eitaa logo
آموزش تخصصی تجوید و حفظ و قرائت قرآن کریم
6.6هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
7.8هزار ویدیو
433 فایل
✨﷽✨ 📖 رسول اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : ✨حاملان وحافظان قرآن مشمول رحمت خاص خداوند هستند.✨ 📣ادمین و پشتیبانی کانال آموزش حفظ قرآن↩️ @meftah68 گروه حفظ ترتیبی https://eitaa.com/joinchat/3090940015C72c3166202
مشاهده در ایتا
دانلود
(ع) حضرت هارون برادر موسى عليه‏ السلام‏ هارون برادر موسى عليه‏ السلام از پيامبران مرسل بود، نام مباركش بيست بار در قرآن آمده است، بيشتر زندگى او همراه موسى عليه‏ السلام است، او شريعت موسى عليه‏ السلام را تبليغ می كرد، خداوند بر موسى و هارون عليهماالسلام سلام و درود فرستاده است.(558) از ويژگی هاى هارون اين كه، موسى عليه‏ السلام در توصيف او می گويد: خدايا زبان برادرم هارون از من فصيح‏تر و گوياتر است. او را همراه من بفرست تا ياور من باشد و مرا تصديق كند.(559) هارون عليه‏ السلام وزير موسى عليه‏ السلام بود، هرگاه موسى عليه‏ السلام به مسافرت می رفت، مانند سفر به كوه طور و ميقات كه چهل روز به طول كشيد، هارون را در ميان مردم، جانشين خود قرار داد.(560) هارون همواره يگانه يار و ياور موسى عليه‏ السلام بود و سرانجام در بيابان تيه قبل از رسيدن به سرزمين مقدس، از دنيا رفت، و موسى عليه‏ السلام را در سوگ خود نشانيد. در روايات متعدد اسلامى از جمله حميث مَنزِلَه، نسبت حضرت على عليه‏ السلام به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم، همانند نسبت هارون به موسى عليه‏ السلام تشبيه شده، با اين فرق كه هارون پيامبر بود، ولى عليه‏ السلام پيامبر نبود.(561) بيشتر زندگى هارون با زندگى برادرش موسى عليه‏ السلام آميخته است، كه قبلا نمونه‏ هاى آن ذكر گرديد. از طلحه يكى از اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده گفت: از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم شنيدم فرمود: موسى بن عمران عليه‏ السلام پس از وفات برادرش هارون، عرض كرد: خدايا! برادرم هارون از دنيا رفت او را بيامرز. خداوند به او چنين وحى كرد: اى موسى! اگر از من در مورد آمرزش امت‏هاى پيشين و آينده تقاضا كنى، جواب مثبت به تو دهم، مگر در مورد قاتل حسين بن على عليه‏ السلام كه هرگز او را نمی آمرزم.(562) پايان داستان‏هاى زندگى حضرت هارون عليه‏ السلام 🔸اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد:    👉 @amozeshtajvidhefzquran       👈
🌸🌸🌸🌸🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🔶وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَ أَنتُمْ ظاَلِمُونَ 🍀: و هنگامى كه با موسى چهل شب وعده گذاشتیم وشما پس از آمدن او،گوساله را (معبود خود) گرفتید، در حالى كه ستمکار بودید 🔴 نام علیه السلام در سى و چهار سوره قرآن و 136 مرتبه آمده است. ماجراى میعاد حضرت موسىی در آیه۱۴۲سوره اعراف و آیه۸۶سوره طه نیز آمده است. محلّ وعده، و مدّت آن ابتدا سى شب معیّن شده بود و در وعده گاه، ده شب دیگر به آن اضافه شد كه این مدّت براى دریافت كتاب تورات بود، ولى بنى اسرائیل با اینکه رهبری مانند ، برادر حضرت موسى را در میان خود داشتند، همه ى نعمتها و الطاف الهى را فراموش كرده و به سراغ گوساله پرستى رفتند.گوساله اى از جنس كه به دست مجسمه سازى به نام سامرى، در غیاب موسى ساخته شده بود. 🔴از آیات استفاده مى شود كه در این وعده، سه مسئله مورد نظر بوده است: 1⃣ 2⃣اثبات مقام خلافت براى هارون 3⃣ بنى اسرائیل. 🔹 پیامدهای آیه 51سوره بقره ✅ در چهل شب وبه دور از مردم، داراى آثار خاصّى است. ✅ ، در دریافت وحى و الهامات روحانى نقش دارد. ✅ شرک، ظلم به انسانیّت است. زیرا كه دست خود را از دست خداوند برمى دارد و در دست نااهلان عاجز مى گذارد. 🔵کانال آموزش تجوید وحفط قرآن کریم     👉 @amozeshtajvidhefzquran
🌸🌸🌸🌸🌸 ‌ بسم الله الرحمن الرحيم 🔸 🔸 💠 وَإِذْ قُلْتُمْ یا َمُوسَى‏ لَن نُّؤمِنَ لَكَ حَتَّى‏ نَرَى‏ اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعقَةُ وَأَنْتُمْ تَنظُرُونَ(55) ‏ 🍀 : و هنگامى كه گفتید: اى موسى! ما هرگز به تو ایمان نمى ‏آوریم مگر اینكه خدا را آشكارا ببینیم، پس صاعقه (جان) شما را گرفت، در حالى كه تماشا مى‏ كردید. 🌷ثُمَّ بَعَثْنَكُم مِّنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ(56) ‏ 🍀 ترجمه:سپس شما را پس از مرگتان (زنده کردیم) برانگیختیم، شاید که شكرگزار باشید. 🔴 قوم دو گروه شدند گروهی با ماندند ولی در غیاب حضرت موسی گوساله پرست شدند که در آیات قبلی بیان شد و بعد ها خداوند آنها را عفو کرد. اما گروهی برگزیده که همراه موسی علیه السلام برای مناجات به آمدند.قوم موسی بعد از آن همه نعمتی که خداوند به آنها عطا کرد و در آیات قبلی ذکر شد این بار با تکبر به موسی گفتند ما به تو هرگز ایمان نخواهیم آورد مگر اینکه را آشکارا ببینیم. (جهرة يعنى آشكار) 🔴 ایراد و مشکل اصلی قوم موسی مادی گرایی بود که مشکل بشر امروزی هم همین است می گوید باید با چشم خود ببینم غافل از آنکه خدا در وجود آنهاست (الله فی انفسهم) خدا صاعقه ای فرستاد و همه آنها نقش بر زمین شدند و مردند سپس خداوند آنها را عفو کرد و دوباره آنها را زنده کرد تا شاید به مهربانی خداوند پی ببرند و سپاسگزاری کنند. یا همان آذرخش فیزیکی است که بین و زمین رخ می دهد. ولی این صاعقه با بقیه صاعقه ها فرق می کرد زیرا بسیار شدت قوی و مرگ آور بود. ️ 🔹 پیام های آیه 55 و 56 سوره بقره 🔹 ✅ از عاقبت جسارت،لجاجت،بى ادبى و توقعات نابجا و تكبر گذشتگان باید گرفت. ✅ اگر خدا را با چشم ظاهر نتوان دید ولی آثار و مخلوقات او قابل دیدن است چرا با دیدن آنها ایمان نمی آورید. ✅ بعضی از مردگان در همین دنیا دوباره زنده شدند زیرا مرگ و زنده شدن به دست هر که را بخواهد می میراند و هر که را بخواهد زنده می کند. ‌‌‌‌🔸️اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
🌹🌹🌹 📿 ⬅️داستان (علیه السلام)➡️قسمت ۲ 🔴ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ ﻣﺼﺮ ﺩﺭ ﺗﻮﺭﺍﺕ ﺗﻮﺭﺍﺕ، ﺳﻔﺮ ﺧﺮﻭﺝ، ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺧﺮﻭﺝ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺑﯿﺎﻥ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺗﻮﻟﺪ ﻣﻮﺳﯽ (ﻉ) ﭼﻨﯿﻦ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ: «ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺼﺮ ﮔﻔﺖ: ﻗﻮﻡ ﺑﻨﯽ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻣﺼﺮﯾﺎﻥ، ﺯﯾﺎﺩﺗﺮ ﻭ ﺯﻭﺭ ﺁﻭﺭﺗﺮﻧﺪ؛ ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﺑﺎ ﺗﺪﺑﯿﺮ، ﺑﺎ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﮐﻨﯿﻢ، ﻭ ﻫﺮ ﭘﺴﺮﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﯾﺪ ﻭ ﻫﻼﮎ ﮐﻨﯿﺪ، ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ، ﺯﯾﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﻄﺮﯼ ﻣﺘﺼﻮﺭ ﻧﯿﺴﺖ. ﭘﺲ ﻣﺮﺩﯼ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﻻﻭﯼ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻻﻭﯾﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺴﺮﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ، ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺳﻪ ﻣﺎﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ. ﭘﺲ ﺗﺎﺑﻮﺗﯽ ﺍﺯ ﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻮﺩﮎ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺳﺎﺧﺖ، ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﯿﺮ ﻭ ﺯﻓﺖ ﺑﯿﻨﺪﻭﺩ، ﻭ ﻃﻔﻞ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﻬﺎﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺩ ﻧﯿﻞ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ، ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﺸﺘﻦ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﻫﺪ. ﺁﺏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻫﻤﯽ ﺑﺮﺩ، ﺗﺎ ﺩﺧﺘﺮ (ﺯﻥ) ﻓﺮﻋﻮﻥ ﺁﻥ ﮐﻮﺩﮎ ﺭﺍ ﺑﺪﯾﺪ، ﭼﻮﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﮔﺮﯾﺎﻥ ﯾﺎﻓﺖ ﺩﻟﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﺳﻮﺧﺖ، ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﮐﻮﺩﮎ ﺍﺯ ﻋﺒﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﯾﻪ ﺍﯼ ﺳﭙﺮﺩ، ﮐﻪ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﺍﺗﻔﺎﻕ، ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻮﺳﯽ ﻧﺎﻡ ﻧﻬﺎﺩ، ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺼﺮﯼ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺍﺳﺖ. ﻣﻮﺳﯽ ﺩﺭ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﻓﺮﻋﻮﻥ، ﺭﺷﺪ ﮐﺮﺩﻩ، ﻭ ﺑﺮﻭﻣﻨﺪ ﺷﺪ؛ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺻﻞ ﻭ ﻧﮋﺍﺩ ﺳﺎﻣﯽ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻠﯽ ﺧﻮﺩ، ﭘﯽ ﺑﺮﺩ. ﺭﻭﺯﯼ، ﻣﺮﺩﯼ ﻗﺒﻄﯽ ﺍﺯ ﻣﺼﺮﯾﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﻋﺒﺮﺍﻧﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻗﻮﻡ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ ﻣﯽ ﺯﺩ. ﺑﻪ ﺧﺸﻢ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻗﺒﻄﯽ ﺭﺍ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺰﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﻡ ﻫﻼﮎ ﺷﺪ. ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ، ﺧﺒﺮ ﯾﺎﻓﺖ ﮐﻪ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺁﮔﺎﻩ ﮔﺮﺩﯾﺪﻩ، ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻗﺘﻞ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺍﺩ. ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺯ ﻣﺼﺮ ﮔﺮﯾﺨﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺷﺒﻪ ﺟﺰﯾﺮﻩ ﺳﯿﻨﺎ ﺭﻓﺖ، ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﻣﺪﯾﻦ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﻩ، ﻭ ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﮐﻪ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺷﻌﯿﺐ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ (ﻉ) ﺷﺘﺎﻓﺘﻪ، ﻭ ﺩﺭ ﺁﺏ ﺩﺍﺩﻥ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﮐﻤﮑﺸﺎﻥ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺷﻌﯿﺐ ﺧﻮﺑﯽ ﻫﺎﯼ ﻣﻮﺳﯽ (ﻉ) ﺩﺭ ﺣﻖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﭘﺪﺭ، ﺑﺎﺯ ﮔﻔﺘﻨﺪ. ﺷﻌﯿﺐ (ﻉ) ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﺧﻮﺩ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ، ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺻﻔﻮﺭﻩ (ﺻﻔﻮﺭﺍ) ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻘﺪ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ، ﻭ ﻭﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﺒﺎﻧﯽ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻧﺶ ﮔﻤﺎﺭﺩ. ................................................. 🔸اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran👈
﷽📚🕥 📖 (ع) 🦋 🦋نام مبارك حضرت موسى عليه‏السلام 136 بار در 34 سوره قرآن آمده است، از اين رو مى‏توان گفت: قرآن عنايت و توجه ويژه‏اى به زندگى حضرت موسى عليه‏السلام داشته است. ✅او از پيامبران اولوالعزم، داراى شريعت و كتاب مستقل (به نام تورات) و دعوت جهانى بود. او از نسل حضرت ابراهيم عليه‏السلام است و با شش واسطه به آن حضرت مى‏رسد، به اين ترتيب؛ موسى بن عمران بن يصهر بن قاهث بن ليوى (لاوى) بن يعقوب بن اسحاق بن ابراهيم(440) و 500 سال بعد از ابراهيم خليل عليه‏السلام ظهور كرد و 240 سال عمر نمود.(441) 💠مادر موسى عليه‏السلام يوكابد نام داشت، موسى عليه‏السلام و مادرش هر دو از نژاد بنى اسرائيل بودند، و جدشان اسرائيل، يعنى حضرت يعقوب عليه‏السلام بود، نظر به اين كه حضرت يعقوب هفده سال آخر عمر در مصر مى‏زيست، فرزندان و نوادگان او به نام خاندان بزرگ بنى اسرائيل، از مصر برخاستند و در دنيا منتشر شدند. 🦋شاهان بنى اسرائيل در مصر را با لقب فراعنه (جمع فرعون) مى‏خواندند، بزرگترين و ديكاتورترين فرعون‏هاى مصر، سه نفر بودند به نام‏هاى 1 - اپوفس؛ فرعون معاصر حضرت يوسف عليه‏السلام 2 - رامسيس دوم؛ كه حضرت موسى عليه‏السلام در عصر سلطنت او متولد شد 3 - منفتاح پسر رامسيس دوم؛ كه موسى و هارون عليه‏السلام از طرف خدا مأمور شدند تا نزد او روند و او را به سوى خداى يكتا دعوت كنند. اين فرعون همان است كه با لشكرش در درياى نيل غرق شده و به هلاكت رسيدند. 💠داستان زندگى پرفراز و نشيب موسى عليه‏السلام را مى‏توان در پنج دوره زير خلاصه كرد: ✅1 - عصر ولادت و كودكى و پرورش او در دامان فرعون. ✅2 - دوران هجرت او از مصر به مَدين و زندگى او در محضر حضرت شعيب پيامبر عليه‏السلام در آن سرزمين (بيش از ده سال) ✅3 - دوران پيامبرى و بازگشت او به مصر و مبارزه او با فرعون و فرعونيان. ✅4 - دوران غرق و هلاكت فرعون و فرعونيان و نجات بنى اسرائيل و حوادث ورود موسى عليه‏السلام همراه بنى اسرائيل به بيت المقدس. ✅5 - عصر درگيرى‏هاى موسى عليه‏السلام با بنى اسرائيل. 📌نكته قابل توجه اين كه از آيات متعدد از جمله آيه 39 عنكبوت و 24 مؤمن فهميده مى‏شود كه حضرت موسى عليه‏السلام از سوى خدا، از آغاز براى مبارزه با سه شخص فرستاده شد كه عبارتند از: فرعون (سمبل طغيان و سركشى و حاكميت نظام) و هامان (سمبل و مظهر شيطنت و طرحهاى شيطانى) و قارون (مظهر سرمايه دارى و استثمارى، و ثروت‏اندوزى ناسالم). 💠اين سه تن آشكارا با موسى عليه‏السلام مخالفت و دشمنى نموده و آن حضرت را به عنوان ساحر و دروغگو متهم نمودند، و هر سه نفر مذكور گرفتار غضب الهى شده و به هلاكت رسيدند. 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥 📖 (ع) 🦋 💠خواب وحشتناك فرعون و تعبير آن‏💠 🎊فرعون (رامسيس دوم) طاغوت خودسر و مغرور مصر بود، او مردم را به دو طبقه مستضعف و مستكبر (بردگان و اشرافيان) به نام سبطيان و قبطيان، تقسيم نمود، قبطيان همان فرعونيان بودند كه در اطراف فرعون به هوسبازى و عيش و نوش و ظلم و ستم سرگرم بودند، 🎊و همه اختيارات كشور در دست آن‏ها بود، ولى به عكس، سبطيان طبقه پايين اجتماع، و ستمديدگان مستضعف بودند، كه همواره زير چكمه و چنگال فرعونيان، به نرج مى‏بردند، موسى عليه‏السلام و بنى اسرائيل از سبطيان بودند، ولى فرعون از قبطيان. 💠به اين ترتيب نژادپرستى عجيبى در كشور مصر و اطراف، حكمفرما بود، و قبطيان مى‏خواستند، همين وضع ادامه يابد، چهارصد سال اين وضع نابسامان ادامه يافت تا اين كه خداوند بر بنى اسرائيل لطف كرد، كه پيامبرى به نام موسى عليه‏السلام بفرستد، و آن‏ها را از زير يوغ استعمار و استثمار فرعون نجات بخشد. 🦋در همين ايام، يك شب فرعون در عالم خواب ديد: آتشى از طرف شام شعله‏ور شد و زبانه كشيد و به طرف مصر آمد و به خانه‏هاى قبطيان افتاد و همه آن خانه‏ها را سوزانيد، و سپس كاخ‏ها و باغ‏ها و تالارهاى آن‏ها را فراگرفت و همه را به خاكستر و دود تبديل نمود. ♻️فرعون در حالى كه بسيار وحشتزده شده بود، از خواب برخاست و در غم و اندوه فرو رفت، ساحران، كاهنان و دانشمندان تعبير خواب را به حضور طلبيد و به آن‏ها رو كرد و گفت: چنين خوابى را ديده‏ام، تعبيرش چيست؟ 🦋 يكى از آن‏ها گفت: چنين به نظر مى‏رسد كه به زودى نوزادى از بنى اسرائيل به دنيا آيد و واژگونى تخت و تاج فرعون، و نابودى فرعونيان، به دست او انجام شود.(442) 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥 📖 (ع) 🦋 💠خفقان و كنترل شديد براى جلوگيرى از تولد نوزاد💠 🌿 فرعون پس از مشاوره و گفتگو با درباريان و ساحران، دو تصميم خطرناك گرفت: نخست اين كه فرمان داد در آن شبى كه منجمين و ساحران، آن شب را به عنوان شب انعقاد نطفه كودك موعود (موسى) مشخص كرده بودند، زنان از همسرانشان جدا گردند. 🥀اين فرمان اعلام شد و در همه جا كنترل شديدى به وجود آمد، مردان از شهر بيرون رفتند و زنان در شهر ماندند، و هيچ همسرى جرئت نداشت با همسر خود تماس بگيرد. 🌴ولى در نيمه همان شب، عمران كه در كنار كاخ فرعون به نگهبانى اجبارى اشتغال داشت،(443) همسرش يوكابد را ديد كه نزدش آمده است، آن دو با هم همبستر شدند و نطفه موسى عليه‏السلام منعقد گرديد. 🌿عمران، به همسرش گفت: مثل اين كه تقدير الهى اين بود كه آن كودك موعود از ما پديد آيد، اين راز را پنهان دار و در پوشيدن آن بكوش كه وضع بسيار خطرناك است. 🍀يوكابد با شتاب و نگرانى از كنار شوهر دور شد، و در پوشاندن راز، كوشش بسيار كرد.(444) 🥀دومين تصميم فرعون، كشتن نوزادان پسر بود كه به طور وسيع، و بسيار خطرناك‏تر از تصميم نخست، اجرا شد، از دربار فرعون خطاب به عموم مردم، اين اعلاميه صادر گرديد: 🥀همه مأموران و قابله‏ها بايد در ميان بنى اسرائيل، مراقب اوضاع باشند، هرگاه پسرى از آن‏ها به دنيا آمد، بى درنگ سر از بدن او جدا كنند و او را بكشند، ولى دختران را براى كنيزى نگهدارند. 💠به دنبال اين اعلاميه، جلادان خون آشام حكومت فرعون به جان مردم افتادند، تمام زنهاى باردار تحت مراقبت شديد قرار گرفتند، قابله‏ها از هر سو، زنان را كنترل مى‏كردند، در اين گير و دار، شكم بسيارى از زنان شكافته شد، و بسيارى از نوزادهايى كه در رحم مادرانشان بودند، در اثر فشار و لگد زدن مأموران سنگ دل، سقط شدند، و كشتن نوزادان پسر به هفتاد هزار نفر رسيد.(445) 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥 📖 (ع) 🦋 💠تولد خورشيد وجود موسى عليه‏السلام و امدادهاى غيبى در نگهدارى او💠 🦋هنگام ولادت موسى عليه‏السلام هرچه نزديك‏تر مى‏شد، مادر موسى عليه‏السلام نگران ترمى گرديد، و همواره در اين فكر بود كه چگونه پسرش را از دست جلادان فرعون حفظ كند. 💠امداد و لطف الهى موجب شد كه آثار حمل در يوكابد مادر موسى عليه‏السلام چنان آشكار نباشد، از سوى ديگر يوكابد با قابله‏اى دوست بود، و آن قابله به خاطر دوستى، حمل مادر موى عليه‏السلام را گزارش نمى‏داد. 🦋لحظات تولد موسى عليه‏السلام فرا رسيد، 😊😊 🎊 مادر موسى عليه‏السلام به دنبال دوست قابله‏اش فرستاد و از او استمداد نمود، قابله آمد و مادر موسى عليه‏السلام را يارى نمود، موسى عليه‏السلام در مخفيگاه دور از ديد مردم، متولد شد، در اين هنگام نور مخصوصى از چهره موسى عليه‏السلام درخشيد كه بدن قابله به لرزه افتاد، همان دم محبت موسى در قلب قابله جاى گرفت. قابله به مادر موسى گفت: 🦋من تصميم گرفته بودم تولد موسى عليه‏السلام را به مأموران خبر دهم (و جايزه‏ام را بگيرم) ولى محبت اين نوزاد به قدرى بر قلبم چيره شد كه حتى حاضر نيستم مويى از او كم شود. 🎊قابله از خانه مادر موسى عليه‏السلام بيرون آمد، بعضى از جاسوسان حكومت، او را ديدند، تصميم گرفتند به خانه مادر موسى وارد گردند، خواهر موسى‏(446)ماجرا را به يوكابد گفت؛ يوكابد دستپاچه شد كه چه كند، در اين ميان از شدت وحشت، هوش از سرش رفته بود، نوزاد را به پارچه‏اى پيچيد و به تنور انداخت. 🦋مأمورين وارد خانه شدند و در آن جا جز تنور آتش نديدند، تحقيقات از مادر موسى عليه‏السلام شروع شد، به او گفتند: قابله در اين جا چه مى‏كند؟ 💠يوكابد گفت: او دوست من است و به عنوان ديدار به اينجا آمده بود. مأمورين مأيوس شده و از خانه خارج شدند. 🦋مادر هنگامى كه حال عادى خود را باز يافت به دخترش گفت: نوزاد كجاست؟ دختر گفت: اطلاع ندارم. 🎊 در اين لحظه صداى گريه نوزاد از درون تنور بلند شد، مادر به سوى تنور رفت و ديد خداوند آتش را براى موسى خنك و گوارا كرده است، 😊😍 نوزادش را با كمال سلامتى از درون تنور بيرون آورد. 🎊ولى باز مادر نگران بود، چرا كه يك بار صداى گريه نوزاد كافى بود كه جاسوسان را متوجه سازد، متوجه خدا شد و از خدا خواست راه چاره‏اى پيش روى او بگشايد. 🦋خداوند با الهام خود به مادر موسى، او درا از نگرانى حفظ كرد(447) در اين مورد از زبان قرآن چنين مى‏خوانيم: 🕊وَ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِى الْيَمِّ وَ لَا تَخَافِى وَ لَا تَحْزَنِى إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ؛ 🕊 🦋ما به مادر موسى الهام كرديم كه: او را شير بده و هنگامى كه بر او ترسيدى، وى را در دريا(ى نيل) بيفكن و نترس و غمگين مباش، كه ما او را به تو باز مى‏گردانيم، و او را از رسولان قرار مى‏دهيم.(448) 💠و از امدادهاى غيبى ديگر اين كه يوكابد سه ماه مخفيانه به موسى عليه‏السلام شير داد، در اين مدت هيچگاه موسى گريه نكرد و حركتى كه موجب باخبر شدن جاسوسان شود از خود نشان نداد.(449) 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥 📖 (ع) 🦋 💠نهادن موسى عليه‏السلام در ميان صندوق و افكندن آن به دريا💠 🌺 مادر موسى عليه‏السلام طبق الهام الهى، تصميم گرفت، كودكش را به دريا بيفكند، به طور محرمانه به سراغ يك نفر نجار مصرى كه از فرعونيان بود آمد و از او درخواست يك صندوقچه كرد. ♻️نجار گفت: صندوقچه را براى چه مى‏خواهى؟ 🌻 يوكابد كه زبانش به دروغ عادت نكرده بود گفت: من از بنى اسرائيلم، نوزاد پسرى دارم، مى‏خواهم نوزادم را در آن مخفى نمايم. 🌿نجار مصرى تا اين سخن را شنيد، تصميم گرفت اين خبر را به جلادان برساند، به سراغ آن‏ها رفت، ولى آن چنان وحشتى عظيم بر قلبش مسلط شد كه زبانش از سخن گفتن باز ايستاد، مى‏خواست با اشاره دست، مطلب را بازگو كند، مأمورين از حركات او چنين برداشت كردند كه يك آدم مسخره كننده است، او را زدند و از آن جا بيرون نمودند. 🍂او وقتى كه حالت عادى خود را بازيافت، بار ديگر براى گزارش نزد جلادان رفت، باز مانند اول زبانش گرفت، و اين موضوع سه بار تكرار شد، او وقتى كه به حال عادى بازگشت، فهميد كه در اين موضوع، يك راز الهى نهفته است، صندوق را ساخت و به مادر موسى عليه‏السلام تحويل داد.(450) 🌻مادر موسى عليه‏السلام نوزاد خود را در ميان آن صندوق نهاد، صبحگاهان هنگامى كه خلوت بود، كنار رود نيل آمد و آن صندوق را به رود نيل انداخت، امواج نيل آن صندوق را با خود برد، اين لحظه براى مادر موسى، لحظه‏اى بسيار حساس و پرهيجانى بود، اگر لطف الهى نبود، مادر فرياد مى‏كشيد و از فراق نور ديده‏اش، جيغ مى‏زد و در نتيجه جاسوسان متوجه مى‏شدند، ولى خطاب وَ لا تَخافى وَ لا تَحزَنِى (نترس و محزون نباش، ما مويس را به تو بازميگردانيم)(451) قلب مادر را آرام كرد، چه بهتر كه در اين جا رشته سخن را به پروين اعتصامى بدهيم كه مى‏گويد: مادر موسى، چو موسى را به نيل در فكند، از گفته‏ى رب جليل خود ز ساحل كرد با حسرت نگاه گفت كاى فرزند خرد بي‏گناه گر فراموشت كند لطف خداى چون رهى زين كشتى بى ناخداي وحى آمد كاين چه فكر باطل است رهرو ما اينك اندر منزل است ما گرفتيم آنچه را انداختى دست حق را ديدى و نشناختي سطح آب از گاهوارش خوشتر است دايه‏اش سيلاب و موجش مادر است رودها از خود نه طغيان ميكنند آنچه ميگوئيم ما، آن ميكنند به كه برگردي، بما بسپاريش كى تو از ما دوست‏تر ميداريش 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
(ع) موسى عليه‏ السلام در خانه فرعون‏ قسمت اول فرعون در كاخ خود بود، و همسرى به نام آسيه داشت‏(452)آن‏ها فرزندى جز يك دختر به نام (انيسا) نداشتند، و او نيز به يك بيمارى شديد و بى درمان برص مبتلا بود، و همه طبيب‏ هاى آن عصر از درمان او درمانده شده بودند، فرعون در مورد شفاى او به كاهنان متوسل شده بود، كاهنان گفته بودند: اى فرعون! ما پيش‏ بينى می كنيم كه از درون اين دريا انسانى به اين كاخ گام می نهد كه اگر از آب دهانش را به بدن اين دختر بيمار بمالند، شفا می يابد. فرعون و همسرش آسيه در انتظار چنين ماجرايى بودند كه ناگهان روزى در كنار رود نيل صندوقچه‏ اى را ديدند كه امواج دريا آن را حركت می داد، به دستور فرعون بی درنگ آن صندوقچه را گرفتند و نزد فرعون آوردند، آسيه درِ صندوق را گشود، ناگاه چشمش به نوزادى نورانى افتاد، همان لحظه محبت موسى عليه‏ السلام در قلب آسيه جاى گرفت. وقتى كه فرعون نوزاد را ديد، خشمگين شد و گفت: چرا اين پسر كشته نشده است؟! آسيه گفت: اين پسر بچه‏ هاى اين سال نيست، و تو فرمان داده‏ اى كه پسرهاى نوزاد اين سال را بكشند، بگذار اين كودك بماند. در آيه 9 سوره قصص، اين مطلب چنين آمده: همسر فرعون (آسيه) گفت: او را نكشيد شايد نور چشم من و شما شود، و براى ما مفيد باشد بتوانيم او را به عنوان پسر خود برگزينيم. انيسا دختر فرعون از آب دهان آن كودك به بدنش ماليد و شفا يافت، آن كودك را به بغل گرفت و بوسيد، اطرافيان فرعون به فرعون گفتند: به گمان ما اين كودك، همان است كه موجب واژگونى تخت و تاج تو خواهد شد، فرمان بده او را به دريا بيفكنند، فرعون چنين تصميم گرفت، ولى آسيه نگذاشت و با به كار بردن انواع شيوه‏ ها كه شايد يكى از آن‏ها شفاى دخترش بود، از كشتن موسى جلوگيرى نمود. به هر حال مشيت نافذ پروردگار موجب شد كه اين نوزاد در درون كاخ فرعون، مهمترين كانون خطر، پرورش يافت.(453) مادر موسى به خواهر موسى گفت: به دنبال صندوقچه برو و ماجرا را پیگيرى كن. 🔸اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد:    👉 @amozeshtajvidhefzquran       👈
﷽📚🕥 📖 (ع) 🦋 💠دادرسى موسى عليه‏السلام از يك مظلوم، و كشته شدن ستمگرى به دست او💠 🌿 هنگامى كه موسى عليه‏السلام به حد رشد و بلوغ رسيد، 💐روزى وارد شهر (مصر) شد و در بين مردم عبور مى‏كرد، ديد دو نفر گلاويز شده‏اند و همديگر را مى‏زنند، يكى از آن‏ها از بنى اسرائيل، و ديگرى قبطى يعنى از فرعونيان بود، در همين هنگام، بنى اسرائيل از موسى عليه‏السلام استمداد نمود. 🌺اين قتل يك قتل ساده نبود، بلكه جرقّه‏اى براى يك انقلاب، و مقدمه آن به حساب مى‏آمد، لذا موسى عليه‏السلام نگران بود و هر لحظه در انتظار حادثه‏اى به سر مى‏برد، در اين گير و دار در روز بعد، باز موسى عليه‏السلام مردى ديگر از فرعونيان را ديد كه با همان مظلوم، گلاويز شده است، و آن مظلوم از موسى عليه‏السلام استمداد نمود، موسى عليه‏السلام به طرف او رفت تا از او دفاع نموده و از ظلم ظالم جلوگيرى كند، ظالم به موسى عليه‏السلام گفت: آيا مى‏خواهى مرا بكشى همانگونه كه ديروز شخصى را كشتى؟ 🌿 موسى عليه‏السلام دريافت كه حادثه قتل، شايع شده، از اين رو براى اين كه مشكلات ديگرى پيش نيايد كوتاه آمد. 🌻از آن جا كه موسى عليه‏السلام مى‏دانست فرعونيان از طبقه اشرافى هستند و همواره به بنى اسرائيل ستم مى‏كنند، به يارى مظلوم شتافت و تصميم گرفت از ظلم ظالم جلوگيرى كند. 🍃به گفته بعضى، موسى ديد يكى از آشپزهاى فرعون مى‏خواهد يك نفر بنى اسرائيل را براى حمل هيزم، به بيگارى كشد، و بر سر همين موضوع با هم گلاويز شده‏اند. 🌷موسى عليه‏السلام به يارى مظلوم شتافت و مشتى محكم بر سينه مرد فرعونى زد، اما همين يك مشت كار او را ساخت، او بر زمين افتاد و مُرد. 🍁موسى عليه‏السلام قصد كشتن او را نداشت، نه از اين جهت كه آن مرد مقتول، سزاوار كشته شدن نبود، بلكه به خاطر پيامدهاى دشوارى كه براى موسى عليه‏السلام و بنى اسرائيل داشت، از اين رو موسى عليه‏السلام به خاطر اين ترك اولى، از درگاه خدا تقاضاى عفو كرد، و از كار خود اظهار پشيمانى نمود.(457) 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥 📖 (ع) 🦋 💠حكم اعدام موسى عليه‏السلام و فرار او به سوى مَدين‏💠 ✳️فرعون و اطرافيانش از ماجرا با خبر شدند، و در جلسه مشورت خود، حكم اعدام موسى عليه‏السلام را صادر كردند. ✳️يكى از خويشان فرعون به نام حزقيل (كه بعدها به عنوان مؤمن آل فرعون معروف گرديد) از اخبار جلسه مشورت فرعونيان، اطلاع يافت، از آن جا كه او در نهان به موسى عليه‏السلام ايمان داشت، خود را محرمانه به موسى عليه‏السلام رسانيد و گفت: اى موسى! اين جمعيت (فرعون و فرعونيان) براى اعدام تو به مشورت پرداخته‏اند، بى درنگ از شهر خارج شو كه من از خيرخواهان تو هستم. ✳️موسى عليه‏السلام تصميم گرفت به سوى سرزمين مدين كه شهرى در جنوب شام و شمال حجاز قرار داشت، و از قلمرو مصر و حكومت فرعونيان جدا بود، برود و از چنگال ستمگران بى رحم نجات يابد، گرچه سفرى طولانى بود و توشه راه سفر را به همراه نداشت، ولى چاره‏اى جز اين نداشت، با توكل به خدا و اميد به امدادهاى الهى حركت كرد، در حالى كه مى‏گفت: رَبِّ نَجِّنى مِنَ القَومِ الظّالِمينَ؛ خدايا مرا از گزند ستمگران نجات بده.(458) 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈