eitaa logo
محتوای تربیت کودک
10.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
92 فایل
معرفی کانالهای جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film چیستان و معما @moaama_chistan داستان و رمان @dastan_o_roman شعر و سرود @sorood_sher مدیر : حامد طرفی @amoo_molla مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool شرایط تبلیغ @tabligh_amoo گزارش فعالیت @amoomolla_news
مشاهده در ایتا
دانلود
🦆 سکوت ، دری از درهای حکمت است 🦆 سکوت ، محبت و دوستی می آورد ، 🦆 سکوت ، راهنمای تمام نیکی ها است . 🦆 سکوت ، نیمی از آرامش است . 🇮🇷 @amoomolla
🌷 در زمان قدیم ، در بنی اسرائیل ، 🌷 هیچ عابدی عابد نمی شد 🌷 تا آنکه مدت ده سال سکوت کند 🌷 و پس از ده سال سکوت ، 🌷 عابد شمرده می شد . 📚 منبع : انوارالبهیه ( شیخ عباس قمی ره) ص ۲۳۷ 🇮🇷 @amoomolla
☘ مردى نزد امام رضا علیه السلام آمد ☘ و به ایشان عرض كرد : 🌷 مرا وصيت و سفارشى فرما . ☘ حضرت فرمودند : 🌹 زبانت را نگه دار تا عزيز باشى 🌹 و شيطان بر تو چيره نشود 📚 منبع : ارشاد القلوب ،ج۱ ، ص ۲۸۴ 🇮🇷 @amoomolla
✍ معنی به انگلیسی 🐥 calm ( کام ) آرامش ، سکوت 🇮🇷 @amoomolla
📜 حدیث کوتاه در مورد 👈 برای حفظ 🎁 غِطاءُ المَساوِىَء ، الصَّمتُ . 🎁 پرده بدی ها ، سکوت است . ✍ امام على عليه السلام 📚 غرر الحكم : ۶۴۳۷ ✍ یعنی عیب و بدی های انسان ، 👈 با سکوت ، مخفی می مانند . 🇮🇷 @amoomolla
📜 شعر در مورد 🍂 ای فرزندِ حق طلب 🍃 به ناحق باز نکن لب 🍂 به حق آن لایموت 🍃 طلای ناب است سکوت 🍂 پند و نصیحت گوش کن 🍃 لب ز سخن ، خاموش کن 🍂 هر که حرفش ، بسیار است 🍃 روح و دلش ، بیمار است 🍂 دوری از حرفای پَست ، 🍃 مثل غیبت ، واجب اَست 🍂 تُهمت و بُهتان ، بَس است 🍃 اهل دروغ ، بی کَس است ✍ شاعر : حامد طرفی 🇮🇷 @amoomolla
💠 آیت الله فاطمی‌ نیا : 🌸 بنابر فرموده اهل معرفت ، 🌸 برای دور ماندن از گناه ، 🌸 این دو کار ضروری است : ✅ ١. سکوت و کم حرف زدن ✅ ٢. مشغول شدن به ذکر صلوات یا استغفار 🇮🇷 @amoomolla
✍ ضرب المثل در مورد سکوت 🦋 از سکوت زیان نرسد ؛ 🦋 سکوت بزرگترین گنج است .  🦋 سکوت بهتر از حرف بیهوده است ؛ 🦋 مگو آن سخن کاندر آن سود نیست . 🦋 سکوت نشانه خردمندی است . 🦋 سلامت در سکوت است .  🇮🇷 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از چیزهایی که آرامش رو ، از زندگی دور می کنه و زندگی رو سرد و بی روح می کنه چشم و هم چشمی هست . 🇮🇷 @ghairat
✍ ضرب المثل در مورد سکوت 🦜 نجات مؤمن ، در نگه داشتن زبانش است . 🦜 خاموشی و سکوت ، باغ اندیشه است . 🦜 سکوت و کم‌حرفی ، یکی از راه‌های دریافت علم و دانش است . 🇮🇷 @amoomolla
✍ شعر مدرسه و ماه مهر 🎉 به مناسبت بازگشایی مدارس 🌸 مدرسه ها وا شده 🌸 همهمه برپا شده 🌸 با حضور بچه ها 🌸 مدرسه زیبا شده 🌸 چه شادی و چه شوری 🌸 چه جشنی و سروری 🌸 چه ماهی و چه مهری 🌸 چه پرتوی چه نوری 🌸 کتاب و کیف و دفتر 🌸 دستِ دختر و پسر 🌸 همه سوی مدرسه 🌸 هم قدم و همسفر 🌸 مدرسه سنگر ماست 🌸 تفنگِ ما قلم هاست 🌸 می جنگیم جدی با جهل 🌸 چون اسلام یاور ماست 🎼 @sorod_shr 🇮🇷 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 اجرای سرود سلام فرمانده 👌🏻 در خیابان های کربلا 🇵🇸 انشالله به زودی در قدس می خونیم 🎼 @sorod_shr 🇵🇸 @amoomolla
✍ شعر مدرسه ☀️ اومد ماهِ مهر هی ☀️ ماهِ مدرسه هی ☀️ ماه مشق و عشق هی ☀️ درس و هندسه هی 🌟 باز هم معلم هی 🌟 میاد تو کلاس هی 🌟 با خنده ای ناز هی 🌟 مثلِ گلِ یاس هی ☀️ باز هیجان و هی ☀️ خنده و بازی هی ☀️ تو زنگ تفریح هی ☀️ زنگ ریاضی هی 🌟 یاد می گیریم ما هی 🌟 هزاران نکته هی 🌟 از درس و دانش هی 🌟 از دین و دیکته هی ✍ شاعر : حامد طرفی 🎼 @sorod_shr 🇮🇷 @amoomolla
49.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 سرود زیبای " حضرت دریا " 🎼 به سبک سلام فرمانده 🎥 تصویری 🎙 گروه همخوانی انصارالمهدی (عج) 🎼 @sorood_sher 🇮🇷 @amoomolla
حضرت دریا به سبک سلام فرمانده .mp3
6.87M
🎧 سرود زیبای " حضرت دریا " 🎼 به سبک سلام فرمانده 🎧 صوتی 🎙 گروه همخوانی انصارالمهدی (عج) 🎼 @sorood_sher 🇮🇷 @amoomolla
✍ متن سرود حضرت دریا 🌸 ای سلطان ... امام رضا جان 🌸 صحن و سرای تو ، آرومِ دل من 🌸 از روز تولد ، 🌸 عشقت قاطی بوده ، با آب و گِل من 🌹 سلام ای آقا ، 🌹 سلام از این قطره به حضرت دریا 🌹 سـلام ای آقا 🌹 منم ضمانت کن مولا شبیه آهوها 🌹 سلام ای آقا 🌸 آقا ، یا امام رضا ، تویی کار و بارم 🌸 غلامِ دربارم ، ز دوری بیمارم 🌸 یاغریب الغربا ، آقا جانم 🌸 دلِ من تنگه واسه ی حرم، مولا جانم 🌹 سلام ای آقا ... 🌸 امام رضا جانم ، 🌸 از همینجا من آقا صدااات می کنم 🌸 امام رضا جانم، 🌸 دردمو میدونی کاش بگی دوات می کنم 🌸 امام رضا جانم ، 🌸 من میشم کبوترت به دور تو طواف می کنم 🌸 امام رضا جانم ، 🌸 بده کربلامو آقا جونمو فدات می کنم 🌸 امام رضا جانم ، 🌸 دل من تنگه برای حرم و گریه برات می کنم 🌸 امام رضا جانم ، 🌸 از همین راه دور آقا به تو من سلام می کنم 🌹 سلام ای آقا .... 🌸 شاه رئوفم ، داری هوامونو 🌸 می بینی آقا ، اشک چشامونو 🌸 امضا کن از لطف ، جون مادرت 🌸 بجون گل پسرت ، هرسال کربلامونو 🌸 امضا کن تا راهی بشم 🌸 از حرم تا به حرم 🌸 از مشهد الرضای تو ، تا کربلا برم 🌸 از در این خونه چند ساله 🌸 حاجت میگیرم یا امام رضا 🌸 وقتی گره میفته به کارم 🌸 فقط میگم : یا رضا رضا 🌹 سلام ای آقا ... 🎼 @sorood_sher 🇮🇷 @amoomolla
✍ شعر پیامبر 🕋 پیغمبر خوب ما 🕋 نور خدا محمد (ص) 🕋 چراغ راه مردم 🕋 رهبر ما محمد (ص) 🕋 ما کودکان همیشه 🕋 گوییم یا محمد (ص) 🕋 ما پیرو تو هستیم 🕋 صل علی محمد 🕋 ای پیرو محمد 🕋 ای کودک مسلمان 🕋 الهی پر شه قلبت 🕋 از نور دین و ایمان 🕋 تو سختی و مشکلات 🕋 بگو تو ،یا محمد 🕋 دست به سینه هم بخون 🕋 صلِ علی محمد 🕋 یار و نگهدارمون 🕋 باشد خدا و قران 🕋 شفیع ما شود کاش 🕋 پیامبرِ مهربان 🇮🇷 @amoomolla
وفای به عهد.mp3
6.47M
🎧🎙 🔹 از پیامبــر مهربــون تـر داریــم؟ بلــه... 😳کیــه؟! تو جواب تونو بشنوید👌 با حال خوب گوش بدید👆 🔸کانال رسمی حجت الاسلام توانانیا👇 https://eitaa.com/joinchat/952959474Cb972c95367
🏴🏴🏴🏴🏴 سلام دوستان و همراهان گلم رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و شهادت امام‌حسن مجتبی علیه السلام داغی است بزرگ بر دل شیعیان و محبان. این روز را بر شما و خانواده محترمتان ، تسلیت عرض می کنیم .
📚 داستان نیمه بلند 📚 پسری به نام امین ۱ 🌟 خدا بود و خدا هست و خواهد بود 🌟 در مکه ، مردی پاک و زیبا بود ، 🌟 که نامش ، عبداللّه بود . 🌟 آقا عبدلله ، 🌟 با دختری باحیا و باحجاب ، 🌟 به نام آمنه ازدواج کرد . 🌟 پس از مدتی ، 🌟 او برای تجارت به شهر دیگری رفت 🌟 دو ماه بعد ، همسرش آمنه ، 🌟 یک پسر زیبا برای او به دنیا آورد . 🌟 و نام او را محمد گذاشتند . 🌟 عبدالله ، در مسیر تجارت ، 🌟 بیمار می شود و از دنیا می رود . 🌟 محمد ، پسر عبدالله ، 🌟 هیچ وقت پدرش را ندید . 🌟 پدرش نیز ، هیچ وقت او را ندید. 🌟 شهری که محمد در آن به دنیا آمد ، 🌟 مکه نام داشت . 🌟 بزرگان و علمای یهود ، 🌟 پیش بینی کردند که محمد در آینده ، 🌟 کارهای بزرگی می کند . 🌟 او می تواند همه دنیا را ، 🌟 با هم متحد کند ‌. 🌟 به خاطر همین تصمیم گرفتند 🌟 تا او را بکشند . 🌟 پدربزرگش عبدالمطلب ، 🌟 محمد را به شهر دیگری فرستادند 🌟 تا در امان باشد 🌟 شش ساله که شد ؛ 🌟 مادرش آمنه نیز ، از دنیا رفتند . 🌟 و تا هشت سالگى ، 🌟 پیش پدربزرگش عبدالمطّلب بود . 🌟 پس از مرگ پدربزرگش ، 🌟 عمویش عمران ، 🌟 او را به خانه خود برد . 🌟 عمران و همسرش فاطمه بنت اسد ، 🌟 با عشق و مهربانی و محبت بسیار ، 🌟 از محمد مراقبت می کردند . 🌟 محمد مثل بزرگترها ، 🌟 موهایش را مرتّب نگه می داشت 🌟 و سر و صورتِ خود را ، تمیز می کرد . 🌟 در حالی که 🌟 بیشتر کودکانِ هم سن و سالش ، 🌟 لباس کثیف می پوشیدند ، 🌟 و موهاى نامرتبی داشتند 🌟 و بدنشان بدبو بود . 🌟 محمد ، به خوراکى حریص نبود ؛ 🌟 و با عجله و تند تند ، غذا نمی خورد . 🇮🇷 @amoomolla
📚 داستان نیمه بلند 📚 پسری به نام امین ۲ 🌟 محمد ، همیشه و در همه احوال ، 🌟 متانت ، سنگینی ، وقار و ادب ، 🌟 از خود نشان مى داد . 🌟 او نه در کودکى و نه در بزرگسالى ، 🌟 هیچ وقت از گرسنگى و تشنگى ، 🌟 ناله نمی کرد . 🌟 هیچ وقت دروغ نمی گفت ؛ 🌟 کار زشت و ناشایست انجام نمی داد 🌟 خنده های بلند و بی جا نمی کرد . 🌟 کسی را مسخره نمی نمود . 🌟 حرف زشت و بد نمی زد . 🌟 محمد ، در میان مردم مکّه ، 🌟 به امانتدارى و صداقت مشهور بود 🌟 و همه به او لقب محمّد امین دادند . 🌟 او خیلی پاک و درستکار بود . 🌟 با اینکه در آن زمان ، 🌟 مردم زیادی مشرک بودند 🌟 و بت می پرستیدند 🌟 اما او هیچ وقت ، اهل شرک نبود . 🌟 و هیچ بتی را نمی پرستید . 🌟 و فقط خدا را عبادت می کرد . 🌟 محمد ، در بیست و پنج سالگی ، 🌟 با زنی به نام خدیجه ازدواج کرد . 🌟 وقتی عمویش عمران ، فقیر شد 🌟 خیلی به او کمک کرد . 🌟 و پسرش علی را ، نزد خود آورد 🌟 تا مخارجش کمتر شود . 🌟 محمد ، علی را خیلی دوست داشت 🌟 و به او ادب و تربیت آموخت ‌. 🌟 و هرجا می رفت ، او را با خود می برد 🌟 محمد در سن چهل سالگى ، 🌟 با علی به غار حرا رفت 🌟 و مشغول عبادت شد . 🌟 ناگهان فرشته ای به نام جبرئیل ، 🌟 نزد محمد و علی آمد 🌟 و مژده پیامبری به محمد داد . 🌟 محمد در همان سن چهل سالگی ، 🌟 به پیامبرى انتخاب شد 🌟 و تا سه سال ، مخفیانه ، 🌟 مردم را به اسلام دعوت می نمود . 🌟 پس از سه سال ، 🌟 به دستور خداوند ، 🌟 رسالت خود را آشکار ساخت . 🌟 محمد ، تبلیغ دین را ، 🌟 از بستگان خود آغاز کرد . 🌟 و آنها را به توحید و عبادت خدا ، 🌟 دعوت می نمود . 🌟 از آنها می خواست 🌟 تا از شرک پرهیز کنند 🌟 و بت پرستى را ، ترک کنند . 🌟 می خواست از بین بستگان خود ، 🌟 یک جانشین برای خود انتخاب کند 🌟 اما هیچ کس جانشینی او را نپذیرفت 🌟 آقا علی ، با خوشحالی ، 🌟 دست خود را بالا برد 🌟 و از محمد خواست تا او را ، 🌟 جانشین خود کند . 🌟 محمد وقتی دید که هیچ کس ، 🌟 نمی خواهد جانشین او شود 🌟 علی را به عنوان جانشین خود ، 🌟 معرفی نمود . 🇮🇷 @amoomolla
📚 داستان نیمه بلند 📚 پسری به نام امین ۳ 🌟 حضرت محمد ، 🌟 همه مردم را به اسلام دعوت نمود 🌟 بزرگان قریش ، 🌟 وقتی که منافع خود را ، 🌟 در خطر دیدند . 🌟 به مخالفت با او برخاستند . 🌟 تا زمانی که 🌟 عمویش عمران ، زنده بود . 🌟 کسی جرات نمی کرد 🌟 محمد را ، اذیت کند . 🌟 اما هر کس به محمد ایمان می آورد 🌟 آن را شکنجه می کردند . 🌟 یک روز ، یک جوانی ، 🌟 که تازه مسلمان شده بود . 🌟 زیر آفتاب سوزان شکنجه می شد 🌟 به او شلاق می زدند 🌟 روی شکمش سنگ بزرگ گذاشتند 🌟 او را با آهن داغ می سوزاندند . 🌟 اما هیچ وقت حاضر نشد 🌟 از دین و ایمانش بگذرد 🌟 و از علاقه اش به پیامبر دست بکشد 🌟 مرد کافری از او پرسید : ☘ چرا محمد را دوست داری ؟! 🌟 آن جوان تازه مسلمان گفت : 🌟 محمد ، بهترین انسان دنیاست . 🌟 خوشرو و خوش اخلاق است . 🌟 همیشه لبخند به لب دارد . 🌟 هیچ وقت به کسی اخم نمی کند 🌟 و سر کسی فریاد نمی زند 🌟 هیچ وقت با خشونت و عصبانیت ، 🌟 با کسی رفتار نمی کند . 🌟 اهل گذشت و بخشش است 🌟 اشتباهات دیگران را می بخشد . 🌟 و همیشه بهترین اخلاق ها را دارد . 🌟 پس از سیزده سال تبلیغ در مکّه ، 🌟 و بعد از وفات عمویش عمران 🌟 و همسرش خدیجه ، 🌟 ناچار شد که به مدینه هجرت نماید . 🇮🇷 @amoomolla
📚 داستان نیمه بلند 📚 پسری به نام امین ۴ 🌟 حضرت محمد ، 🌟 دختری نام فاطمه داشت 🌟 که ایشان را ، خیلی دوست داشتند 🌟 فاطمه نیز ، 🌟 پدرش را ، خیلی دوست داشت 🌟 و همیشه به او احترام می گذاشت . 🌟 فاطمه در سن ۹ سالگی ، 🌟 با علی ازدواج کرد . 🌟 حضرت محمد ، 🌟 هر روز به خانه فاطمه می آمد 🌟 و او را می بوسید و می گفت : 🌹 فاطمه ، بوی بهشت می دهد . 🌟 بعد از جنگ ها و زحمات زیاد ، 🌟 حکومت حضرت محمد بزرگتر شد 🌟 تعداد مسلمانان ، 🌟 روز به روز بیشتر می شد 🌟 مکه نیز به دست مسلمانان افتاد 🌟 خداوند و حضرت محمد ، 🌟 نمی خواستند این دین جدید یعنی اسلام ، 🌟 بعد از مرگ پیامبر ، از بین برود . 🌟 به خاطر همین به دستور خدا ، 🌟 در آخرین حج خود ، 🌟 در منطقه ای به نام غدیر خم ، 🌟 در گرمای داغ و سوزان بیابان ، 🌟 هزاران حاجی را نگه داشته 🌟 و علی را به عنوان جانشین خود ، 🌟 به آنها معرفی نمود . 🌟 مدتی بعد ، 🌟 یک شب حضرت فاطمه در خواب دید 🌟 که مشغول خواندن قرآن است 🌟 ناگهان 🌟 قرآن از دستش افتاد و گم شد. 🌟 فاطمه با وحشت از خواب پرید 🌟 و خوابش را برای پدرش تعریف کرد 🌟 حضرت محمّد فرمود : 🌹 دخترم ! ای نورِ دیده ام ! 🌹 من آن قرآنی هستم 🌹 که در خواب دیده ای . 🌹 به زودی من از میان شما ، 🌹 ناپدید خواهم شد . 🇮🇷 @amoomolla
📚 داستان نیمه بلند 📚 پسری به نام امین ۵ 🌟 کم کم ، نشانه های بیماری ، 🌟 در بدن رسول خدا پیدا شد . 🌟 و ایشان ، سخت بیمار شدند . 🌟 امام علی و فاطمه و فرزندانشان ، 🌟 در کنار پیامبر نشسته بودند 🌟 و گریه می کردند . 🌟 مردم زیادی به دیدن پیامبر آمدند . 🌟 حضرت محمد ، به مردم گفت : 🌹 من از پیش شما می روم ، 🌹 اما مراقب دینتان باشید 🌹 و از دین خود ، خوب محافظت کنید 🌹 و نگذارید از بین برود . 🌹 من برای شما ، 🌹 دو چیز گرانبها ، به امانت می گذارم 🌹 یکی قرآن و دیگری اهل بیتم 🌹 از این دو امانت ، خوب مراقبت کنید 🌹 و هر چه می خواهید ، 🌹 فقط از این دو چیز بخواهید 🌹 تا گمراه نشوید . 🌟 سپس در روز ۲۸ صفر ، 🌟 حضرت محمد ، از دنیا رفتند . ✍ پایان 🇮🇷 @amoomolla