eitaa logo
محتوای تربیت کودک
10.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
3.3هزار ویدیو
92 فایل
معرفی کانالهای جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film فیلم سینمایی و سریال @film_sinamaee چیستان و معما @moaama_chistan داستان و رمان @dastan_o_roman شعر و سرود @sorood_sher مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool شرایط تبلیغ @tabligh_amoo گزارش فعالیت @amoomolla_news
مشاهده در ایتا
دانلود
🍡 داستان سعید و پروفایل 🍡 🍭 قسمت چهارم 🍭 🌸 حاج آقای اکبری ، 🌸 به من شخصیت داد 🌸 به حساب خودش ، 🌸 برای من کتاب می خرید 🌸 و به من هدیه می داد . 🌸 مرا در فعالیت های بسیج ، 🌸 و در اجرای مراسمات شرکت می داد 🌸 در تمام برنامه های فرهنگی ، 🌸 که در مسجد برگزار می شدند ، 🌸 راهم داد . 🌸 تا جایی که در محله معروف شدم 🌸 انگار خیلی زود ، 🌸 سعید سابق فراموش شد 🌸 و احترام ویژه ای برای خودم ، 🌸 کسب کردم . 🌸 فرمانده بسیج هم مرا ، 🌸 به حرم حضرت معصومه معرفی کرد 🌸 تا به عنوان خادم افتخاری ، 🌸 در حرم مشغول باشم . 🌸 گاهی در کفشداری فعالیت می کردم 🌸 گاهی در خدمت انتظامات بودم 🌸 و در وقت نماز هم ، 🌸 گاهی به ستاد نماز کمک می کردم 🌸 تا با نظم بیشتری ، نماز را برپا کنیم . 🌸 نزدیکای اربعین امام حسین بود . 🌸 یکی از خادمین حرم در انتظامات ، 🌸 که مرد پیری بود ، 🌸 مرا به گوشه ای برد و گفت : 🇮🇷 سعید جان ! 🇮🇷 خیلی دلم می خواهد به کربلا بروم 🇮🇷 چون من هر سال می رفتم 🇮🇷 ولی متاسفانه امسال نمی توانم بروم 🇮🇷 می توانی شما به نیابت از من ، 🇮🇷 به کربلا بروی ؟! 🌸 گفتم : من ؟! 🌸 باز خادم پیر گفت : 🇮🇷 پول و خرج سفر شما را ، 🇮🇷 تمام و کمال ، خودم می پردازم . 🌸 من زبانم قفل شد . 🌸 آخر من و کربلا ؟! 🌸 من و زیارت امام حسین ؟! 🌸 یک دفعه اشکم سرازیر شد . 🌸 ولی با ذوق و اشتیاق زیاد ، 🌸 پیشنهادشان را قبول کردم . 🌸 و خودم را با یک حال عجیبی ، 🌸 برای رفتن به کربلا آماده کردم . 🍡 ادامه دارد ... 🍡 🇮🇷 @amoomolla
روز بصیرت ، ۹ دی .mp3
5.57M
🎧 سرود روز بصیرت 🎼 @sorood_sher ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال تربیت کودک 🇮🇷 @amoomolla
صبحانه دعای ندبه اهواز ، پردیس مسجد فاطمه زهرا سلام الله علیها 🇮🇷 @amoomolla
🎥 فیلم سینمایی جاسوس بازی 🎬 طنز ، کمدی ، پلیسی 🎭 بازیگران : مجید صالحی، کامبیز کاشفی ، شهرام قائدی، عباس زارع، علیرضا اوسیوند و ... 🎬 خلاصه فیلم : دو جاسوس آمریکایی و انگلیسی برای جاسوسی وارد ایران می شوند. و قصد دارند تا عملیات فوق سری انجام دهند . و از قبل یکدیگر را ندیده بودند . جاسوس آمریکایی با یک دزد ایرانی به نام خلیل آشنا شده و فکر می کند خلیل جاسوس است ...
79.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم سینمایی جاسوس بازی 🎬 طنز ، کمدی ، پلیسی 📼 بخش اول 🎞 @film_sinamaee
78.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم سینمایی جاسوس بازی 🎬 طنز ، کمدی ، پلیسی 📼 بخش دوم / آخر 🎞 @film_sinamaee
🍡 داستان سعید و پروفایل 🍡 🍭 قسمت پنجم 🍭 🕌 هنوز هم باورم نشده 🕌 که به کربلا آمدم . 🕌 حال عجیبی در حرم امام حسین ، 🕌 به من دست داد . 🕌 ماشاءالله خیلی شلوغ بود . 🕌 خیلی گریه کردم . 🕌 باور نمی شود 🕌 که در حرم امام حسین هستم 🕌 من از امام حسین شرمنده ام . 🕌 نمی دانم کارهای زشتم را ، 🕌 بخشید یا نه ؟! 🕌 ولی این را می دانم 🕌 که هنوز دوستم دارد . 🕌 وقتی به ایران برگشتم ، 🕌 تصمیم گرفتم 🕌 به حوزه علمیه بروم 🕌 که با مخالفت فامیل و دوستان 🕌 مواجه شدم . 🕌 هر کدام به طریقی می خواست 🕌 مرا منصرف کند 🕌 ولی من برای این راه مقدس ، 🕌 خیلی فکر کردم 🕌 و کاملاً مصمم بودم که به حوزه بروم 🕌 پدر و مادرم هم 🕌 با اینکه از دین خیلی دور بودند 🕌 و حتی نماز و روزه هم نمی گرفتند 🕌 ولی به تصمیم من احترام گذاشتند 🕌 و اجازه ندادند 🕌 تا کسی در کار من دخالت کند 🕌 و از وقتی که سر به راه شدم 🕌 همیشه به همه می گفت : 👈 من به سعید اعتماد دارم . 🕌 و همین یک جمله ، 🕌 مثل یک بمب انرژی بود 🕌 که مرا برای اصلاح خودم ، 🕌 مصمم تر می کرد . 🕌 برای حوزه ثبت نام کردم 🕌 و اتفاقاً قبول هم شدم 🕌 و با کتابهای دینی انس گرفتم . 🕌 در کنار درسم ، 🕌 گاهی تبلیغ دین می کردم 🕌 هر چه از احکام یاد می گرفتم 🕌 به مردم هم یاد می دادم . 🕌 گاهی در مسجدمان ، 🕌 کار فرهنگی می کردم . 🕌 گاهی خادم افتخاری حرم می شدم 🕌 و گاهی 🕌 سراغ دوستان قدیمی ام می رفتم 🕌 که خدا را شکر موفق شدم 🕌 بعضی از آنها را ، با خدا آشتی دهم . 🕌 یک روز که در حوزه ، 🕌 مشغول درس و بحث بودم ، 🕌 ناگهان تلفنم زنگ زد . 🕌 مادرم بود که با گریه می گفت : 👈 پسرم همین الآن بیا خونه 🍡 ادامه دارد ... 🍡 🇮🇷 @amoomolla
بسم الله الرحمن الرحیم إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ برادر عزیزیم ! جناب حجت الاسلام والمسلمین شیخ موسی آلبوغبیش ، فوت غم انگیز عمه عزیزتان را ، به حضرتعالی و بازماندگان آن مرحومه تسلیت عرض می کنم . برای آن یار سفر کرده ، از درگاه حق تعالی ، آمرزش و برای شما و سایر بازماندگان عزیز ، صبر جمیل و اجر جزیل خواهانم . از طرف کانال تربیت کودک و برادر کوچکتان حامد طرفی
هدایت شده از محتوای تربیت کودک
📜 شعر روز شنبه ⛱ شنبه‌ شروع هفته است ⛱ درد و خستگی خفته است ⛱ روز تلاش و کاره ⛱ روز پروردگاره ⛱ امروز ذکرم همینه ⛱ یا رب العالمینه ⛱ خدای آسمانه ⛱ خالق این جهانه 🎼 @sorood_sher 🇮🇷 @amoomolla
🍡 داستان سعید و پروفایل 🍡 🍭 قسمت ششم 🍭 🕌 ناگهان تلفنم زنگ زد . 🕌 مادرم بود که با گریه می گفت : 👈 پسرم همین الآن بیا خونه 🕌 من خیلی ترسیده بودم 🕌 با سرعت به خانه آمدم . 🕌 دیدم پدر و مادرم دارند گریه می کنند 🕌 منم ناخداگاه گریه ام گرفت . 🕌 تابحال ندیده بودم 🕌 پدرم اینجوری گریه کند 🕌 با خودم گفتم 🕌 حتما یک اتفاق بدی افتاده 🕌 آرام به طرف پدرم رفتم و گفتم : 👈 بابا چی شده ؟ 🕌 پدرم با گریه گفت : 🍎 پسرم ازت ممنونم 🕌 گفتم : برای چی ؟! مگه چی شده ؟! 🍎 گفت : من و مامانت ، 🍎 دیشب یک خواب مشترک دیدیم . 🍎 هر دوتای ما ، در یک زمان ، 🍎 یک جور خواب دیدیم . 🍎 و از صبح که بیدار شدیم تا الآن ، 🍎 داریم گریه می کنیم . 🕌 گفتم : مگر چی دیدید ؟؟ 🌸 گفت : هر دوی ما خواب دیدیم ، 🌸 که تو را با اسبی از نور ، 🌸 به بهشت می بردند . 🌸 و ما را به سمت جهنم می کشاندند 🌸 و هر چه به تو اصرار می کردند 🌸 که وارد بهشت بشوی ، 🌸 قبول نمی کردی و می گفتی 🌸 اول باید پدر و مادرم به بهشت بروند 🌸 بعد من می روم . 🌸 اما آنها قبول نمی کردند 🌸 تا اینکه یک آقای نورانی آمد 🌸 و به تو گفت : 🌹 آقا سعید ! 🌹 همین جا به آنها نماز یاد بده 🌹 بعد با همدیگر به بهشت بروید . 🍡 ادامه دارد ... 🍡 🇮🇷 @amoomolla
بسته محتوایی و طرح درس با موضوع نهم دی و روز بصیرت 👇👇👇👇