🔶 ۲۰ محرّم دفن بدن جُون در #کربلا 🔶
بعد از ده روز از واقعه #عاشورا جمعی از #بنی_اسد بدن شریف جُوْن، غلام #ابی_ذر_غفاری را پیدا کردند، در حالی که صورتش نورانی و بدنش معطّر بود و سپس او را دفن کردند.
📚 بحار الأنوار ج٤۵ ص۲۲
#جون کسی بود که #امیرالمومنین علیه السلام او را به ۱۵۰ دینار خرید و به #ابوذر بخشید.
هنگامی که ابوذر را به #ربذه تبعید کردند، این غلام برای کمک به او به ربذه رفت و بعد از رحلت جناب ابوذر به #مدینه مراجعت کرد و در خدمت #امیرمؤمنان علیه السلام بود تا بعد از #شهادت آن حضرت به خدمت #امام_حسن مجتبی علیه السلام و سپس به خدمت #امام_حسین علیه السلام رسید و همراه آن حضرت از مدینه به مکّه و از #مکه به کربلا آمد.
هنگامی که جنگ در روز عاشورا شدّت گرفت او خدمت #حضرت_حسین علیه السلام آمد و برای میدان رفتن و دفاع از حریم #ولایت و #امامت اجازه خواست.
حضرت فرمودند:
در این سفر به امید عافیت و سلامتی همراه ما بودی! اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز.
جون خود را به قدم های مبارک #حضرت_اباعبدالله علیه السلام انداخت و بوسید گفت:
ای پسر #رسول_خدا، هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسه لیس شما بودم، حالا که به #بلا گرفتار هستید شما را رها کنم؟
جون با خود فکر کرد:
من کجا و این خاندان کجا؟!
لذا عرضه داشت:
آقای من، بوی من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من #سیاه است. یا ابا عبدالله، لطف فرموده مرا بهشتی نمایید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و رو سفید شوم. نه آقای من، از شما جدا نمی شوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد.
جون می گفت و گریه می کرد به حدّی که امام حسین علیه السلام گریستند و اجازه دادند.
با آنکه جون پیرمردی ۹۰ ساله بود، ولی بچّه ها در حرم با او انس فراوانی داشتند. او به کنار خیمهها برای خداحافظی و طلب حلالیت آمد، که صدای گریه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند.
هر یک را به زبانی ساکت و به خیمهها فرستاد و مانند شیری غضبناک روی به آن قوم نا پاک کرد. او جنگ نمایانی کرد، تا آنکه اطراف او را گرفتند و زخم های فراوانی به او وارد کردند.
هنگامی که روی زمین افتاد، #حضرت_سیدالشهداء علیه السلام سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گریست، و دست مبارک بر سر و صورت جون کشید و فرمود:
«اللّهُمَّ بَیِّض وَجهَهُ وَ طَیِّب رِیحَهُ وَ احشُرهُ مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام»
بار الها، رویش را سفید و بویش را خوش فرما و با خاندان عصمت علیهم السلام محشورش نما.
از برکت دعای حضرت روی غلام مانند ماه تمام درخشیدن گرفت و بوی عطر از وی به مشام رسید.
چنانکه وقتی بدن او را بعد از ده روز پیدا کردند صورتش منوّر و بویش معطّر بود.
📚 وسیلة الدارین فی انصار الحسین علیه السلام ص۱۱۵
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#روزشمار #تقویم #محرم #محرم_الحرام