نِعْمَ الْقَرینُ الرِّضی : «رضایت و خشنودى (از تقدیرات الهى) بهترین همنشین است.🤗🤗
انسان در مسیر حرکت خود و پیمودن راه طولانی کمال و تعالی نیازمند همراه و رفیق و همنشین خوب است و بدون آن پیمودن مسیر دشوار بندگی میسور و عملی نیست .
همنشین خوب کسى است که به انسان آرامش بخشد و او را از بى تابى در برابر مشکلات باز دارد و در او روح امید بدمد و تمام این آثار در راضى بودن به قضاى الهى است.
آنکس که مقدرات را از سوى خداوند حکیم و مهربان مى داند هرگز از مصائبى که به هر حال در دنیا روى مى دهد و مشکلاتى که گریبان انسان را ناخواسته مى گیرد ناراحت نمى شود و بى تابى نمى کند و اعصاب خود را در هم نمى کوبد.
البته این بدان معنا نیست که انسان در برابر هر حادثه اى تسلیم شود، بلکه به این معناست که تمام کوشش خود را براى پیروزى بر مشکلات به کار گیرد; ولى اگر حوادثى خارج از حیطه قدرت او رخ دهد در برابر آن راضى باشد و زبان به ناشکرى نگشاید و جزع و بى تابى نکند.
در روایتى آمده است که موسى بن عمران(علیه السلام) به پیشگاه خداوند عرضه داشت: مرا به عملى راهنمایى کن که اگر آن را انجام دهم رضاى تو را به دست آورده باشم. خداوند به او وحى فرستاد که رضاى من (گاه) در ناخوشنودى توست و طاقت آن را ندارى... موسى بر زمین به سجده افتاد عرض کرد خداوندا افتخار سخن گفتنت با من را به من بخشیده اى و پیش از من به کس دیگرى نداده اى و هنوز مرا به عملى راهنمایى نکرده اى که با آن رضا و خوشنودى ات را به دست آورم «فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ أَنَّ رِضَایَ فِی رِضَاکَ بِقَضَائِی; خداوند به او وحى فرستاد که رضاى من در این است که تو راضى به قضاى من باشى» بحارالانوار، ج 79، ص 134.
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
💠و درود خدا بر او فرمود: دانش، ميراثي گرانبها، و آداب، زيورهاي هميشه تازه، و انديشه، آيينه اي شفاف است.
📒 #نهج_البلاغه #حکمت5
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ کَرِیمَةٌ. علم و دانش میراث گرانبهایى است.🌷
گرانبهاترین میراثى که انسان از خود به یادگار مى گذارد علم و دانش است و به ارث گذاشتن مواهب مادى افتخارى است.
وَالاْدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ.آداب (انسانى)، لباس زیبا و کهنگى ناپذیر است. 🌸🌸
منظور از «آداب»، فضایل اخلاقى مربوط به روابط اجتماعى است مانند: تواضع، امانت، صداقت، محبت، خوشرفتارى، فصاحت و بلاغت در بیان.
«حُلَل» جمع «حُلَّه» به معناى لباس زینتى است.
«مُجَدَّدَة» به معناى چیزى است که پیوسته تجدید و نو مى شود و هرگز کهنه نخواهد شد.
بر این پایه، مفهوم کلام امام(علیه السلام) چنین است که این صفات برجسته انسانى همچون لباس هاى زیبایى است که آدمى در تن مى کند و هرگز فرسوده نمى شود بر خلاف لباس هاى ظاهرى که هم کهنه مى شود و هم ممکن است دست سارقان به آن دراز شود و هم جنبه ظاهرى دارد و در اعماق وجود انسان تأثیر گذار است..
وَالْفِکْرُ مِرْآةٌ صَافِیَةٌ.فکر آئینه صافى است🤔🤔
منظور از فکر همان اندیشیدن پیرامون مسائل مختلفى است که بر انسان وارد مى «لاَ عِبَادَةَ کَالتَّفَکُّرِ فِی صَنْعَةِ اللَّهِ عَزَّوَجَل; هیچ عبادتى برتر از اندیشیدن در مخلوقات خداوند متعال نیست». امالى صدوق، ص 146.
زیرا ریشه تمام نیکى ها و پیشرفت ها و موفقیت ها در تفکر و اندیشه صحیح است.
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
💠و درود خدا بر او فرمود: سينه خردمند صندوق راز اوست، و خوشرويي وسيله دوست يابي، و شكيبايي، گورستان پوشاننده عيبهاست.
و نيز فرمود: پرسش كردن وسيله پوشاندن عيب هاست، و انسان از خود راضي، دشمنان او فراوانند.
📒 #نهج_البلاغه #حکمت6
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
سینه عاقل گنجینه اسرار اوست صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ.
یعنى همان گونه که صاحبان ثروت اشیاء قیمتى را در صندوق هاى محکم نگاه دارى مى کنند، انسان عاقل نیز باید اسرارش را در دل خود پنهان دارد، چرا که اسرار او اگر به دست دوست بیفتد گاه سبب ناراحتى اوست و اگر به دست دشمن بیفتد ممکن است سبب آبروریزى او شود. به علاوه بعضى از اسرار ممکن است با سرنوشت ملتى ارتباط داشته باشد که اگر بى موقع فاش شود سبب خسارت عظیمى براى جامعه گردد.
در غررالحکم از امام(علیه السلام) نقل شده : «سِرُّکَ أسیرُکَ وَ إنْ أفْشَیْتَهُ صِرْتَ أسیرَهُ; سرّ تو اسیر توست و هنگامى که آن را افشا کنى تو اسیر آن خواهى شد».(1)
بعضى افراد هستند که مى گویند ما سرّ خود را فقط به دوستان صمیمى مى گوییم غافل از این که آن دوستان صمیمى نیز دوستان صمیمى دیگرى دارند.
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
💠و درود خدا بر او فرمود: صدقه دادن دارويي ثمربخش است، و كردار بندگان در دنيا، فردا در پيش روي آنان جلوه گر است.
📒 #نهج_البلاغه #حکمت7
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
دَوَاءٌ مُنْجِحٌ: به صدقه ای گفته می شود که قرب الهی در آن باشد، اگر بخشش یا پرداختی با نیت الهی باشد این کار برای انسان خیر و پاداش می آورد و در دنیا نیز موجب ازدیاد اموال و شفای بیماران می شود.
کار نیک و خیر و پسندیده با نیت تقرب الهی را صدقه می گویند شاید انسان خیلی انفاق و کارهای خیر انجام دهد. امّا صدقه با نیت الهی قبول می شود.
در روایات آمده که صدقه مرگ بد را دفع می کند، دادن صدقه در شب غضب خدا را خاموش می سازد، صدقه کناه بزرگ را از بین می برد و حساب را آسان می نماید، صدقۀ مال، آن را رشد و نمو می دهد و عمر را زیاد می کند. خداوند صدقه را برای صاحبش تربیت می کند؛ همانگونه که مردی بچه شترش را تربیت می کند؛ پس روز قیامت مانند کوه احد آن را می آورند.
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
💠و درود خدا بر او فرمود: از ويژگيهاي انسان در شگفتي مانيد، كه با پاره اي (پي) مي نگرد، و با (گوشت) سخن می گويد، و با (استخوان) مي شنود، و از (شكافی) نفس می كشد!!
📒 #نهج_البلاغه #حکمت8
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
از علامه حسن زاده آملی نقل شده است: «اولین سیر انسان همان مَن کیستم؟ افسوس که انسان آسمان شناس شد ولی خود را نشناخت، ذرات اتم را شناخت ولی خود را نشناخت که هیچ بلکه خودش را فراموش کرد»(1)
از مرحوم علامه سید محمد حسین طهرانی نقل شده است که فرمود: «با اخلاق ریشه ی رذائل از وجود انسان کنده نمیشود و فقط با عرفان رذائل ریشه کن میشود» (2)
البته این لزوم و ضرورت نسبت به تهذیبِ نفس فقهی نیست! چرا که برخی کارها اگر چه از نگاه فقه واجب یا حرام نیست! ولی از دیدگاه اخلاق و عرفان لازم و یا حرام شمرده میشود مثلا دوام طهارت، دوام ذکر و یاد خدا و....واجب فقهی نیست! ولی واجب اخلاقی و عرفانی است. بخل، ترک تهجد و مناجات و برخی از امور مکروه و حرام فقهی نیست! ولی حرام اخلاقی و عرفانی میباشد.
هیچ فقیهی به ضرورت تهذیب فتوا نداده است؛ زیرا اگر چه به حکم فقه از جهنم گریختن و به بهشت رفتن بر همگان واجب است ولی از بهشت گذر کردن و به بهشتآفرین پیوستن بر همگان واجب نیست. بر این اساس راه خدای بهشت غیر از راه بهشت است! بسیاری بهشتیاند ولی خدایی و توحیدی نیستند. از اصحاب یمین هستند اما از مقربین نیستند.
از دیدگاه عرفان با یک نگاه اجمالی به ثمرات و آثار تهذیب نفس روشن میشود که هیچ کاری برای انسان مهمتر ولازمتر از سفر به سوی خدای متعال نیست. به تعبیر علامه حسن زاده آملی که فرمود: «انسان در این دنیا کاری جز خودسازی ندارد» از جمله آثار این سفر معنوی راهیابی به مقام قرب و همنشینی با مقربان درگاه الهی است.(3) در روایتی درباره همنشینان مقربان الهی یعنی همنشینان ائمه اطهار علیهم السلام از جمله امام حسین علیه السلام چنین آمده است:
«به آنها گفته میشود: داخل بهشت شويد ولى آنها از ورود به بهشت امتناع نموده و مجلس ذكر حسين علیه السلام را اختيار مىكنند، فرشتگان و حورالعين به آنها پيغام مىدهند كه ما با ولدان مخلّد مشتاق شما هستيم ولى ايشان از فرط سرور و نشاطى كه در مجلسشان دارند سرشان را بالا نكرده و به آنها نمى نگرند»(4)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1) آملی، صمدی، «دروس معرفت نفس»، جلسة2.
2) رضائی تهرانی، علی، «سیر و سلوک»، ص54 ـ 58.
3) همان، ص107 ـ 116.
4) ابن قولويه، جعفر بن محمد، «كامل الزيارات؛ ترجمة ذهنى تهرانى»، ص259.
(بخش 29)@ahklag_marefat