eitaa logo
عمو روحانی
11هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
969 ویدیو
674 فایل
گروه فرهنگی تبلیغی شکوفه‌های آسمانی(عمو روحانی) بیش از 10 سال فعالیت بیش از 10000 شرکت کننده در دوره ها فعالیت در بزرگترین مراکز فرهنگی کشور مرجع محتوایی تربیت دینی کودک و نوجوان amoorohani.com فرمانی @farmani_110 شهبازی @sarbazkochak
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شمیم ولایت یزد 🇵🇸
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 اثر جدید 🔹 نماهنگ « » 🏴 بمناسبت سالروز وفات حضرت ام البنین(س) 🌷 و روز تکریم مادران و همسران شهدا 🌹 تقدیم به تمام مادران و همسران شهدا 💢 به ویژه خانم فاطمه سلیمانی 🇮🇷 مادر سردار پر افتخار اسلام و ایران 🔰 سپهبد شهید حـاج عزیز 💠 گروه سرود شمیم ولایت یزد 🆔 @havaytaze_ir ⚙️دانلود با کیفیت نماهنگ
هدایت شده از عمو روحانی
میلاد حضرت زهرا.ppsx
6.61M
میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها حضرت سلام الله علیها 🌸مرجع محتوایی تربیت دینی🌸 www.amoorohani.com 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/409141249Cbd93b95dbc
هدایت شده از عمو روحانی
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ شور شیرین ویژه روز مادر سرودی بسیار زیبا از ماوا 🌸مرجع محتوایی تربیت دینی 🌸 www.amoorohani.com 👇👇 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/409141249Cbd93b95dbc
هدایت شده از عمو روحانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با زهرا یا زهرا درباره میلاد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸مرجع محتوایی تربیت دینی 🌸 www.amoorohani.com 👇👇 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/409141249Cbd93b95dbc
هدایت شده از عمو روحانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر و بابا کاری از شبکه هدهد 🌸مرجع محتوایی تربیت دینی🌸 www.amoorohani.com 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/409141249Cbd93b95dbc
هدایت شده از عمو روحانی
آن شبِ مهتابی ماه گفت: «بگذارید اول من تعریف کنم.» ستاره‌ها که هیجان‌زده بودند یکی‌یکی به حرف آمدند: - اول من می‌گویم! - نه، من بهتر از شما می‌توانم تعریف کنم. - اما هیچ‌کدام‌تان مثل من بلد نیستید بگویید. من از همه‌ی شما به زمین نزدیک‌تر هستم. خورشید خندید و گفت: «اصلاً هیچ ‌کدام‌تان نگویید؛ چون من حوصله‌ی همهمه‌ی شماها را ندارم. یا یک نفر یا هیچ‌کدام!» ماه خندید و گفت: «من نمی‌گویم؛ اما به نظرم ستاره‌ی سهیل بگوید بهتر است.» ستاره‌ها دوباره همهمه کردند. خورشید و ماه خیره خیره نگاه‌شان کردند و خندیدند. کمی که گذشت خورشید صدایش را بلند کرد و گفت: «حواس‌تان کجاست؟ دارد همه جای زمین از نور من روشن می‌شود. تا صبح نشده، برایم بگویید چه اتفاقی افتاده!» ستاره‌ها ساکت شدند. حالا همگی آن‌ها به ستاره‌ی کوچکی خیره بودند که تا به آن لحظه حرفی نزده بود. آن‌ها همگی گفتند: «ستاره‌ی صبح بگوید!» ستاره‌ی کوچک خندید و گفت: «شب بود. ما در دل آسمان، کنار هم بودیم و زمین را زیر پای‌مان پر نور می‌کردیم. ماهِ زیبا ناگهان همگی ما را صدا زد. بعد اتاق کوچکی را نشان‌مان داد. همان اتاقی که خیلی شب‌ها نور خود را بر تنِ خاکی آن می‌ریختیم. همان اتاقی که بوی خوبی از آن بلند بود. من و ستاره‌ها و ماه به طرف آن اتاق کله کشیدیم. صدای مهربانِ حسن، کودک دوست‌داشتنی امام علی علیه السلام گوش‌مان را نوازش داد. او در آن موقع شب بیدار بود. ماه گفت: «آرام باشید و خوب گوش کنید. حسن غرقِ گفت‌وگو با مادرش فاطمه سلام الله علیها است.» حسن در رخت‌خواب خود بیدار بود. مادر تازه نماز شب خوانده بود و داشت دعا می‌کرد. او آرام آرام اسمِ یکی‌یکیِ همسایه‌ها را می‌برد و به حال آن‌ها دعا می‌خواند. حسن چندبار در رخت‌خواب خود، از این پهلو به آن پهلو شد. ماه زیبا از پشت پنجره‌ی اتاق، نور تازه‌ای بر صورت مهربان او ریخت. حسن لحاف روی خود را کمی کنار زد و به مادر که رو به قبله نشسته بود نگاه کرد. او هنوز خوابش نبرده بود و صدای مهربان مادر را می‌شنید. مادر هنوز هم داشت در حق همسایه‌ها دعا می‌کرد؛ همان همسایه‌هایی که بعضی‌شان آدم‌های تندخو و نامهربانی بودند و با رفتارهای بدشان، امام علی علیه السلام را آزار می‌دادند. راز و نیاز مادر تا نزدیکی‌های اذان صبح طول کشید. مادر در این مدت، یک بار هم نشد که برای خودش دعا کند و از خدا چیزی بخواهد. بعد از نماز صبح، حسن رو به مادر کرد و پرسید: «مادرجان! چرا دیشب، حتی یک بار هم برای خودت از خدا چیزی نخواستی و دائم برای دیگران دعا کردی؟» فاطمه سلام الله علیها به گلِ روی حسن که زیباترین گل خانه‌اش بود خیره شد و جواب داد: «مگر نشنیده‌ای که اول همسایه، بعد خانه؟ پس باید اول به فکر دیگران بود و بعد به فکر خود!» من و ماه و ستاره‌ها، غرق در خوش‌حالی شدیم. دیدنِ روی زیبای اهل بیت برای ما شیرین‌تر از همه‌ی آسمان‌ها و منظومه‌هاست.» خورشید که بال‌های طلایی‌اش را باز کرده بود به خانه‌ی کوچک فاطمه سلام الله علیها و علی علیه السلام خیره شد و آرام آرام آن‌جا را بوسید. این داستان از کتاب مژده‌ی گل انتخاب شده است. مژده‌ی گل داستان‌هایی از زندگی حضرت فاطمه زهرا س نویسنده: مجید ملامحمدی حضرت سلام الله علیها 🌸بانک محتوایی ویژه مربیان🌸 www.amoorohani.com 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/409141249Cbd93b95dbc
هدایت شده از عمو روحانی
دعا برای همسایه مادر هنوز بیدار بود و داشت بر روی سجاده اش دعا می خواند. حسن در رختخواب خود از این پهلو به آن پهلو غلتید، اما خوابش نبرد. ماه از پشت پنجره کوچک اتاق، صورتش را نوازش کرد. خیره شد. او صدای آرام و دوست داشتنی مادر را به خوبی می شنید. اما با هر بار شنیدن، تعجبش بیشتر می شد. یک دعا بیشتر از دعاهای دیگر بر زبان مادر می آمد. او دائم برای همسایه ها و مردم دعا می کرد. گاهی اسم تک تک آن ها را می برد و برایشان آرزوی سلامتی می کرد. گاهی هم از خداوند برای آن ها چیزهایی می خواست. حسن آن قدر بیدار ماند تا این که نزدیکی های اذان صبح شد. دوباره پلک باز کرد و از زیر روانداز به مادر چشم دوخت. مادر هنوز بر روی سجاده اش بود. حسن با خودش فکر کرد: مادر یک بار هم نشد که برای خودش دعا کند یا از خداوند چیزی بخواهد، بلکه همه دعاهایش برای همسایه ها و دیگران بود! حسن کودک بود، به خواندن نماز علاقه زیادی داشت. او همراه مادر نماز خواند. بعد از مادر پرسید: مادر جان، چرا وقتی که داشتی دیشب دعا می خواندی، حتی یک بار هم از خدا برای خودت چیزی نخواستی، بلکه برای دیگران دعا کردی! نگاه مهربان حضرت زهرا سلام الله علیها به گل روی حسن افتاد. مادر گفت: «حسن جان، مگر نشنیده ای که اول همسایه سپس خانه، پس باید اول به فکر دیگران بود و برایشان دعا کرد، بعد به فکر خود!». باز هم حسن از حرف های زیبای مادر، درس تازه ای یاد گرفته بود. حضرت سلام الله علیها 🌸بانک محتوایی ویژه مربیان🌸 www.amoorohani.com 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/409141249Cbd93b95dbc
هدایت شده از عمو روحانی
روز مادر سلام به خانم نور به حضرت فاطمه(س) پر می‌زند تا بهشت سلام‌های همه جشن تولّد اوست در آسمان هفتم روی زمین شده شاد دل تمام مردم یک صلوات زیبا هدیه به او شد الآن دو شاخه گل برای مامان‌بزرگ و مامان منیره هاشمی منبع -مجله سنجاقک -اسفند 96 حضرت سلام الله علیها 🌸بانک محتوایی ویژه مربیان🌸 www.amoorohani.com 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/409141249Cbd93b95dbc
هدایت شده از عمو روحانی
مادر خوب من مادر خوب من چه با صفایی هی بیا تو کنارم که با وفایی هی غذای مادرم چقدر لذیذه هی نام او برایم خیلی عزیزه هی مادر خوب من تو بهترینی هی الهی پسرم(دخترم) بلا نبینی هی خنده مادرم چه دل نوازه هی دعای مادرم برایم نیازه هی یاد تو از دلم هرگز نمی ره هی ای خدا مادرم هرگز نمیره هی حضرت سلام الله علیها 🌸بانک محتوایی ویژه مربیان🌸 www.amoorohani.com 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/409141249Cbd93b95dbc