📚 داستان امام حسن مجتبی علیه السلام
📚 قسمت اول
☀️ امام حسن علیه السلام ،
☀️ پسر نازنین امام على و حضرت زهراست .
☀️ که در سال سوم هجرت ،
☀️ در نیمه ماه رمضان ، در مدینه متولد شد .
☀️ امام حسن ، اولین پسرى بود
☀️ كه خداوند ، به این خانواده ، عنایت فرمود .
☀️ پدربزرگش ، رسول اكرم ،
☀️ پس از ولادتش ، او را در آغوش گرفت
☀️ و در گوش راستش ، اذان گفت
☀️ و در گوش چپش ، اقامه خواند .
☀️ سپس براى او گوسفندى قربانى كرد ،
☀️ سرش را تراشید و هموزن موى سرش ،
☀️ به فقرا و مستمندان ، صدقه داد .
☀️ سپس دستور داد تا سر او را عطرآگین كنند
☀️ و از آن هنگام به بعد ، در بین مسلمانان ،
☀️ عقیقه و صدقه هم وزن موى سر نوزاد دادن ،
☀️ تبدیل به رسم و سنت شد .
☀️ و خود پیامبر نیز ، نام او را ، حسن گذاشت .
☀️ معروفترین لقب امام حسن ، مجتبی است .
☀️ امام حسن مجتبی علیه السلام ،
☀️ در سال ۴۰ هجری ،
☀️ پس از شهادت امام علی علیه السلام ،
☀️ به امر خدا و طبق وصیت پیامبر ،
☀️ به امامت رسید
☀️ و مقام خلافت را نیز ، بر عهده گرفت ،
☀️ و حدود ۶ ماه ،
☀️ به اداره امور مسلمین پرداخت .
☀️ معاویه ، دشمن سرسخت اسلام و اهل بیت ،
☀️ سالها به طمع خلافت ،
☀️ با امام علی علیه السلام جنگید ؛
☀️ با شروع خلافت امام حسن نیز ،
☀️ به عراق كه مقر خلافت امام حسن بود ،
☀️ لشكر كشی کرد و جنگ سختی را آغاز نمود .
#امام_حسن #امام_حسن_مجتبی
⚫️ کانال عمو امین | کودکانه 🌴
🔳 Join👇🏻☑️
╭─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯┅─╮
☛https://Eitaa.com/amooamin🚩
╰─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯┅─╯
📚 داستان امام حسن مجتبی علیه السلام
📚 قسمت دوم
☀️ امام حسن علیه السلام ،
☀️ از جهت صورت و اخلاق و پیكر و بزرگوارى ،
☀️ خیلی شبیه رسول اكرم بود .
☀️ صورتش سفید آمیخته به اندكى سرخى ،
☀️ چشمانش سیاه ، ریش و گیسوانش پر ،
☀️ اندامى متناسب ، شانه ای عریض ،
☀️ قد ایشان ، نه چندان بلند و نه چندان كوتاه ،
☀️ استخوانش درشت ، سیمایش نمكین ،
☀️ و زیباترین و جذاب ترین چهره ها را داشتند .
☀️ پیامبر اکرم ، او را خیلی دوست می داشت
☀️ گاهى او را بر دوش خود سوار مى كرد
☀️ و زیاد او را مى بوسید و مى بویید .
☀️ امام حسن ، در تمام عمرش ،
☀️ ۲۵ بار ، پیاده به حج رفت .
☀️ با اینکه می توانست
☀️ بهترین اسب ها را سوار شود .
☀️ امام حسن ، هیچ وقت اهل گناه نبود
☀️ و به شدت به مرگ و قیامت و جهنم ،
☀️ اعتقاد داشت .
☀️ و در روز چندین بار ،
☀️ به مرگ و دنیای پس از مرگ ، می اندیشید .
☀️ هرگاه از مرگ یاد مى كرد ، گریه می کرد
☀️ و هرگاه از قبر یاد مى كرد ، گریه می کرد
☀️ هرگاه به یاد ایستادن به پاى حساب مى افتاد
☀️ آن چنان نعره ای مى زد كه بیهوش مى شد
☀️ و چون به یاد بهشت و دوزخ مى افتاد ؛
☀️ همچون مار گزیده به خود مى پیچید .
☀️ همیشه ، از خداوند طلب بهشت مى كرد
☀️ و از آتش جهنم ، به خداوند پناه مى برد .
☀️ هر وقت وضو مى گرفت و به نماز مى ایستاد
☀️ بدنش به لرزه مى افتاد و رنگش زرد مى شد .
☀️ در تمام عمرش ،
☀️ سه بار دارائی و اموالش را ،
☀️ با خدا و فقرا ، تقسیم كرد
☀️ و دو بار ، تمام مال خود را ،
☀️ براى خدا و فقرا داد .
☀️ امام حسن ، در زمان خودش ،
☀️ عابدترین مردم بود
☀️ و نسبت به زیور و زینت و مال دنیا ،
☀️ بى اعتناترین مردم بود .
☀️ امام حسن ، در بین دوست و دشمن ،
☀️ قدر و منزلت بالایی داشت ،
☀️ و خیلی مهربان و با تواضع بود .
#امام_حسن #امام_حسن_مجتبی
⚫️ کانال عمو امین | کودکانه 🌴
🔳 Join👇🏻☑️
╭─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯┅─╮
☛https://Eitaa.com/amooamin🚩
╰─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯┅─╯
📚 داستان امام حسن مجتبی علیه السلام
📚 قسمت سوم
☀️ روزى امام حسن مجتبی ،
☀️ در حال عبور بودند .
☀️ عده اى فقیر را دیدند ،
☀️ که چند تکه نان را ، بر زمین گذاشته ،
☀️ و خود نیز ، روى زمین نشسته بودند
☀️ و از آن نان ها مى خوردند .
☀️ وقتی امام حسن را دیدند ،
☀️ به او سلام کردند و گفتند :
🌹 اى پسر رسول خدا
🌹 بیا با ما هم غذا شو .
☀️ امام حسن ، فورا به طرف آنها آمد و گفت :
👈 خدا متكبران را دوست ندارد .
☀️ سپس با آن فقیران ،
☀️ به غذا خوردن مشغول شد .
☀️ آنگاه آنها را به میهمانى خود دعوت نمود
☀️ و هم غذا به آنان داد و هم پوشاک .
☀️ همین روش زندگى امام حسن ،
☀️ و کرامت و بخشش ایشان ،
☀️ در دوران اقامتش در كوفه ،
☀️ او را محبوب دلها و مایه امید مردم ، نمود .
☀️ روز شهادت امام علی علیه السلام ،
☀️ یعنى در ۲۱ رمضان ، سال چهل هجری ،
☀️ مردم كوفه ، بصره ، مدائن ، عراق ،
☀️ و همچنین مردم حجاز و یمن ،
☀️ همه با میل و رغبت خود ،
☀️ با حسن بن على بیعت كردند .
☀️ امام حسن ، كارها را نظم داد
☀️و والیانى براى شهرها تعیین فرمود
☀️ و نظم و انتظام امور را بدست گرفت .
☀️ وقتی مردم ، امام حسن را ،
☀️ در اجراى عدالت و احكام و حدود اسلامى ،
☀️ او را مانند پدرش ، قاطع دیدند .
☀️ عده زیادى از ثروتمندان با نفوذ ،
☀️ با همکاری خوارج ،
☀️ به توطئه هاى پنهانى علیه امام دست زدند
☀️ و حتى در نهان ، به معاویه نامه نوشتند
☀️ و او را به آمدن به كوفه تحریک کردند ،
☀️ و حتی به معاویه ضمانت دادند
☀️ كه اگر به اردوگاه حسن بن علی ، حمله کند
☀️ حسن را دست بسته تسلیم او می كنند
☀️ یا ناگهانی او را بكشند .
☀️ بدین ترتیب ،
☀️ دشمنى و سركشى از طرف معاویه شروع شد
☀️ و او بود كه با امام زمانش ،
☀️ به جنگ برخاست .
☀️ معاویه با خریدن عده ای از افراد امام حسن
☀️ و با منتشر کردن انواع دروغ
☀️ و با انتشار مطالبی که موجب می شد
☀️ روحیه مردم سست ایمان کاهش می یافت ،
☀️ زمینه را به نفع خود فراهم مى كرد .
#امام_حسن_مجتبی
⚫️ کانال عمو امین | کودکانه 🌴
🔳 Join👇🏻☑️
╭─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯┅─╮
☛https://Eitaa.com/amooamin🚩
╰─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯┅─╯
📚 داستان امام حسن مجتبی علیه السلام
📚 قسمت چهارم
☀️ در لشكر امام حسن علیه السلام ،
☀️ هم شیعیان با ایمان ، مانند حجر بن عدى ،
☀️ ابو ایوب انصارى ، عدى بن حاتم و...
☀️ كه به تعبیر امام ، یک تن از آنان ،
☀️ برتر از یک لشكر هستند ، وجود داشت
☀️ هم افراد سست عنصر و تنبل و ترسو ،
☀️ كه جنگ را با گریز جواب مى دادند ،
☀️ و زود فریب زر و زیور دنیا مى شدند .
☀️ در لشکر امام حسن ، وجود داشت .
☀️ امام حسن ، این را می دانست
☀️ و از این نفاق و دورویی و ناهماهنگى ،
☀️ در بین لشکرش ، بیمناک بود .
☀️ امام حسن ، در برابر معاویه ،
☀️ اعلان جهاد نمود
☀️ و در مسجد جامع كوفه ،
☀️ سپاهیان را به این امر تشویق فرمود .
☀️ عدى بن حاتم ، نخستین كسى بود
☀️ كه فرمان امام را اطاعت كرد .
☀️ عبیداللّه بن عباس ،
☀️ از خویشان امام و از نخستین افرادى بود
☀️ كه مردم را به بیعت با امام تشویق نمود ،
☀️ امام نیز ، به او اعتماد زیادی داشت
☀️دبه خاطر همین ، به او مقام فرمانده را داد
☀️ و با دوازده هزار نفر ،
☀️ او را به شمالى ترین نقطه عراق ، اعزام کرد .
☀️ اما معاویه ، با وسوسه هاى شیطانی اش ،
☀️ عبیدالله را فریب داد
☀️ و او را به یک میلیون درم خرید .
☀️ عبیدالله نیز با ۸ هزار نفر از آن ۱۲ هزار نفر ،
☀️ به اردوگاه معاویه ، فرار کردند
☀️ و دین و ایمان خود را ، به دنیا فروختند .
☀️ و امام حسن را تنها گذاشتند .
☀️ پس از عبیداللّه بن عباس ،
☀️ قیس بن سعد ، فرمانده لشکر امام شد
☀️ اما دوستان معاویه و منافقان ،
☀️ شایعه درست کردند که قیس ، کشته شد .
☀️ و با این شایعه می خواستند
☀️ روحیه سپاه امام حسن را ، ضعیف کنند .
☀️ همچنین به دستور معاویه ،
☀️ عده اى از كارگزارانش ، برای مذاکره ،
☀️ نزد امام حسن آمدند .
☀️ اما مذاکره آنان ، بی نتیجه بود
☀️ ولی به دروغ ، بین مردم شایعه کردند
☀️ که امام حسن ، صلح معاویه را پذیرفتند .
☀️ از طرف دیگر ،
☀️ یكى از خوارج بدجنس ،
☀️ نیزه اى بر ران امام حسن زد ،
☀️ به حدى كه استخوان ران آن حضرت ،
☀️ آسیب دید و جراحتى سخت ، پدید آمد .
☀️ چنان وضعى براى امام حسن پیش آمد
☀️ كه جز صلح با معاویه ،
☀️ راه حل دیگرى برای امام حسن نمانده بود .
#امام_حسن_مجتبی
⚫️ کانال عمو امین | کودکانه 🌴
🔳 Join👇🏻☑️
╭─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯┅─╮
☛https://Eitaa.com/amooamin🚩
╰─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯┅─╯
📚 داستان امام حسن مجتبی علیه السلام
📚 قسمت پنجم ( آخر )
☀️ معاویه ملعون ،
☀️ بعد از به هم زدن وحدت لشکر امام ،
☀️ اوضاع را به نفع خود دید
☀️ و به امام حسن ، پیشنهاد صلح كرد .
☀️ امام حسن نیز ،
☀️ با سپاهیان خود مشورت فرمود
☀️ و جلوی آنها ،
☀️ راه جهاد و جانبازى و یا صلح را نشان داد ،
☀️ اما عده زیادى خواهان صلح بودند .
☀️ عده اى نیز با زخم زبان ، امام را آزردند .
☀️ سرانجام ، به دلیل کم بودن یاران وفادار ،
☀️ امام حسن مجبور شد
☀️ که پیشنهاد صلح معاویه را قبول کند .
☀️ یکی از دلایل امام ، برای پذیرش صلح ،
☀️ این بود كه معاویه را ،
☀️ در قید و بند شرایط و تعهدات گرفتار سازد
☀️ ولی امام می دانست که معاویه ،
☀️ پاى بند آن تعهدات نخواهد ماند ،
☀️ و در آینده نزدیک ، آنها را ، زیر پا می گذارد .
☀️ و در نتیجه ، ماهیت ناپاک معاویه ،
☀️ و عهد شكنى هاى او ،
☀️ و عدم پاى بندى او به دین و پیمان ؛
☀️ بر همه مردم ، آشكار خواهد شد .
☀️ یکی از دلایل دیگر امام حسن ،
☀️ برای پذیرش صلح ،
☀️ جلوگیری از برادركشى و خونریزى بود .
☀️ چون ایشان می دانست
☀️ که هدف اصلى معاویه ، نابودی شیعیان بود
☀️ معاویه مى خواست
☀️ شیعیان به جان هم بیفتند
☀️ تا ریشه شیعه آل على را ،
☀️ به هر قیمتى هست ، قطع كند .
☀️ بنابراین ؛ امام حسن با این صلح ،
☀️ مكتب خود و اصول فكرى خود را ،
☀️ از انقراض محفوظ داشت
☀️ و شیعیان خود را از نابودى رهانید .
☀️ بعد از صلح و امضای تعهدنامه ،
☀️ معاویه ، در اولین سخنرانی اش ،
☀️ همه تعهدات خود را زیر پا گذاشت .
☀️ و خود را رسوا کرد .
☀️ و سخت ترین فشار و شكنجه را ،
☀️ بر اهل بیت و شیعیان ایشان روا داشت .
☀️ و تا سالها ، مردمی که پیشنهاد صلح دادند
☀️ از کار خودشان پشیمان شدند
☀️ امام حسن علیه السلام نیز ،
☀️ در تمام ده سال مدت امامت خود ،
☀️ در نهایت شدت و اختناق زندگى كرد
☀️ و هیچگونه امنیتى نداشت ،
☀️ حتى در خانه خود نیز ، در آرامش نبود .
☀️ سرانجام در سال ۵۰ هجرى ،
☀️ معاویه ملعون ،
☀️ همسر امام حسن ، جعده را ، تحریک کرد
☀️ تا شوهرش را مسموم کند .
☀️ امام حسن ، بوسیله همسرش جعده ،
☀️ مسموم و شهید شد .
☀️ سپس امام را ، در بقیع دفن کردند .
#امام_حسن_مجتبی
⚫️ کانال عمو امین | کودکانه 🌴
🔳 Join👇🏻☑️
╭─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯┅─╮
☛https://Eitaa.com/amooamin🚩
╰─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯┅─╯
🌸پیامبر عزیز ما
🌱یک روزی بود سر نماز
🌸امام حسن ع نزدیک او
🌱نشسته بود قشنگ و ناز
🌸همین که او به سجده رفت
🌱حسن دوید کنار او
🌸دستها را روی او گذاشت
🌱پرید و شد سوار او
🌸پدر بزرگ وقتی که دید
🌱حسن شده سوار او
🌸بازی و خنده میکند
🌱قه قه قه، هوهوهو
🌸سرش را هیچ بلند نکرد
🌱به حال سجده باقی ماند
🌸ذكر قشنگ سجده را
🌱دوباره و سه باره خواند
🌸سوار کوچک و قشنگ
🌱خیال پا شدن نداشت
🌸پدر بزرگ چه کار میکرد؟
سر از رو مهر برنمیداشت
🌱
⚫️ کانال عمو امین | کودکانه 🌴
🔳 Join👇🏻☑️
╭─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯┅─╮
☛https://Eitaa.com/amooamin🚩
╰─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯┅─╯
🖼️ #پرده_خوانی #ضامن_آهو
🔰 طراح: میلاد پسندیده
🔰#رایگان
🔰 دانلود نسخه قابل چاپ
http://B2n.ir/u11088
🔰 دانلود کاربرگ رنگ آمیزی
http://B2n.ir/z67023
🔰 دانلود متن پرده خوانی
http://B2n.ir/z96268
⚫️ کانال عمو امین | کودکانه 🌴
🔳 Join👇🏻☑️
╭─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯┅─╮
☛https://Eitaa.com/amooamin🚩
╰─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯┅─╯
پیشوای بخشنده.ppsx
19.76M
🖥 #پاورپوینت مسابقه سه گزینه ای امام حسن مجتبی علیه السلام🎁
📎#ولایتمداری
📎#امام_زمان عج
⚫️ کانال عمو امین | کودکانه 🌴
🔳 Join👇🏻☑️
╭─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴┅─╮
☛https://Eitaa.com/amooamin
╰─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴┅─╯
Untitled4.pdf
862.1K
❤️ مکتب بشیر
❤️ ویژه مربیان،کودکان و نوجوانان
⚫️ کانال عمو امین | کودکانه 🌴
🔳 Join👇🏻☑️
╭─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴┅─╮
☛https://Eitaa.com/amooamin
╰─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴┅─╯
◾️رحلت یا شهادت پیامبر؟
#شبهه
#پیامبر
#شهادت
⚫️ کانال عمو امین | کودکانه 🌴
🔳 Join👇🏻☑️
╭─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯┅─╮
☛https://Eitaa.com/amooamin🚩
╰─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯┅─╯
4_5780696930086552138.zip
14.44M
⚫️ 🎨 #رنگ_آمیزی #نقاشی
🏴 ویژه : شهادت پیامبر اکرم(ص) و امام حسن(ع) و امام رضا(ع)
⚫️ کانال عمو امین | کودکانه 🌴
🔳 Join👇🏻☑️
╭─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴┅─╮
☛https://Eitaa.com/amooamin
╰─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴┅─╯
✳ نگاهی گذرا بر
📜#شناسنامه_حضرت_محمد(ص)
🔸️نام: محمد و احمد
🔸️لقب(ها): امین، رسول الله، مصطفی
🔸️کنیه: اباالقاسم
🔸️مقام: خاتم پیامبران
🔸️زادروز: ۱۲ ربیع الاول به روایت اهل تسنن و ۱۷ ربیع الاول به روایت اهل تشیع
🔸️زادگاه: مکه
🔸️نام پدر: عبدالله بن عبدالمطلب
🔸️نام مادر: آمنه بنت وهب
🔸️همسران: خدیجه، عایشه، ام سلمه و ..
🔸️تاریخ بعثت: ۲۷ رجب سال ۴۰ عامالفیل
🔸️مدت نبوت: مدت پیامبری حضرت محمد(ص) 23 سال میباشد، که از زمان چهل سالگی آنحضرت در مکه شروع شد که تا بیست و سه سال ادامه یافت، که سیزده سال آن در مکه و ده سال آن در مدینه بوده است.
🔸️رحلت: ۲۸ صفر سال ۱۱ هجری قمری
🔸️مرقد شریف: مسجدالنبی، مدینه منوره
🔸️طول عمر: ۶۳ سال
⚫️ کانال عمو امین | کودکانه 🌴
🔳 Join👇🏻☑️
╭─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯┅─╮
☛https://Eitaa.com/amooamin🚩
╰─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯┅─╯
🏴 ویژه #شهادت
🌸 #امام_حسن_مجتبی(ع)
✅ #شناسنامه و #مشخصات
🌷#امام_حسن_مجتبی(ع)
💠نام:حسن(ع)
💠لقب:مجتبی(ع)
💠کنیه:ابومحمد
💠نام پدر:علی(ع)
💠نام مادر:فاطمه(س)
💠تاریخ ولادت:15رمضان
💠سال ولادت:سوم هجری
💠محل ولادت:مدینه
💠مدت امامت:.10سال
💠مدت عمرشریف:47 سال
💠تاریخ شهادت:7صفر برخی روایات 28صفر
💠سال شهادت:50هجری
💠محل شهادت:مدینه منوره
💠سبب شهادت : به تحریک معاویه توسط همسرش جعده
💠محل دفن :مدینه قبرستان بقیع
💠تعداد فرزندان:8پسرو7دختر
💠خلیفه زمان شهادت:معاویه
📌منبع:کتابک عترت/ محمد حسین قاسمی
⚫️ کانال عمو امین | کودکانه 🌴
🔳 Join👇🏻☑️
╭─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯┅─╮
☛https://Eitaa.com/amooamin🚩
╰─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯┅─╯
💠 کرامتیازحضرتعلیاصغرعلیهالسلام
🔻آیهاللهالعظمیمرعشینجفیمیفرمودند:
هر سال شب هفتم محرم در یک ساعت مشخصی یک تاجری میآمد و خمس مالش را حساب میکرد، یک سال محرم شب هفتم رسید و این شخص نیامد، سال بعدش دوباره همانروز و همانساعت آمد.
ایشان میفرمود که من بهش گفتم: چرا سال گذشته نیامدی؟
گفت: آلمان برای تجارت رفتهبودم، در آنجا کارم گرفت و در همانجا ماندم، دیدم نزدیک محرم است و هیچ خبری در شهر نیست و اصلاً برنامهای برای عزاداری امام حسین علیهالسلام نیست.
رفتم کنسولگری ایران و گفتم: شما برنامه روضه دارید؟
گفتند: که ما امسال کسی را از ایران دعوت نکردیم.
بهشون گفتم:من صدایخوبیدارم میشود شبها اینجا بیایم و یک زیارت عاشورا بخوانم یک روضهای بخوانم و دور هم دیگر جمع بشویم و اینجا روضه بخوانیم؟ گفتند: مشکلی ندارد شما روضه را بخوان ما هم شرایط جلسه را آماده میکنیم.
میگفت: شب اول محرم شد در جلسه ده نفر بودیم، شب دوم صد نفر و تا شب هفتم محرم کل کنسولگری پر شده بود و یک جمعیت زیادی برای روضه آمده بود و در شب هفتم یک روضه مفصلی خواندیم و همه خیلی گریه کردند.
بعد از اینکه جلسه تمام شد و خواستم از جلسه بیرون بیایم یک خانم آلمانی جلوی در ایستاده بود.
گفت: شما روضه را میخواندید؟
گفتم: بله من میخواندم.
گفت: کسی از شما از دنیا رفته بود؟ همسرتون یا بچه شما از دنیا رفته بود که اینطور داد میزدید و گریه میکنید؟ من الان یکساعت است که جلوی در ایستادم تا علت این نالههای شما را بپرسم.
آقای روضه خوان برایش تعریف کرد و گفت: ما یک نوه پیغمری داشتیم که مردم برای او نامه نوشتند بیا و حاکم ما باش، او هم با زن و بچه به سمت عراق حرکت کرد، زمانیکه بهعراق رسیدند راه را بر او بستند، مسیر آب را هم بر آنها بستند و یکی یکی آنها را به شهادت رساندند، این آقا یک بچه شش ماههای هم داشت که تشنه بود و مادرش دیگر شیر نداشت تا به او بدهد، این آقا این بچه را گرفت برد به میدان تا به او آب بدهند ولی تیر سه شعبه بر گلوی او زدند...
این آقا باب الحوائج است.
آن خانم سوال کرد که: باب الحوائج یعنی چی؟
گفتم: یعنی اگر کسی مشکلی داشته باشد و به او بگوید،هر جای عالم که باشد مشکل او را حل میکند.
آن زن گفت: یعنی منم که مسیحی هستم اگر حاجتی داشته باشم حاجت من را برآورده میکند؟
گفتم: بله.
شروع کرد به گریه کردن و گفت: من یک بچه پنج ساله فلج دارم اگر تا سال دیگر شفا گرفت همین شب هفتم محرم تمام چرخیهای شیرفروش اینجا را جمعمیکنم و به همه شیر میدهم.
این آقا گفت: از او سوال کردم که چرا شیر میخواهی بدهی؟
گفت: مگه شما نگفتی که مادرش شیر نداشت و شیر او خشک شده بود؟ بخاطر همین من شیر میدهم.
این صحبت گذشت و هر دو رفتند.
آقای مداح میگوید: فردا شب آمدم و دیدم دور کنسولگری پر از چرخهای شیر فروشی هست سوال کردم که شما چرا اینجا آمدید؟
گفتند: که یک خانمی تمام شیرهای ما را خریده است و ما به اینجا آمدیم.
تعجب کردم رفتم داخل مجلس دیدم که آن خانم وارد مجلس شده و دائم این ذکر را میگوید: یا باب الحوائج یا علیاصغر و همینطور گریه میکند.
تا من را دید بلند شد و به سمت من آمد و گفت: تو گفتی شفا میده ولی چرا نگفتی زود شفا میده، دیشب وقتی جلسه اینجا تمام شد به خانه رفتم آمدم در را باز کنم دیدم بچهام کنار پنجره ایستاده است از حال رفتم، همسایهها بهکمک من آمدند بلندم کردند و بالا بردند، همسایهها را بیرون کردم بچهام را بغل کردم گفتم: چه اتفاقی افتاده؟
گفت: تو که رفتی یک آقایی داخل خانه آمد، از این عکس مسیح زیباتر بود، نشست گفت: پسرم بلند شو.
گفتم من فلج هستم نمیتونم بلند بشم گفت: من بهت میگم بلند شو.
گفتم: چطوری؟
فرمودند: که یک یاحسین علیهالسلام بگو و بلند بشو.
تا گفتم یا حسین علیهالسلام پاهام قوت گرفت بلند شدم.
📚به نقل از حجت الاسلام دارستانی
🌹صلی الله علیک یا باب الحوائج حضرت علی اصغر علیهالسلام و علیآبائهالطاهرین
⚫️ کانال عمو امین | کودکانه 🌴
🔳 Join👇🏻☑️
╭─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯┅─╮
☛https://Eitaa.com/amooamin🚩
╰─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯┅─╯
⭕️هزاران کیمیا علیزاده وطنفروش، فدای یک تار موی ساره جوانمردی با شرف
این پرچم مقدس، سجدهگاه هر انسان باشرفیه 🇮🇷
⚫️ کانال عمو امین | کودکانه 🌴
🔳 Join👇🏻☑️
╭─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯┅─╮
☛https://Eitaa.com/amooamin🚩
╰─┅🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯┅─╯