#معرفی_شهید
🌸شهید مدافع حرم #سید_رضا_طاهر
ولادت زمینی🌸: ۶۴/۱۰/۱۰
ولادت آسمانی🌸: ۹۵/۲/۱۶
🌷 وقت هایی که منزل بود همیشه با هم می رفتیم مسجد. اصلا عادت کرده بودیم که همیشه به نماز جماعت برسیم.سیدمحمد را هم با خودش می برد.
سید محمد دوچرخه پدرش را دوست داشت،
آقا رضا دوچرخه سوارش میکرد و به مسجد می برد.
بعد شهادت آقا رضا وقتی اومدیم خونه سید محمد دوچرخه باباشو که دید گفت:
" مامان یادته بابا جون دوچرخه سوارم میکرد می رفتیم مسجد؟ منم بزرگ که شدم میخوام دوچرخه سوار شم برم مسجد، برات نون بگیرم..."
🌷 نقل از:همسرشهید
#سید_رضا_طاهر🌹
🔶به کانال آموزش تخصصی حفظ و تجوید قران کریم بپیوندید:
👉 @amozeshtajvidhefzquran👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#صلوات_خاصه_امام_رضا
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)
🌹زمان به وقت عاشقی🌹
به وقت امام رضا علیه السلام
🌺اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ🌺
از امام رضا(عليه السلام) درباره بهترين بندگان سؤال شد، فرمود:
آنان كه هر گاه نيكى كنند خوشحال شوند
و هرگاه بدى كنند آمرزش خواهند
و هر گاه عطا شوند شكر گزارند
و هر گاه بلا بينند صبر كنند
و هر گاه خشم كنند درگذرند.
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
دلتنگم😭
دلتنگ حرمت 😭
🕊️ کاش کبوتر حرمت بودم آقا... 🕊️
.................................................
🔸اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
دلتنگ حرم هستم و میلی به سخن نیست...
کاشانه ام آنجاست مرا عشق وطن نیست...
#امام_رضا_علیه_السلام❤️
👉 @amozeshtajvidhefzquran👈
5.mp3
3.64M
#دعا_فرج
دعا برای سلامتی امام زمان(عج)
🎤 #علی_فانی
"اَللَّهُمَّ عَجِّل لِوَلیّکَ الفَرَج"
بخوان دعای فرج را
دعا اثر دارد...
....................................................
🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥
#قصه_های_قرآنی
#حضرت_یوسف (ع)
#قسمت_هفتم
نجات حضرت یوسف از چاه به وسیله کاروان
یوسفِ مظلوم، شبهای تلخی را در میان چاه گذراند.
سه روز و سه شب در میان چاه به سر برد، ولی خدای یوسف در یادِ او است. او را با الهامهای حیاتبخش دلگرم کرده است. یوسف هر لحظه منتظر است از چاه بیرون آید. او در هر لحظه در فکر آینده به سر میبرد. ارتباط دلش با خدا قطع نمیگردد.
رنج تاریکی شب را با تاریکی قعر چاه و تنهایی و وحشت بر خود هموار میکند، تا دست تقدیر با او چه بازی کند؟ و دیگر چه لباس امتحانی بر تنش کند؟!
کاروانی که به همراه شترها و مال التّجاره از مدین به مصر میرفتند، برای رفع خستگی و استفاده از آب، کنار همان چاه آمدند.
بارها را کنار چاه انداختند. مردی را که « مالک بن ذعر » نام داشت به طرف چاه فرستادند تا از چاه به وسیله دلو آب کشیده برای آنان و حیواناتشان حاضر کند. او وقتی که دلو را به چاه دراز کرد، هنگام بیرون آوردن، یوسف ریسمان را محکم گرفت. وقتی که مالک دلو را میکشید ناگاه چشمش به پسری ماه چهره افتاد. فریاد برآورد مژده باد مژده باد. چه بخت بلندی داشتم که به جای آب، این گوهر گرانمایه را از چاه بیرون آوردم.
کاروانیان همه به گِرد یوسف جمع شدند، و از این نظر که سرمایه خوبی به دستشان آمده پنهانش کردند، تا او را به مصر برده بفروشند و چنان به جمال دل آرا و زیبای یوسف علیه السلام خیره شدند که مبهوت و شگفت زده گشتند.
روایت شده: موقعی که یوسف را از چاه بیرون آوردند، یکی از حاضران گفت: به این کودک غریب نیکی کنید. یوسف با اطمینان خاطر در جواب گفت: «آن کسی که با خدا است، گرفتار غربت و تنهایی نیست».
کاروان، یوسف را به عنوان مال التّجاره به همراه خود به طرف مصر بردند.
طبق احادیثی، از کنعان تا مصر دوازده شبانه روز راه بود. در بین راه، جناب یوسف علیه السلام به قبر مادرش « راحیل » رسید. خود را از شتر به زیر انداخت، کنار قبر مادر آمد، دردِ دل کرد، اشک ریخت، از جدایی پدر و دوری از وطن سخن گفت، از آزارهای برادران حرف زد و سپس با کاروان به طرف مصر روانه شد.
گرچه یوسف از چاه و وحشت تنهایی قعر آن نجات پیدا کرد، ولی اینک بردهای است و در فکر آیندهای تاریک است تا چه بر سرش آید و با چه طبقهای روبرو گردد؟
🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈