آقا اگر این سر به قربانت شود ها
حتی سرم را جور دیگر دوست دارم
#امربمعروف_و_نهیازمنکر
#جواب_تذکر_تشکر_است
#یُسرا
♦✿ @amershavim ✿♦
توی قلبش را نگاهی کرد. فقط تصویر خودش را دید. مثل یک برکه زلال. که عکس آسمان در آن افتاده باشد. اما زیباتر. رضایت پیدا کرد. گفت:
_ آفرین بندهی من
#امربمعروف_و_نهیازمنکر
#جواب_تذکر_تشکر_است
♦✿ @amershavim ✿♦
خوشگله😃 نه؟😉
دیگه پس ببین اونا که امربمعروف و نهیازمنکر میکنن و پذیرای امربمعروف و نهیازمنکر هم هستن، قراره چیا ببینن در بهشت؟😍
#امربمعروف_و_نهیازمنکر
#جواب_تذکر_تشکر_است
♦✿ @amershavim ✿♦
ادامه خاطره بازگشت از مسافرت
رفتیم بیرون. یه کم وایسادیم. چندتا ماشین اومد پرسیدن و پرسیدیم. یا مقصدمون فرق داشت. یا مشکل سر قیمت بود. بینشان همه تیپ و اخلاقی هم بود. یکیشان با چشمهای گشاد شده و دهان باز و با سری که کمی خم کرده بود تا بتونه ما رو ببینه نگاه میکرد و دقت به خرج داده بود تا توی اون سر و صدا بتونه بشنوه ما کجا میخواهیم بریم. اگه هم مسیریم سوارمون کنه. وقتی گفتیم کرمانشاه صورتش رو به حالت عادی برگردوند. دست به سینه گذاشت و لبخند زد و عذرخواهی کرد و رفت. به داداشم گفتم ببین مسیرمون یکی نبود ولی خیلی مودب بودا
آفرین بهش.
تا اینکه یه پراید سبز جلوی پامون ایستاد. راننده مرد لاغری بود با قدی متوسط. سن و سالش رو میشد از سیاه و سفیدی مو و ريشش حدود ۵۵ سال حدس زد. لحن بینهایت مودبانه و آرامی در گفتگو داشت. دو نفر دیگه اومدن سوار شن. همونا که خواسته بودم شوخی کنم. بگم داداش ببین چه پسره نور بالا میزنه این صددرصد شهید میشه. بیا بریم باباشم هست. ازش خواستگاری کنم. دیدم این شوخی کار زشتیه. نفسم داره یه شوخی رو برام خوب جلوه میده که شاید نتیجهش بشه نگاه کردن بیشتر و غیر ضروری و با دقت به نامحرم.
ولش کردم. حالا میخواستن بیان سوار همین ماشین بشن. گفتم خدایا من که دست برداشتم. هر چی خودت صلاح میدونی. واسم فرقی نمیکنه بیان یا نه. که دیدم رفتن. گفتن زیاده ۱۵۰!!! داداشم گفت نرخ همیشه رو داره میگیره که این بنده خدا...
خلاصه رفتن و ما کولهپشتیهامون رو گذاشتیم صندوق و سوار شدیم اومدیم جلوتر. یه خانمه بود. از لهجهش هم میشد فهمید که همشهری خودمونه
وای
آقاهه، راننده یعنی، بهش گفت کرمانشاه میای گفت چقدر؟
آقاهه گفت ۱۵۰ خانومه گفت زیاده. آقاهه گفت ۱۰۰ بده عیبی نداره. خانومه بازم گفت زیاده. راننده گفت اصلا چقدر میخوای کرایه بدی؟ خانومه گفت ۴۰ تومن
وای من و داداشم این شکلی شده بودیم 😳😱
آخه توی خود تهرانم دیگه بعضی مسیرا رو اسنپ و تبسی دارن میگیرن ۱۱۰، ۱۳۰... آقای راننده داشت دلش به رحم میومد. که کمتر بگیره ولی دیگه ۴۰ تومنم خدایی کم بود. من گفتم حااااج خانوم دیگه نرخش ۱۷۰... این بنده خدا داره میگه به ۱۰۰ راضیم! بمونی همه میگن نفری ۸۵۰ تومنا! با یک ژست طلبکار و لحن زرنگ مآبانهای رو به راننده گفت : ای بی انصاف! میخوای کرایه زیادی بگیری؟
واااااااااااااااااای چقدر زننده بود بنظرم گفتن این کلمه بی انصاف، اونم به این بنده خدا که هنوز ده دقیقه نشده دارم میبینم که چقدر با انصافه اتفاقا...
راننده خیلی ناراحت شد. نفس عمیقی کشید. گفت باشه. خیلی خب. اشکال نداره. بی انصافم دیگه... من خواستم اینجا کمتر منتظر بشی
با این کرایه و این اخلاق خودت اذیت میشی. خدا نگهدار بعدم آهسته حرکت کرد. رفتیم دو قدم جلوتر یه آقای قدبلند میانسالی با یه نایلونی دستش و یه ماسک روی صورتش و کلاه نقابدار ایستاده بود. لهجه قشنگ و شیرین همدانی داشت. با همون لهجه شیرینش گفت: هِمِدان میرِی؟ راننده گفت آره بیا بالا. آقاهه پرسید کرایه چقدر میگیری؟ راننده گفت ۱۵۰ بده بیا بریم. آقاهه گفت نمیگم زیاده. ولی نِدارم. اِگه داشتم، میدادم. کمتر بگیر. راننده گفت باشه ۱۳۰ بده بیا بالا. باز آقاهه گفت باور کن تازه بیمارستان بودم. جیبم خالیه. ندارم. برو. راننده یه نگاه به پشت انداخت رو به داداشم گفت چیکار کنم؟ داداشم گفت هر جور صلاح میدونید خودتون. دلش نیومد. گفت چیکار کنیم. میگه گرفتارم خب. گفت عیب نداره ۱۰۰ بده بیا بالا. آقاهه اومد سوار شد. بنده خدا همون که سوار شد نایلونی که دستش بود باز کرد یه برگه درآورد نشون راننده بده گفت نگاه نگی دروغ گفتم ببین بیمارستان فلان... مادرم سِکته کرده ۱۹۸ میلیون تومن ازمون گرفتن
وااای منو میگی یادم اومد وقتی مامانم ۴ ماه تمام افتاد بیمارستان، که چقدر سخت بود. هم من هم داداشم گفتیم خدا سلامتی بده. راننده خوش اخلاق هم طبق رویه مودبانه خودش گفت آقا این چه حرفیه، همون که گفتی باور کردم. نمیخواد نشون بدی. خدارسلامتی بده. نمیخوام که جیبتو خالی کنم. همه مثل همیم. نداریم. خدا بزرگه. میرسونه.
فقط بی زحمت یه مسافر دیگه هم دارم. اون که اومد شما لطفا برو پشت بشین.
کنجکاو شده بودم مسافرش کیه؟ چرا الان نیست پس؟ کجا میخواد سوار بشه
خدا کنه پسر جوون آهنگی دوبس دوبسی یا دختر جوون بدحجاب نباشه. خسته شدم امروز دیگه انقدر امربمعروف و نهیازمنکر کردم. نمیتونم گناه علنی ببینم. حرص میخورم. اقلا چند ساعت استراحت کنم.
بالاخره آقای راننده درباره مسافرش توضیح داد. و ما فهمیدیم که اون مسافر....
#ادامه_دارد
#امربمعروف_و_نهیازمنکر
#جواب_تذکر_تشکر_است
♦✿ @amershavim ✿♦
15.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 واکنش موکب داران به شخصی که میخواهد یک زائر ایرانی را از موکب بیرون بیندازد
#دوربین _مخفی 😅
بالهای پرواز
🔴 واکنش موکب داران به شخصی که میخواهد یک زائر ایرانی را از موکب بیرون بیندازد #دوربین _مخفی 😅
ببینید
گناه مثل این آقاههست که میخواد یک زائر رو بیرون کنه
و اونا که امربمعروف و نهیازمنکر میکنند مثل اینا هستن که دفاع میکنن ازش😃☝️