eitaa logo
🌹 گلستان کودک و نوجوان🌷
2.9هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
892 ویدیو
610 فایل
وبسایت 👈 گلستان کودک و نوجوان 👉 طرح درس،رنگ آمیزی، مسابقه و گزارش برنامه ها و... ویژه مربیان و مبلغان کودک و نوجوان وبسایت ما: amoobahreman.ir تبادلات: @ertebat_golestan فروشگاه ما: @shop_golestan مدیر کانال: @amoo_bahreman
مشاهده در ایتا
دانلود
نذری @amoobahreman.mp3
8.4M
1️⃣5️⃣ 🌹 نذری🌹 🔅بالای 3 سال 🔅با هنرمندی: معصومه بهرمن 6ساله از قم 🔅تدوین: حسین بهرمن 🖌 نویسنده : مهدیه حاجی زاده (باران) 🌸کپی با یک صلوات و ذکر لینک 🌸 🎈برای شنیدن بقیه قصه ها، بر روی لینک زیر بزنید.🎈 📌 https://eitaa.com/amoobahreman/2451 📭📨📣برای ارسال نظر درباره مجموعه قصه ها به صورت ناشناس بر روی لینک زیر بزنید: https://harfeto.timefriend.net/15420113 💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷 👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf
🔵📌با توجه به نزدیک بودن به ماه محرم،و به پایان رسیدن این مجموعه از قصه ها، خواهشمندیم که تمامی نظرات خود را راجع به مطالب کانال و خصوصا از طریق لینک ناشناس، برای ما ارسال نمایید! https://harfeto.timefriend.net/15420113 🔵ضمنا در این شبها، همه بیماران را از دعای 🤲 خیر خودتون فراموش نکنین، خصوصا برای مادر بزرگوارم که در بیمارستان بستری هستند، ویژه دعا بفرمایید🤲🙏. یا علی ع💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴🌴لی لی حوضک عاشورایی لی لی لی لی حوضک بچه ها خواستند آب بخورن، آدم بدا نذاشتن... 🌴🕯اولی امام حسین(ع) بود، امام سومین بود، بابابزرگ خوبش، رسول آخرین بود، با هفتاد و دو یارش سردار کربلا بود، با اینکه خیلی خوب بود، آدم بدا حرمتشو نگه نداشتن.... 🌴🕯دومی عمو عباس بود، به فکر بچه ها بود، سقای کربلا بود، تو دستش مَشک آب بود، می خواست بره آب بیاره، آدم بدا نذاشتن.... 🌴🕯سومی بی بی رباب بود، همسر امام حسین(ع) بود، علی اصغرش بی تاب بود، می خواست به بچه اش آب بده، آدم بدا نذاشتن.... 🌴🕯چهارمی عمه بود، عمه اسمش زینب بود، خواهر امام حسین(ع) بود، صبور و تشنه لب بود، همدم بچه ها بود، آدم بدا حرمتشو نگه نداشتن.... 🌴🕯پنجمی هم رقیه، دختر امام حسینه، باباش خیلی شجاعه، با دشمنا می جنگه... 🌹🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🌹 💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷 👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf http://amoobahreman.ir
اجرای زنده برنامه پخش زنده وانلاین برنامه اردوی مجازی مجتمع امام خمینی از سایت http://pardis99.ir امروز چهارشنبه راس ساعت 18 📌برنامه امروز : (فضای مجازی) 📌بعد از ورود به سایت، روی مقطع تحصیلی سوم برنامه "رازها و رمزها" کلیک کنید. 🌺🌸🌼🌻 💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷 👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf http://amoobahreman.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼رنگ آمیزی نقاشی امام حسین علیه السلام و حضرت رقیه س 🌹🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🌹 💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷 👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf http://amoobahreman.ir
11.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥مداحی سوزناک سید رضا نریمانی شب سوم محرم حضرت رقیه ( سلام الله علیها) چشماتو نبند تا چشمامو نبندم تو گریه نکن قول میدم که بخندم 🌹🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🌹 💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷 👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf http://amoobahreman.ir
# این شعر زیبا که داستان زندگی حضرت رقیه س هست رو میتونید به صورت دکلمه برای بچه ها بخونید و بگید داستان از زبان حضرت رقیه س است: آی قصه قصه قصه،ای بچه های قشنگ برای قصه گفتن،دلم شده خیلی تنگ😭 من حضرت رقیه،یه دختر سه ساله م همه میگن شبیه گلهای سرخ و لاله م🌹 گل های دامن من،سرخ و سفید و زردن همیشه پروانه ها دور سرم میگردن🦋 از این شهر و ازون شهر آدمای زیادی میان به دیدن من،تو گریه و تو شادی😭😊 هر کسی مشکل داره،میزنه زیر گریه مشکل اون حل میشه تا میگه یا رقیه😥 خلاصه ای بچه ها،اسم بابام حسینه به یادتون میمونه؟بابام امام حسینه😌 پدربزرگ خوبم امیر مومنینه اون اولین امامه،ماه روی زمینه🌙 تو دخترای بابام از همشون ریزترم خیلی منو دوست داره،از همه عزیزترم❤️ مثل رنگین کمون بود النگوهای دستم گردنبند ستاره به گردنم میبستم💫 یه روزی از مدینه،سواره و پیاده راه افتادیم و رفتیم همراه خونواده🌺 به سوی مکه رفتیم،تو روز و تو تاریکی تا خونه خدا رو ببینینم از نزدیکی🕋 چن روزی توی مکه موندیم و بعد از اونجا راه افتادیم و رفتیم به صحرای کربلا🏝 به کربلا رسیدیم،اونجا که دریا داره اونجا که آسمونش پر شده از ستاره💫 تو کربلا بچه ها سن و سالی نداشتم بچه کبوتر بودم،پر و بالی نداشتم🕊 همیشه عمه زینب میگفت دورت بگردم به حرفای قشنگش همیشه گوش میکردم😌 تو صحرای کربلا ما با غولا جنگیدیدم با اینکه تنها شدیم ولی نمیترسیدیم😔 تو کربلا زخمی شد چند جایی از تن من سبدسبد گل سرخ ریخت روی دامن من🌹 بزرگا که جنگیدند با غولای بد و زشت ما توی خیمه موندیم،بزرگا رفتن بهشت❤️ گلهای دامن من از تشنگی میسوختن به گریه کردن من چشماشونو میدوختن👀 تحمل تشنگی راس راسی خیلی سخته مخصوصاً اونجایی که خشکه و بی درخته☀️ دامنم آتیش گرفت مثل گلای تشنه به سوی عمه زینب دویدم پابرهنه👣 خواستم که صورتم رو با چادرم بپوشم خوردم زمین در اومد گوشواره از تو گوشم👂 غولا منو گرفتن،دست و پاهامو بستن خیلی اذیت شدم،قلب منو شکستن💔 خلاصه ای بچه ها تو صحرای کربلا وقت غروب خورشید،شدیم اسیر غولا🌞 پیاده و پیاده همراه عمه زینب راه افتادیم و رفتیم،از صبح زود تا به شب🌘 تا اینکه ما رسیدیم به کشور سوریه از کربلا تا اونجا راه خیلی دوریه😔 توی خرابه شام ما رو زندونی کردن با ما که بچه بودیم نامهربونی کردن😱 فریاد زدم:«آی مردم،عموی من عباسه بابام امام حسینه،کیه اونو نشناسه؟»😭 سر غولا داد زدیم،اونا رو رسوا کردیم تو قلب مردم شهر خودمونو جا کردیم❤️ بابام یه شب به خوابم اومد توی خرابه گفت که:بابا حسینت میخواد پیشت بخوابه😔 دست انداختم گردنش،تو بغلش خوابیدم خیلی شب خوبی بود،خوابای رنگی دیدم😭 صبح که بلند شدم من،دیدم که یک فرشته م مثل داداش اصغرم،منم توی بهشتم😭😭 کتاب حضرت رقیه(س)؛کتاب شماره «٢»از مجموعه شعر کودکان کربلا،شاعر:محمد کامرانی اقدام 🌹🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🌹 💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷 👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf http://amoobahreman.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴در یادی کنیم از دختران شهدای مدافع حرم 😔وداع فرزندان دختر با پیکر پدر شهید مدافع حرم 🌷 را یاد کنیم با ذکر 🌹🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🌹 💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷 👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf http://amoobahreman.ir