﷽📚🕥
#قصه_های_قرآنی📖
#حضرت_موسی(ع)
#قسمت_پنجاه_چهارم🦋
🦋رحلت آرام و آسوده موسى عليهالسلام🦋
🌻240 سال از عمر موسى عليهالسلام گذشت، روزى عزرائيل نزد او آمد و گفت: سلامبر تو اى همسخن خدا.
✨موسى عليهالسلام جواب سلام او را داد و پرسيد: تو كيستى؟
او گفت: من فرشته مرگ هستم.
موسى: براى چه به اين جا آمدهاى؟
عزرائيل: آمدهام تا روحت را قبض كنم.
موسى: روحم را از كجاى بدنم خارج مىسازى؟
عزرائيل: از دهانت.
موسى: چرا از دهانم، با اينكه من با همين دهانم با خدا گفتگو كردهام؟
عزرائيل: از دستهايت.
موسى: چرا از دستهايم، با اين كه تورات را با اين دستهايم گرفتهام؟
عزرائيل: از پاهايت.
🌱موسى: چرا از پاهايم، با اين كه با همين پاهايم به كوه طور (براى مناجات) رفتهام؟
عزرائيل: از چشمهايت.
🌻موسى: چرا از چشمهايم، با اين همواره چشمهايم را به سوى اميد پروردگار كشيدهام؟
عزرائيل: از گوشهايت.
🌿موسى: چرا از گوشهايم، با اين كه سخن خداوند متعال را با گوشهايم شنيدهام.
✨خداوند به عزارئيل وحى كرد: روح موسى عليهالسلام را قبض نكن تا هر وقت كه خودش بخواهد.
🌱عزرائيل از آن جا رفت، و موسى عليهالسلام سالها زندگى كرد تا اين كه: روزى يوشع بن نون را طلبيد و وصيتهاى خود را به او نمود، سپس به تنهايى به سوى كوه طور رفت، مردى را ديد مشغول كندن قبر است، نزد او رفت و گفت:
🌿آيا مىخواهى تو را كمك كنم؟ او گفت: آرى، موسى او را كمك كرد. وقتى كه كار كندن قبر تمام شد، مويس عليهالسلام وارد قبر گرديد و در ميان آن خوابيد تا ببيند اندازه لحد قبر، درست است يا نه، در همان لحظه خداوند پرده را از جلو چشم او برداشت، موسى عليهالسلام مقام خود در بهشت را ديد، عرض كرد:
🌻 خدايا روحم را به سويت ببر. همان دم عزرائيل روح او را قبض كرد. و همان قبر را مرقد موسى عليهالسلام قرار داد، و آن قبر را پوشانيد، و آن مرد قبر كن، عزرائيل بود كه به آن صورت در آمده بود.
در اين وقت منادى حق در آسمان، با صداى بلند گفت:
ماتَ موسى كَلِيم اللهِ، فَاَىِّ نَفسٍ لا تَمُوتُ؛
موسى كليم خدا مرد، چه كسى است كه نمىميرد؟(556)
مطابق بعضى از روايات، قبر حضرت موسى عليهالسلام در كوه طور (واقع در نجف اشرف يا سرزمين سينا) مىباشد.(557)
✨پايان داستانهاى زندگى حضرت موسى عليهالسلام ✨
🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥📚🎆
#قصه_های_قرآنی 📖
#حضرت_محمد(ص)
#قسمت_پنجاه_چهارم
🦋سوزاندن و ويران كردن مسجد ضرار🦋
🌱 هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به مدينه هجرت كرد، مسلمانان اطراف او را گرفتند و اسلام به طور چشمگيرى گسترش يافت، پيروزى مسلمانان در جنگ بدر موجب بالا گرفتن كار اسلام و رونق تازه آن گرديد.
🍁يكى از مسيحيان سرشناس به نام ابوعامر كه خود روزى از بشارتدهندگان ظهور پيامبر اسلام بود، چون با پيشرفت سريع اسلام، اطراف خود را خالى ديد، به مبارزه با اسلام برخاست، از مدينه به سوى كفار مكه گريخت، و از آنها براى جنگ با پيامبر استمداد نمود، و قبايل عرب را بر ضد اسلام تحريك كرد. كارشكنى ابوعامر به جايى رسيد كه نقشههاى جنگ احد را بر ضد مسلمانان رهبرى مىنمود، به دستور او در ميان دو صف گودال هايى كندند، كه اتفاقاً پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در ميان يكى از آنها افتاد و پيشانيش مجروح شد و دندانش شكست.
🌱ابوعامر پس از جنگ احد به روم گريخت، و نزد هِرقَل پادشاه روم رفت و از او خواست تا با لشگرى مجهز براى سركوب مسلمانان حركت كند. گستاخى و كارشكنى او به جايى رسيد كه براى منافقان مدينه نامه نوشت، و تأكيد كرد كه مكانى زير نقاب مسجد، به عنوان كمك به درماندگان و ناتوانان و معذوران بسازند، تا بعدها آن جا را به صورت كانون ضد اسلام در آورد.
منافقان كه در ظاهر اظهار طرفدارى از اسلام مىكردند، نزديك مسجد قبا، مسجدى ساختند و يكى از جوانان آشنا به قرآن به نام مجمع بن جاريه را به عنوان امام جماعت مسجد برگزيدند.
🍁سال نهم هجرت بود و مسلمانان به فرمان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در تدارك حركت به جبهه تبوك براى جلوگيرى از تجاوزات لشگر روم بودند، در اين بحران، سازندگان مسجد فوق نزد پيامبر آمدند، تا آن حضرت به آن مسجد برود و آن جا را افتتاح كند، پيامبر به خاطر حركت به سوى تبوك، افتتاح را به بعد موكول كرد.
🌱پس از پيروزى مسلمانان در جنگ تبوك و بازگشت پيامبر به مدينه، همان منافقان به صورت حق به جانب، نزد رسول خدا آمدند و آن حضرت را براى افتتاح آن مسجد دعوت نمودند. ولى با نزول آيات 107 تا 110 سوره توبه، پرده از نيرنگ منافقان برداشته شد، و آن مسجد به عنوان مسجد ضرار معرفى گرديد، و به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دستور داده شد كه هرگز در آن مسجد عبادت نكند، بلكه در مسجدى كه اساسش بر شالوده تقوا بنيان شده، يعنى مسجد قبا نماز بخواند. در آيه 107 سوره توبه به شدت از مسجد منافقان انتقاد شده و سازندگان آن سرزنش شدهاند و در آن چنين مىخوانيم:
وَالَّذِينَ اتَّخَذُواْ مَسْجِدًا ضِرَارًا وَ كُفْرًا وَ تَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصَادًا لِّمَنْ حَارَبَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَ لَيَحْلِفَنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ الْحُسْنَى وَاللّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ؛
🍁گروهى از منافقان كسانى هستند كه مسجدى براى زيان (به مسلمانان)، و تقوّيت كفر، و تفرقهافكنى بين مؤمنان، و كمينگاه براى كسى كه با خدا و پيامبرش از پيش مبارزه كرده (يعنى براى عامر) ساختهاند، آنها سوگند ياد مىكنند كه نظرى جز نيكى و خدمت، ندارند، امّا خداوند گواهى مىدهد كه آنها دروغگو هستند.
🌱پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نه تنها در آن مسجد نماز نخواند، بلكه گروهى از مسلمانان را مأمور كرد تا آن را بسوزانند و ويران كنند، آنها به فرمان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نخست با آتش، سقف مسجد را سوزاندند، سپس ديوارهايش را ويران كردند و سرانجام محل آن را مركز ريختن خاك و خاشاك و زباله قرار دادند.
🍁به اين ترتيب پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با قاطعيت در برابر منافقان ايستادگى كرد، و كانون تفرقهافكنى آنان را ويران نمود، و منافقان را رسوا كرد، و نقشه موذيانه ابوعامر را از نطفه، نقش بر آب نمود، و به مسلمانان تا قيامت اين درس مهم را داد كه گول ترفندهاى عوام فريبانه منافقان را نخورند، و پايگاه آنها را گرچه به نام مسجد باشد، ويران نموده و زبالهدان سازند.
✍ادامه داستان در پیام بعدی……
🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈