ازبیانات امروز حاج خانم 1 رمضان 98_110.mp3
7.86M
🍃 سخنرانی استاد مرحومه حاجیه خانم اکبری به مناسبت اول رمضان ۱۳۹۸
💫 شادی روح مطهر استادحاجیه خانماکبری(ره) صلوات
http://eitaa.com/zaynab72
﷽؛
💎 نمازهای هر یک از شبهای ماه رمضان
#شباول
چهار رکعت ، در هر رکعت «حمد» و «پانزده مرتبه» سوره «توحید» .
#شبدوم
چهار رکعت ، در هر رکعت «حمد» و «بیست مرتبه» سوره «قدر» .
#شب_سوم
ده رکعت ، در هر رکعت «حمد» و «پنجاه مرتبه» سوره «توحید» .
#شبچهارم
هشت رکعت ، در هر رکعت «حمد» و «بیست مرتبه» سوره «قدر» .
#شبپنجم
دو رکعت ، در هر رکعت «حمد» و «پنجاه مرتبه» سوره «توحید» و پس از سلام «صدبار» صلوات .
#شبششم
چهار رکعت ، در هر رکعت «حمد» و سوره«تبارک» .
#شبهفتم
چهار رکعت ، در هر رکعت «حمد» و «سیزده مرتبه» سوره «قدر» .
#شبهشتم
دو رکعت ، در هر رکعت «حمد» و «ده مرتبه» سوره «توحید» و پس از سلام «هزار مرتبه»«سُبْحانَ اللّٰهِ» .
#شبنهم
شش رکعت در فاصله میان نماز شام و هنگام خوابیدن ، در هر رکعت «حمد» و «هفت مرتبه» «آیتالکرسی» و پس از پایان نماز «پنجاه بار» صلوات .
#شبدهم
بیست رکعت ، در هر رکعت «حمد» و «سی مرتبه» سوره «توحید» .
#شبیازدهم
دو رکعت ، در هر رکعت «حمد» و «بیست مرتبه» سوره «کوثر» .
#شبدوازدهم
هشت رکعت ، در هر رکعت «حمد» و «سی مرتبه» سوره «قدر» .
#شبسیزدهم
چهار رکعت ، در هر رکعت «حمد» و «بیستوپنج مرتبه» سوره «توحید» .
#شبچهاردهم
شش رکعت ، در هر رکعت «حمد» و «سی مرتبه» سوره «زلزال» .
#شبپانزدهم
چهار رکعت ، در دو رکعت اول پس از «حمد»«صد مرتبه» سوره «توحید» و در دو رکعت دیگر، بعد از «حمد» «پنجاه مرتبه» سوره«توحید» .
#شبشانزدهم
دوازده رکعت ، در هر رکعت «حمد» و «دوازده مرتبه» سوره «تکاثر» .
#شبهفدهم
دو رکعت ، در رکعت اول «حمد» و هر سورهای بخواهد و در رکعت دوم «حمد» و «صد مرتبه» سوره «توحید» و پس از سلام «صدبار» «لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰه» .
#شبهجدهم
چهار رکعت ، در هر رکعت «حمد» و «بیستوپنج مرتبه» سوره «کوثر» .
#شبنوزدهم
پنجاه رکعت ، در هر رکعت «حمد» و «یک مرتبه» سوره «زلزال» .
#شببیستتابیستوچهارم
در هر کدام هشت رکعت با هر سورهای که میسر شود .
#شببیستوپنجم
هشت رکعت ، در هر رکعت «حمد» و «ده مرتبه» سوره «توحید» .
#شببیستوششم
هشت رکعت ، در هر رکعت «حمد» و «صد مرتبه» سوره «توحید» .
#شببیستوهفتم
چهار رکعت ، در هر رکعت «حمد» و سوره«مُلک» و اگر نتوانست ، «بیستوپنج مرتبه» سوره «توحید» .
#شببیستوهشتم
شش رکعت ، در هر رکعت «حمد» و «صد مرتبه» «آیتالکرسی» و «صد مرتبه» سوره«توحید» و «صد مرتبه» سوره «کوثر» و پس از نماز «صدبار» صلوات .
#فقیرگوید : نماز شب بیستوهشتم موافق آنچه من یافتم به این صورت است :
شش رکعت ، در هر رکعت «حمد» و «ده مرتبه» «آیتالکرسی»و «ده مرتبه» سوره «کوثر» و «ده مرتبه» سوره«توحید» و پس از نماز «صدبار» صلوات .
#شب بیستونهم
دو رکعت ، در هر رکعت «حمد» و «بیست مرتبه» سوره «توحید» .
#شبسیام
دوازده رکعت ، در هر رکعت «حمد» و «بیست مرتبه» سوره «توحید» و پس از سلام «صدبار» صلوات .
و این نمازها چنانکه بیان شد هر دو رکعت به یک سلام است .
#حضرتاستادانصاریان
┈┉┅━❀💌❀━┅┉
🌸🍃🌸🍃
#حکمت_خداوند
در بيمارستان ها وقت شام و ناهار ، غذاها خيلي متفاوت است .
به يك نفر سوپ، چلوكباب و دسر مي دهند
و به يك كسي فقط سوپ مي دهند
و به يك نفر حتي سوپ هم نمي دهند و مي گويند كه فقط آب بخور
به يك كسي مي گويند كه حتي آب هم نخور
جالب است كه هيچ كدام از اين بيماران اعتراض ندارند
زيرا آنها پذيرفته اند كه كسي كه اين تشخيص ها را داده است طبيب است و آن كسي كه طبيب است حكيم است .
پس اگر خدا به يك كسي كم داده يا زياد داده ، شما گله و شكوه نكنيد كه چرا به او بيشترداده اي و به من كمتر داده اي .
اين كارها روي حساب و حكمت است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدم صدای ترقه و انفجار از بیرون میاد
گفتم این کلیپو ببینید
بامزه س😃
#چهارشنبه_سوری
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃
🍃🍂🌺🍃
🌺
#وقت_دقیق_نماز_صبح
#برداشت_های_نادرست_از_احکام
❗️بعضی از مردم برای اینکه نمازشون رو اول وقت بخونن، تا اذان صبح رو دادن، شروع به نمازخوندن میکنن.
📛 درحالیکه این ممکنه درست نباشه.
✍️ مؤسسه موضوعشناسی احکام تحقیق کرده و به این نتیجه رسیده که اذان رادیو و تلویزیون براساس مبنای بعضی از مراجع، دقیق نیست و برای خوندن #نماز_صبح باید هشت دقیقه از اول اذان بگذره و بعد، نماز بخونیم.
👈👈 البته برای روزه بهتره که احتیاط کنیم و همون موقع که تلویزیون اذان میگه، دیگه چیزی نخوریم (مهم مهم).
⭕️ نکته: در رساله نماز و روزه رهبری اومده که نماز ده دقیقه بعد از شروع اذان رادیو و تلویزیون خونده بشه.
⭕️ نکته مهم: نمازهای گذشتهتون درسته؛ چون شما که یقین ندارین اونا حتماً قبل از اذان صبح واقعی خونده شده؛ زمانی نماز باطله که «تمام» نماز قبل از وقت خونده شده باشه.
🔺سایت مؤسسه موضوعشناسی؛ مقام معظم رهبری، رساله نماز و روزه.
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدویک
شاید هم حس میکرد حال همه را بهم ریخته..که دیگر منتظر پاسخ کسی نشد، با خداحافظی ساده ای از اتاق بیرون رفت..
و من هنوز تشنه چشمانش بودم که دنبالش دویدم.😢🏃♀ روی ایوان تا کفشش را میپوشید، با بیقراری پرسیدم
_چرا باید بریم؟😥😢
قامتش راست شد، با نگاهش روی صورتم گشت..
و اینبار شیطنتی در کار نبود که رک و راست پاسخ داد
_زینب جان! شرایط اونجوری که من فکر میکردم نشد. #مجبورشدم تو این خونه تنهات بذارم، ولی حالا...😊
که صدای مصطفی خلوتمان را به هم زد
_شما اگه میخواید خواهرتون رو ببرید، ما مزاحمتون نمیشیم.😊
به سمت مصطفی چرخیدم، چشمانش سرد و ساکت به چهره ابوالفضل مانده و از سرخی صورتش حرارت احساسش پیدا بود...
ابوالفضل قدمی را که به سمت پله های ایوان رفته بود به طرف او برگشت و با دلخوری پرسید
_یعنی دیگه نمیخوای کمکم کنی؟😕😒
مصطفی لحظه ای نگاهش به سمت چشمان منتظرم کشیده شد..
و در همان یک لحظه دیدم ترس رفتنم دلش را زیر و رو کرده که صدایش پیش برادرم شکست
_وقتی خواهرتون رو ببرید زینبیه پیش خودتون، دیگه به من نیازی ندارید!😕
و انگار دست ابوالفضل را رد میکرد تا پای دل مرا پیش بکشد بلکه حرفی از آمدنش بزنم...
و ابوالفضل دستش را خوانده بود که رو به من دستور داد
_زینب جان یه لحظه برو تو اتاق!😊
لحنش به حدی محکم بود که خماری خیالم از چشمان مصطفی پرید و من ساکت به اتاق برگشتم...😔
مادر مصطفی هنوز در حیرت حرف ابوالفضل مانده...
و هیچ حسی حریف مهربانی اش نمیشد.. که رو به من خواهش کرد
_دخترم به برادرت بگو افطار بمونه!😊
و من مات رفتار ابوالفضل..
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
┈┄┅═✾•••
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدودو
مات رفتار ابوالفضل دور خودم میچرخیدم که مصطفی وارد شد...
انگار در تمام این اتاق فقط چشمان مرا میدید که تنها نگاهم میکرد و با همین نگاه، چشمانم از نفس افتاد..
و او یک جمله از دهان دلش پرید
_من پا پس نکشیدم، تا هر جا لازم باشه باهاتون میام!
کلماتش مبهم بود..
و خودش میدانست آتش عشقم چطور به دامن دلش افتاده که شبنم شرم روی پیشانی اش نم زد..
و پاسخ تعجب مادرش را با همان صدای گرفته داد
_انشاءالله هر وقت برادرشون گفتن میریم زینبیه.😔😒
و پیش از آنکه زینبیه به آرامش برسد،😥 فتنه سوریه طوری به هم پیچید که انبار باروت داریا یک شبه منفجر شد...😨😱
ارتش آزاد هنوز وارد شهر نشده..
و تکفیری هایی که از قبل در داریا لانه کرده بودند، با اسلحه به جان مردم افتادند...😰😑😢
مصطفی در #حرم حضرت سکینه(س) بود و صدای تیراندازی از تمام شهر شنیده میشد...😨😨
ابوالفضل مرتب تماس میگرفت..😥📲
هر چه سریعتر از داریا خارج شویم، اما خیابان های داریا همه میدان جنگ شده و مردم به حرم حضرت سکینه(س) پناه میبردند...👥👥🏃♂🏃♂
مسیر خانه تا حرم طولانی بود...
و مصطفی میترسید تا برسد دیر شده باشد که سیدحسن🌷 را دنبال ما فرستاد...🚗
صورت خندان و مهربان این #جوان_شیعه،از وحشت هجوم تکفیری ها به شهر، دیگر نمیخندید...
و التماسمان میکرد زودتر آماده حرکت
شویم...😥
خیابانهای داریا را به سرعت می پیمود💨🚗 و هر لحظه باید به مصطفی حساب پس میداد...📲
چقدر تا حرم مانده و تماس آخر را نیمه رها کرد..
که در پیچ خیابان، سه نفر 😈😈😈مسلّح راهمان را بستند...😱😰😨😭
تمام تنم از ترس سِر شده بود،...😰😰😰😭😭😭
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
┈┄┅═✾•••✾═┅┄
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوسه
تمام تنم از ترس سِر شده بود،..😨😭
مادر مصطفی دستم را محکم گرفته و به خدا التماس میکرد این #امانت را حفظ کند...🤲😥
سیدحسن به سرعت دنده عقب گرفت..
و آنها نمیخواستند این #طعمه به همین راحتی از دستشان برود که هر چهار چرخ را به گلوله بستند...😱😰😭
ماشین به ضرب کف آسفالت خیابان خورد و قلب من از جا کنده شد که دیگر پای فرارمان بسته شده بود... 😰😰😭😭😭
چشمم به مردان مسلّحی که به سمتمان میآمدند، مانده و فقط ناله مادر مصطفی را میشنیدم که خدا را صدا میزد..
و سیدحسن وحشتزده سفارش میکرد
_خواهرم! فقط صحبت نکنید، از لهجهتون میفهمن سوری نیستید!😥
و دیگر فرصت نشد #وصیتش را تمام کند که یکی با اسلحه به شیشه سمت سیدحسن کوبید..😰
و دیگری وحشیانه در را باز کرد.😰😰😰😰
نگاه مهربانش از آینه التماسم میکرد حرفی نزنم..
و آنها طوری پیراهنش را کشیدند که تا روی شانه پاره شده و با صورت زمین خورد...😰😰😭😭😭😭
دیگر او را نمیدیدم و فقط لگد وحشیانه تکفیری ها را میدیدم که به پیکرش می کوبیدند. و او حتی به اندازه یک نفس، ناله نمیزد...
من در آغوش مادر مصطفی نفسم بند آمده😰😰😰😰 و رحمی به دل این
#حیوانات نبود که با عربده درِ عقب را باز کردند،..
بازویش را با تمام قدرت کشیدند و نمیدیدند زانوانش حریف سرعت آنها نمیشود.. که روی زمین بدن سنگینش را
میکشیدند و او از درد و وحشت ضجه میزد....😰😰😭😭😭
کار دلم از وحشت گذشته بود..
که مرگم را به چشم میدیدم و حس میکردم قلبم از شدت تپش در حال متالشی شدن است...
وحشت زده خودم را به سمت دیگر ماشین میکشیدم و باورم نمیشد #اسیر این تروریست ها شده باشم...😱😱😰😰😰😰
که تمام تنم...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوچهار
که تمام تنم تنم به رعشه افتاده..😰😰😭😭
و فقط خدا را صدا میزدم بلکه معجزه ای شود که هیولای تکفیری در قاب در پیدا شد و چشمانش به صورتم چسبید...
اسلحه را به سمتم گرفته و نعره میزد تا پیاده شوم..😰😰😰
و من مثل جنازهای به صندلی چسبیده بودم که دستش را به سمتم بلند کرد. با پنجه های درشتش سرشانه مانتو و شالم را با هم گرفت و با قدرت بدنم را از ماشین بیرون کشید..
که دیدم سیدحسن زیر لگد این وحشی ها روی زمین نفس نفس میزند و با همان نفس بریده چشمش دنبال #من بود.😰😰
خودش هم #شیعه بود و میدانست سوری بودنش شیعه بودنش را پنهان میکند..
و نگاهش برای من میلرزید..
مبادا زبانم سرم را به باد دهد. مادر مصطفی گوشه خیابان افتاده و فقط ناله "یاالله "جانسوزش بلند بود..✨😥
و به هر زبانی التماسشان میکرد دست سر از ما بردارند...
یکیشان به صورتم خیره👁 مانده بود و نمیدانستم در این رنگ پریده و چشمان وحشت زده چه میبیند که دیگری را صدا زد...
عکسی را روی موبایل نشانش داد و انگار شک کرده بود که سرم فریاد کشید..
_اهل کجایی؟😡👿🗣
لب و دندانم از ترس به هم میخورد...
و سیدحسن فهمیده بود چه خبر شده که از همان روی خاک صدای ضعیفش را بلند کرد
_خاله و دختر خاله ام هستن. لاله، نمیتونه حرف بزنه!
چشمانم تا صورتش دوید و او همچنان میگفت
_داشتم میبردمشون دکتر. خاله ام مریضه.
و نمیدانم چه عکسی در موبایلش میدید که دوباره مثل سگ بو کشید
_ایرانی هستی؟😡👿🗣🗣
یکی با اسلحه بالای سر سیدحسن مراقبش بود و دو نفر، تن و بدن لرزانم را به صلّابه کشیده بودند...😰😭
و من حقیقتاً از ترس...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوپنج
حقیقتاً از ترس لال شده بودم..
که با ضربان نفسهایم به گریه افتادم.😭😭😭 مادر مصطفی خودش را روی زمین به سمت پایشان کشید و مادرانه التماس کرد
_دخترم لاله! اگه بترسه، تشنج میکنه! بهش رحم کنید!
و رحم از روح پلیدشان فرار کرده بود که به سرعت برگشت و با همان ضرب به سرش لگدی کوبید که از پشت به زمین خورد...😰😭😭😱
به نظرم استخوان سینه سیدحسن شکسته بود که به سختی نفس میکشید.. و با همان نفس شکسته برایم سنگ تمام
گذاشت
_بذارید خاله و دخترخاله ام برن خونه، من می مونم!😠✋
که اسلحه را روی پیشانی اش فشار داد و وحشیانه نعره زد
_این دختر ایرانیه؟
آینه چشمان سیدحسن را حریری از اشک پوشانده..
و دیگر برای نجاتم التماس میکرد
_ما اهل داریا هستیم!
و باز هم حرفش را باور نکردند که به رویم خنجر کشید...
تپشهای قلب ابوالفضل و مصطفی را در سینه ام حس میکردم.. و این خنجر قرار بود قاتل من باشد که قلبم از تپش افتاد و جریان خون در رگهایم بند آمد...😭😰😰😭
مادر مصطفی کمرش به زمین چسبیده
و میشنیدم با آخرین نفسش زیر لب ذکری میخواند،..
سیدحسن سینه اش را به زمین فشار میداد بلکه قدری بدنش را تکان دهد و از شدت درد دوباره در زمین فرو میرفت...
قاتلم قدمی به سمتم آمد،..
خنجرش را روبروی دهانم گرفت و عربده کشید
_زبونت رو در بیار ببینم لالی یا نه؟
تمام استخوانهای تنم میلرزید،..
بدنم به کلی سُست شده بود و خنجرش به نزدیکی لبهایم رسیده بود😱😭😰
که زیر پایم خالی شد...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🔭🔮🔭🔮🔭🔮🔭🔮
🔮🔭
🔭
💎 تقویم نجومی 💎
✴️ چهارشنبه 👈 23 اسفند/حوت 1402
👈2 رمضان 1445 👈13 مارس 2024
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️ امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅درختکاری.
✅سلف خریدن(پیش خرید محصولات کشاورزی).
✅قرض و وام دادن و گرفتن.
✅و قرارداد نوشتن خوب است.
👶 زایمان خوب و نوزاد خوش قدم و شایسته است. آن شاءالله.
🚘مسافرت: مسافرت مکروه است و همراه صدقه باشد.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در ثور جوزا و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️خرید طلا و جواهرات.
✳️دیدار با مسئولین و روسا.
✳️نامه نگاری و مکاتبات.
✳️پرهیز از نزاع و مجادله.
✳️و نشاط و تفریحات سالم نیک است.
🟣 نگارش ادعیه و برای نماز حرز و بستن آن خوب است.
👩❤️👨 حکم مباشرت امشب.
( شب پنج شنبه ) برای سلامتی مفید ، و فرزند حاکمی از حاکمان یا عالمی از عالمان خواهد شد. ان شاءالله.
💉حجامت.
خون دادن و فصد خوب نیست.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت باعث حاجت روایی می شود.
😴🙄 تعبیر خواب.
خوابی که (شب پنجشنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 3 سوره مبارکه " آل عمران" است.
نزل علیک بالحق مصدقا لما بین یدیه..
و مفهوم آن این است که سه چیز خوب و پی در پی به خواب بیننده برسد ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن
🔵 چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود.
👕👚 دوخت ودوز
چهارشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله
✴️️ وقت #استخاره در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ #ذکر روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه #یامتعال که موجب عزّت در دین میگردد
💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام#امام_رضا_علیه السلام_#امام_جواد_علیه_السلام و #امام_هادی_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
🌸زندگیتون مهدوی 🌸
🌿🌺🌿🌺🌿🌺
📚 منابع مطالب
کتاب تقویم همسران
نوشته ی حبیب الله تقیان
@taghvimehamsaran
با این دعا روز خود را شروع کنید
🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟
✨ *اللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَ الفَرَجَ یا رَبَّ الفَتحِ وَ الفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ عَجِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ یا فَتّاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا* *فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَ الفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً وَمَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ✨
🔭
🔮🔭
🔭🔮🔭🔮🔭🔮🔭🔮
ذکر یڪهفته قبل ازسال تحویل:
شروع از امروز چهارشنبه
۱-چهارشنبه ۴۱مرتبه:
لااله الا الله المبین الجلیل یاعزیز یاجلیل
۲-پنج شنبه:
صدمرتبه صلوات
۳-جمعه۴۱مرتبه:
لا اله الا الله خالصا مخلصا
۴-شنبه ۴۱ مرتبه :
لااله الا الله خالق کل شیء وهوعلی کل شیء قدیر
۵-یکشنبه ۴۱ مرتبه:
سبحان الله والحمدلله ولااله الاالله الله اکبر ولاحول ولاقوة الابالله العلی العظیم
۶-دوشنبه ۴۱ مرتبه :
فنادی فی الظلمات ان لااله الاانت سبحانک انی کنت من الظالمین فستجبناله ونجیناه من الغم وکذالک ننجی المؤ منین
۷-سه شنبه ۴۱ مرتبه:
لااله الا الله الملک الحق المبین العزیز
التماس دعا
شادی روح شهداء وهمه درگذشتگان و پدرومادرم صــلوات
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من از سحر منتظر اذون افطارم
تو ظرف آب سفرهمون نشونه میذارم
بگم حسین تشنه لب خیلی دوستت دارم
🎥 نماهنگ «روزهاولی»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ناز نفس حاج محمود کریمی
نیمه شبی، تنهایی گوش بدید، گریه کنید
#مناجات
2_144209747650353656.mp3
4.47M
💠 نوآهنگ| ماه ما
#کربلایی_علی_پورکاوه
#کربلایی_بهنام_غافلی
ای خدای ماه رمضون
دیگه آقامون رو برسون
سلام ای ماه بندگی خدا
ماه ما رو ندیدی
روی یار رو ندیدی
آقا رو ندیدی
آقا رو ندیدی
قبول باشه روزه هات
قبول باشه روضههای دم افطارت
قبول باشه بندگیت
قبول باشه تشنگیت
بمیره نوکرت واسه چشمای خونبارت
آخه قربونتشم نمیخوای کم کنی این فاصلهارو
آخ بگردم دورت برسون به مقصد این قافله رو
ای خدای ماه رمضون
دیگه آقامون رو برسون
سلام ای آخرین مسافر عشق
بی قرار حضوریم تشنههای حضوریم
از چشم تو دوریم از چشم تو دوریم
#امام_زمان
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 سخنرانی استاد مرحومه حاجیه خانم اکبری به مناسبت دوم ماه مبارک رمضان ۱۳۹۸
💫 شادی روح مطهر استادحاجیه خانماکبری(ره) صلوات
http://eitaa.com/zaynab72
🌙📖📿📖📿📖📿📖📿📖🌙
🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟
با اهدای سلام و احترام ...
جزء دوم قرآن بصورت فایل صوتی و نیاز به دانلود ندارد ، فقط کافيست روی لینک بزنید . *
* این هم هدیه ما به شما برای ماه نزول قرآن ، از دعای خیرتان ما را فراموش نفرمائید .*
⚜جزء 2↙️
🌐 http://j.mp/2b8RJmQ
#رمضان۱۴۰۲
#جزءخوءانی
🌙📖📿📖📿📖📿📖📿📖🌙
2_144210847160509170.mp3
3.29M
#مناجات_با_امام_حسین_ع
🎤•| #کربلایی_حسین_ستوده|•
دیگه از گریه هام معلومه حالم بده
کسی میبینتم میگه این عاشق شده
توی تنهاییام با تو حرفامو زدم
هیچکس مثل تو نبود رفتم دورامو زدم
آشفته ام کربلا
گفتن خونه ات گفتم کربلا
دست و پامو که گم میکنم
رو خاکت میفتم کربلا
پژمردم کربلا
خیلی غصه خوردم کربلا
هر کی حرفاشو یه جایی زد
من حرفامو بردم کربلا
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مابعدازاینکه برغم تو مبتلاشدیم ؛ با راه بندگی خدا ،آشنا شدیم...💚
«به فدای لب عطشان حسین,اولین ذکرپس افطاراست »
🔴 طرح یک آیه یک ختم
با خوندن یک آیه در ختم قرآن شرکت شوید. همیشه با خوندن یک جزء یک حزب یا نهایت یک صفحه در ختم قرآن شریک میشدید
الان با خوندن یک آیه
علاوه بر جزخوانی روزانهتون میتونید دهها ختم قرآن روزانه انجام بدید. فقط با خوندن چند آیه
روی لینک زیر بزنید، آیه مخصوص شمارو نمایش میده، با همون یک آیه در ختم اون دور از قرآن که بالای صفحه نمابش داده شریک میشید
ثواب ختمهای امروزو هدیه میکنیم به پیامبراکرم و شهدای غزه💔
کلیک کنید و آیه تون رو بخونید و برای دیگران هم بفرستید در ختم قرآن با یک آیه شریک بشن. بسم الله👇
https://leageketab.ir/khatme-quran/
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوشش
زیر پایم خالی شد و با پهلو زمین خوردم...😭😰😭😭
دیگر حسی به بدنم نمانده بود،..
انگار سختی جان کندن را تجربه میکردم و میشنیدم سیدحسن برای نجاتم مردانه گریه میکند..
_کاریش نداشته باشید، اون لاله! ترسیده!😭
و هنوز التماسش به آخر نرسیده، به سمتش حمله کرد...
پاهای نحسش را دو طرف شانه سیدحسن کوبید.. و خنجری که برای من کشیده بود، از پشتِ سر، روی گردنش فشار داد..
و تنها چند لحظه کشید تا سرش را از تنش جدا کرد و بی آنکه ناله ای بزند، #مظلومانه جان داد...🌷😭😰😱
دیگر صدای مادر مصطفی هم نمی آمد..
و به گمانم او هم از وحشت آنچه دیده بود، از هوش رفته بود...😭😭
🌷خون پاک سیدحسن 🌷کنار پیکرش میرفت، سرش در چنگ آن حرامی مانده و همچنان رو به من نعره میزد
_حرف میزنی یا سر تو هم ببرم؟👿👹
دیگر سیدحسن نبود تا خودش را #فدای من کند..
و من روی زمین در آغوش مرگ خوابیده بودم که آن یکی کنارش آمد و نهیب زد
_جمع کن بریم، الان ارتش میرسه!😡👿
سپس با تحقیر سراپای لرزانم را برانداز کرد و طعنه زد
_این اگه زبون داشت تا حالا صد بار به حرف اومده بود!😡👿
با همان دست خونی و خنجر به دست، دوباره موبایل را به سمتش گرفت و فریاد کشید
_خود کافرشه!👿🗣
و او میخواست زودتر از این خیابان بروند که با صدایی عصبی پاسخ داد
_این عکس خیلی تاره، از کجا مطمئنی
خودشه؟
و دیگری هم موافق رفتن بود که موبایل را از دست او کشید..
و همانطور که به سمت ماشینشان میرفت، صدا بلند کرد
_ 🔥ابوجعده🔥 خودش کدوم گوری قایم شده که ما براش جاسوس بگیریم! بیاید بریم تا نرسیدن! 👿😡
و به خدا حس کردم اعجاز کسی آنها را...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈