eitaa logo
کانال رسمی اشعار «امیر قربانی فر»
410 دنبال‌کننده
27 عکس
2 ویدیو
116 فایل
🔹کانال رسمی اشعار امیر قربانی فر در آیتا: @amirghorbanifar_110 🔸صفحه رسمی اینستاگرام امیر قربانی فر : https://www.instagram.com/amir_qorbani68
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ چشمان فلک گرمِ تماشای حسین است در سینه ی خوبانِ جهان جایِ حسین است دانی که چرا اهل بهشت است زمینش چون کرببلا خاک قدمهای حسین است آن یوسف مصری که شده دلبر عالم دلباخته ی رویِ دلارای حسین است خوشبخت کسی هست که در هر شب جمعه پروانه ی شش گوشه ی زیبای حسین است ارباب ، خودش دلبر عالم شده اما زهرای سه ساله همه دنیای حسین است شد گریه کن دختر خود بین خرابه آری شب سوم شب احیای حسین است "گریان شدم از دیده ی گریانِ رقیه آشفته ام از حال پریشانِ رقیه" ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ آنها که بروی بدنت اسب دواندند ما را به سر کوچه و بازار کشاندند دیدند که بر روی لبت نام خدا بود یک عده بسوی سر تو سنگ پراندند ماها که عزیزِ علی و فاطمه بودیم بردند و در مجلس اغیار نشاندند جام می و تشت زر و چوب و سر بابا جان بر لبِ اولادِ غریبِ تو رساندند پیشِ رویِ ما هلهله و ولوله کردند هِی شعر به وصف شبث و حرمله خواندند با عقده ی بسیار جسارت به تو کردند آنها که درین واقعه بی جایزه ماندند "ای مویِ تو چون مویِ پریشانِ رقیه تو جای گرفتی روی دستان رقیه" ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ عشق تو مرا با تن بیمار کشیده حتی وسط کوچه و بازار کشیده عطر خوش سیب پدری بود که مارا ناخواسته تا مجلس اغیار کشیده آشفتگی موی سرت با همگان گفت گیسوی تو را قاتلت انگار کشیده زخمی شده انگشتِ ورم کرده ی عمه آنقدر که از پای همه خار کشیده این شمر لعین آخر سر از نفس افتاد از بسکه ز شلاق خودش کار کشیده با برخاک فتادیم ، وَ یا فاطمه گفتیم خوردیم ز اعدای تو هر بار کشیده بسکه شده زخمی تنم انگار خداوند بر روی سرم چادر گلدار کشیده سیلی و لگد ، زجر و سنان ، رنگ کبودی مجروح شده این تنِ آزار کشیده آن هدیه ی زیبا که خریدی تو برایم از گوش من این خصم جفاکار کشیده ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ کانال اشعار امیر قربانی فر: @amirghorbanifar_110 ◾️ التماس دعا ◾️ کپی با ذکر منبع جایز است
بسم الله الرحمن الرحیم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ با این چشای خستم ، با این دو دست بستم چشم انتظارت هستم ، بابای من چند روزه که بیمارم ، سر رو زمین میزارم ، شبهامو هی میشمارم ، بابای من بابا چی بگم ازین رنج قافله سیلی تازیونه و زجر و حرمله از پاهایی که شده غرق آبله بابا ، دخترت از مردم شام و کوفه دلگیره بابا ، رقیه خانومت توی خرابه میمیره بابا ، بیا ببین رنگ کبودیای دستامو بابا ، بیا و پاک کن از روی صورتم اشکامو ◾️◾️◾️◾️◾️ از درد دوری مردم ، مثل گلی پژمردم ، من هر چی سیلی خوردم ، فدات بابا از ناقه ها افتادم ، چیزی نیومد یادم ، زیر لگد جون دادم ، فدات بابا بابایی نبودی بین بازار شام با سنگاشون میزدن از بالای بام موندم زیر دست و پا بین ازدحام بابا ، سرت رو از دور با چشای خسته بوسیدم بابا ، انگشترت رو توی دست ساربون دیدم بابا ، زخم زبونا خیلی خیلی داده آزارم بابا ، خیال کن اصلا من هنوز گوشواره دارم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ کانال اشعار امیر قربانی فر: @amirghorbanifar_110 ◾️ التماس دعا ◾️ کپی با ذکر منبع جایز است