eitaa logo
🌹 گلستان کودک و نوجوان🌷
2.9هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
990 ویدیو
670 فایل
وبسایت 👈 گلستان کودک و نوجوان 👉 طرح درس،رنگ آمیزی، مسابقه و گزارش برنامه ها و... ویژه مربیان و مبلغان کودک و نوجوان وبسایت ما: amoobahreman.ir تبادلات: @ertebat_golestan فروشگاه ما: @shop_golestan مدیر کانال: @amoo_bahreman
مشاهده در ایتا
دانلود
این شعر زیبا که داستان زندگی حضرت رقیه س هست رو میتونید به صورت دکلمه برای بچه ها بخونید و بگید داستان از زبان حضرت رقیه س است: آی قصه قصه قصه،ای بچه های قشنگ برای قصه گفتن،دلم شده خیلی تنگ😭 من حضرت رقیه،یه دختر سه ساله م همه میگن شبیه گلهای سرخ و لاله م🌹 گل های دامن من،سرخ و سفید و زردن همیشه پروانه ها دور سرم میگردن🦋 از این شهر و ازون شهر آدمای زیادی میان به دیدن من،تو گریه و تو شادی😭😊 هر کسی مشکل داره،میزنه زیر گریه مشکل اون حل میشه تا میگه یا رقیه😥 خلاصه ای بچه ها،اسم بابام حسینه به یادتون میمونه؟بابام امام حسینه😌 پدربزرگ خوبم امیر مومنینه اون اولین امامه،ماه روی زمینه🌙 تو دخترای بابام از همشون ریزترم خیلی منو دوست داره،از همه عزیزترم❤️ مثل رنگین کمون بود النگوهای دستم گردنبند ستاره به گردنم میبستم💫 یه روزی از مدینه،سواره و پیاده راه افتادیم و رفتیم همراه خونواده🌺 به سوی مکه رفتیم،تو روز و تو تاریکی تا خونه خدا رو ببینینم از نزدیکی🕋 چن روزی توی مکه موندیم و بعد از اونجا راه افتادیم و رفتیم به صحرای کربلا🏝 به کربلا رسیدیم،اونجا که دریا داره اونجا که آسمونش پر شده از ستاره💫 تو کربلا بچه ها سن و سالی نداشتم بچه کبوتر بودم،پر و بالی نداشتم🕊 همیشه عمه زینب میگفت دورت بگردم به حرفای قشنگش همیشه گوش میکردم😌 تو صحرای کربلا ما با غولا جنگیدیدم با اینکه تنها شدیم ولی نمیترسیدیم😔 تو کربلا زخمی شد چند جایی از تن من سبدسبد گل سرخ ریخت روی دامن من🌹 بزرگا که جنگیدند با غولای بد و زشت ما توی خیمه موندیم،بزرگا رفتن بهشت❤️ گلهای دامن من از تشنگی میسوختن به گریه کردن من چشماشونو میدوختن👀 تحمل تشنگی راس راسی خیلی سخته مخصوصاً اونجایی که خشکه و بی درخته☀️ دامنم آتیش گرفت مثل گلای تشنه به سوی عمه زینب دویدم پابرهنه👣 خواستم که صورتم رو با چادرم بپوشم خوردم زمین در اومد گوشواره از تو گوشم👂 غولا منو گرفتن،دست و پاهامو بستن خیلی اذیت شدم،قلب منو شکستن💔 خلاصه ای بچه ها تو صحرای کربلا وقت غروب خورشید،شدیم اسیر غولا🌞 پیاده و پیاده همراه عمه زینب راه افتادیم و رفتیم،از صبح زود تا به شب🌘 تا اینکه ما رسیدیم به کشور سوریه از کربلا تا اونجا راه خیلی دوریه😔 توی خرابه شام ما رو زندونی کردن با ما که بچه بودیم نامهربونی کردن😱 فریاد زدم:«آی مردم،عموی من عباسه بابام امام حسینه،کیه اونو نشناسه؟»😭 سر غولا داد زدیم،اونا رو رسوا کردیم تو قلب مردم شهر خودمونو جا کردیم❤️ بابام یه شب به خوابم اومد توی خرابه گفت که:بابا حسینت میخواد پیشت بخوابه😔 دست انداختم گردنش،تو بغلش خوابیدم خیلی شب خوبی بود،خوابای رنگی دیدم😭 صبح که بلند شدم من،دیدم که یک فرشته م مثل داداش اصغرم،منم توی بهشتم😭😭 کتاب حضرت رقیه(س)؛کتاب شماره «٢»از مجموعه شعر کودکان کربلا،شاعر:محمد کامرانی اقدام 🤲 به امید نابودی رژیم غاصب اسرائیل❗️ ┄┅🏴🍃🌸🕌🌸🍃🏴┅┅ 💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷 👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf @amoobahreman
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴 اتل متل خرابه! اینجا یه بچه خوابه! هم بدنش کبوده! هم جگرش کبابه...! اتل متل اسیری! سیلی و سربه زیری! کی تا حالا شنیده؟! سه سالگی و پیری...؟! اتل متل سه ساله! این همه آه و ناله! این دختر از ضعیفی! هنوز یه پا نهاله...! اتل متل بیابون! کویر و دشت و هامون! بس که پیاده رفتیم! تاول زده پاهامون...! اتل متل بهونه! بابا چه مهربونه! وقتی دلم می گیره! برام قرآن می خونه...! اتل متل گل یاس! مهر و وفا و احساس! دلم گرفته امشب! به یاد عمو عباس...! اتل متل یتیمی! خدا، چقدر کریمی! دادی بهم تو غربت! یه عمه‌ی صمیمی...! اتل متل شب و تب! سینه ز غم لبالب! دلم می سوزه خیلی! به حال عمه زینب...! اتل متل چه خوب شد! بالاخره غروب شد! قسمت عمه امروز! توهین و سنگ و چوب شد...! اتل متل سه روزه! عمه گرفته روزه! عمه چقدر غریبه؟! خیلی دلم می سوزه...! اتل متل خبردار! تو چنگ دشمن انگار! مثل یه شیر زخمی! عمه شده گرفتار...! اتل متل خدایا ! تو این همه بلایا ! عمه مظلومه ام ! چیا کشید خدایا ! 🤲 به امید نابودی رژیم غاصب اسرائیل❗️ ┄┅🏴🍃🌸🕌🌸🍃🏴┅┅ 💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷 👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf @amoobahreman
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴 اتل متل خرابه! اینجا یه بچه خوابه! هم بدنش کبوده! هم جگرش کبابه...! اتل متل اسیری! سیلی و سربه زیری! کی تا حالا شنیده؟! سه سالگی و پیری...؟! اتل متل سه ساله! این همه آه و ناله! این دختر از ضعیفی! هنوز یه پا نهاله...! اتل متل بیابون! کویر و دشت و هامون! بس که پیاده رفتیم! تاول زده پاهامون...! اتل متل بهونه! بابا چه مهربونه! وقتی دلم می گیره! برام قرآن می خونه...! اتل متل گل یاس! مهر و وفا و احساس! دلم گرفته امشب! به یاد عمو عباس...! اتل متل یتیمی! خدا، چقدر کریمی! دادی بهم تو غربت! یه عمه‌ی صمیمی...! اتل متل شب و تب! سینه ز غم لبالب! دلم می سوزه خیلی! به حال عمه زینب...! اتل متل چه خوب شد! بالاخره غروب شد! قسمت عمه امروز! توهین و سنگ و چوب شد...! اتل متل سه روزه! عمه گرفته روزه! عمه چقدر غریبه؟! خیلی دلم می سوزه...! اتل متل خبردار! تو چنگ دشمن انگار! مثل یه شیر زخمی! عمه شده گرفتار...! اتل متل خدایا ! تو این همه بلایا ! عمه مظلومه ام ! چیا کشید خدایا ! 🤲 به امید نابودی رژیم غاصب اسرائیل❗️ ┄┅🏴🍃🌸🕌🌸🍃🏴┅┅ 💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷 👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf @amoobahreman
🔰 طراحی پرده خوانی سه ساله حسین به مناسبت ماه محرم 🔰 طراح: میلاد پسندیده 🔰 دانلود نسخه قابل چاپ https://b2n.ir/p64120 🤲 به امید نابودی رژیم غاصب اسرائیل❗️ ┄┅🏴🍃🌸🕌🌸🍃🏴┅┅ 💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷 👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf @amoobahreman
حضرت رقیه سلام الله علیها.pdf
حجم: 26.7K
🔰 متن پرده خوانی سه ساله حسین به مناسبت ماه محرم 🤲 به امید نابودی رژیم غاصب اسرائیل❗️ ┄┅🏴🍃🌸🕌🌸🍃🏴┅┅ 💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷 👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf @amoobahreman
این شعر زیبا که داستان زندگی حضرت رقیه س هست رو میتونید به صورت دکلمه برای بچه ها بخونید و بگید داستان از زبان حضرت رقیه س است: آی قصه قصه قصه،ای بچه های قشنگ برای قصه گفتن،دلم شده خیلی تنگ😭 من حضرت رقیه،یه دختر سه ساله م همه میگن شبیه گلهای سرخ و لاله م🌹 گل های دامن من،سرخ و سفید و زردن همیشه پروانه ها دور سرم میگردن🦋 از این شهر و ازون شهر آدمای زیادی میان به دیدن من،تو گریه و تو شادی😭😊 هر کسی مشکل داره،میزنه زیر گریه مشکل اون حل میشه تا میگه یا رقیه😥 خلاصه ای بچه ها،اسم بابام حسینه به یادتون میمونه؟بابام امام حسینه😌 پدربزرگ خوبم امیر مومنینه اون اولین امامه،ماه روی زمینه🌙 تو دخترای بابام از همشون ریزترم خیلی منو دوست داره،از همه عزیزترم❤️ مثل رنگین کمون بود النگوهای دستم گردنبند ستاره به گردنم میبستم💫 یه روزی از مدینه،سواره و پیاده راه افتادیم و رفتیم همراه خونواده🌺 به سوی مکه رفتیم،تو روز و تو تاریکی تا خونه خدا رو ببینینم از نزدیکی🕋 چن روزی توی مکه موندیم و بعد از اونجا راه افتادیم و رفتیم به صحرای کربلا🏝 به کربلا رسیدیم،اونجا که دریا داره اونجا که آسمونش پر شده از ستاره💫 تو کربلا بچه ها سن و سالی نداشتم بچه کبوتر بودم،پر و بالی نداشتم🕊 همیشه عمه زینب میگفت دورت بگردم به حرفای قشنگش همیشه گوش میکردم😌 تو صحرای کربلا ما با غولا جنگیدیدم با اینکه تنها شدیم ولی نمیترسیدیم😔 تو کربلا زخمی شد چند جایی از تن من سبدسبد گل سرخ ریخت روی دامن من🌹 بزرگا که جنگیدند با غولای بد و زشت ما توی خیمه موندیم،بزرگا رفتن بهشت❤️ گلهای دامن من از تشنگی میسوختن به گریه کردن من چشماشونو میدوختن👀 تحمل تشنگی راس راسی خیلی سخته مخصوصاً اونجایی که خشکه و بی درخته☀️ دامنم آتیش گرفت مثل گلای تشنه به سوی عمه زینب دویدم پابرهنه👣 خواستم که صورتم رو با چادرم بپوشم خوردم زمین در اومد گوشواره از تو گوشم👂 غولا منو گرفتن،دست و پاهامو بستن خیلی اذیت شدم،قلب منو شکستن💔 خلاصه ای بچه ها تو صحرای کربلا وقت غروب خورشید،شدیم اسیر غولا🌞 پیاده و پیاده همراه عمه زینب راه افتادیم و رفتیم،از صبح زود تا به شب🌘 تا اینکه ما رسیدیم به کشور سوریه از کربلا تا اونجا راه خیلی دوریه😔 توی خرابه شام ما رو زندونی کردن با ما که بچه بودیم نامهربونی کردن😱 فریاد زدم:«آی مردم،عموی من عباسه بابام امام حسینه،کیه اونو نشناسه؟»😭 سر غولا داد زدیم،اونا رو رسوا کردیم تو قلب مردم شهر خودمونو جا کردیم❤️ بابام یه شب به خوابم اومد توی خرابه گفت که:بابا حسینت میخواد پیشت بخوابه😔 دست انداختم گردنش،تو بغلش خوابیدم خیلی شب خوبی بود،خوابای رنگی دیدم😭 صبح که بلند شدم من،دیدم که یک فرشته م مثل داداش اصغرم،منم توی بهشتم😭😭 کتاب حضرت رقیه(س)؛کتاب شماره «٢»از مجموعه شعر کودکان کربلا،شاعر:محمد کامرانی اقدام 🤲 به امید نابودی رژیم غاصب اسرائیل❗️ ┄┅🏴🍃🌸🕌🌸🍃🏴┅┅ 💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷 👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf @amoobahreman
718.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔆شعر زیبای کودکانه حضرت سلام الله علیها 🤲 به امید نابودی رژیم غاصب اسرائیل❗️ ┄┅🏴🍃🌸🕌🌸🍃🏴┅┅ 💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷 👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf @amoobahreman
17.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 حالا اومدی حالا که دیگه رقیه افتاده از پا اومدی حالا که بار سفر بستم از این دنیا اومدی عمو عباسو نیاوردی چرا تنها اومدی بابایی… خیال کردی قهرم حالا اومدی واسه آشتی نمیگی چرا رفتی و ما رو تنها گذاشتی عزیزم بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی از غصه پرم خیلی از نبودن داداش علی اصغر دلخورم عمو عباسم نباشه من همش سیلی می خورم افتادم روی زمین ولی نیوفتاده چادرم بابایی… رقیه بمیره که بالای ابروت کبوده مگه گریه کردی که این جور سر و روت کبوده عزیزم بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی 🤲 به امید نابودی رژیم غاصب اسرائیل❗️ ┄┅🏴🍃🌸🕌🌸🍃🏴┅┅ 💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷 👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf @amoobahreman
حالااومدی صوت.mp3
زمان: حجم: 3.58M
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 حالا اومدی حالا که دیگه رقیه افتاده از پا اومدی حالا که بار سفر بستم از این دنیا اومدی عمو عباسو نیاوردی چرا تنها اومدی بابایی… خیال کردی قهرم حالا اومدی واسه آشتی نمیگی چرا رفتی و ما رو تنها گذاشتی عزیزم بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی از غصه پرم خیلی از نبودن داداش علی اصغر دلخورم عمو عباسم نباشه من همش سیلی می خورم افتادم روی زمین ولی نیوفتاده چادرم بابایی… رقیه بمیره که بالای ابروت کبوده مگه گریه کردی که این جور سر و روت کبوده عزیزم بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی 🤲 به امید نابودی رژیم غاصب اسرائیل❗️ ┄┅🏴🍃🌸🕌🌸🍃🏴┅┅ 💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷 👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf @amoobahreman
سلام بر حضرت رقیه (سلام الله علیها) 🤲 به امید نابودی رژیم غاصب اسرائیل❗️ ┄┅🏴🍃🌸🕌🌸🍃🏴┅┅ 💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷 👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf @amoobahreman
🖤 بازی های مناسب شهادت حضرت رقیه(علیهاالسلام) بر روی استیج🖤 ۱) بازی هر کلمه یک حرکت: (اشاراتی که در ادامه گفته میشود هنگام توضیح بازی قبل از بازی برای بچه ها و خانواده هایشان توضیح داده می شود) کلمه «رقیه» : دست روی قلب🖤 (اشاره به عشق بچه ها به حضرت رقیه) کلمه «بابا»: دست ها جلو به حالت بغل گرفتن بابا (اشاره ای به بابایی بودن دخترها و دوطرفه بودن این عشق و اگر ناراحتی پیش اومد حتما بچه ها ناراحتی و درددلشون به باباشون بگن‌ و به غریبه ها نگن!!) کلمه «مامان»: دست جلو‌ی لبها به نشونه بوسیدن دست (اشاره به مادرنداشتن حضرت رقیه و بچه ها قدر مامانهاشون را بدونن) کلمه «شیطون»: مشت یا شوت (اشاره به مراقبت خودمون و کارهامون در برابر نقشه های شیطون) ۲) بازی گروهی «هر نفر, یک حرف»: به هر گروه یک بادکنک با یک ماژیک‌ میدهیم، هر نفر در هرگروه باید یک حرف الفبا روی بادکنک بنویسید، مثلا نفر اول مینویسد:«ر», بعدش بادکنک و‌ماژیک را به نفر دوم میدهد، نفر دوم مینویسد: «ق»/ نفر سوم:«ی»/ نفرچهارم:«ه», در پایان گروهی که زودتر کلمه ی «رقیه» را نوشت و بادکنک را تحویل داور داد، برنده است. میشود مسابقه طولانی تر شود و سمت دیگر بادکنک‌ نیز یک کلمه چهارحرفی دیگر به همین ترتیب نوشته شود یعنی هرکس یک‌حرف از آن کلمه چهارحرفی را بنویسد کلمه مثل «حسین» یا «دمشق» یا... میشود تعداد نفرات گروه ها بیشتر شود که البته باید حروف آن کلمه ای که باید روی بادکنک‌نوشته شود نیز به تعداد نفرات گروهها باشد. ۳) بازی «۳ به ۳ بگو یارقیه»: در این بازی هرنفر به ترتیب یک عدد از اعداد را میگوید مثلا نفر اول میگوید: ۱، نفر دوم میگوید: ۲؛ اما نفر سوم به جای عدد۳؛ باید بگوید: «یارقیه» (اشاره به سن اندک حضرت رقیه) ، بازی ادامه پیدا میکند و به جای اعداد قابل قسمت بر ۳ (اعداد مضرب۳)، باید «یارقیه» گفته شود. بنابراین به جای اعداد ۶؛۹؛۱۲؛۱۵ الی آخر باید «یارقیه» گفته شود اما بقیه اعداد، خود همان عدد گفته میشود، کسی اشتباهی بگوید بازنده است، هرچی سریعتر گفته شود و مربی بچه ها را تعجیل کند، جذابتر است‌. ✅ با تشکر از دوست گرامی حجت الاسلام محمدمهدی نقیب زاده عزیز💐 ┄┅🏴🍃🌸🕌🌸🍃🏴┅┅ 💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷 👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf @amoobahreman