eitaa logo
محتوای تربیت کودک
10.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
3.3هزار ویدیو
91 فایل
معرفی کانالهای جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film فیلم سینمایی و سریال @film_sinamaee چیستان و معما @moaama_chistan داستان و رمان @dastan_o_roman شعر و سرود @sorood_sher مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool شرایط تبلیغ @tabligh_amoo گزارش فعالیت @amoomolla_news
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ روش جذاب سازی کلاس ، درس ، منبر ، سخنرانی و حلقات صالحین 🇮🇷 ابتدا مشکلات مخاطب را بررسی کنید 🇮🇷 سپس بر اساس آن مشکل ، 🇮🇷 برای بحث خود ، 🇮🇷 یک موضوع انتخاب کنید . 🇮🇷 آنگاه از منابع معتبر ، محتوا پیدا کنید . 🇮🇷 و سپس محتواهای خود را ، 🇮🇷 در قالب های زیر بریزید . 👈 چیستان و معما 👈 شعر و سرود 👈 قصه و داستان 👈 بازی و سرگرمی 👈 خاطرات شهدا و علما 👈 ضرب المثل 👈 آیه و روایت 👈 نمایش و تئاتر 👈 فعالیت های گروهی و جمعی 👈 خواندن دسته جمعیِ شعر ، سوره کوتاه ، حدیث کوتاه یا یک متن خاص 👈 و... @amoomolla
🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷 🌷 🌷 🌷 ماجراهای نوّاب 🌷 🌷 قسمت ۸ 🌷 🇮🇷 نواب ، سینه اش را جلو داد ؛ 🇮🇷 سرش را بالا برد ؛ 🇮🇷 شانه هایش را بالاتر کشاند . 🇮🇷 قدمهایش را محکم به زمین می زد ؛ 🇮🇷 و به طرف شاه می رفت . 🇮🇷 همه ماموران ، برای شاهنشاه ، تعظیم کردند 🇮🇷 اما نواب ، بدون ترس و با غرور و قدرت ، 👈 رو در روی شاه ایستاد . 🇮🇷 شاهنشاه ، با وجود سربازان و ماموران ، 🇮🇷 از ابهت و اقتدار نواب کوچولو ، ترسید . 🇮🇷 و با دلهره و لرزش گفت : ♨️ نمی ترسی که ما تو رو بکشیم ؟! ♨️ تو چکار به سیاست داری بچه ؟! ♨️ برو درساتو بخون . ♨️ برو در مسجد بشین و نماز بخون ♨️ برو زندگیتو بکن فسقلی ♨️ کاری به سیاست و حکومت و مردم ما ، ♨️ نداشته باش . 🇮🇷 نواب با لحنی سنگین گفت : 🌸 درس و مسجد و نماز من ، 🌸 اگر نتونن ، حق مظلومی رو بگیرن 🌸 اگر نتونن ، ظالمی رو ادب کنن 🌸 اگر نتونن در راه خدمت به مردم ، کار کنن 👈 پس اون نماز و روزه و دیانت ، 👈 نه به درد من می خورن نه به درد خدا . 🌸 و این رو بدون ، 🌸 تا زمانی که من زنده ام 👈 مثل دریای خروشان و پرتلاطمم 👈 قدرتمندتر از طوفانم . 👈 استوارتر از کوهم 👈 سایه ای از مرگم 🌸 هم برای تو و حکومتت 🌸 و هم برای هم پیمان هایت . 🌸 به خدا قسم ! تا من زنده ام 🌸 نمیذارم یک آب خوش ، 🌸 از دهان هیچ کدومتون ، پایین بره 🇮🇷 ترس شاهنشاه از نواب ، بیشتر شد 🇮🇷 اما ترس خود را مخفی کرد 🇮🇷 و با خنده و شوخی گفت : ♨️ ببینید این بچه چی میگه ؟ ♨️ تو قصر من ، جلوی ارتشم ، ♨️ داره منو تهدید می کنه . 🇮🇷 شاه ، آرام به عقب برگشت . 🇮🇷 و دست خود را بالا برد . 🇮🇷 و دستور شلیک داد . 🇮🇷 ماموران نیز به نواب شلیک کردند 🇮🇷 و او را به شهادت رساندند . 🇮🇷 و جسدش را در بیابان ، انداختند . 🌟 ادامه دارد ...🌟 📚 نویسنده : حامد طرفی @amoomolla
27.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 انیمیشن سینمایی بوبوی قهرمان 🌹 ژانر : کمدی ، هیجانی ، اکشن 🌹 قسمت سوم @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 آموزش انگلیسی مذهبی 🌹 🌷 سوره فیل ، آیه چهارم 🌷 🇮🇷 تَرْمِيهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّيل 🇮🇷 که بر آنان ، سنگهایی از گِلِ سخت ، می انداختند. striking them with stones of hard clay 🇮🇷 اِسترایکینگ ذِم وِیذ اِستُن آف هارد کِلِی @amoomolla
محتوای تربیت کودک
🌹 آموزش انگلیسی مذهبی 🌹 🌷 سوره فیل ، آیه چهارم 🌷 🇮🇷 تَرْمِيهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّيل 🇮🇷 که
🕋 🕋 🕋 🕋 🕋 ✍ کلمات جدید : 🇮🇷 اِسترایکینگ : striking 👈 انداختن ، افکندن 🇮🇷 ذِم : them 👈 به آنها 🇮🇷 وِیذ : with 👈 به طرف 🇮🇷 اِستُن : stones 👈 سنگ ، سنگسار کردن 🇮🇷 هارد کِلِی : hard clay 👈 خاک رُس سخت
🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷 🌷 🌷 🌷 ماجراهای نوّاب 🌷 🌷 قسمت ۹ 🌷 🇮🇷 شاه ، که خود را ، 🇮🇷 از شر قیام های مردم و خصوصا نواب ، 🇮🇷 در امان می دید ؛ 🇮🇷 هر روز به قصرهای خود ، 🇮🇷 در استان های مختلف ، رفته ؛ 🇮🇷 و به کارهای زشت و منافی عفت می پرداخت . 🇮🇷 به دستور شاه ، 🇮🇷 زنان و دختران زیادی را ، 🇮🇷 به زور ، به قصر می آوردند ؛ 🇮🇷 و آنان را مجبور می کردند ؛ 🇮🇷 تا به رقص و آوازخوانی و مستی ، بپردازند . 🇮🇷 و در نهایت بعد از تجاوز و کتک زدن آنها ، 👈 آنان را مثل آشغال ، از قصر ، بیرون می کردند 🇮🇷 دختران زیادی را با این اعمال کثیفش ، 🇮🇷 بدبخت و رسوا می کرد . 🇮🇷 زنان و دختران معصوم نیز ، 🇮🇷 پس از این فاجعه ، 👈 یا خودکشی می کردند ، 👈 یا خود را گم و گور می نمودند . 👈 یا بیمار می شدند 👈 و یا حالت جنون به آنان ، دست می داد . 🇮🇷 همه دختران و خانواده های آنان می گفتند ؛ 🌷 اگر همه مردان ایران ، مثل نواب بودند 🌷 اگر غیرت و ناموس پرستی داشتند 🌷 هیچ وقت شاه جرائت نمی کرد ؛ 🌷 به ناموس مردم ، دست درازی کند . 🇮🇷 شاه ، به همراه خانواده اش ، 🇮🇷 با ماشین ، در بازار خراسان ، 🇮🇷 مشغول خوشگذرانی بود . 🇮🇷 همسر و دختران شاه ، 👈 با بی حجابی و لباس های فاخر و گران قیمت 👈 و با طلا و جواهرات بسیار ، 🇮🇷 در حال مسخره کردن مردم بودند ؛ 🇮🇷 که ناگهان ، نواب جلوی آنان ظاهر شد . 🇮🇷 شاهنشاه ، با دیدن او ، 🇮🇷 مات و مبهوت شده بود . 🇮🇷 چشمان و دهانش ، باز مانده . 🇮🇷 و تعجب ، از تمام وجودش می بارید . 🌟 ادامه دارد ...🌟 📚 نویسنده : حامد طرفی @amoomolla
27.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 زیبای 🇮🇷 قسمت هفتم : کینه قدیمی 🇮🇷 رده سنی : نوجوان و جوان @amoomolla 🇮🇷
29.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای قهرمانان مدرسه 🇮🇷 قسمت سیزدهم : چای ایرانی و خارجی @amoomolla
🕋 شواهد تجربی نشان می دهد ؛ 🕋 با صرف نظر از تفاوت های کودکانه ، 🕋 مثل تفاوت فردی ، سنی و هوشی ، 🕋 کارگرترین مشوق برای کودکان ، 🕋 تعریف و ستایش است ؛ 🕋 و سرزنش و انتقاد ، اثر کمتری دارد .   @amoomolla
38.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 انیمیشن سینمایی بوبوی قهرمان 🌹 ژانر : کمدی ، هیجانی ، اکشن 🌹 قسمت چهارم ( آخر ) @amoomolla
هدایت شده از محتوای تربیت کودک
💍 🌷 اگه دنبال معرف و واسطه ازدواج هستی 🌷 اگه دنبال یک همسر خوب می گردی 🌷 و اگه خواستگار خوب نداری 🌷 مشخصاتتو بده ... 🌷 تا در کانال ۳۰۰۰ نفره مون بذاریم 🌷 شاید بخت شما ، در همین جا باز بشه 💞 آموزش عشقبازی اسلامی 💞 مشاوره خانواده 💞 عوامل آرامش در خانواده 💞 روش ایجاد محبوبیت و جذب اطرافیان 💍 همسریابی و اخلاق همسرداری غیرتی ها https://eitaa.com/joinchat/2988834828Cc61cb42965
32.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 پویانمایی زیبای تندر 🇮🇷 قسمت یازدهم 👈 ماجرای ذغالی @amoomolla 🌷
🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷 🌷 🌷 🌷 ماجراهای نوّاب 🌷 🌷 قسمت ۱۰ 🌷 🇮🇷 شاهنشاه ، با دیدن نواب ، 🇮🇷 مات و مبهوت شده بود . 🇮🇷 چشمان و دهانش ، باز مانده . 🇮🇷 و تعجب ، از تمام وجودش می بارید . 🇮🇷 نواب با صدای بلند ، به شاه گفت : 🌸 آقای شاه ظالم ، 🌸 در این بدترین وضعیتی که شما ، 🌸 با حماقت و بی فکری‌تون ، 👈 برای مردم درست کردید ؛ 🌸 و با این همه فقر و نداری ، 🌸 و این همه گرانی و بیچارگی مردم ، 🌸 چطور جرأت کردید 🌸 زن و دختران خودتون رو ، با این وضعیت ، 👈 از قصر بیرون بیارید ؟! 🇮🇷 شاه ، از ماشین پیاده شد . 🇮🇷 و در حالی که با تعجب ، 👈 به نواب نگاه می کرد ، گفت : ♨️ تو چطور زنده شدی ؟! ♨️ ما تو رو کشته بودیم . 🇮🇷 نواب گفت : 🌸 مرگ و زندگی من ، دست خداست 🌸 خداست که ما رو می میراند و زنده می کند 🌸 و امروز ، خدا منو زنده کرده ؛ 👈 تا مایه عذاب تو و دربارت باشم . 🇮🇷 شاه با عصبانیت به نگهبانان دستور داد ؛ 🇮🇷 که نواب را ، دوباره دستگیر کنند . 🇮🇷 نگهبانان ، با چهره های وحشتناکشان ، 🇮🇷 نواب را تعقیب کردند . 🇮🇷 نواب ، از قبل با کمک دوستانش ، 🇮🇷 برای افراد شاه ، تله درست کرده بود . 🇮🇷 نواب ، پا به فرار گذاشت ؛ 🇮🇷 و ماموران را به دنبال خود کشاند . 🇮🇷 دوستان نواب ، 🇮🇷 همه ماموران را در تله انداختند و کشتند . 🇮🇷 ماشین شاه نیز ، در بازار ، در حال حرکت بود . 🇮🇷 می خواست به طرف خروجی بازار برود ؛ 🇮🇷 تا به قصر برگردد . 🇮🇷 ناگهان دوباره نواب جلوی ماشین شاه ایستاد 🇮🇷 و با صدایی بلند و رسا ، به شاه گفت : 🌸 به پایان حکومت کثیف و فاسد تو ، 👈 چیزی نمونده ؛ 🌸 از امشب من کابوس تو هستم . 🇮🇷 شاه با عصبانیت ، به راننده گفت : منتظر چی هستی ؛ با ماشین زیرش کن . 🇮🇷 راننده ، ماشینش را گاز داد ؛ 🇮🇷 و به سرعت به طرف نواب رفت . 🇮🇷 نواب از جلوی ماشین ، کنار رفت 🇮🇷 و ماشین شاه ، به طرف قصر رفت . 🌟 ادامه دارد ...🌟 📚 نویسنده : حامد طرفی @amoomolla
🌹 آموزش زبان عربی محلی 🌹 🌹 قابل استفاده در خوزستان و کربلا 🌹 🇮🇷 نان 👈 خُبُز ، عِیش 🇮🇷 آبجوش 👈 مایِ الحارّ ، مای حار ، مای فایِر 🇮🇷 سرويس بهداشتی 👈 مَرافِق @amoomolla
32.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 پویانمایی زیبای تندر 🇮🇷 قسمت دوازدهم 👈 قرمزی و قهوه ای @amoomolla 🌷
🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷 🌷 🌷 🌷 ماجراهای نوّاب 🌷 🌷 قسمت ۱۱ 🌷 🇮🇷 شاه ، همه مشاورین و درباریان خود را ، 🇮🇷 برای یک جلسه اضطراری دعوت نمود . 🇮🇷 نماینده های فضائیان ، اجنه و شیاطین نیز ، 🇮🇷 در آن جلسه حضور داشتند . 🇮🇷 موضوع جلسه ، 👈 در مورد خلاص شدن از شر نواب بود . 🇮🇷 به نواب خبر رسید . 🇮🇷 که قرار است ماموران ساواک ، 👈 به یکی از محله ها ، حمله کنند . 🇮🇷 نواب و دوستانش نیز ، 🇮🇷 برای آنان تله گذاشتند . 🇮🇷 ماموران را در دام انداخته ، 🇮🇷 و آنان را دستگیر کردند . 🇮🇷 که ناگهان ، 🇮🇷 ماموران زیادی از ساواکیان ، 👈 از زمین و آسمان ، ظاهر شدند . 🇮🇷 نواب به دوستانش گفت : 🌹 این یک تله است ؛ فرار کنید . 🇮🇷 مردم ، داخل خانه های خود شدند 🇮🇷 حسن و مرتضی ، پشت دیوار ، 👈 پناه گرفتند ؛ 🇮🇷 و نواب ، وسط خیابان ، می دوید . 🇮🇷 موجودات وحشتناکی ، 🇮🇷 از زمین و آسمان ، نوّاب را تعقیب می کردند 🇮🇷 بعضی از آن موجودات ، 🇮🇷 بدنی انسانی داشتند و سری حیوانی ؛ 🇮🇷 بعضی هم ، بدنی حیوانی داشتند و سر انسانی 🇮🇷 بعضی ها که از فضا آمده بودند 🇮🇷 به رنگ سبز و آبی بودند 🇮🇷 بعضی ها هم ، از اجنه شرور بودند 🇮🇷 و بعضی ها از شیاطین و ارواح سرگردان 🇮🇷 برخی تک چشم و برخی سه چشم ... 🇮🇷 نواب ، نفس زنان ، خسته و بی رمق می دوید 🇮🇷 که ناگهان ، آن موجودات خبیث ، 🇮🇷 نزدیک او شده ، و در حال دویدن ، 🇮🇷 با ضربه شمشیری بزرگ ، 👈 سر نوّاب را از تنش جدا کردند . 🇮🇷 حسن و مرتضی ، 🇮🇷 که از دور شاهد این صحنه بودند ، 🇮🇷 با دیدن جدا شدن سر نواب ، 🇮🇷 پا به فرار گذاشتند . 👈 تا در چنگ آن موجودات نیفتند . 🇮🇷 سر نوّاب ، به زمین افتاد . 🇮🇷 و بدن او ، پس از چند قدم ، ایستاد . 🇮🇷 بعد از لحظاتی ، 🇮🇷 آرام روی زانو نشست و سپس به زمین افتاد 🇮🇷 موجودات وحشتناک ، 🇮🇷 به اطراف و چپ و راست نگاه کردند 🇮🇷 چون کسی را ندیدند ، متفرق شدند . 🌟 ادامه دارد ...🌟 📚 نویسنده : حامد طرفی @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 آموزش حروف الفبای فارسی 🌹 🌸 ویژه مهدکودکی ها و اولی ها 🌸 از حرف عین تا یاء @amoomolla
🌹 آموزش زبان عربی محلی 🌹 🌹 قابل استفاده در خوزستان و کربلا 🌹 🇮🇷 اینجا 👈 إهْنا ( هُنا ) 🇮🇷 آنجا 👈 إهناك ( هُناکَ ) 🇮🇷 بیا 👈 تعال 🇮🇷 برو 👈 رُح (روح ، اِذهب ) @amoomolla