eitaa logo
محتوای تربیت کودک
10.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
92 فایل
معرفی کانالهای جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film فیلم سینمایی و سریال @film_sinamaee چیستان و معما @moaama_chistan داستان و رمان @dastan_o_roman شعر و سرود @sorood_sher مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool شرایط تبلیغ @tabligh_amoo گزارش فعالیت @amoomolla_news
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام دوستان ادمین تبادلات هستم گوشیم سوخته بود حلال کنید لطفا دوباره پیام دهید ❤️التماس دعا🤲
سلام دوستان عزیزم خانمی ، همسرشان جانباز بود . که هشت سال پیش شهید شدند . شوهرشان ، هیچ مسئولیتی در نظام نداشت . نه بچه هاش ، آقازاده شدند . نه خودش طلبکار نظام و مردم بود . و نه بیت المال را ، حق مسلم خود می دانست و حتی هیچ پرونده ای ، برای جانبازی خودش ، تشکیل نداد . و معتقد بود که برای پول و میز و صندلی به جبهه نرفته . و تا آخر عمرش ، بر این اعتقادش استوار بود ولی اکنون ، همسر و بچه های آن شهید ، به شدت مقروض و بدهکارند . و آن دو فرزند شهید ، متاسفانه در حال حاضر ، بیکارند . عزیزانی که قصد دارند ، کمکی بکنند لطفا به شماره حساب زیر واریز نمایند . 5859831064801656 👈 به نام حامد طرفی لطفا پس از واریزی ، رسید آن را برای عموملا بفرستید . و حتما قید بفرمایید : برای همسر و فرزندان شهید . @amoo_molla
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈 🐈 🐈 🐈 قسمت نهم 🐈 🐈 🐈 🇮🇷 فرامرز ، دو روز بعد ، 🇮🇷 دوباره به انسان تبدیل شد . 🇮🇷 با تکان خوردن بدنش ، به هوش آمد . 🇮🇷 دم دمای صبح بود . 🇮🇷 با تعجب به اطرافش نگاه کرد . 🇮🇷 خود را در خرابه دید . 🇮🇷 انگار نمی دانست چگونه به اینجا آمده بود . 🇮🇷 ناگهان یادش آمد که به گربه تبدیل شده بود 🇮🇷 به خودش نگاه کرد . 🇮🇷 متوجه شد که دوباره انسان شده است . 🇮🇷 با حال خراب و خسته ، به طرف خانه رفت . 🇮🇷 نزدیک خانه خود شد . 🇮🇷 اما با طلوع آفتاب ، دوباره گربه شد . 🇮🇷 وقتی گربه شد ، به کنار خیابان رفت 🇮🇷 و به دیوار چسبید . 🇮🇷 آن فرامرز گردن کلفت ، 🇮🇷 با آن همه ادعا و غرور و پستی ، 🇮🇷 اکنون حس فرار و مخفی شدن پیدا کرده ، 🇮🇷 و از آدمها و ماشین ها ، می ترسید . 🇮🇷 به اولین کوچه که رسید ، داخل شد . 🇮🇷 و خود را پشت یک سطل زباله ، مخفی کرد . 🇮🇷 فرامرز ، در حال خودش بود 🇮🇷 که چندتا گربه پیش او آمدند و سلام کردند . 🇮🇷 فرامرز ، از اینکه حرف گربه ها را فهمید ، 🇮🇷 ترسید و بدون اینکه حرفی بزند 🇮🇷 از آن کوچه بیرون رفت . 🇮🇷 ساعت ها در خیابان ، پرسه می زد . 🇮🇷 تشنه و گرسنه شده بود . 🇮🇷 اما دوست نداشت از کف خیابان ، آب بخورد 🇮🇷 یا از سطل آشغال ، غذایش را تهیه کند . 🇮🇷 هر چند که غریزه اش ، 🇮🇷 او را به این کار سوق می داد . 🇮🇷 اما فرامرز ، مقاومت می کرد . 🇮🇷 آنقدر پیاده روی کرد تا شب شد ، 🇮🇷 سپس به طرف خانه خودش رفت . 🇮🇷 و از دیوار خانه بالا رفت . 🇮🇷 از پنجره به مادر و خواهرش نگاه می کرد . 🇮🇷 حسرت ، همه وجودش را گرفته بود . 🇮🇷 دوست داشت که در کنار آنها باشد ، 🇮🇷 اما به یاد گذشته افتاد . 🇮🇷 به یاد آن روزهایی که در کنار آنها بود . 🇮🇷 ولی قدر آنها را نمی دانست . 🇮🇷 به یاد رفتارهای بدش افتاد . 🇮🇷 به یاد داد زدن سر خواهر و مادرش ، 🇮🇷 و بی احترامی ها و بی ادبی هایش افتاد 🇮🇷 به یاد آن لحظه آخری که مادرش به او گفت 🇮🇷 صدای تلویزیون را کم کند ولی کم نکرد 🇮🇷 و به جای آن ، 🇮🇷 به قرآن کریم بی احترامی کرد . 🇮🇷 اشک فرامرز ، سرازیر شد . 🇮🇷 دوست داشت به خانه برود . 🇮🇷 اما می ترسید باز به او شلیک کنند . 🇮🇷 سپس شب را ، روی همان دیوار ، 🇮🇷 با گرسنگی خوابید . 🐈 ادامه دارد ... 🐈 ✍ نویسنده : حامد طرفی 🔮 @amoomolla
🌹 آموزش مفاهیم دینی به زبان انگلیسی 🌹 🌹 موضوع : دعای سلامتی امام زمان 🌹 قسمت سوم 🕌 وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً 🌹 (as our) Imam , Guardian , 🌹 Supporter , and Guide 🕌 ( اَس اور ) ایمام ، گاردیَن ، سِپورتِر اَند گاید 🔮 @amoomolla
مفردات انگلیسی دعای سلامتی امام زمان 🌸 (as our) Imam ( اَس اُور ایمام ) 👈 به عنوان ولی ما ، امام ما 🌸 Guardian ( گاردیَن ) 👈 محافظ و نگهبان 🌸 Supporter ( سِپورتِر ) 👈 پشتیبان ، حامی ، معین 🌸 Guide ( گاید ) 👈 راهنما، رهبر
💞 واسطه ازدواج و همسریابی 💍 ازدواج ، حق همه است . 💍 و مسئولین باید تلاش کنند 💍 تا جوانان ، 💍 به این حق و نیاز طبیعی خود برسند . 💍 ما نیز به قدر توان خود ، 💍 گامی برای معرفی و واسطه گری برداشتیم 💗 شما نیز ، 💗 اگر دنبال معرف و واسطه ازدواج هستید 💗 اگر دنبال یک همسر خوب می گردید 💗 و اگر خواستگار خوب ندارید 💗 مشخصات خود را به ما بدهید 💗 تا شاید بخت شما ، در همین جا باز شود . https://eitaa.com/joinchat/1768685582C874f7cbe29
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 انیمیشن طنز دیرین دیرین 🇮🇷 این قسمت : زنگ تفریح 🇮🇷 نکته اخلاقی : 👈 چهارشنبه سوری ، می تواند خطرناک باشد 👈 آتش بازی ، می تواند ما را به بیمارستان بکشاند . @amoomolla
30.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای بوبوی قهرمان 🇮🇷 فصل دوم 🇮🇷 قسمت دوم 🔮 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 انیمیشن طنز دیرین دیرین 🇮🇷 این قسمت : چهارشنبه سوری 🇮🇷 نکته اخلاقی : ☀️ در شب چهارشنبه سوری ، ☀️ بچه ها را تنها نگذارید ، ☀️ و مراقب آنها باشید . @amoomolla
ولادت باسعادت امام حسین علیه السلام ، و روز پاسدار ، بر شما و خانواده محترمتان مبارک .
🌷 معمای مذهبی سوم شعبان 🤔 🌷 🌹 سوم ماه شعبان 🌹 زمین شده گلستان 🌹 رسیده روز پاسدار                 🌹  عزیزان فداکار 🌹 چه روز خوب خوبی است       🌹  روز تولد کیست ؟ 🤷‍♂ @amoomolla
شعر سوم شعبان شده 🇮🇷 بر لب هر شيعه ای    🇮🇷 خنده نمايان شده 🇮🇷 شهر و خيابان پر از    🇮🇷 نور و چراغان شده 🇮🇷 غنچه‌ی لبهای ما   🇮🇷 خوشگل و خندان شده 🇮🇷 عطر حسينی در اين ،  🇮🇷 لحظه فراوان شده 🎼 @sorod_shr 🇮🇷 @amoomolla
🌹 حدیث و شعر کودکانه 🌹 👈 دوست داشتن امام حسین علیه السلام   ✍ پیامبر اکرم می فرمایند : 🌷 اَحَبَّ اللهُ مَن اَحَبَّ حُسَیناً 🌷 🕋 هرکس حسین را دوست دارد ، 🕋 خداوند دوستدار اوست .       📚 بحار ، ج۴۳ ، ص۲۶۱ 🌸 نام حسین رو لب­ها 🌸 یاد حسین تو دل­ها 🌸 خدای خوب دوست دارد  🌸 دوستداران حسین را                  ✍ شاعر : سید محمد مهاجرانی 📚 منبع : هدیه های پیامبر ، ج ۱ 🔮 @amoomolla
27.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای بوبوی قهرمان 🇮🇷 فصل دوم 🇮🇷 قسمت سوم 🔮 @amoomolla
36.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 سریال نابرده رنج 🇮🇷 طنز ، کمدی ، ماجراجویی ، معمایی 🇮🇷 قسمت چهارم 🔮 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای رستوران جنگل 🇮🇷 قسمت دوم : غذای صداساز 🇮🇷 رده سنی : خردسال و کودکان 🔮 @amoomolla 🎥 🎥
🌹 داستان امام حسین علیه السلام 🌹 قسمت اول 🕌 امام حسین علیه السلام ، 🕌 در روز سوم شعبان ، سال چهارم هجری ، 🕌 در شهر مدینه به دنیا آمدند . 🕌 امام حسین علیه السلام ، 🕌 فرزند دوم حضرت فاطمه و علی بودند . 🕌 هنگامی که ایشان به دنیا آمدند 🕌 همه­‌ی فرشتگان ، 🕌 به رسول خدا ، تبریک گفتند . 🕌 سپس به امر پروردگار ، 🕌 نام آن کودک را ، حسین گذاشتند . 🕌 رسول خدا ، امام حسین را ، 🕌 در آغوش می­ گرفتند . 🕌 گاهی صورت او را می بوسیدند 🕌 و گاهی گردن و گلویش را می­ بوسیدند 🕌 و همیشه می­ فرمودند : ☀️ حسین ، از من است و من از حسین . 🕌 امام حسین شش ساله بودند ، 🕌 که پیامبر خدا ، از دنیا رفتند . 🕌 بعد از پیامبر ، امام حسین علیه السلام ، 🕌 در کنار پدر گرامی­ شان ، امام علی ماند 🕌 و در غم­ ها ، شادی ها ، جنگ ها و آبادانی ها 🕌 امام علی را یاری کردند . 🕌 امام حسین ، مانند سربازی فداکار ، 🕌 از پدر مهربان خود اطاعت می­ کرد 🕌 و همیشه یار و یاور او بود . 🕌 و پس از شهادت پدرش ، 🕌 در خدمت برادرش امام حسن مجتبی بود . 🕌 و پس از شهادت برادرش ، 🕌 امامت و هدایت مسلمانان را بر عهده گرفت . 🕌 اما معاویه بدجنس که از امام حسین ، 🕌 خشم و کینه­ ای فراوان در دل داشت . 🕌 سال­ها با آن حضرت ، 🕌 به مخالفت و دشمنی پرداخت . 🕌 تا اینکه عمر معاویه به پایان رسید و مرد . 🕌 پس از معاویه ، پسر فاسد­ش یزید ، 🕌 به مسلمانان گفت : 🔥 حالا باید از من اطاعت کنید . 🔥 چون من رهبر و خلیفه­‌ی شما هستم 🔥 و هر که با من بیعت نکند 🔥 و دست دوستی ، به من ندهد ، 🔥 حتماً او را می­کشم . 🔮 @amoomolla
🌹 داستان امام حسین علیه السلام 🌹 قسمت دوم ( آخر ) 🕌 امام حسین ، خیلی شجاع بود 🕌 و از یزید فاسد ، نمی ترسید . 🕌 نه با او همراه شد و نه با او بیعت کرد . 🕌 سپس به یزید و همراهانش فرمود : ☀️ من با یزید بیعت نمی کنم ، ☀️ و حکومت او را قبول ندارم . ☀️ چون او مردی شرابخوار ، کافر ، ☀️ ستمکار و زورگو است . 🕌 امام حسین ، با خانواده اش ، 🕌 از مدینه خارج شد 🕌 و به طرف کوفه حرکت کرد .  🕌 اما یزید فاسد ، 🕌 که از قدرت الهی و مقام عالی امام حسین ، 🕌 به شدت می­ ترسید 🕌 امام حسین و خانواده اش را ، 🕌 در سرزمینی خشک و سوزان به نام کربلا ، 🕌 محاصره کرد و گفت : 🔥 اگر با من بیعت نکنی 🔥 تو و خانواده­ ات کشته می شوید . 🕌 با اینکه امام حسین و اهل بیتش ، 🕌 در سخت ترین شرایط بودند 🕌 اما باز امام حسین به یزید فرمود : ☀️ من زیر بار ذلت نمی­ روم ☀️ و با تو بیعت نمی­ کنم . 🕌 یزید که از پاسخ دندان شکن امام ، 🕌 آگاه شده بود 🕌 نامه­ ای به عمر سعد نوشت و به او گفت : 🔥 یا از حسین بیعت بگیر 🔥 یا او و فرزندانش را کشته و اسیر ، 🔥 نزد من به شهر شام بیاور . 🕌 سر­انجام در روز دهم محرم ، 🕌 در سال ۶۱ هجری ، 🕌 جنگ سختی میان حق و باطل آغاز شد . 🕌 در این نبرد نا­برابر ، 🕌 امام حسین و فرزندان و اصحابش ، 🕌 تشنه به شهادت رسیدند 🕌 و خانواده­ اش به اسارت دشمن در­­آمدند . 🕌 امّا « حق و حقیقت » از بین نرفت 🕌 و تا امروز ، 🕌 نام و یاد امام حسین ، زنده است . 📚 منبع : کتاب دو جلدی زندگانی ۱۴ معصوم ✍ آقای مهدی وحیدی صدر 🔮 @amoomolla
32.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای بوبوی قهرمان 🇮🇷 فصل دوم 🇮🇷 قسمت چهارم 🔮 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای آقا معلم و بچه ها 🇮🇷 قسمت پنجم : کار گروهی 🔮 @amoomolla
🌸 روزه مستحبّی در ماه مبارک شعبان ، 🌸 ثواب فراوانی دارد 🌸 تا جایی که رسول خدا می‌فرمودند : ☀️ هر کس یک روز از این ماه را روزه بدارد ☀️ بهشت بر او واجب می‌شود 🌸 و خود حضرت نیز این ماه را روزه می‌گرفت 🌸 و آن را به ماه مبارک رمضان وصل می‌کرد . 💟 @ghairat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای آرمن 🇮🇷 تخیلی ، هیجانی ، ماجراجویی 🇮🇷 قسمت هفتم : تارا 🔮 @amoomolla
46.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 سریال شش قهرمان و نصفی 🇮🇷 طنز ، ماجراجویی 🇮🇷 قسمت نهم 🔮 @amoomolla
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈 🐈 🐈 🐈 قسمت دهم 🐈 🐈 🐈 🇮🇷 نزدیک اذان صبح بود . 🇮🇷 فرامرز ، با صدای باز شدن در هال ، 🇮🇷 و بیرون آمدن مادرش ، 🇮🇷 از خواب پرید و بیدار شد . 🇮🇷 و با نگاهش ، مادرش را تعقیب می کرد . 🇮🇷 مادر فرامرز ، در حیاط خانه نشست ؛ 🇮🇷 و مشغول خواندن قرآن شد . 🇮🇷 آیات را با ترجمه ، تلاوت می کرد . 🇮🇷 و پس از خواندن هر آیه ، کمی مکث می کرد 🇮🇷 تا در مورد آن آیه ، فکر کند . 🇮🇷 فرامرز ، دوباره ، 🇮🇷 یاد ماجرای سه شب پیش افتاد . 🇮🇷 آن شبی که ، قرآن را از دست مادرش گرفت 🇮🇷 و آنرا به یک طرف پرتاب کرد . 🇮🇷 سپس با خودش گفت : 🐈 نکنه به خاطر اینکه به قرآن بی احترامی کردم 🐈 این بلا ، سرم اومد . 🇮🇷 تا اینکه مادرش به این آیه رسید : 🌹 به یقین ، بسیاری از جن ها و انسانها را ، 🌹 برای دوزخ و جهنم آفریدیم ؛ 🌹 چون آنها ، دلها و عقلهایی دارند ؛ 🌹 که با آن ، فکر و اندیشه و فهم نمی‌ کنند . 🌹 و چشمانی دارند ، که با آن نمی‌ بینند ؛ 🌹 و گوشهایی که با آن نمی‌ شنوند ؛ 🌹 آنها مثل حیوان و چهارپایان هستند ؛ 🌹 بلکه پست تر و گمراه تر از حیوان اند ؛ 🌹 اینان همه غافلند . 🇮🇷 فرامرز ، از شنیدن این آیه ، 🇮🇷 ناگهان ، دلش لرزید . 🇮🇷 و با خودش گفت : 🐈 پست تر از حیوان ؟ 🐈 آنها مثل حیوان اند ؟ 🐈 و حتی پست تر از حیوان ؟! 🐈 یعنی من حیوانم ؟ 🐈 یعنی من بدتر از حیوانم ؟ 🐈 یعنی من غافلم ؟ 🐈 وای خدایا من چقدر بدبختم . 🐈 خدایا من چقدر غافل بودم . 🐈 تو راست میگی 🐈 تو به من چشم دادی ، گوش دادی ، 🐈 قلب دادی ، مغز و فکر دادی ، سلامتی دادی 🐈 ولی من باهاشون ، گناه کردم . 🐈 می دونم خیلی آدم بدی بودم . 🐈 دوباره انسانم کن تا جبران کنم . 🐈 خدایا کمکم کن تا خودمو پیدا کنم . 🇮🇷 فرامرز به گریه افتاد . 🇮🇷 ناگهان اذان گفت ، 🇮🇷 و مادر فرامرز نیز ، گریه اش گرفت . 🇮🇷 و برای پسرش و عاقبت به خیری اش ، 🇮🇷 خیلی دعا کرد . 🇮🇷 فرامرز گربه ای ، از دیوار ، پایین آمد . 🇮🇷 و گریه کنان در خیابان قدم می زد . 🇮🇷 گرسنگی به او فشار آورد . 🇮🇷 مجبور شد پا روی غرورش بگذارد . 🇮🇷 و از سطل آشغال به دنبال غذا بگردد . 🇮🇷 در حال خوردن غذا بود . 🇮🇷 که ناگهان صدای دختری را شنید . 🇮🇷 که درخواست کمک می کرد . 🐈 ادامه دارد ... 🐈 @amoomolla