eitaa logo
عمار نیوز ... 📢
11.1هزار دنبال‌کننده
60.3هزار عکس
22.4هزار ویدیو
233 فایل
❌بصیرت ذاتی نیست ♨️اکتسابی است... پشت پرده اخبار و حوادث را از دید عمار بخوانید... . . . . . . . تبلیغات http://eitaa.com/joinchat/1871446027C496dce5861
مشاهده در ایتا
دانلود
شروع رمان 👇😍 بعد چند ساعت وقتي چشمامو باز ميكنم محيط ناشناس خواب آلودگي رو از سرم ميپرونه. سيخ مي شينم و چشمامو ميمالم. بخاطر زخم كمرم يه طرفه خوابيدم و تنم خشك شده. كمي كتفم رو ماساژ ميدم و به قيافه داغونم تو آينه رو به روي تخت زل ميزنم. عروسي يهوييم و همه اتفاقا مثل يك فيلم از جلوي چشمم عبور مي كنن. آهي مي كشم ......... http://eitaa.com/joinchat/449773580C5244c1c88d ولی خانم خانزاده گفته حق ندارم اتاقش باشم ... سرنوشت شوم 🙀😻👆👆👆
گوشه لوپمو کشید.. و با صدای دورگه خودش گفت:دیدی بلاخره خانوم خودم شدی؟ محکم هلش دادم، گفتم هه تو چه خوش خیالی😏 اگه اجبار پدرم نبود، اگه تنها شرط رسیدن به عشقم ازدواج با تو نبود! تو منو تو خوابم نمیدیدی من ازت متنفرم.. کارد میزدی خونش در نمیومد.. سعی کرد خونسردیشو حفظ کنه اما یه دفعه جوش اورد.. محکم پرتم کرد گوشه خونه و با عصبانیت اومد جلو.. 😱👇 https://eitaa.com/joinchat/3377201202Cc9a967820b 💜🌼 💦 😱
هدایت شده از سابقه گسترده سکه
بر اساس بعداز فوت میثم خونوادش گفتن یا بچرو ازت میگیریم یا بایدبامحمدازدواج کنی ک زیردست غریبه بزرگ نشه ازترس ازدست دادن پسرم تن ب برادرشوهرم دادم, من هرروز بایاد میثم بابرادرش زندگی میکردم ومحمدم اصلا توجهی بمن نداشت شبا دیرمیومد و همش سرش ت گوشیش بود . ی روز ک رفته بود دوش بگیره مرتب زنگ میخورد ولی ازترس جرعت جواب دادن نداشتم گوشیش ت دستم بود ک یهو بالای صفحه یه ازهمون شماره اومد که نوشته بود !! اینو ک دیدم دنیا روسرم خراب شد اما خونسردیما حفظ کردم ازحمام اومد بیرون مثل همیشه کلی زد وبدون یه کلمه حرف ازخونه زد بیرون، سریع چادرمو سرکردم و دنبالش رفتم فقط اشک میریختم و ب میکردم ک خداکنه اشتباه کنم ک یهو ب خودم اومدم و دیدم جلودر ی ... 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2398027787C71ffc8066c 📛 ❌