eitaa logo
این عماریون
336 دنبال‌کننده
219هزار عکس
58.5هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
۱‌ من و برادرم دو سال تفاوت سنیمون هست ولی خیلی اختلاف نظر داریم برادرم در عین نفهمی ادعای زیادی داره و با رفتارهاش باعث عذاب همسایه ها و خانواده مون هست مادرم توصیه کرد زن بگیره بهتر میشه که خب نشد و در واقع با رفتارهایی که با زنش کرد بدتر هم شد زنش چندباری به ما شکایت کرد که دید به نتیجه نمیرسه برادرم بسیار خود خواه و رفتارهای زشت اجتماعی داره خاله زنکه و به کار‌ همه کار داره به مرور رفتارش روی زنشم تاثیر گذاشت، از صبح تا شب زنش تو کوچه بود تا ببینه مردم‌ چیکار‌ میکنن و سر از کار همه در بیاره از فضولی و دو بهم زنی هر دو لذت میبردن من تمام دوران نوجوونی و جوونیم کار کردم و پول‌جمع کردم تا بتونم زندگی خوبی بسازم پول زیادی جمع کردم و با برادرم ی خونه دو طبقه ساختیم مدام اصرار میکرد که از مقدار مولی که دارم با خبر باشه و ببینه چیکار میکنم اما من بهش اجازه نمیدادم ❌هرگونه کپی برداری وفوروارد از داستان‌های کانال پیگرد قانونی دارد
۴ رفتم در خونشون که پدر زنم گفت برادرت سه روزه تماس میگیره فحاشی میکنه میگه باید بهم‌ بزنید برادر من هدیه زیاد اورده و شماها دارید ازش پول‌ میچاپید خیلی التماس کردم که محل بهش نذارن‌ اما پدرزنم‌ قبول نمیکرد و میگفت نامزدم کارش شده گریه رفتم‌ در خونه برادرم‌ و کتک خوبی بهش زدم اما کوتاه نیومد و میگفت مگه چه خبره که گوسفند بردی بالاخره با اصرارهای مادرم پدر زنم‌ راضی شد و نامزدی بهم نخورد منم یواشکی برادرم خونه رو دادم اجاره و بهش گفتم‌ نامزدی خورد چندتا محله دورتر از خونه خودم اجاره کردم و با نامزدم‌ هماهنگ شدم جهیزیه رو اوردن و ی جای دور هم‌ تالار گرفتم‌ که برادرم متوجه نشه از همه‌مهمان هام تقاضا کردم بهش نگن ❌هرگونه کپی برداری وفوروارد از داستان‌های کانال پیگرد قانونی دارد
منم فوری اون فیلم رو داخل سی دی ریختم و ی استشهاد محلی جمع کردم از همه اهل امصا گرفتم که برادرم اومده در خونه من و فحاشی کرده و اول اون بهم حمله کرده همه رو ضمیمیه پرونده کردم و با وکیل رفتیم دادگاه برادرم که دید من با وکیل اومدم و مدارکم کامله خودش رو به مظلوم نمایی زد به لطف وکیل و کمک هاش تونستم تو دادگاه برنده بشم برادرم محکوم شد با تمام بدی هاش بهم دلم‌نمیخواست رابطه مون بدتر بشه ازش ی تعهد گرفتم که دیگه نزدیک خونه م نشه و رضایت دادم الان از اون اتفاق گذشته و منم ی بچه دارم ولی هیچ وقت دلم‌نمیخواد برادرم رو ببینم ادمی‌که تا تونست جلوی اهل محل و خانواده همسرم ابروم رو برد ❌هرگونه کپی برداری وفوروارد از داستان‌های کانال پیگرد قانونی دارد
🔺هر وقت دیش بر بام یک خانه می بینم، بیش از هر چیز دلم برای آن خانه میسوزد.. اگر و بیاموزند: یعنی ورود و و های خوش آب و رنگ تلویزیونی به خانه نیاز به برخورد نخواهد بود بفرستید برای همه خانواده های خوب ایرانی