✍ روش جذاب سازی کلاس ، درس ، منبر ، سخنرانی و حلقات صالحین
🇮🇷 ابتدا مشکلات مخاطب را بررسی کنید
🇮🇷 سپس بر اساس آن مشکل ،
🇮🇷 برای بحث خود ،
🇮🇷 یک موضوع انتخاب کنید .
🇮🇷 آنگاه از منابع معتبر ، محتوا پیدا کنید .
🇮🇷 و سپس محتواهای خود را ،
🇮🇷 در قالب های زیر بریزید .
👈 چیستان و معما
👈 شعر و سرود
👈 قصه و داستان
👈 بازی و سرگرمی
👈 خاطرات شهدا و علما
👈 ضرب المثل
👈 آیه و روایت
👈 نمایش و تئاتر
👈 فعالیت های گروهی و جمعی
👈 خواندن دسته جمعیِ شعر ، سوره کوتاه ، حدیث کوتاه یا یک متن خاص
👈 و...
@amoomolla
🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷
🌷 #داستان_تخیلی_کودکانه 🌷
🌷 ماجراهای نوّاب 🌷
🌷 قسمت ۸ 🌷
🇮🇷 نواب ، سینه اش را جلو داد ؛
🇮🇷 سرش را بالا برد ؛
🇮🇷 شانه هایش را بالاتر کشاند .
🇮🇷 قدمهایش را محکم به زمین می زد ؛
🇮🇷 و به طرف شاه می رفت .
🇮🇷 همه ماموران ، برای شاهنشاه ، تعظیم کردند
🇮🇷 اما نواب ، بدون ترس و با غرور و قدرت ،
👈 رو در روی شاه ایستاد .
🇮🇷 شاهنشاه ، با وجود سربازان و ماموران ،
🇮🇷 از ابهت و اقتدار نواب کوچولو ، ترسید .
🇮🇷 و با دلهره و لرزش گفت :
♨️ نمی ترسی که ما تو رو بکشیم ؟!
♨️ تو چکار به سیاست داری بچه ؟!
♨️ برو درساتو بخون .
♨️ برو در مسجد بشین و نماز بخون
♨️ برو زندگیتو بکن فسقلی
♨️ کاری به سیاست و حکومت و مردم ما ،
♨️ نداشته باش .
🇮🇷 نواب با لحنی سنگین گفت :
🌸 درس و مسجد و نماز من ،
🌸 اگر نتونن ، حق مظلومی رو بگیرن
🌸 اگر نتونن ، ظالمی رو ادب کنن
🌸 اگر نتونن در راه خدمت به مردم ، کار کنن
👈 پس اون نماز و روزه و دیانت ،
👈 نه به درد من می خورن نه به درد خدا .
🌸 و این رو بدون ،
🌸 تا زمانی که من زنده ام
👈 مثل دریای خروشان و پرتلاطمم
👈 قدرتمندتر از طوفانم .
👈 استوارتر از کوهم
👈 سایه ای از مرگم
🌸 هم برای تو و حکومتت
🌸 و هم برای هم پیمان هایت .
🌸 به خدا قسم ! تا من زنده ام
🌸 نمیذارم یک آب خوش ،
🌸 از دهان هیچ کدومتون ، پایین بره
🇮🇷 ترس شاهنشاه از نواب ، بیشتر شد
🇮🇷 اما ترس خود را مخفی کرد
🇮🇷 و با خنده و شوخی گفت :
♨️ ببینید این بچه چی میگه ؟
♨️ تو قصر من ، جلوی ارتشم ،
♨️ داره منو تهدید می کنه .
🇮🇷 شاه ، آرام به عقب برگشت .
🇮🇷 و دست خود را بالا برد .
🇮🇷 و دستور شلیک داد .
🇮🇷 ماموران نیز به نواب شلیک کردند
🇮🇷 و او را به شهادت رساندند .
🇮🇷 و جسدش را در بیابان ، انداختند .
🌟 ادامه دارد ...🌟
📚 نویسنده : حامد طرفی
@amoomolla
27.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 انیمیشن سینمایی بوبوی قهرمان
🌹 ژانر : کمدی ، هیجانی ، اکشن
🌹 قسمت سوم
@amoomolla
#فیلم #سینمایی #انیمیشن #کارتون #بوبو #بوبوی_قهرمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 آموزش انگلیسی مذهبی 🌹
🌷 سوره فیل ، آیه چهارم 🌷
🇮🇷 تَرْمِيهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّيل
🇮🇷 که بر آنان ، سنگهایی از گِلِ سخت ، می انداختند.
striking them with stones of hard clay
🇮🇷 اِسترایکینگ ذِم وِیذ اِستُن آف هارد کِلِی
@amoomolla
محتوای تربیت کودک
🌹 آموزش انگلیسی مذهبی 🌹 🌷 سوره فیل ، آیه چهارم 🌷 🇮🇷 تَرْمِيهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّيل 🇮🇷 که
🕋 🕋 🕋 🕋 🕋
✍ کلمات جدید :
🇮🇷 اِسترایکینگ : striking 👈 انداختن ، افکندن
🇮🇷 ذِم : them 👈 به آنها
🇮🇷 وِیذ : with 👈 به طرف
🇮🇷 اِستُن : stones 👈 سنگ ، سنگسار کردن
🇮🇷 هارد کِلِی : hard clay 👈 خاک رُس سخت
🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷
🌷 #داستان_تخیلی_کودکانه 🌷
🌷 ماجراهای نوّاب 🌷
🌷 قسمت ۹ 🌷
🇮🇷 شاه ، که خود را ،
🇮🇷 از شر قیام های مردم و خصوصا نواب ،
🇮🇷 در امان می دید ؛
🇮🇷 هر روز به قصرهای خود ،
🇮🇷 در استان های مختلف ، رفته ؛
🇮🇷 و به کارهای زشت و منافی عفت می پرداخت .
🇮🇷 به دستور شاه ،
🇮🇷 زنان و دختران زیادی را ،
🇮🇷 به زور ، به قصر می آوردند ؛
🇮🇷 و آنان را مجبور می کردند ؛
🇮🇷 تا به رقص و آوازخوانی و مستی ، بپردازند .
🇮🇷 و در نهایت بعد از تجاوز و کتک زدن آنها ،
👈 آنان را مثل آشغال ، از قصر ، بیرون می کردند
🇮🇷 دختران زیادی را با این اعمال کثیفش ،
🇮🇷 بدبخت و رسوا می کرد .
🇮🇷 زنان و دختران معصوم نیز ،
🇮🇷 پس از این فاجعه ،
👈 یا خودکشی می کردند ،
👈 یا خود را گم و گور می نمودند .
👈 یا بیمار می شدند
👈 و یا حالت جنون به آنان ، دست می داد .
🇮🇷 همه دختران و خانواده های آنان می گفتند ؛
🌷 اگر همه مردان ایران ، مثل نواب بودند
🌷 اگر غیرت و ناموس پرستی داشتند
🌷 هیچ وقت شاه جرائت نمی کرد ؛
🌷 به ناموس مردم ، دست درازی کند .
🇮🇷 شاه ، به همراه خانواده اش ،
🇮🇷 با ماشین ، در بازار خراسان ،
🇮🇷 مشغول خوشگذرانی بود .
🇮🇷 همسر و دختران شاه ،
👈 با بی حجابی و لباس های فاخر و گران قیمت
👈 و با طلا و جواهرات بسیار ،
🇮🇷 در حال مسخره کردن مردم بودند ؛
🇮🇷 که ناگهان ، نواب جلوی آنان ظاهر شد .
🇮🇷 شاهنشاه ، با دیدن او ،
🇮🇷 مات و مبهوت شده بود .
🇮🇷 چشمان و دهانش ، باز مانده .
🇮🇷 و تعجب ، از تمام وجودش می بارید .
🌟 ادامه دارد ...🌟
📚 نویسنده : حامد طرفی
@amoomolla
27.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 #کارتون زیبای #جوانمردان
🇮🇷 قسمت هفتم : کینه قدیمی
🇮🇷 رده سنی : نوجوان و جوان
@amoomolla
🇮🇷 #کارتون_ایرانی #فیلم_ایرانی
29.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای قهرمانان مدرسه
🇮🇷 قسمت سیزدهم : چای ایرانی و خارجی
@amoomolla
38.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 انیمیشن سینمایی بوبوی قهرمان
🌹 ژانر : کمدی ، هیجانی ، اکشن
🌹 قسمت چهارم ( آخر )
@amoomolla
#فیلم #سینمایی #انیمیشن #کارتون #بوبو #بوبوی_قهرمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای شجاعان
🇮🇷 قسمت چهارم : نفوذی
@amoomolla
هدایت شده از محتوای تربیت کودک
💍 #همسریابی #ازدواج #اخلاق_خانواده
🌷 اگه دنبال معرف و واسطه ازدواج هستی
🌷 اگه دنبال یک همسر خوب می گردی
🌷 و اگه خواستگار خوب نداری
🌷 مشخصاتتو بده ...
🌷 تا در کانال ۳۰۰۰ نفره مون بذاریم
🌷 شاید بخت شما ، در همین جا باز بشه
💞 آموزش عشقبازی اسلامی
💞 مشاوره خانواده
💞 عوامل آرامش در خانواده
💞 روش ایجاد محبوبیت و جذب اطرافیان
💍 همسریابی و اخلاق همسرداری غیرتی ها
https://eitaa.com/joinchat/2988834828Cc61cb42965
🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷
🌷 #داستان_تخیلی_کودکانه 🌷
🌷 ماجراهای نوّاب 🌷
🌷 قسمت ۱۰ 🌷
🇮🇷 شاهنشاه ، با دیدن نواب ،
🇮🇷 مات و مبهوت شده بود .
🇮🇷 چشمان و دهانش ، باز مانده .
🇮🇷 و تعجب ، از تمام وجودش می بارید .
🇮🇷 نواب با صدای بلند ، به شاه گفت :
🌸 آقای شاه ظالم ،
🌸 در این بدترین وضعیتی که شما ،
🌸 با حماقت و بی فکریتون ،
👈 برای مردم درست کردید ؛
🌸 و با این همه فقر و نداری ،
🌸 و این همه گرانی و بیچارگی مردم ،
🌸 چطور جرأت کردید
🌸 زن و دختران خودتون رو ، با این وضعیت ،
👈 از قصر بیرون بیارید ؟!
🇮🇷 شاه ، از ماشین پیاده شد .
🇮🇷 و در حالی که با تعجب ،
👈 به نواب نگاه می کرد ، گفت :
♨️ تو چطور زنده شدی ؟!
♨️ ما تو رو کشته بودیم .
🇮🇷 نواب گفت :
🌸 مرگ و زندگی من ، دست خداست
🌸 خداست که ما رو می میراند و زنده می کند
🌸 و امروز ، خدا منو زنده کرده ؛
👈 تا مایه عذاب تو و دربارت باشم .
🇮🇷 شاه با عصبانیت به نگهبانان دستور داد ؛
🇮🇷 که نواب را ، دوباره دستگیر کنند .
🇮🇷 نگهبانان ، با چهره های وحشتناکشان ،
🇮🇷 نواب را تعقیب کردند .
🇮🇷 نواب ، از قبل با کمک دوستانش ،
🇮🇷 برای افراد شاه ، تله درست کرده بود .
🇮🇷 نواب ، پا به فرار گذاشت ؛
🇮🇷 و ماموران را به دنبال خود کشاند .
🇮🇷 دوستان نواب ،
🇮🇷 همه ماموران را در تله انداختند و کشتند .
🇮🇷 ماشین شاه نیز ، در بازار ، در حال حرکت بود .
🇮🇷 می خواست به طرف خروجی بازار برود ؛
🇮🇷 تا به قصر برگردد .
🇮🇷 ناگهان دوباره نواب جلوی ماشین شاه ایستاد
🇮🇷 و با صدایی بلند و رسا ، به شاه گفت :
🌸 به پایان حکومت کثیف و فاسد تو ،
👈 چیزی نمونده ؛
🌸 از امشب من کابوس تو هستم .
🇮🇷 شاه با عصبانیت ، به راننده گفت :
منتظر چی هستی ؛ با ماشین زیرش کن .
🇮🇷 راننده ، ماشینش را گاز داد ؛
🇮🇷 و به سرعت به طرف نواب رفت .
🇮🇷 نواب از جلوی ماشین ، کنار رفت
🇮🇷 و ماشین شاه ، به طرف قصر رفت .
🌟 ادامه دارد ...🌟
📚 نویسنده : حامد طرفی
@amoomolla
🌹 آموزش زبان عربی محلی 🌹
🌹 قابل استفاده در خوزستان و کربلا 🌹
🇮🇷 نان 👈 خُبُز ، عِیش
🇮🇷 آبجوش 👈 مایِ الحارّ ، مای حار ، مای فایِر
🇮🇷 سرويس بهداشتی 👈 مَرافِق
@amoomolla
#آموزش_زبان_عربی
🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷
🌷 #داستان_تخیلی_کودکانه 🌷
🌷 ماجراهای نوّاب 🌷
🌷 قسمت ۱۱ 🌷
🇮🇷 شاه ، همه مشاورین و درباریان خود را ،
🇮🇷 برای یک جلسه اضطراری دعوت نمود .
🇮🇷 نماینده های فضائیان ، اجنه و شیاطین نیز ،
🇮🇷 در آن جلسه حضور داشتند .
🇮🇷 موضوع جلسه ،
👈 در مورد خلاص شدن از شر نواب بود .
🇮🇷 به نواب خبر رسید .
🇮🇷 که قرار است ماموران ساواک ،
👈 به یکی از محله ها ، حمله کنند .
🇮🇷 نواب و دوستانش نیز ،
🇮🇷 برای آنان تله گذاشتند .
🇮🇷 ماموران را در دام انداخته ،
🇮🇷 و آنان را دستگیر کردند .
🇮🇷 که ناگهان ،
🇮🇷 ماموران زیادی از ساواکیان ،
👈 از زمین و آسمان ، ظاهر شدند .
🇮🇷 نواب به دوستانش گفت :
🌹 این یک تله است ؛ فرار کنید .
🇮🇷 مردم ، داخل خانه های خود شدند
🇮🇷 حسن و مرتضی ، پشت دیوار ،
👈 پناه گرفتند ؛
🇮🇷 و نواب ، وسط خیابان ، می دوید .
🇮🇷 موجودات وحشتناکی ،
🇮🇷 از زمین و آسمان ، نوّاب را تعقیب می کردند
🇮🇷 بعضی از آن موجودات ،
🇮🇷 بدنی انسانی داشتند و سری حیوانی ؛
🇮🇷 بعضی هم ، بدنی حیوانی داشتند و سر انسانی
🇮🇷 بعضی ها که از فضا آمده بودند
🇮🇷 به رنگ سبز و آبی بودند
🇮🇷 بعضی ها هم ، از اجنه شرور بودند
🇮🇷 و بعضی ها از شیاطین و ارواح سرگردان
🇮🇷 برخی تک چشم و برخی سه چشم ...
🇮🇷 نواب ، نفس زنان ، خسته و بی رمق می دوید
🇮🇷 که ناگهان ، آن موجودات خبیث ،
🇮🇷 نزدیک او شده ، و در حال دویدن ،
🇮🇷 با ضربه شمشیری بزرگ ،
👈 سر نوّاب را از تنش جدا کردند .
🇮🇷 حسن و مرتضی ،
🇮🇷 که از دور شاهد این صحنه بودند ،
🇮🇷 با دیدن جدا شدن سر نواب ،
🇮🇷 پا به فرار گذاشتند .
👈 تا در چنگ آن موجودات نیفتند .
🇮🇷 سر نوّاب ، به زمین افتاد .
🇮🇷 و بدن او ، پس از چند قدم ، ایستاد .
🇮🇷 بعد از لحظاتی ،
🇮🇷 آرام روی زانو نشست و سپس به زمین افتاد
🇮🇷 موجودات وحشتناک ،
🇮🇷 به اطراف و چپ و راست نگاه کردند
🇮🇷 چون کسی را ندیدند ، متفرق شدند .
🌟 ادامه دارد ...🌟
📚 نویسنده : حامد طرفی
@amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 آموزش حروف الفبای فارسی 🌹
🌸 ویژه مهدکودکی ها و اولی ها 🌸
از حرف عین تا یاء
@amoomolla
🌹 آموزش زبان عربی محلی 🌹
🌹 قابل استفاده در خوزستان و کربلا 🌹
🇮🇷 اینجا 👈 إهْنا ( هُنا )
🇮🇷 آنجا 👈 إهناك ( هُناکَ )
🇮🇷 بیا 👈 تعال
🇮🇷 برو 👈 رُح (روح ، اِذهب )
@amoomolla
#آموزش_زبان_عربی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 #کارتون زیبای #جوانمردان
🇮🇷 قسمت هشتم : پرنده آتشین
🇮🇷 رده سنی : نوجوان و جوان
@amoomolla
🇮🇷 #کارتون_ایرانی #فیلم_ایرانی