eitaa logo
محتوای کلاس و سخنرانی
10.4هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
92 فایل
معرفی کانالهای جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film فیلم سینمایی و سریال @film_sinamaee چیستان و معما @moaama_chistan داستان و رمان @dastan_o_roman شعر و سرود @sorood_sher مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool شرایط تبلیغ @tabligh_amoo گزارش فعالیت @amoomolla_news
مشاهده در ایتا
دانلود
📙 داستان کوتاه شهید حسین فهمیده 🕊 محمدحسین فهمیده ، 🕊 در سال ۱۳۴۶ ، در قم به دنیا آمد . 🕊 و در محیطی مذهبی و خانواده‌ای متدین ، 🕊 رشد و پرورش یافت . 🕊 در آستانه انقلاب اسلامی ، 🕊 به خاطر ظلم و کشتار مردم بی گناه ، 🕊 توسط رژیم صدام ، 🕊 تصمیم گرفت 🕊 تا مثل میلیون‌ها جوان و نوجوان دیگر ، 🕊 برای نجات مردم ایران ، 🕊 راهی جبهه ها شود . 🕊 و در کنار مردم انقلابی ، بایستد . 🕊 بعدها عاشق و شیفته امام خمینی شد . 🕊 هنوز مدت زیادی از حضور او ، 🕊 در جبهه‌های نور علیه تاریکی نگذشته بود 🕊 که با بستن نارنجک به کمر خود ، 🕊 زیر تانک دشمن بعثی رفت 🕊 و علاوه بر انهدام تانک دشمن ، 🕊 خود او نیز ، به شهادت رسید . 🕊 محمد حسین فهمیده ، در ۸ آبان ۱۳۵۹ ، 🕊 در اوایل جنگ تحمیلی ، 🕊 در ۱۳ سالگی ، 🕊 به درجه رفیع شهادت ، نایل گردید . 🇮🇷 @amoomolla
✍️ شعر "مثل شهید فهمیده " 🌹 مثل شهید فهمیده ، 🌹 ما عاشق ایرانیم 🌹 با قلبی پر از ایمان 🌹 یارِ صاحب زمانیم 🌹 مثل شهید فهمیده ، 🌹 قوی ، شجاع ، دلیریم 🌹 مردِ نبرد و جنگیم ، 🌹 ما همه مثل شیریم 🌹 مثل شهید فهمیده ، 🌹 پر از شهامتیم ما 🌹 برای حفظ اسلام ، 🌹 اهل شهادتیم ما 🌹 مثل شهید فهمیده ، 🌹 نماز می خونیم هر روز 🌹 عاشق انقلاب و ، 🌹 پای نظامیم هنوز 🎼 @sorod_shr 🇮🇷 @amoomolla
📙 داستان نیمه بلند شهید حسین فهمیده 📗 قسمت اول 🕊 در آن سالهایی که شاه ستمگر و ظالم ، 🕊 در کشور ما حکومت می کرد 🕊 در شهر قم ، پسری زندگی می کرد 🕊 که اسمش محمد حسین بود . 🕊 محمد حسین ، پسری شجاع ، فعال ، 🕊 خوش اخلاق ، مهربان و خنده رو بود 🕊 و همیشه به مردم ، کمک می کرد 🕊 همه همسایه ها ، از او راضی بودند 🕊 و او را ، دوست می داشتند . 🕊 محمد حسین ، 🕊 به مدرسه رفتن و مطالعه کردن ، 🕊 علاقه زیادی داشت 🕊 با اینکه هنوز به سن تکلیف نرسیده بود 🕊 اما هر روز ، نمازش را سر وقت می خواند . 🕊 محمد حسین ، با تمام کوچکی اش ، 🕊 امام خمینی را ، خیلی دوست داشت 🕊 و هر وقت امام صحبت می کرد 🕊 به صحبتهای امام ، با دقت گوش می داد 🕊 آنقدر امام را دوست داشت که می گفت : 👈 امام هر چه بگوید ، حاضرم انجام دهم . 🕊 محمد حسین از همان کودکی ، 🕊 در مغازه پدرش ، کنار او کار می کرد 🕊 و از این طریق ، 🕊 حرفها و اعلامیه های امام را ، 🕊 به دست مردم و دوستانش می رساند 🕊 حتی بعضی وقت ها ، 🕊 با بچه های محل قرار می گذاشت 🕊 که رأس ساعت خاصی ، 🕊 از خانه ها بیرون بیایند 🕊 و شعار مرگ بر شاه و درود بر خمینی ، 🕊 سر دهند . 🕊 بعد از اینکه انقلاب پیروز شد 🕊 صدام جنایتکار و کشورهای استکبار ، 🕊 مثل آمریکا و انگلیس و اسرائیل و... 🕊 به ایران حمله کردند 🕊 و باعث شدند تا بین کشور ما و عراق ، 🕊 یک جنگ طولانی اتفاق بیفتد . 🕊 دشمن می خواست ، 🕊 ما مسلمانان دو کشور ، همدیگر را بکشیم 🕊 تا راحت وارد کشور و خانه های ما بشود 🕊 و ما را بکشد . 🕊 به خاطر همین ، 🕊 محمد حسین ، که آن زمان دانش آموز بود 🕊 وقتی دید که دشمن به کشور حمله کرد 🕊 به جای درس خواندن تصمیم گرفت 🕊 به جنگ با دشمنان برود . 🕊 چون دلش نمی خواست 🕊 که دشمن ، وارد کشورش بشود . 🕊 اما چون خیلی کوچک بود 🕊 هیچ کس اجازه رفتن به جبهه را ، 🕊 به او نمی داد تا اینکه ... . 📔 ادامه دارد ... 📚@dastan_o_roman 🇮🇷 @amoomolla