنظر واشنگتن خواهد بود. تنوع‌بخشی در قالب واردات چندمنبعی انرژی، مهم‌ترین هدف رژیم صهیونی از برقراری رابطه با کشورهای آسیای مرکزی است. 🔹4-خفگی ژئوپلیتیکی ایران: صهیونیست‌ها بعد از عادی‌سازی روابط با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، اکنون متمایل به ارتباطات رسمی با همسایگان شمالی ایران شده‌اند تا بدین‌وسیله، علاوه بر تأثیر گذاشتن بر کریدورهای مدنظر ایران همچون شمال–جنوب، بر تسریع کریدورهای خود و راه‌اندازی آن‌ها تمرکز کنند. این مسئله با هدف خفگی ژئوپلیتیکی ایران انجام می‌شود که صهیونیست‌ها آن را از چند وقت اخیر آغاز کرده‌اند. 🔸در مجموع، آمریکا مترصد افزایش پیوند کشورهای آسیای مرکزی با رژیم صهیونی است که آن را با هدف مقابله با ایران، به عنوان یکی از سنتی‌ترین بازیگران منطقه قفقاز، در نظر گرفته است. البته هدف اعلانی آن‌ها استفاده از ظرفیت این کشورها برای مقابله و انجام اقداماتی علیه ایران در شرایط خاص و جنگی است که این امر را می‌توان در قالب «محاصره پیرامونی ایران» عنوان نمود
💢 | فرصتی برای همگرایی منطقه‌ای 🔹سفر رئیس‌جمهور کشورمان به پاکستان، نخستین سفر دوجانبه او به یک کشور خارجی پس از جنگ تحمیلی ۱۲روزه محسوب می‌شود. این سفر که در پاسخ به حضور شهباز شریف، نخست‌وزیر پاکستان، در تهران انجام شد، نشان‌دهنده تحکیم روابط دو کشور در شرایط حساس منطقه‌ای است. اگرچه پیش از این، پزشکیان برای شرکت در اجلاس اکو به آذربایجان سفر کرده بود، اما این نخستین بار است که او به‌عنوان میهمان رسمی یک کشور همسایه وارد می‌شود.روابط تهران و اسلام‌آباد همواره تحت تأثیر تحولات جهانی و منطقه‌ای قرار داشته است. با این‌ حال، در دو سال اخیر، شاهد تلاش دو طرف برای کاهش تنش‌های مرزی و افزایش همکاری‌ها بوده‌ایم. دولت شهید رئیسی به این موضوع توجه ویژه‌ای داشت و سفرهای متعدد وزیر امور خارجه و رئیس‌جمهور ایران به پاکستان منجر به امضای تفاهم‌نامه‌هایی مانند استقرار افسران رابط مرزی شد که تأثیر مستقیمی بر کاهش ناامنی‌ها در مناطقی مانند زاهدان و تربت داشت. 🔸در جریان جنگ اخیر، پاکستان موضعی حمایتی از ایران اتخاذ کرد که ریشه در اشتراکات تاریخی، فرهنگی و دینی دو کشور دارد. علاوه بر این، تنفر عمیق پاکستانی‌ها از رژیم صهیونی نیز به این حمایت دامن زد. این همگرایی نه‌تنها در سطح دولتی، بلکه در میان جامعه پاکستان نیز مشهود بود. سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در یادداشتی در رسانه‌های پاکستانی نوشت: «یکی از اصول اساسی سیاست خارجی ایران، ایجاد روابط قوی، پایدار و متقابلاً سودمند با همسایگانش است. در این چشم‌انداز، رابطه ما با پاکستان جایگاه ویژه‌ای دارد.» 🔹با وجود حجم مبادلات تجاری نزدیک به ۲ میلیارد دلار، دو کشور از سطح فعلی همکاری‌ها راضی نیستند و به‌دنبال رفع موانعی مانند تحریم‌ها و محدودیت‌های بانکی هستند. یکی از راه‌حل‌های پیش‌رو، استفاده از کریدور چین–پاکستان است که می‌تواند ایران را به بازارهای آسیایی متصل کند. پاکستان با داشتن بندر گوادر، نقش کلیدی در ترانزیت کالاهای چین به ایران ایفا می‌کند. سرمایه‌گذاری ۶۰ میلیارد دلاری چین در پاکستان نیز فرصتی است که ایران می‌تواند از آن برای دور زدن تحریم‌ها استفاده کند. 🔸این سفر سه محور اصلی دارد: ▪️۱. تقویت همکاری‌های امنیتی و مرزی برای مقابله با تروریسم و قاچاق. ▪️۲. توسعه روابط اقتصادی با تمرکز بر پروژه‌های مشترک انرژی و حمل‌ونقل. ▪️۳. هماهنگی در مسائل بین‌المللی، به‌ویژه در پرونده‌هایی مانند افغانستان و بحران غزه. 🔹ایران و پاکستان به‌عنوان دو قدرت تأثیرگذار در آسیا، می‌توانند با همکاری بیشتر، نه‌تنها منافع دوجانبه خود را تأمین کنند، بلکه به ثبات منطقه کمک نمایند. این سفر می‌تواند آغازی برای تحول در روابط تهران و اسلام‌آباد باشد؛ به‌ویژه اگر دو کشور بتوانند از ظرفیت‌های چین برای تقویت پیوندهای تجاری و امنیتی استفاده کنند. در شرایطی که غرب به‌دنبال انزوای ایران است، همکاری با همسایگان شرقی می‌تواند راهبردی حیاتی برای عبور از تحریم‌ها و تهدیدها باشد.
💢 | پشت پرده طرح الحاق غزه 🔹در بطن تحولات جنگ غزه، دستورکار پنهانی در حال شکل‌گیری است که فراتر از اهداف اعلام‌شده نظامی رژیم، به پروژه الحاق سرزمینی این منطقه محصور اشاره دارد. اظهارات نمایندگان تندروی کنست از جمله نیسیم واطوری از حزب لیکود، مبنی بر ضرورت تداوم جنگ تا بازگشت شهرک‌های یهودی‌نشین به شمال غزه، تنها بخشی از پازل بزرگ‌تری است که پیوندی ناگسستنی با آرمان‌های توسعه‌طلبانه صهیونیسم دارد. رژیم، در این مقطع که با جنگی بی‌پایان در غزه مواجه است، می‌خواهد با الحاق غزه به جغرافیای سرزمینی خود، هم عمق سرزمینی‌اش را افزایش دهد و هم طرحی برای پایان دادن به این جنگ ارائه کند. 🔸واقعیت این است که جنگ غزه به هیچ‌یک از اهداف نظامی ابتدایی که توسط نتانیاهو و کابینه جنگی‌اش اعلام شده بود، منجر نشده است و تنها شاهد بمباران مناطق مسکونی و مردم بی‌دفاع غزه و در نهایت، قحطی، گرسنگی و پاک‌سازی قومی فلسطینیان ساکن نوار غزه بوده‌ایم. این هزینه سنگین نظامی، برای رژیم دستاورد سیاسی و نظامی مشخصی نداشته و همین مسئله، آن را تحت فشار جریان‌های حامی خود و صهیونیست‌های ساکن سرزمین‌های اشغالی قرار داده است. به نظر می‌رسد که افزایش سرزمین و اشغال بخشی از خاک سوریه و لبنان و الحاق غزه، در این مقطع، تا حدودی می‌تواند فشارها را از روی نتانیاهو و کابینه‌اش کاهش دهد. 🔹از سوی دیگر، تمایل رژیم به تکرار تجربه کرانه باختری در غزه، باعث شده است تا طرح الحاق غزه امروز عملیاتی گردد. در همین راستا، وزیر جنگ رژیم صهیونی در بازدید اخیر خود از پایگاه‌های مرزی تصریح کرد: «کنترل امنیتی غزه باید مانند کرانه باختری باشد.» بیانیه‌ای که حلقه وصل دو سیاست به ظاهر مجزا اما هم‌سو در سرزمین‌های فلسطینی محسوب می‌شود. 🔸با این حال، مقاومت فلسطینیان و تحولات حقوقی بین‌المللی، سناریوی الحاق را با چالش مواجه کرده است. صدور حکم بازداشت نتانیاهو توسط دیوان کیفری بین‌المللی و طرح شکایت نسل‌کشی در دیوان دادگستری لاهه، هزینه سیاسی این پروژه را افزایش داده است. حتی متحدان اروپایی رژیم صهیونی مانند آلمان، با صراحت اعلام کرده‌اند که هرگونه الحاق غزه یا کرانه باختری را به رسمیت نخواهند شناخت. این تناقض، ماهیت دوگانه غرب را آشکار می‌سازد: از یک سو با شعار حمایت از راه‌حل دو دولتی، مشروعیت بین‌المللی خود را حفظ می‌کند و از سوی دیگر، با فروش تسلیحات و وتوی قطعنامه‌های شورای امنیت، پیاده‌نظام پروژه‌های توسعه‌طلبانه صهیونیسم می‌شود.به‌هرحال، واقعیت این است که اشغال سرزمینی همواره به تقویت گفتمان مقاومت انجامیده است. همان‌گونه که خروج رژیم صهیونی از غزه در سال ۲۰۰۵ نتوانست امنیت را برای شهرک‌های مجاور فراهم کند، الحاق کنونی نیز تنها باتلاق امنیتی عمیق‌تری ایجاد خواهد کرد.
💢 | فرصتی برای همگرایی منطقه‌ای 🔹سفر رئیس‌جمهور کشورمان به پاکستان، نخستین سفر دوجانبه او به یک کشور خارجی پس از جنگ تحمیلی ۱۲روزه محسوب می‌شود. این سفر که در پاسخ به حضور شهباز شریف، نخست‌وزیر پاکستان، در تهران انجام شد، نشان‌دهنده تحکیم روابط دو کشور در شرایط حساس منطقه‌ای است. اگرچه پیش از این، پزشکیان برای شرکت در اجلاس اکو به آذربایجان سفر کرده بود، اما این نخستین بار است که او به‌عنوان میهمان رسمی یک کشور همسایه وارد می‌شود.روابط تهران و اسلام‌آباد همواره تحت تأثیر تحولات جهانی و منطقه‌ای قرار داشته است. با این‌ حال، در دو سال اخیر، شاهد تلاش دو طرف برای کاهش تنش‌های مرزی و افزایش همکاری‌ها بوده‌ایم. دولت شهید رئیسی به این موضوع توجه ویژه‌ای داشت و سفرهای متعدد وزیر امور خارجه و رئیس‌جمهور ایران به پاکستان منجر به امضای تفاهم‌نامه‌هایی مانند استقرار افسران رابط مرزی شد که تأثیر مستقیمی بر کاهش ناامنی‌ها در مناطقی مانند زاهدان و تربت داشت. 🔸در جریان جنگ اخیر، پاکستان موضعی حمایتی از ایران اتخاذ کرد که ریشه در اشتراکات تاریخی، فرهنگی و دینی دو کشور دارد. علاوه بر این، تنفر عمیق پاکستانی‌ها از رژیم صهیونی نیز به این حمایت دامن زد. این همگرایی نه‌تنها در سطح دولتی، بلکه در میان جامعه پاکستان نیز مشهود بود. سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در یادداشتی در رسانه‌های پاکستانی نوشت: «یکی از اصول اساسی سیاست خارجی ایران، ایجاد روابط قوی، پایدار و متقابلاً سودمند با همسایگانش است. در این چشم‌انداز، رابطه ما با پاکستان جایگاه ویژه‌ای دارد.» 🔹با وجود حجم مبادلات تجاری نزدیک به ۲ میلیارد دلار، دو کشور از سطح فعلی همکاری‌ها راضی نیستند و به‌دنبال رفع موانعی مانند تحریم‌ها و محدودیت‌های بانکی هستند. یکی از راه‌حل‌های پیش‌رو، استفاده از کریدور چین–پاکستان است که می‌تواند ایران را به بازارهای آسیایی متصل کند. پاکستان با داشتن بندر گوادر، نقش کلیدی در ترانزیت کالاهای چین به ایران ایفا می‌کند. سرمایه‌گذاری ۶۰ میلیارد دلاری چین در پاکستان نیز فرصتی است که ایران می‌تواند از آن برای دور زدن تحریم‌ها استفاده کند. 🔸این سفر سه محور اصلی دارد: ▪️۱. تقویت همکاری‌های امنیتی و مرزی برای مقابله با تروریسم و قاچاق. ▪️۲. توسعه روابط اقتصادی با تمرکز بر پروژه‌های مشترک انرژی و حمل‌ونقل. ▪️۳. هماهنگی در مسائل بین‌المللی، به‌ویژه در پرونده‌هایی مانند افغانستان و بحران غزه. 🔹ایران و پاکستان به‌عنوان دو قدرت تأثیرگذار در آسیا، می‌توانند با همکاری بیشتر، نه‌تنها منافع دوجانبه خود را تأمین کنند، بلکه به ثبات منطقه کمک نمایند. این سفر می‌تواند آغازی برای تحول در روابط تهران و اسلام‌آباد باشد؛ به‌ویژه اگر دو کشور بتوانند از ظرفیت‌های چین برای تقویت پیوندهای تجاری و امنیتی استفاده کنند. در شرایطی که غرب به‌دنبال انزوای ایران است، همکاری با همسایگان شرقی می‌تواند راهبردی حیاتی برای عبور از تحریم‌ها و تهدیدها باشد. | | | | #ا
💢 | شمشیر دولبه! 🔹واژه‌هایی چون «اتحاد» و «انسجام» گاه مانند شمشیری دولبه‌اند؛ اگر در مسیر درست به کار روند، قلوب را یکی می‌کنند و ملتی را به اوج عزت می‌رسانند، اما اگر بی‌محابا و بدون دقت به کار بسته شوند، می‌توانند به ابزاری برای تحریف و انحراف تبدیل شوند. در این یک سال که بحث «وفاق ملی» در فضای سیاسی کشور داغ شده، باید هوشیار بود که این مفاهیم ارزشمند، در چه مسیری و برای چه هدفی به کار می‌روند. آیا این دعوت به وحدت، در راستای آرمان‌های انقلاب اسلامی و عزت ملت ایران است، یا بهانه‌ای برای سفیدشویی گذشته‌ای پر از هزینه و خیانت؟ 🔸اتحاد، آنگاه که برای دفاع از حق و مقابله با ظلم باشد، مایه مباهات است. نمونه‌اش را در جنگ ۱۲ روزه اخیر دیدیم؛ جایی که ملت ایران، از هر طیف و گروه، زیر پرچم اسلام و ولایت، یکپارچه در برابر تعرض آمریکا و رژیم صهیونی ایستاد. این انسجام، نه تنها دشمن را به عقب راند، بلکه بار دیگر نشان داد که ایران اسلامی، با تکیه بر «دین» و «دانش»، قدرتی بی‌بدیل در نظام چندقطبی جهان است. رهبر معظم انقلاب نیز در مراسم بزرگداشت شهدای جنگ تحمیلی اخیر فرمودند: «ایران اسلامی بر پایه دین و دانش بنا شده و همین دو عنصر، دشمن را در میدان‌های مختلف وادار به عقب‌نشینی کرده است.» این کلام، نقشه راهی است که نشان می‌دهد اتحاد حقیقی، تنها در سایه قرآن و اسلام معنا پیدا می‌کند. 🔹اما این اتحاد، نباید به بهانه‌ای برای نفوذ افکار انحرافی تبدیل شود. متأسفانه از زمان روی کار آمدن دولت چهاردهم، شاهدیم که برخی با سوءاستفاده از عنوان «وفاق»، در پی بازگرداندن افرادی هستند که بارها برای نظام و مردم هزینه ساخته‌اند. وفاق با فتنه‌گران و سکولارها، نه تنها اتحاد نیست، بلکه خیانتی است به آرمان‌های انقلابی که خون شهدا برایش ریخته شده است. مگر می‌شود به نام وحدت، راه را برای کسانی باز کرد که در تقابل با ارزش‌های اسلامی و انقلابی ایستاده‌اند؟ این‌گونه وفاق، نه انسجام، که انحراف است! 🔸ایران پیش از انقلاب، حیاط خلوت سلطه‌گران بود، اما امروز، به برکت انقلاب اسلامی، قدرتی است که دشمنان را به زانو درآورده است. پیروزی در جنگ ۱۲ روزه، گواهی بر این مدعاست. این عزت، نتیجه ایستادگی بر اصول اسلامی و ولایی است. رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر با مسئولان قوه قضائیه فرمودند: «خدای متعال نصرت را برای ملت ایران زیر چتر قرآن و اسلام تضمین کرده است.» این کلام، خط بطلانی است بر تلاش‌هایی که به نام وحدت، می‌خواهند نظام را از مسیر اصلی‌اش منحرف کنند. 🔹دعوت به اتحاد و انسجام، زمانی ارزشمند است که حول محور عزت، ولایت و اسلام باشد. هر تلاشی برای تحمیل افکار سکولار یا بازگرداندن فتنه‌گران، نه تنها وحدت نمی‌آورد، بلکه تفرقه و عقب‌گرد به دنبال دارد. ملت ایران، با بصیرت و هوشیاری، این مسیر را به‌خوبی می‌شناسد و اجازه نخواهد داد که عزت و آرمان‌هایش قربانی سیاسی‌بازی‌ها شود. اتحاد ما، در سایه قرآن و ولایت، ضامن پیروزی‌های آینده است!
💢 | اعتماد و شفافیت؛ نیاز فوری بازار سرمایه 🔹بازار سرمایه یا همان بورس، یکی از مهم‌ترین ارکان اقتصادی هر کشور است که به‌عنوان بازویی مهم برای تأمین مالی تولید ملی، افزایش رشد اقتصادی، هدایت منابع مردمی به سمت تولید، افزایش شفافیت اقتصادی و در نهایت تأثیر مثبت بر کنترل تورم و کاهش نقدینگی سرگردان در سطح جامعه نقش دارد. اما ریزش‌های پی‌درپی شاخص کل بازار سرمایه در روزهای اخیر، بین تولیدکنندگان و سهامداران دغدغه ایجاد کرده و گاهی باعث خروج گسترده پول حقیقی از این بازار شده است. 🔸در راستای اصلاح بازار سرمایه باید اقدامات درخور توجهی صورت گیرد که یکی از اقدام‌های فوری، برگزاری جلسه غیرعلنی مجلس شورای اسلامی با وزیر اقتصاد و دارایی درباره وضعیت اقتصادی، از جمله بازار سرمایه بود. هرچند ناگفته نماند آنچه در حال حاضر در بورس شاهد هستیم، متاثر از جنگی است که رژیم صهیونیستی علیه ایران انجام داده است. 🔹برای خروج از این وضعیت بغرنج، از هر اقدامی مهم‌تر، بازگشت اعتماد به بازار سرمایه است؛ زیرا اعتماد عمومی به بورس سبب می‌شود سرمایه‌های خرد مجدداً به سمت بازار سرمایه جذب شوند و چرخه تولید رونق بگیرد. حال اگر اعتماد به این بازار بازنگردد، رفتار هیجانی افزایش خروج سرمایه را تشدید کرده و روند ریزش را سرعت می‌بخشد. 🔸پس در شرایط فعلی کشور، بازگشت و تقویت اعتماد می‌تواند عامل محرکی اساسی برای رونق اقتصادی، کاهش سفته‌بازی و جذب سرمایه‌های خرد و کلان باشد. با ایجاد اعتماد و ورود پول‌های حقیقی، یک سری اصلاحات بعدی که به‌صورت اجمالی به آن اشاره می‌شود، باید صورت بگیرد. 🔹برای اصلاح این فرآیند پیش‌آمده، اول از همه باید دستگاه‌های مختلف پای کار بیایند که البته هماهنگی در این خصوص برعهده وزارت اقتصاد است. تمامی بخش‌های اقتصادی اعم از خصوصی و دولتی باید به کمک وزارت اقتصاد بیایند تا این هدف محقق شود. 🔸موضوع شفافیت بسیار مهم و از اصول زیر بنایی کار است که شرکت‌های بورسی و بانکی، بانک مرکزی و وزارت صمت باید در اولویت قرار دهند. البته رسانه‌ها نیز می‌توانند در موضوع شفافیت کمک کار خوبی باشند. 🔹با اینکه دو اقدام تزریق نقدینگی و بیمه سهام در این بازه‌های زمانی انجام گرفت، اما هیچ‌کدام به اندازه اعتمادسازی و شفافیت برای بازار سرمایه مهم و حیاتی نیست. از سوی دیگر، تجربه تاریخی نشان داده است که اقدامات غیرکارشناسی و تصمیمات فوری بیشتر فضای ناامنی پدید می‌آورد و سرمایه‌ها را از بازار خارج می‌کند.
🇮🇷🇵🇸 💢 | اعتماد و شفافیت؛ نیاز فوری بازار سرمایه ◾️▫️◾️ 🔹بازار سرمایه یا همان بورس، یکی از مهم‌ترین ارکان اقتصادی هر کشور است که به‌عنوان بازویی مهم برای تأمین مالی تولید ملی، افزایش رشد اقتصادی، هدایت منابع مردمی به سمت تولید، افزایش شفافیت اقتصادی و در نهایت تأثیر مثبت بر کنترل #٫تورم و کاهش نقدینگی سرگردان در سطح جامعه نقش دارد. اما ریزش‌های پی‌درپی شاخص کل بازار سرمایه در روزهای اخیر، بین تولیدکنندگان و سهامداران دغدغه ایجاد کرده و گاهی باعث خروج گسترده پول حقیقی از این بازار شده است. 🔸در راستای اصلاح بازار سرمایه باید اقدامات درخور توجهی صورت گیرد که یکی از اقدام‌های فوری، برگزاری جلسه غیرعلنی مجلس شورای اسلامی با وزیر اقتصاد و دارایی درباره وضعیت اقتصادی، از جمله بازار سرمایه بود. هرچند ناگفته نماند آنچه در حال حاضر در بورس شاهد هستیم، متاثر از جنگی است که رژیم صهیونیستی علیه ایران انجام داده است. 🔹برای خروج از این وضعیت بغرنج، از هر اقدامی مهم‌تر، بازگشت اعتماد به بازار سرمایه است؛ زیرا اعتماد عمومی به بورس سبب می‌شود سرمایه‌های خرد مجدداً به سمت بازار سرمایه جذب شوند و چرخه تولید رونق بگیرد. حال اگر اعتماد به این بازار بازنگردد، رفتار هیجانی افزایش خروج سرمایه را تشدید کرده و روند ریزش را سرعت می‌بخشد. 🔸پس در شرایط فعلی کشور، بازگشت و تقویت اعتماد می‌تواند عامل محرکی اساسی برای رونق اقتصادی، کاهش سفته‌بازی و جذب سرمایه‌های خرد و کلان باشد. با ایجاد اعتماد و ورود پول‌های حقیقی، یک سری اصلاحات بعدی که به‌صورت اجمالی به آن اشاره می‌شود، باید صورت بگیرد. 🔹برای اصلاح این فرآیند پیش‌آمده، اول از همه باید دستگاه‌های مختلف پای کار بیایند که البته هماهنگی در این خصوص برعهده وزارت است. تمامی بخش‌های اقتصادی اعم از خصوصی و دولتی باید به کمک وزارت اقتصاد بیایند تا این هدف محقق شود. 🔸موضوع شفافیت بسیار مهم و از اصول زیر بنایی کار است که شرکت‌های بورسی و بانکی، بانک مرکزی و وزارت صمت باید در اولویت قرار دهند. البته رسانه‌ها نیز می‌توانند در موضوع شفافیت کمک کار خوبی باشند. 🔹با اینکه دو اقدام تزریق نقدینگی و بیمه سهام در این بازه‌های زمانی انجام گرفت، اما هیچ‌کدام به اندازه اعتمادسازی و شفافیت برای بازار سرمایه مهم و حیاتی نیست. از سوی دیگر، تجربه تاریخی نشان داده است که اقدامات غیرکارشناسی و تصمیمات فوری بیشتر فضای ناامنی پدید می‌آورد و سرمایه‌ها را از بازار خارج می‌کند. | | | | |
💢 | بازگشت به «جنگ ولرم» 🔹اردیبهشت ۱۳۵۸ مجلس سنای آمریکا در واکنش به اعدام سران حکومت پهلوی، به‌ویژه حبیب‌الله القانیان، رئیس انجمن یهودیان، نخستین قطعنامه غیرالزام‌آور خود را علیه دولت جوان ایران صادر کرد. پشتیبان اصلی این قطعنامه، جیکوب جاویتس، سناتور جمهوری‌خواه و یهودی نیویورک بود که یکی از برجسته‌ترین حامیان صهیونیست در سپهر سیاست آمریکا به شمار می‌رفت. هرچند سناتورهای دیگر نیز در تأیید این قطعنامه مشارکت داشتند، اما به دلیل نقش کلیدی جاویتس، اولین قطعنامه سنای آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران به «قطعنامه جاویتس» شهرت یافت. این اقدام شروع خصومت جدیدی علیه دولت ایران بود که شاید بتوان آن را آغاز «جنگ ولرم» یا جنگ سرد علیه جمهوری اسلامی ایران دانست. 🔸برخی معتقدند اصطلاح جنگ سرد ریشه در عبارت «جنگ ولرم» در آثار ژان مانوئل دارد، اما به هر حال معنای آن نوعی درگیری میان ملت‌هاست که موجب فعالیت نظامی مستقیم نمی‌شود و عمدتاً فعالیت‌های اقتصادی، سیاسی، تبلیغاتی و جاسوسی را در بر می‌گیرد. 🔹جنگ ولرم علیه جمهوری اسلامی ایران زمانی آغاز شد که غرب از نظام حکمرانی ایران قطع امید کرد و شاخ و برگ لابی‌های رژیم صهیونی در ایران جدید برچیده شد. به همین دلیل، لابی‌های صهیونی در آمریکا وارد عمل شدند. همان‌طور که لابی صهیونی حامی شاه، افرادی مانند راکفلر و کیسینجر، بستر لازم برای سفر شاه به آمریکا را فراهم کردند، این لابی‌ها زمینه تصویب قطعنامه جاویتس را نیز فراهم کردند. نمونه آن، یادداشت سفارت رژیم صهیونی در اتاوا خطاب به دولت کانادا برای همراه کردن آن به محکومیت ایران است. 🔸پس از قطعنامه جاویتس، قطعنامه‌ها و تحریم‌های مختلفی علیه ملت مظلوم ایران به تصویب رسید. در ادامه مداخلات و خرابکاری‌های دشمن در امور ایران، در سال‌های اخیر دشمن خود را برای جسارتی بزرگ آماده کرد. قرار بود با عملیات غافلگیرانه‌ای ضربات سختی به پیکر ایران وارد شود که جمهوری اسلامی را به نقطه فروپاشی برساند، اما دست قدرت الهی، اراده ملت شریف ایران و همت رزمندگان اسلام ورق را برگرداند.دشمن غربی که در تجاوزات خود به فلسطین، حزب‌الله و نقاط دیگر آتش‌بس را نمی‌پذیرد و همچنان به جنایات خود ادامه می‌دهد، این بار خود مجبور به درخواست آتش‌بس شد.اخیراً گزارش آسوشیتدپرس عنوان کرده است که یکی از بزرگ‌ترین و کلیدی‌ترین موضوعات بحث‌برانگیز در مذاکرات تجاری بین ایالات متحده و چین، امتناع پکن از اجرای درخواست واشنگتن برای توقف خرید نفت از ایران است که به معنای بازگشت به وضعیت پیشین است. 🔹بازگشت غرب به سناریوهای گذشته مانند فعال‌سازی مکانیسم ماشه، مذاکره و تحریم، در واقع عقب‌نشینی تاکتیکی از جنگ گرم به جنگ ولرم است که خود حکایت از زبونی آمریکا و اقتدار جمهوری اسلامی دارد.
💢 | بازگشت به «جنگ ولرم» 🔹اردیبهشت ۱۳۵۸ مجلس سنای آمریکا در واکنش به اعدام سران حکومت پهلوی، به‌ویژه حبیب‌الله القانیان، رئیس انجمن یهودیان، نخستین قطعنامه غیرالزام‌آور خود را علیه دولت جوان ایران صادر کرد. پشتیبان اصلی این قطعنامه، جیکوب جاویتس، سناتور جمهوری‌خواه و یهودی نیویورک بود که یکی از برجسته‌ترین حامیان صهیونیست در سپهر سیاست آمریکا به شمار می‌رفت. هرچند سناتورهای دیگر نیز در تأیید این قطعنامه مشارکت داشتند، اما به دلیل نقش کلیدی جاویتس، اولین قطعنامه سنای آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران به «قطعنامه جاویتس» شهرت یافت. این اقدام شروع خصومت جدیدی علیه دولت ایران بود که شاید بتوان آن را آغاز «جنگ ولرم» یا جنگ سرد علیه جمهوری اسلامی ایران دانست. 🔸برخی معتقدند اصطلاح جنگ سرد ریشه در عبارت «جنگ ولرم» در آثار ژان مانوئل دارد، اما به هر حال معنای آن نوعی درگیری میان ملت‌هاست که موجب فعالیت نظامی مستقیم نمی‌شود و عمدتاً فعالیت‌های اقتصادی، سیاسی، تبلیغاتی و جاسوسی را در بر می‌گیرد. 🔹جنگ ولرم علیه جمهوری اسلامی ایران زمانی آغاز شد که غرب از نظام حکمرانی ایران قطع امید کرد و شاخ و برگ لابی‌های رژیم صهیونی در ایران جدید برچیده شد. به همین دلیل، لابی‌های صهیونی در آمریکا وارد عمل شدند. همان‌طور که لابی صهیونی حامی شاه، افرادی مانند راکفلر و کیسینجر، بستر لازم برای سفر شاه به آمریکا را فراهم کردند، این لابی‌ها زمینه تصویب قطعنامه جاویتس را نیز فراهم کردند. نمونه آن، یادداشت سفارت رژیم صهیونی در اتاوا خطاب به دولت کانادا برای همراه کردن آن به محکومیت ایران است. 🔸پس از قطعنامه جاویتس، قطعنامه‌ها و تحریم‌های مختلفی علیه ملت مظلوم ایران به تصویب رسید. در ادامه مداخلات و خرابکاری‌های دشمن در امور ایران، در سال‌های اخیر دشمن خود را برای جسارتی بزرگ آماده کرد. قرار بود با عملیات غافلگیرانه‌ای ضربات سختی به پیکر ایران وارد شود که جمهوری اسلامی را به نقطه فروپاشی برساند، اما دست قدرت الهی، اراده ملت شریف ایران و همت رزمندگان اسلام ورق را برگرداند.دشمن غربی که در تجاوزات خود به فلسطین، حزب‌الله و نقاط دیگر آتش‌بس را نمی‌پذیرد و همچنان به جنایات خود ادامه می‌دهد، این بار خود مجبور به درخواست آتش‌بس شد.اخیراً گزارش آسوشیتدپرس عنوان کرده است که یکی از بزرگ‌ترین و کلیدی‌ترین موضوعات بحث‌برانگیز در مذاکرات تجاری بین ایالات متحده و چین، امتناع پکن از اجرای درخواست واشنگتن برای توقف خرید نفت از ایران است که به معنای بازگشت به وضعیت پیشین است. 🔹بازگشت غرب به سناریوهای گذشته مانند فعال‌سازی مکانیسم ماشه، مذاکره و تحریم، در واقع عقب‌نشینی تاکتیکی از جنگ گرم به جنگ ولرم است که خود حکایت از زبونی آمریکا و اقتدار جمهوری اسلامی دارد.
‌🔹خلع سلاح حزب الله، نقشه آمریکا و اسرائیل ◽حزب‌الله لبنان از سال ۱۳۶۲ حافظ لبنان در برابر تجاوزات اسرائیل بوده است. پیش از آن، ارتش ضعیف لبنان توان مقابله با صهیونیست‌ها را نداشت. ◽با تشکیل حزب‌الله، ملت لبنان پشتوانه‌ای قوی یافتند و با شجاعت در برابر صهیونیست‌ها ایستادگی کردند. هزینه مقاومت همیشه کمتر از هزینه تسلیم است. ◽در جنگ ۳۳ روزه سال ۱۳۸۵، رژیم صهیونیستی نتوانست حزب‌الله را شکست دهد. سید حسن نصرالله و حزب‌الله درس مقاومت و ایثار را به جهان اسلام آموختند. ◽حزب‌الله لبنان پس از طوفان الاقصی و حملات وحشیانه اسرائیل به غزه، مقتدرانه از مردم فلسطین حمایت کرد. ◽با وجود ترور رهبر و فرماندهان حزب‌الله و آسیب به نیروها، حزب‌الله لبنان همچنان با اقتدار در برابر صهیونیست‌ها ایستاده است. ◽اسرائیل پس از آتش‌بس، بیش از ۴ هزار بار آن را نقض کرده است.دولت لبنان و دولتهای منطقه هیچ اقدامی در مقابله با این تجاوزات نکرده‌اند. ◽نقشه اسرائیل و آمریکا برای خلع سلاح حزب‌الله،تلاشی فریبکارانه است. آنها می‌خواهندلبنان را بی‌پناه کرده و سپس آن را اشغال کنند. ◽نقشه “نیل تا فرات” اسرائیل شامل اشغال کل لبنان، اردن و بخش‌هایی از سوریه، عراق،مصر و عربستان است.ترامپ هم خواستار گسترش خاک اسرائیل بود. ◽اگر حزب‌الله خلع سلاح شود، عقب‌نشینی موقت اسرائیل از چند تپه،مقدمه‌ای برای اشغال کامل لبنان خواهد بود. ◽آمریکا جز حمایت از اسرائیل و سیطره آن بر منطقه، اندیشه‌ای ندارد.هیچ‌کس به وعده‌های دروغین صلح آمریکا اعتماد نخواهد کرد. ┅┅┅┅🍃🇵🇸❤🇮🇷🍃┅┅┅┅┄
💢 | پارادوکس امنیتی بیروت 🔹بیروت در دام معادله‌ای گرفتار شده که هر قدم به سوی امنیت، آشوب را نزدیک‌تر می‌کند. تصمیم دولت عون برای خلع سلاح حزب‌الله، نه راه‌حلی برای ثبات، بلکه به سان جرقه‌ای بر باروت تنش‌های تاریخی در لبنان است. واقعیت این است که قدرت نظامی حزب الله نه تنها بازدارنده صهیونیست‌هاست، بلکه سدی است در برابر فروپاشی کامل نظم شکننده لبنان؛ بیروت بدون حزب‌الله، شهروندانش را در برابر اسرائیل بی‌پناه می‌گذارد، و با حزب‌الله، اسیر فشار های سیاسی و اقتصادی و ... غرب می‌شود. 🔸غرب با درک این تناقض، به جای جنگ نظامی، اقتصاد و سیاست را نشانه رفته است. تحریم بانک مرکزی لبنان و بلوکه کردن ۹ میلیارد دلار کمک بین‌المللی، تلاشی است برای کاهش تاب آوری جامعه لبنانی تا شاید وفاداری‌شان به مقاومت و حزب الله را از دست بدهند. اما آمارهای میدانی حکایت دیگری دارند: پیروزی مطلق کاندیداهای حزب الله در انتخابات شهرداری‌های لبنان در ماه‌های گذشته نشان می‌دهد که قدرت نرم افزاری و سیاسی جریان مقاومت همچنان کارآمد بوده و مقاومت لبنان همچنان مجهز به سلاح حمایت مردمی است. همچنین بررسی‌ها نشان می‌دهد حداقل ۷۱٪ از ساکنان جنوب لبنان حاضرند کاهش سهمیه نان را بپذیرند، اما جزء مخالفان خلع سلاح باقی بمانند. 🔹پیچیدگی ماجرا زمانی آشکار می‌شود که ژئوپلیتیک لبنان و توانمندی‌های نظامی حزب الله را بیشتر بررسی کنیم. نزدیکی سرزمینی لبنان به سرزمین‌های اشغال شده به گونه‌ای است که سکوهای حفاری رژیم صهیونی در دریای مدیترانه که روزانه حداقل ۴۵۰ میلیون فوت مکعب گاز استخراج می‌کنند، در برد موشک‌های بالستیک حزب‌الله قرار دارند. یعنی تنها چند دقیقه نیاز است تا با پرتاب موشک از جنوب لبنان، شاهد انفجار در میدان انرژی «تامار» رژیم صهیونی باشیم. بهرحال سرمایه‌گذاری ۴۰ میلیارد دلاری بریتیش پترولیوم در میادین انرژی رژیم صهیونی باعث شده است که امنیت امروز رژیم برای غرب بیش از پیش اهمیت داشته باشد. بنابراین با این واقعیت، معادلات امنیتی از خیابان‌های بیروت به دفتر مدیران شرکت‌های انرژی غربی کشیده شده است. 🔸اما در نهایت غرب می‌داند خلع سلاح مقاومت غیرممکن است چرا که این موضوع بارها آزموده شده است و شکست خورده است؛ حدود بیست سال پیش نیز دولت فؤاد سنیوره تصمیم مشابهی اتخاذ کرده بود، اما دولت لبنان نتوانست آن را اجرایی کند. پارادوکس نهایی اینجاست: بیروت یا باید امنیتش را با اسلحه‌های حزب‌الله حفظ کند، یا با از دست دادن آنها، امنیت خود و منطقه را قربانی معادلات بین‌المللی سازد. این انتخاب، نه در مجلس لبنان، که در کوچه‌پس‌کوچه‌های جنوب بیروت رقم می‌خورد؛ جایی که شهدای مقاومت همچنان در قلوب و اذهان مردم‌اند و کودکان هنوز خاطره جنگ سال گذشته با رژیم صهیونی را با نقاشی‌هایشان روی دیوارها زنده نگه داشته‌اند.