eitaa logo
یه دهه هشتادی
1.9هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
3 فایل
بسم رب الحسین💚 اومدیم‌مجازی‌دسـت‌به‌قلم‌شدیم! شایدنیمچه‌سربازی‌باشیم ترشحات ذهن یک دهه هشتادی! ما را نماد مذهبی ها تلقی نکنید..! کپی⁉️حلالت رفیق |تبادلات: https://eitaa.com/joinchat/1244660646C702d8507ec ❔درخدمتیم: [ @Amin31320 ]
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام وقتتون بخیر چون دیشب خیلی درخواست داشتید حکایت روز شهادت شهید زینال زاده رو بگم ،الان عرض میکنم و اما چرا الان؟! خواستم قبل از افطار تعریف کنم زمانی که میخونید با فشار و سختی روزه خونده بشه تمام داستان از زبون خودم هست پس لطفاً کپی نکنید و اگر دوست داشتید فور کنید🌱 |
بی مقدمه شروع میکنم....... اوج شلوغی های مشهد کارشون به جایی رسیده بود که مغازه دارهارو مجبور میکردن به بستن مغازه هر کی هم مقاومت میکرد شیشه های مغازش رو میشکستن یه عده وحشی ریخته بودن توی خیابون ها بین مردم روز اولی که این اتفاق افتاد خیابون مجد بود جای بازار سرامیک و.... مشهد به سرعت خودمون رو رسوندیم اونجا خداروشکر حل شد |
و اما فردای اون روز.......
ساعت حدودا ۲ظهر بود تلفنم زنگ خورد تازه از بیرون اومده بودم خسته بودم میخواستم بخوابم یکی از رفقام بود که توی حرعاملی سکونت داره جواب دادم گفت محمد اینجا شلوغ شد بازار کفش جایی که زن و بچه مردم هم دارن خرید میکنن چون تجربه روز قبلش رو داشتیم جا نخوردم بهش گفتم یه گزارش کامل بده کامل تعریف کرد و اینکه آمادگی اینو داشتیم بعدش بیان حرعاملی سریع تماس گرفتم با بچه های تیم خودمون گفتیم آماده باشن که اگر لازم شد بریم |
حدود ساعت ۴ یا ۵بود همینطور خطی پیگیر اوضاع بودم که رفیقم دوباره زنگ زد با استرس گفت از بچه هاتون کسی اینجا هست گفتم آره یکی یا دوتا تیم مستقر هستن بعد یهو بغضش گرفت گفت چند نفری چاقو خوردن البته چون شب قبلش هم یکی از رفقامون چاقو خورده بود فکرشم نمیکردم این شکلی بشه گفتم حتما در حد خَراش هست ولی خب نگران شده بودم |
بلافاصله تماس گرفتم با بچه هایی که حاضر بودن تو محل که گفتن حسین و دانیال و.... چاقو خوردن گیج شدم و نفهمیدم کدوم حسین رو میگه شُک شده بودم راه افتادم سمت حرعاملی توی همین حین دیدم فارس عکس حسین زینال‌زاده رو گذاشت انگاری پشتم خالی شد،بغضم ترکید مثل بچه های کوچیک گریه میکردم... با سرعت بیشتری رفتم تا رسیدم به حرعاملی و دیدم بله حسین شهید شده از طرفی داغ از دست دادن حسین داشت خفه‌م میکرد از طرف دیگه نگرانی برای حال بقیه رفقامون،فقط دلم میخواست همه اینا خواب باشه |
اینا همه سخته ولی میدونید سخت تر از همه چیه؟!
نمیخوام و اجازه هم ندارم نحوه شهادت حسین رو بازگو کنم امااااا وقتی حسین چاقو میخوره و در حال جون دادن بوده کف زمین مغازه دار ها هلهله میکنن چند نفری سنگ پرتاب میکنن ویکی با لگد به جسم حسین تعرض میکنه و بعد از اینها هم حمایت قاتل و فراری دادنش همون مغازه داری شد همدست قاتل که حسین و دانیال و.... برای کمک بهش رفته بودن برای امنیت همون مغازه داری رفته بودن که شد شریک قاتل |
بریم داستان بعد شهادت رو بگیم
بعد از مدتی یه عده گفتن نه اونجا شلوغی نبوده و قضیه ناموسی بوده
کوکتل مولوتوف مال اغتشاش و خرابکاری هست نه دعوا ناموسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و اما سکانس پایانی چقدر سخت بود بدرقه کردن پیکرت نمیدونم چطوری تونستم تحمل کنم
چند تا فیلم از دادگاه و صحبت های مادرشون میفرستم نگاه کنید دیگه خودم نمیتونم ادامه بدم😔😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرچند این قصاص حسین من را بر نمی گرداند😭 اظهارات مادر شهید حسین در داداگاه درخواست اشد مجازات از دادگاه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✌🇮🇷 ما که میخوایم بریم پس دعا کنید ما شهید بشیم🇮🇷 🔰بدون تعارف با مادر شهید "زینال زاده" صد ها هزار حسین دیگه هستن...
40.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽برشی از مستند 🔰روایتی از زندگی شهید حسین زینال زاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظات تلخِ آخرین وداع‌‌مون💔 چه شبی بود مگه میشد دل بکنیم😭 پ.ن:اون عزیزی که به سر زنان میاد سمت تابوت ، دایی شهید دانیال هستن که بزرگش کرده بودن شهید رو