eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
916 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
151 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بنده به شخصه اولین باری که فهمیدم سوره والعادیات چه گنجی است مربوط است به اولین برخورد جدی ام با اسب. شبی در بزرگترین پارک یزد(پارک کوهستان) نمایشی اجرا شد و رفیق ما مسئول اسب ها بود و بنده ها به عنوان افسار کش کمکش می کردم. شبی نسبتا سرد و پاییزی و پر از باد های عجیب که حتی خانه اسب ها را باد جابه جا می کرد. خانه ای از میله های فولادی که رویش را برزنت کشیده بودند. ... خلاصه اش کنم. باد شدیدی آمد و هادی دهانه اسب را به من سپرد. افسار نداشت فقط کله گی داشت. و یک بند پلاستیک برای بسته های بزرگ مقوایی که پست ازش استفاده میکند. نوارهای باریک دو سانتی از جنس پلاستیک ضخیم. یکدفعه رعد برق زد اسب از شدت ترس سرش را آورد پایین. قدش دو برابر من بود. یک غولی بود. چشمانش از ترس دودو میزد. رعد و برق دوم که زد توی آن تاریکی فقط چشمانش را تنگ شده بود. سرش را کشید. کف دستم را خراشید...حرکت دوم اگر ولش نکرده بودم هم دستم کنده میشد و هم نمی دانم چه میشد. مثل گلوله از تفنگ در رفت...هادی داد می زد. من بهت زده بودم. اسب با نعل تازه انگار روی هوا پرواز می کرد. وقتی پایش به سنگهای روی زمین می خورد تا شش هفت متر از زیر سم اش جرقه می زد. انگار یک ماشین جنگی دارد حرکت میکرد.... حالا بروید سوره والعادیات را بخوانید...کولاک است. کسی که تجربه زیستی با اسب دارد می فهمد چه می گویم و من تابه حال رمانی نخواندم که آن روز صبح و جنگ امیر المومنین علیه السلام را توصیف کند... پووووففف....فکر کن علی سوار اون اسب بوده....هوووووووف...اصلا دارم روی فضا سیر می کنم. بروید بروید بخوانید... @anarstory
هدایت شده از 
هرچه می نویسید توی قواعد خودش باید خوب باشد. زرشک پلو اگر یک قاشق نمک اضافه داشته باشد بد است.. ماست و خیار اگر گردو و خیار و ماست اش میزان باشد عالی است ... مهم خوب نوشتن است... تجربه هزار ساله است...آویزه گوشتان کنید... 🌶 نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 @anarstory
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از فصیحی
1606774713899.pdf
6.32M
داستان بازی ساموراست از زبان درخت۳ @Amanitatrees
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا.......خداوند عالمیان به استاد برگ، و تمام اساتید باغ انار، لبخند شهید سردار سلیمانی را، بار دیگر از جایگاه ویژه ی نزد خودت، به زندگی ایشان عطا بفرما. و نیت خوب ایشان را ختم به زیارت کربلا بفرما.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از حسین ابراهیمی
الیوم انجام بر هر مؤمن و مؤمنه‌ای از نان شب واجب‌تر شد تا هرچه حضرتش بخواهد. عزیزان تا سه روز دیگر این تمرین را انجام دهند. حتمنِ حتمنِ حتمن.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جلسات شیشه ای با باغبان بزرگوار پادشاه وارونه. @ANARSTORY
هدایت شده از حسین ابراهیمی
نمونه‌هایی از جابه‌جایی فعل و فاعل در داستان معاصر: دید که ته سیگار را جویده است. تف کرد. سر میدان مجسمه، آهنگ ملایمی حواسش را گرفت. کسی می خواند. آرام و خسته و زنانه. به دور و بر نگاه کرد. در کوچکی دید، زرد و سیاه. . . احمد محمود/ سه دیدار تازه اگر يک روز خودم هم دکتر خوبی بشوم و بخواهم اين درد را درمان کنم تا آن روز پايی باقی نمانده است. خدا لعنت کند آن رطوبت را. چند روزی بود که درد نمی‌کرد. چقدر راحت بودم. فکر کردم هوای خشک این‌جا کار خودش را کرده، اما حالا فکر می‌کنم تغيير فضا راه علاج درد نيست. درد را بايد از ريشه کند و اين طور حرفها... نادر ابراهیمی / باد باد مهرگان درویشی که پردۀ شمایل را به دیوار آویخته بود، زبناش از صدا باز ماند؛ چه که تماشاگرانش همه چشم از پرده و گوش از صداش واگرفتند، سر به سوی اسب سیاه و دختر گرداندند و گوش فرادادند به درق‌درق باوقار سم اسب بر سنگفرش خیابان، که پرده‌دار نفیر از سینه برکشید... محمود دولت‌آبادی کدخدا که از خانه بیرون آمد، پاپاخ، سگ اربابی، از روی دیوار باغ شروع کرد به وق وق و پرید توی کوچه... غلامحسین ساعدی/ عزاداران بیل ... پس اگر شب نیمه شعبان در جشن سالروز ولادت امام زمان شرکت کردم، صرفاً به دلیل اعتقادات و باورهای شخصی‌ام بوده نه برای یافتن سوژه و نوشتن قصه و داستان. کمی دیرتر/ سیدمهدی شجاعی پاترول زرشکی با حاشیۀ طلایی از پیلوت بیرون آمد. عبدالفرحان زودترن شسته بود جلو. شیدا و سعید نشستند عقب. راننده رفت سمت جنوب و وارد بزرگراه صدر شد. بر سنگفرش خیس شانزه‌لیزه / مولود قضات و .... و ...... بسیار است. @ANARSTORY
♦️نمایشگاه باغ    @anarstory
﷽؛دو قدم مانده به نور. اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس خواهند رسید. (ورود بانوان ممنوع!) نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 ﷽؛انار، پادشاهی ست وارونه با تاجی رو به زمین چرا که انار پادشاه درختان آسمان است که قدش تا زمین کشیده شده. اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/100270145C4e53c7d0f6 ✨ێاٰࢪاٰݩِ إݩقِݪآبْۍِ قْاٰبُ ۆ تَصٰۆیّࢪ ✨ یاقوت ها در دل انارند. گرافیست ها، خوشنویس ها، نقاش ها، عکاسها، فیلم سازها...همه دانه های یاقوتی هستند که انار عشق را می سازند. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/2117730369C3e312b8 ⚡️ •﴿ بْاٰغٖچِھ ٺَحٰݪێڵ ﴾• ⚡️ ڪارگاھۍبࢪا؎‌ِمُہَنٖدِسۍمَعڪۆسِ‌آثاࢪِ‌هُنُࢪ‌؎🔻 https://eitaa.com/joinchat/495583301C39340e4643 بْاٰغْچِھ فٌۆٺُۆشْاٰپٓ🔻 https://eitaa.com/joinchat/1941635140Cc8b474112f بْاٰغْچِھ متن نگار🔻 https://eitaa.com/joinchat/1311899718Ce2f51d2cff سفر به کائنات🔻 https://eitaa.com/joinchat/3525771335C734628ccfa اینجا اتاق اشک است....انارها از اشک یاقوت می سازند. عکسنوشته سدره المبتدا اینجا باهم می‌‌سازیم و نشر می‌دهیم؛ تولید عکسنوشنه و کلیپ🔻 https://eitaa.com/joinchat/3141664849Ca56da51fe2 انار فیلسوف وفلسفه زبان مشترک همه کسانی است که می خواهند از راه زمینی به نور برسند. و راه قلب البته رهروان خاصتری دارد.🔻 https://eitaa.com/joinchat/913047634Cd71c54f85e مونولوگ و دیالوگ نویسی🔻 https://eitaa.com/joinchat/893845586Cdbed134827 پادشاه پویا تماشا و نقد و بررسی انیمیشن 🔻 https://eitaa.com/joinchat/343736400C2afccbacbd نمایشگاه‌های باغ🔻 📌سلام 1404 @salam1404 📌پادشاه پویا @padshah_pouya 📌درختان سرزمین آمانیتا @Amanitatrees 📌درختان سخنگو @derakhtane_sokhangoo 📌باغ یاقوت @HOLLYYAGHUT 📌باغ انار @ANARSTORY
دنیای کودکی بچه ها ... اسمعیل ، طاهر، جلال ، نادر و... عجیب لبخندبه لب میاره و تورو با بازیگوشی هاشون همراه میکنه ...
نه سراغی نه سلامی، خبری می‌خواهم بین ما فاصله خیلی ست، خری می‌خواهم سر کوی تو مرا راه ندادند و حقیر جهت عرض ادب چوب تری می‌خواهم از رقیبان چه بگویم که تمسخر نشود قدر این سرخ زبان، گوش کری میخواهم دل ما آینه ای بود و شکستیش به هیچ لااقل چسب بده زود، پری می‌خواهم! درتان پاشنه ای داشت که کندم، بردم یادگاری‌ست که نیمه‌ست، دری می‌خواهم چون پدرزن پدر دوم هر داماد است از خدا والد بی‌دردسری می‌خواهم پدرت از من بیکار توقع دارد منزلی شیک، ولی من کپری می‌خواهم! من از آن باغ «پدرجان» عزیز تو فقط هشتصد اصله درخت ثمری می‌خواهم! دل من خون و تو خندان و خدا شاهد ما لانگ شات است! نمای هنری می خواهم! حال از غصه تو سر به خیابان زده ام خسته از دلبری‌ات، دل‌نبری می‌خواهم! @ANARSTORY
کیستی ای بی‌گمان علت خلق جهان ای که آقا زاده‌ای فادِرَت جزو سران خانه‌ات بالای شهر خودرو‌ ات بنز و مِگان تو نخوابیدی شبی در خیابان با سگان چون زمین ارث تو اِ همه چیز امن و امان فارغ‌التحصیل از انگلیس و آلمان رشته‌ات هم اقتصاد گرچه خرد و کلان پول‌ها در جیب توست در حسابی بی‌کران سهم ماهم که شده آب با یک تکه نان البته یارانه هم می‌رسد بر دادمان... @ANARSTORY