eitaa logo
آموزش تخصصی تجوید و حفظ و قرائت قرآن کریم
6هزار دنبال‌کننده
19.7هزار عکس
7.1هزار ویدیو
415 فایل
✨﷽✨ 📖 رسول اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : ✨حاملان وحافظان قرآن مشمول رحمت خاص خداوند هستند.✨ 📣ادمین و پشتیبانی کانال آموزش حفظ قرآن↩️ @meftah68 گروه حفظ ترتیبی https://eitaa.com/joinchat/3090940015C72c3166202
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽📚🕥📚🎆 📖 🦋🦋 ✨در قرآن، در سوره قلم از آيه 16 تا 33، ماجراى سوختن باغى پربار بر اثر صاعقه مرگبار آسمانى سخن به ميان آمده، كه به عنوان مكافات عمل صاحبان باغ بود، از اين رو كه از دادن حق تهى‏دستان، خوددارى كردند، به اين مناسبت نظر شما را به اين داستان با استفاده از روايات و گفتار مفسران جلب مى‏كنيم: ✨در زمان‏هاى گذشته، قبل از اسلام، در سرزمين يمن، در حدود چهار فرسخى شهر صنعا، روستايى به نام صروان (يا: ضروان) وجود داشت، در اين روستا يك باغ بسيار عالى و پردرخت داراى ميوه، و محصولات غذايى وجود داشت، صاحب اين باغ جوانمردى سخاوتمند و خداشناس بود، و به قدرى به فقراء و نيازمندان توجه داشت، كه از محصول آن باغ به اندازه نياز خود بر مى‏داشت و بقيه را در بين نيازمندان تقسيم مى‏كرد نيازمندان همواره دعاگوى او بودند، و آن باغ سال به سال رونق بيشترى داشت، و مستمندان عادت كرده بودند كه در فصل چيدن محصول، به آن باغ بروند، و حق خود را از صاحبش بگيرند، صاحب باغ نيز با كمال خوشرويى دست خالىِ آن‏ها را پر مى‏كرد. ✨اين مرد ربانى گهگاه كه فرصت به دست مى‏آمد، فرزندان خود را به گرد خود جمع مى‏كرد، و به آن‏ها پند و اندرز مى‏داد و سفارش‏هاى شايسته‏اى مى‏كرد، به ويژه در مورد نيازمندان، سفارش زيادترى مى‏نمود كه: براى كسب رضاى خدا حتماً به آن‏ها توجه كنيد و از محصول باغ و كشتزار به آن‏ها به قدر نيازشان بدهيد. حتى در آخر عمر با وصيت خود، بيشتر تأكيد كرد كه مبادا مستمندان را محروم كنيد. ✨اما افسوس كه آن‏ها گوش شنوا نداشتند، و غرور و غفلت، آن‏ها را از شنيدن و عمل كردن به نصيحت‏هاى مهرانگيز پدر باز مى‏داشت. بس وصيت كرد و تخم وعظ كاشت چون زمينشان شوريده بُد سودى نداشت گر چه ناصح را بود صد داعيه بنده را ادنى ببايد واعيه‏ سرانجام اجل اين مرد خدا سر رسيد و از دنيا رفت، باغ به دست فرزندان او افتاد. ✨آن هانصيحت‏هاى پدر را به باد فراموشى سپردند، حتى با يكديگر هم سوگند شدند كه محصول باغ را براى خود ضبط كنند و چيزى به نيازمندان ندهند و به هم مى‏گفتند: ما عيالوار هستيم، و محصول باغ و كشتزار بايد براى هزينه زندگى خودمان باشد، به قدرى در اين تصميمشان جدى بودند كه حتى اءن شاء الله نگفتند. ✨هنگامى كه فصل چيدن محصول فرا رسيد، با هم پيمان بستند كه صبح زود دور از انظار نيازمندان ميوه‏هاى باغ را بچينند. نيازمندان طبق معمول عصرِ پدر آن‏ها، به باغ سر مى‏زدند، به اميد آن كه حق آن‏ها داده شود، ولى محروم بر مى‏گشتند. ✨خداوند بر آن باغداران بخيل و دنياپرست و مغرور غضب كرد، نيمه‏هاى شب صاعقه‏اى مرگبار را به سوى آن باغ فرستاد، آن صاعقه چنان درختان آن باغ را سوزانيد كه آن باغ سرسبز و خرم را همچون شب سياه ظلمانى كرد، و چيزى از آن باغ، جز مشتى خاكستر باقى نماند. ✨باغداران از همه جا بى خبر، صبح زود همديگر را صدا زدند و براى چيدن محصول به سوى باغ روانه شدند، در مسير راه آهسته به همديگر مى‏گفتند: مواظب باشيد كه امروز حتى يك نفر فقير به طرف باغ نيايد. وقتى كه به باغ رسيدند، مشتى زغال و خاكستر ديدند، همه چيز را دگرگون شده يافتند، به قدرى كه گيج شدند و باور نمى‏كردند و گفتند: ما راه را گم كرده‏ايم. سپس گفتند: همه چيز از دست ما رفته و ما به طور كلى محروم شده‏ايم. ✨يكى از برادران كه از همه عاقل‏تر بود به آن‏ها گفت: آيا من به شما نگفتم كه تسبيح خدا كنيد. آن‏ها كه باد غرورشان خالى شده بود به تسبيح خدا پرداختند و خود را ظالم و مقصر خواندند و همديگر را سرزنش مى‏كردند و فرياد مى‏زدند: اى واى بر ما كه طغيانگر بوديم به گفته مولانا در مثنوى: ✨قصه‏ى اصحاب ضروان خوانده‏اى پس چرا در حيله‏جويى مانده‏اي حيله مي‏كردند كزدم‏نيش چند كه برند از روزى درويش چند خفيه مي‏گفتند سرها آن بدان تا نبايد كه خدا در يابد آن‏ ✨سرانجام به كيفر حيله و نيرنگ خود رسيدند و به مكافات سخت گرفتار شدند. از مكافات عمل غافل مشو گندم از گندم برويد جو زجو ادامه دارد ..... 👇👇👇👇 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: @amozeshtajvidhefzquran
﷽📚🕥📚🎆 📖 🦋🦋 ادامه داستان... ✨ولى اين عذاب ناگهانى، باغداران را آن چنان تكان داد كه عبرت گرفتند به خصوص با نصيحت يكى از برادران كه عاقل‏تر بود آن‏ها از خواب غفلت بيدار شدند و توبه كردند، و دل به خدا بستند و گفتند: اميدواريم كه خداوند بهتر از آن باغ را به ما عنايت فرمايد. ✨از عبدالله بن مسعود نقل شده كه: وقتى آن‏ها توبه حقيقى كردند، و خداوند صداقت آن‏ها را دانست، باغ سرسبز و خرمى به نام حَيَوان (زنده و پرنشاط) به آن‏ها عطا كرد كه درختان بسيار پربار با ميوه‏هاى بسيار عالى داشت، به طورى كه دانه‏هاى خوشه‏هاى انگور آن باغ، آن قدر بزرگ و چشمگير بود كه نظير آن را كسى نديده بود آرى: غرق گنه نااميد مشو زدرگاه ما كه عفو كردن بود در همه دم كار ما بنده شرمنده تو خالق بخشنده من بيا بهشتت دهم مرو تو در نار ما توبه شكستى بيا هر آن چه هستى بيا اميدوارى بجوى ز نام غفار ما در دل شب خيز و ريز قطره اشكى زچشم كه دوست دارم كند گريه گنه كار ما خواهم اگر بگذرم از همه عاصيان كيست كه چون و چرا كند زدرگاه ما 👇👇👇👇 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: @amozeshtajvidhefzquran