کمک به خانواده های فقیر ، ایتام و نیازمندان
6037991645829049
👈 به نام فاطمه طرفی
لطفا در صورت واریز کمکهای مالی خودتان ، رسید را برای عموملا بفرستید .
@amoo_molla
پیشاپیش نذرتان قبول ، مالتان مبارک ، عمرتان بلند ، فرزندتان صالح و راهتان مهدوی باشد ؛ انشالله .
30M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان فرمانروایی طالوت
رده : کودک و نوجوان و جوانان
قسمت دوم
🔮 @amoomolla
#پیامبران #داستان_پیامبران #حضرت_طالوت #طالوت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای کیخان
🇮🇷 علمی ، تخیلی ، هیجانی ، کارآگاهی
🇮🇷 قسمت هفتم
🔮 @amoomolla
#کارتون #انیمیشن #کیخان
🌷 آموزش انگلیسی مذهبی 🌷
🌸 god bless you
🌸 تلفظ 👈 گاد بِلَس یو
🌸 ترجمه 👈 خدا خیرت بده
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍ واژه ها :
🌸 bless 👉 بِلَس 👉 دعای خیر کردن
🔮 @amoomolla
#انگلیسی_مذهبی
🌸 #داستان_تخیلی " هـیـدرا "
🌸 قسمت چهاردهم
🌟 از سیاره سیسون ، خارج شدم .
🌟 زمانی که به زمین رسیدم ؛
🌟 یهودیان و شیاطین را دیدم ؛
🌟 که در حال شادی و خوشحالی بودند .
🌟 نزدیک تر که رفتم ؛
🌟 شنیدم در مورد توطئه ،
🌟 و مسمومیت پیامبر اکرم ، حرف می زدند .
🌟 با سرعت و ترس و اضطراب ،
🌟 به طرف خانه پیامبر رفتم .
🌟 پیامبر را دیدم که مسموم شده بودند .
🌟 و در بستر بیماری افتادند .
🌟 و نفسهای آخرشان را می زدند .
🌟 همه وجودم ، پر از خشم شده بود .
🌟 دوست داشتم برگردم ؛
🌟 و از یهودیان و شیاطین انتقام بگیرم .
🌟 پیامبر متوجه حضورم شدند .
🌟 سپس نگاهی به من انداختند ؛
🌟 و با درد و سختی ، گفتند :
🌹 آرام باش هیدرا
🌹 بعد از من ، هوای علی را داشته باش .
🌹 اگر همه دنیا به راهی رفتند ؛
🌹 و علی به تنهایی ، به راهی دیگر رفت ؛
🌹 تو راه علی را بپیمای .
🌹 و از کثرت جمعیت آنان ،
🌹 و ملامت ملامت کنندگان ، نترس .
🌟 اشک ، چشمانم را پر کرده بود .
🌟 بُغض ، گلویم را می فشرد .
🌟 و با گریه و حسرت گفتم : چشم مولای من
🌟 سپس پیامبر دستور دادند ؛
🌟 کاغذ و دواتی برایشان بیاورند ؛
🌟 تا وصیتی بنویسند ؛
🌟 که مردم بوسیله آن ،
🌟 بعد از ایشان گمراه نشوند .
🌟 ولی پسر خطاب ممانعت کرد .
🌟 و نگذاشت هیچ کسی ،
🌟 برای پیامبر ، کاغذ و قلم بیاورد .
🌟 تا اینکه پیامبر رحلت کردند .
🌟 سالها در خدمت امام علی علیه السلام
🌟 و فرزندان پاکشان بودم .
🌟 گاهی هم به سیاره سیسون ،
🌟 به دیدار برادران و پدرم می رفتم .
🌟 تا زمانی که امام مهدی ، غیبت کردند .
🌟 در این مدت ،
🌟 شاهد به زندان افکندن تک تک امامان ،
🌟 شکنجه ها ، اذیت و آزارها ،
🌟 و تنهایی فرزندان امام علی بودم .
🌟 اما آن بزرگواران ،
🌟 حتی یک لحظه از تبلیغ دین ،
🌟 مایوس نشدند .
🌟 بعد از غیبت امام زمان ،
🌟 من هم تصمیم گرفتم ؛
🌟 به سیاره سیسون بروم و تبلیغ بکنم .
🌟 و دیگر به زمین برنگردم .
🌟 چون زمین ، بدون حجت خدا ،
🌟 هیچ ارزشی نداشت .
🌟 هیچ لطف و صفایی ندارد .
📚 ادامه دارد 📚
✍ نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
40.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان فرمانروایی طالوت
رده : کودک و نوجوان و جوانان
قسمت سوم ( آخر )
🔮 @amoomolla
#پیامبران #داستان_پیامبران #حضرت_طالوت #طالوت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون بچه های ساختمان گلها
🇮🇷 این قسمت : هوشا
@amoomolla
#کارتون #انسیمیشن #بچه_های_ساختمان_گلها
🌸 #داستان_تخیلی " هـیـدرا "
🌸 قسمت پانزدهم
🌟 در سیاره سیسون ،
🌟 به تبلیغ دین مبین اسلام ،
🌟 و مذهب تشیع پرداختم .
🌟 اوایل خیلی اذیت شدم ؛
🌟 گاهی مرا می زدند ،
🌟 گاهی آب جوش ، آب کثیف یا آشغال ،
🌟 روی سرم می ریختند ؛
🌟 گاهی نیز با حرفهای زشت ،
🌟 تحقیرم می کردند .
🌟 گاهی ، با سر و صورت خونی ،
🌟 به خانه پدرم بر می گشتم .
🌟 پدرم نیز با این کارم موافق نبود ؛
🌟 و چندین بار مانع تبلیغ من شد ؛
🌟 و حتی تذکر داد
🌟 که این تبلیغ کردن ها را ، تمام کنم
🌟 ولی من از تبلیغ دست نکشیدم .
🌟 اوضاع سیاره سیسون ،
🌟 خیلی ناجور و نابسامان شده بود ؛
🌟 هر کی مخالف آنها بود ؛
🌟 زندانی و شکنجه می شد .
🌟 و خانه و خانواده او را ،
🌟 به خاک و خون می کشیدند .
🌟 اما با من نمی توانستند چنین کاری بکنند .
🌟 چون پدرم ، یک زمانی ،
🌟 مامور مخصوص شیطان بزرگ بود .
🌟 در سیاره سیسون ،
🌟 روز به روز ، جمعیت زیادتر می شد .
🌟 ولی پر شده بود از خباثت و خیانت ،
🌟 از جنگهای سرد و گرم ، از مسابقه تسلیحاتی ،
🌟 از قدرت طلبی ، از نابودی نسل همدیگر ،
🌟 از تولید و تکثیر سلاح های جنگی ،
🌟 از طغیان غارت گران ،
🌟 از آه و ناله و استمداد گرسنگان ،
🌟 از گسترش فقر و بیکاری ،
🌟 از محرومیت طبقه ضعیف ،
🌟 از تنزل اخلاق ، از بی رغبتی به امور دینی ،
🌟 از روی گردانی از قوانین الهی ،
🌟 از افراط در مادی گری ، از شهوت پرستی ،
🌟 از رونق یافتن مظاهر فساد ،
🌟 از رواج ترس و دلهره و اضطراب ،
🌟 از تیره و تاریک بودن جهان ،
🌟 از اختلافات ، از جهل و نادانی ،
🌟 از تشدید ظلم و ستم و جور ،
🌟 از کینه توزی ، از خونریزی ،
🌟 از استکبار و استضعاف ،
🌟 از زندگی طبقاتی ، از فقر و بیچارگی ،
🌟 از پریشانی و نا امنی ، از ربا و دزدی ،
🌟 از ظلم و تبعیض و بی عدالتی و...
🌟 این خصوصیات ، سیاره سیسون را ،
🌟 به یک سیاره وحشی ، تبدیل کرده بود .
🌟 بارها تصمیم گرفتم ؛
🌟 از آن سیاره وحشی فرار کنم ؛
🌟 و به زمین برگردم .
🌟 اما به عشق امام علی و فرزندانش ،
🌟 و با توکل به خداوند بزرگ ؛
🌟 به تبلیغم ادامه دادم .
📚 ادامه دارد 📚
✍ نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
🌷 پاسخ معماهای فاطمیه 🌷
🌸 ۱. پسر حضرت زهرا که در شکم حضرت زهرا شهید شد ؟!
👈 حضرت محسن
🌸 ۲. محل تولد حضرت زهرا ؟!
👈 مکه
🌸 ۳. سوره حضرت فاطمه ؟!
👈 سوره مبارکه کوثر
🌸 ۴. مادر شیعیان ؟!
👈 حضرت فاطمه سلام الله علیها
🌸 ۵. چهار بانوی بهشتی ؟!
👈 حضرت مریم ، آسیه ، خدیجه و فاطمه
#فاطمیه #حضرت_زهرا #معما #چیستان
#شهادت_حضرت_فاطمه
45.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون سینمایی حضرت سلیمان
🇮🇷 فصل دوم
🇮🇷 قسمت اول
🇮🇷 مناسب برای همه سنین غیر از خردسالان
@amoomolla
#پیامبران #قصه_های_قرآنی #داستان_پیامبران
#فرمانروایان_مقدس #حضرت_سلیمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای شکرستان
🇮🇷 رده سنی : خردسال ، کودک و نوجوان
🇮🇷 قسمت چهارم
🔮 @amoomolla
#کارتون #شکرستان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎼 نوای قرآنی
👈 ویژه مناسبتها و مراسم های قرآنی
🌸 همچون افتتاحیه ی مسابقات قرآن
@amoomolla
🌸 #داستان_تخیلی " هـیـدرا "
🌸 قسمت شانزدهم
🌟 علاوه بر تبلیغ دین و مذهب ،
🌟 به کار فرهنگی مشغول شدم .
🌟 و بیشتر انرژی خود را ،
🌟 روی تربیت بچه جن ها قرار دادم .
🌟 از طریق شوخی و بازی و خنده ،
🌟 مطالب اخلاقی و دینی را ،
🌟 به بچه جن ها یاد می دادم .
🌟 گاهی هم به زمین می رفتم ؛
🌟 و از رهنمودهای علمای شیعه ،
🌟 استفاده می کردم .
🌟 و هر بار ، در برگشتن به سیسون ،
🌟 با خود کتاب های اخلاقی ،
🌟 و احادیث اهل بیت می آوردم .
🌟 به سفارش علما ، به پدر و برادرانم ،
🌟 بیشتر از قبل احترام گذاشتم .
🌟 تا انشالله در آینده ،
🌟 حامی خوبی برایم باشند .
🌟 به مردم کمک می کردم ؛
🌟 به فقرا رسیدگی می کردم ؛
🌟 مشکلات دیگران را حل می کردم ؛
🌟 بار آنها را برایشان کول می کردم ؛
🌟 کارهای خانه شان را ،
🌟 مجانی انجام می دادم .
🌟 به آنها پول قرض می دادم ؛
🌟 و کارهای دیگری که باعث می شد
🌟 آنها را به طرف خودم جذب کنم .
🌟 و در عین حال ، غیر مستقیم ، آنان را ،
🌟 به دین خدا ، هدایت می کردم .
🌟بعد از مدتی ،
🌟 یکی از برادرانم به نان سیکان ،
🌟 به من ملحق شد
🌟 و به همه اعلام کرد که شیعه شد .
🌟 از آن روز با کمک همدیگر ،
🌟 کار تبلیغی و فرهنگی می کردیم .
🌟 ما مطالب اخلاقی را ،
🌟 به شیوه های مختلف بیان می کردیم .
🌟 تا در عمق وجودشان رسوخ کند .
🌟 با این کارها ، اخلاق جن ها ،
🌟 کمی داشت بهتر می شد .
🌟 ولی هنوز وحشی گری آنها ، بیشتر بود .
🌟 یک روز که در بازار ،
🌟 مشغول کمک کردن به جن ها بودم ؛
🌟 یک دختر جنی ، از کنارم گذشت .
🌟 تا آن روز ، به فکر ازدواج نبودم ،
🌟 ولی با دیدن این دختر جنی ،
🌟 به فکر عمیقی فرو رفتم .
🌟 در موردش پرس و جو کردم ؛
🌟 پدرش ، کسّال نام داشت .
🌟 او شرورترین جن در سیسون بود
🌟 جن های شرور در سیسون زیاد بودند
🌟 اما کسّال ، از همه بدتر بود .
🌟 همیشه در حال جنگ و دعوا و خونریزی بود .
🌟 به خاطر همین تصمیم گرفتم ،
🌟 دخترشو فراموش کنم .
📚 ادامه دارد 📚
✍ نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
محتوای تربیت کودک
کمک به خانواده های فقیر ، ایتام و نیازمندان 6037991645829049 👈 به نام فاطمه طرفی لطفا در صورت وار
به لطف خدا و یاری شما ،
چراغ نوزدهم هم روشن شد .
خدا به همه شما سروران ، خیر و برکت بده
و بلا را از زندگی و شهر و کشورتون دفع کنه
🌷 معمای مذهبی 🌷
۱. حشره سوره نحل ؟!
۲. قدردانی کردن ؟!
۳. مادر امام صادق علیه السلام ؟!
۴. سوره خوردنی ؟!
۵. راستگو ؟!
👈 باهوشا بسم الله
@amoomolla
41.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون سینمایی حضرت سلیمان
🇮🇷 فصل ۲ ، قسمت دوم
🇮🇷 مناسب برای همه سنین غیر از خردسالان
@amoomolla
#پیامبران #قصه_های_قرآنی #داستان_پیامبران
#فرمانروایان_مقدس #حضرت_سلیمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون اتل متل یه جنگل
🇮🇷 این داستان : بهترین دوست دنیا
@amoomolla
#کارتون #انیمیشن #اتل_متل_یه_جنگل
محتوای تربیت کودک
🌷 معمای مذهبی 🌷 ۱. حشره سوره نحل ؟! ۲. قدردانی کردن ؟! ۳. مادر امام صادق علیه السلام ؟! ۴. سوره خور
🌷 پاسخ معمای مذهبی 🌷
۱. حشره سوره نحل ؟!
👈 زنبور عسل
۲. قدردانی کردن ؟!
👈 تشکر
۳. مادر امام صادق علیه السلام ؟!
👈 ام فروه
۴. سوره خوردنی ؟!
👈 تین
۵. راستگو ؟!
👈 صادق
@amoomolla
🌸 #داستان_تخیلی " هـیـدرا "
🌸 قسمت هفدهم
🌟 روز به روز ، جمعیت ما در سیاره سیسون ،
🌟 زیادتر و زیادتر می شد .
🌟 و کنترل این همه جن ، سخت بود .
🌟 به بزرگان جن پیشنهاد دادم
🌟 که یک سری قوانین نوشته شود
🌟 و به مردم بدهیم تا رعایت کنند .
🌟 بزرگان ، از طرح من خوششان آمد
🌟 و عده ای را مسئول اجرای قوانین کردند .
🌟 پس از اجرای آن طرح ،
🌟 نظم و انضباط بیشتری ، برقرار شد .
🌟 جن ها ، از فعالیت ها و تلاش های من ،
🌟 هم خیلی راضی بودند
🌟 و هم خیلی تعریف می کردند .
🌟 سپس پیشنهاد برگزاری شورا کردم
🌟 به این صورت که از هر قبیله ،
🌟 یک نفر در شورا حاضر شود ؛
🌟 و نسبت به مسائل جن ها و معیشت آنها ،
🌟 نظر و طرح و ایده بدهد .
🌟 در یکی از آن جلسه ها ،
🌟 یکی از بزرگان ،
🌟 سوالاتی در مورد اسلام و شیعه کرد .
🌟 پس از شنیدن پاسخ های متفاوت ،
🌟 تنها پاسخ من او را قانع کرد .
🌟 و سپس مسلمان و شیعه شد .
🌟 تعریف مردم از خوبی های من ،
🌟 و محبت شان به من ،
🌟 روز به روز بیشتر می شد .
🌟 یک روز که در حال خواندن نماز بودم
🌟 احساس کردم که تنها نیستم
🌟 پس از اتمام نمازم ، به پشتم نگاه کردم
🌟 و پدرم را دیدم که با یک لبخند زیبا ،
🌟 دم در ایستاده بود و به من نگاه می کرد .
🌟 منم لبخندی زدم و گفتم :
🌷 چی شده بابا
🍂 گفت : هیچی
🍂 دارم به بهترین بنده خدا ، نگاه می کنم .
🍂 منو بگو که همه عمرم ،
🍂 در راه منحرف کردن مردم گذشت
🍂 ولی تو انگار می خواهی
🍂 کار مرا خراب کنی
🍂 و همه مردم را هدایت کنی
🌟 پدر کمی مکث کرد و سپس گفت :
🍂 هیدرا !؟
🌷 گفتم : بله پدر جان
🍂 گفت : من بهت افتخار می کنم
🌷 منم لبخندی زدم و گفتم :
🌷 ممنون بابا جان
🌷 من هر چی بودم و هر چی شدم
🌷 به خاطر وجود شما بوده
🌷 به خاطر تربیت خوب شما بوده
🌷 به خاطر عشق و محبت های شما بوده
🌟 پدر گریه کرد و گفت :
🍂 دروغ نگو پسر ،
🍂 خودت بهتر می دونی
🍂 که اینطور نیست
🍂 تو اگر عزیز خدا و مردم شدی
🍂 به خاطر محبت اهل بیت بوده
🍂 چقدر به انتظار احمد و هیدرا بودی
🍂 و از انتظار خسته نشدی
🍂 و ما فقط تو را مسخره می کردیم
🍂 اما حالا تو پیروز شدی و ما مغلوب .
📚 ادامه دارد 📚
✍ نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla