#صلح_با_خلق
شما كه بين خود و خدا را اصلاح كرديد، اطرافيان شما هم هدايت مىشوند. مىبينند كه شما عوض شديد، آنها هم متأثر مىشوند. اگر خدا به شما چراغى داد كه گذشتههايتان را ديديد، از آن چراغ استفاده كنيد. اگر گذشتههايتان خوب است و هيچ بدى به اهل آسمان و زمين ندارى، همه مال خدا بوده است، بگو الحمدلله. هر جاى خوبى كه ديدى شكر لازم دارد. هر جاى آن هم زيبا نبود استغفار كن، خداى مهربان پاك مىكند. حسابها همه صاف مىشود.
اگر يكوقتى از خدا غافل شدم و خلق را اذيّت كردم بايد آن را هم اصلاح كنم. اول بايد بين خود و خدا را اصلاح كنم تا خدا قدرت اصلاح با خلق را به من بدهد. خداوند حق ديگران را از گردن انسان بر نمىدارد. انسان در مورد حقالنّاس بيچاره مىشود، مجبور است با خدا آشتى كند.
مىتوانيد درك كنيد كه يعنى چه؟ مىگوييم خدايا! تو كه حقالنّاس را نمىبخشى، اين شخص هم كه نمىبخشد، پس من بيچاره چه كنم؟ مىپيچيد به طرف خدا كه خدايا من بيچاره هستم. ناچار بين خود و خدا را اصلاح مىكنيد. بعد از آن هم كمكم آن شخص كه حقّش را ضايع كرده بوديد خودش مىآيد و مىگويد من تو را بخشيدم. خودش مىآيد. معلوم مىشود كه خدا حقالنّاس را نمىبخشد تا من به سوى او بروم.
نديديد كه فرمود: مَنْ أَصلَحَ ما بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللهِ اَصْلَــحَ اللهُ ما بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النّـاس*؛ هركس بين خود و خدا را اصلاح كند، خداوند هم بين او و مردم را اصلاح مىكند. فرمودمن در مورد حقالنّاس هيچ كارى ندارم؛ بايد حقش را بدهى. اين هم بيچاره مىشود، مضطر مىشود، طرف هم ولكن نيست؛ مىگويد تو پدر مرا درآوردى، سوزاندى، چه كردى. ناچار و مضطر مىشود، خدا هم رحم مىكند. يك مرتبه مىبينى مىگويد خدايا! او را بيامرز! پدر و مادرش را هم بيامرز! بيخود نيست خدا حقالنّاس را نبخشيد.
*نهج البلاغه، كلمات قصار ٨٩
#طوباى_محبت
مجالس حاج محمّد اسماعيل دولابى
كتاب يك، مجلس چهاردهم
صفحه ى ١٥٦-١٥٥
🆔 @ameennn