انباز
سوره جاثیه، آیه 32: «وَ إِذا قيلَ إِنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ وَ السَّاعَةُ لا رَيْبَ فيها قُلْتُمْ ما
مسئولیتگریزی
❗️
اگر نخواهیم مسئولیت رفتار خود را به عهده بگیریم، ممکن است واکنشهای متفاوتی نشان دهیم؛ از جمله:
❌ شاید بگوییم «اساسا خوبی و بدی وجود ندارد»؛ با اینکه تمام زندگی انسان بر اساس خوبی و بدیِ کارها و تشخیصش میچرخد.
❌ گاهی ریشۀ مسئولیت را میزنیم و میگوییم «مگر باید بابت کارها و سخنانم یا بابت این کار و سخن خاصم بازخواست شوم و پاسخگو باشم؟»؛ در حالی که اولا تمام کارهای اختیاری، نوعی از مسئولیت را پدید میآورند و ثانیا دیگران را بهوفور بابت رفتار و گفتارشان ارزیابی و استیضاح میکنیم.
❌ برخی از اوقات هم میگوییم «اصلا نمیفهمیم چرا فلان کار، خوب یا بد است»، یعنی حاضریم فهم خودمان را (حتی نسبت به امور آشکار) انکار کنیم، اما زیر بار حق نرویم.
البته ممکن است کسی واقعا خوبی و زشتی کاری را درنیابد، و اتفاقا ازهمینرو چنین سخنی برای بهانهآوردن کافی است و بلکه نزد دیگران هم مقبولتر به نظر میرسد.
اگر کسی در فهم معنای یک مدّعا درمانَد، عملا گفتگو دربارۀ درستی و نادرستی آن امکان نخواهد داشت. اما کافی است با بیانی رَسا و یادآوری یا ایجاد نمونهای زنده، معنای مورد نظر را تفهیم کنیم. در این صورت چهبسا انکار مدّعا حتی ممکن هم نباشد.
آنچه آیه 32 سوره جاثیه از کافران و مستکبران و مجرمان نقل میکند ترکیبی از دو واکنش اخیر است:
⬅️ از سویی با انکار معاد، مسئولیت و پاسخگویی خود در قبال کارهایشان را منتفی میدانند،
⬅️ و از سوی دیگر از ظرفیت روش سوم بهره گرفته، میگویند «اصلا معنای زمانی را که محاسبه خواهیم شد، نمیفهمیم»، و بدین ترتیب باب گفتگو را میبندند.
📌 گویا میدانند که اگر در این باب، بیشتر بگویند و بشنوند، ناخواسته به وجود #یوم_الحساب اعتراف خواهند کرد، لذا ترجیح میدهند سخنی به میان نیاید و چنین بینگارند که نه شاهی آمده است و نه شاهی رفته.
🔎 انسان بهانهجو، #بهانه را پیدا میکند.
🔍 و #دلیل از دسترس انسان حقیقتجو دور نیست؛
🧮 حتی اگر دلیلی بر این بیابد که «چون حقیقت را در فلان موضوع نمیدانم، سکوت پیشه میکنم».
اللهم ارنا الاشیاء کما هی!
خدایا حقائق را آنگونه که هستند به ما بنمایان!
🤲🌺
https://eitaa.com/anbaz60/1460