🔹آقا! سیدحسن نصرالله را چقدر دوست داشتی؟ آیت الله مصباح میگفت من با حب سیدحسن نصرالله تقرب میجویم و امید دارم که این محبت در روز قیامت به فریادم برسد. کاش میفهمیدم او به چه اندازه از قرب تو رسیده بود که کسی از اولیای خدا با محبت او امید نجات پیدا میکند.
🔹آقا! سیدحسن نصرالله را چقدر دوست داشتی؟ وقتی به او فکر میکنم میبینم در روزگاری که برخی از مدعیان عشقت، مایۀ عار تو هستند، یکی مثل او بود که چونان شیر غران اشدّاء علی الکفار بود و چونان برادری دلسوز رحماء بینهم بود. یعنی همان شیعۀ واقعی.
🔹آقا! سید حسن نصرالله را چقدر دوست داشتی و حالا که به آسمان پر کشیده، چقدر دلتنگش میشوی؟ خبر شهادتش را که شنیدی، چه کار کردی؟ کسی بود که تسلایت دهد؟ با خدا دربارۀ او چه گفتی؟
🔹آقا! میشود دعا کنی که عاقبت من هم مثل سیدحسن شود که وقتی خبر شهادتم را شنیدی، آه بکشی برای این که یاری را از دست دادی که مایۀ افتخارت بود؟
شبت بخیر امام سیدحسن نصرالله!
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@amn_org
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴🌴🌴
🌴🌴مولی امیرالمؤمنین علیهالسلام:
🌴جاهِدوا فی سَبیلِاللهِ بأَیدیكُم فَإنْ لَمْ تَقدِروُا فَجاهِدُوا بِألْسِنَتِكُم فَاِنْ لَم تَقِدروُا فَجاهدوُا بِقُلوبِكُم.
🌴در راه خدا با دستها (و جوارحتان) جهاد و مقابله کنید و اگر نتوانستید با زبانتان و اگر نتوانستید(لااقل) با دلهایتان مجاهده نمائید(نسبت به دشمن احساس دشمنی و انزجار نمائید).
🌴🌴🌴
مستدرک، ج ١١، ص ١٦
@amn_org
🌴🌴🌴
🌴🌴کودک خشمگین را به حال خود رها نکنید، خشم او را خنثی کنید
1. با بیانی ساده با کودک خشمگین خود صحبت کرده و از او بخواهید درباره چیزی که موجب عصبانیتش شده حرف بزند مثلا بگوید: به نظر عصبانی میآیی؟ مثل اینکه دوستت مداد تو را برداشته؟
2. احساساتش را تأیید کنید. مثلا بگویید: من هم اگر جای تو بودم عصبانی میشدم
3. برایش توضیح دهید که ضربه زدن یا کارهایی شبیه آن راه درستی برای غلبه بر خشم و عصبانیت نیست
4. از او بپرسید: فکر میکنی حالا که این کار را انجام دادی، دیگران و به خصوص دوستی که علیه او موضع گرفتی درباره تو چطور فکر میکنند؟
5. عواقبی برای کار اشتباهش در نظر بگیرید، مثلا کمی از امتیازاتی که برایش در نظر میگرفتید کم کنید
6. زمانی که کودک آرامش خود را پیدا کرد او را به عذرخواهی از دوستش تشویق کنید.
@amn_org
🌴🌴🌴
🌴🌴 گذشته و آینده را رها کن
🌴ﺑﺒﺮ ﮔﺮﺳﻨﻪای ﻣﺮﺩﯼ ﺭﺍ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﯽکند.
ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺩﻭﺍﻥﺩﻭﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﻮﺩﺍﻟﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﯽﺭﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺷﯿﺐ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺭﻫﺎ ﻣﯽﮐﻨﺪ.
🌴ناگهان ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺗﻤﺴﺎﺣﯽ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺩﻫﺎﻥ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺍﻭست.
🌴ﺩﺭ ﻧﯿﻤﻪ ﺭﺍﻩ ﺷﯿﺐ ﮔﻮﺩﺍﻝ، ﻣﺮﺩ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻮﺗﻪ ﺗﻤﺸﮑﯽ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﻣﮑﺚ ﻣﯽکند.
🌴با خود میگوید:
ﺑﺎﻻ ﺑﺮﻭﻡ ﯾﺎ ﭘﺎﯾﯿﻦ؟
🌴سپس ﻣﺘﻮﺟﻪ میشود ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺗﻪ ﭼﻨﺪ ﺩﺍﻧﻪ ﺗﻤﺸﮏ ﺧﻮشرنگ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﺍﺳﺖ.
🌴ﺑﻪ ﺧﻮﺩ میگوﯾﺪ:
بگذار ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﺯ ﻟﺬﺕ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﻧﻪﻫﺎﯼ ﺗﻤﺸﮏ ﺑﻬﺮﻩ ﺑﺒﺮﻡ ﻭ ﺍﺯ ﻓﮑﺮ ﺑﺒﺮ ﻭ ﺗﻤﺴﺎﺡ ﺩﻭﺭ ﺑﺎﺷﻢ.
🌴سپس ﺩﺍﻧﻪﻫﺎﯼ ﺗﻤﺸﮏ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺍﻧﻪﺩﺍﻧﻪ ﺩﺭ ﺩﻫﺎﻥ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺑﺒﺮ ﭘﺸﺖﺳﺮ ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺗﻤﺴﺎﺡ ﭘﯿﺶ ﺭﻭ.
🌴ﺑﺒﺮ را ﯾﮏ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﮔﺮﺳﻨﻪ در نظر بگیرید ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺩﺭ ﭘﯽ شماست ﻭ ﺗﻤﺴﺎﺡ را ﯾﮏ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ شماست.
🌴ﺩﺍنهﻫﺎﯼ ﺗﻤﺸﮏ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎبید. ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺯندگیکردن، ﻫﻤﻨﻮﺍﻭﻫﻤﺰﻣﺎﻥﺷﺪﻥ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺎﺋﻨﺎﺕ ﺍﺳﺖ.
🌴ﻋﻘﺐﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﻭ ﺟﻠﻮﺍﻓﺘﺎﺩﻥ شما، سمفوﻧﯽ ﮐﺎﺋﻨﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﻪﻫﻢ ﻧﻤﯽﺭﯾﺰﺩ.
@amn_org
🌴 امام زمان
🌴من خسته میشوم؛ نه یک بار و دو بار. بارها و بارها و هر بار که خسته میشوم، به زمان متوسل میشوم و التماس میکنم زودتر بگذرد تا آنچه مرا خسته کرده، مغلوب شود.
🌴 عاشقان صادق تو اما اگر خسته شوند، به تو که امام زمانی متوسل میشوند.
🌴 توسل به تو همان و بیرون رفتن خستگی همان.
🌴 چقدر فاصله است میان کسی که دست به دامان زمان میشود با کسی که دست به دامان امام زمان میشود.
🌴شبت بخیر امام زمان!
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@amn_org