سلام این بخاری برقی سال ۶۷ تو جهیزیه ام بود الان دخترم ازش استفاده میکنن
ارسالی اعضای محترم کانال 🙏
#نوستالژی
#قدیمی
#دهه_۶۰
⏳Channel🔜 @anchegozaasht 📺
ياد اون روزا بخير که
دلامون صاف بودن ساده بودن پاک بودن مث ماهِ توی برکه
ياد اون فالای حافظ
اون سلاما- دس دادن ها- روبوسيا- خداحافظ
می نشستيم روبروی ايوونامون
چاق می کرديم قليونامون ياد می کرديم فاميلامون مردهامون زنده هامون
يه کم گلپر و باقالی
يه قوری و استکان و يه سماور ذغالی
ياد شب نشينيامون
توی پاتوق محله زير طاقی پشت درِ خونه هامون
یاد اون شبای یلدا
زیر کرسی بغل هم لبوی داغ چه می چسبید توی سرما
یه حیاط با چندتا باغچه
وسطش یه حوض نقلی جعفری پیازچه ریحون و یه خورده هم تربچه
حالا از زندگیای همدونی
این روزا هیچی نمونده نه صفای مرد لوطی نه مرام پهلوونی
بگذریم گذشت جوونی.....
#نوستالژی
#قدیمی
#دهه_۶۰
⏳Channel🔜 @anchegozaasht 📺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ناخوشی ها از دلِ بی ذوق ماست
ذوق اگر باشد همه دنیا خوش است
#نوستالژی
#قدیمی
#دهه_۶۰
⏳Channel🔜 @anchegozaasht 📺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مامان میگفت آن زمان ها که تو بچه بودی دورهمی ها رونق داشت، دلها گرم و آدمها باهم مهربان بودند؛در این زمانه همه از هم دور شدند.
دیگر دلها گرم نیست و دورهمیهای آخر هفته به راه نیست،کاش بیشتر حواسمان به همین دورهمیهای کوچک باشد و ای کاش بیشتر قدر همدیگر را بدانیم!
#نوستالژی
#قدیمی
#دهه_۶۰
⏳Channel🔜 @anchegozaasht 📺
در جیب هایت یک مشت امید برِیز..
از چوب لباسی چند رویا بردار
رویِ گلدان زندگی ات آبی بپاش
و کفش همت بپوش ...
باقی درست خواهد شد ...
خُدا هست...
خورشید هست ...
اُمید هست ...
#نوستالژی
#قدیمی
#دهه_۶۰
⏳Channel🔜 @anchegozaasht 📺
زندگی کردن آنگونه که دوست دارید، خود خواهی نیست
خود خواهی آن است که از دیگران بخواهید، آن گونه که شما دوست دارید، زندگی کنند …
#نوستالژی
#قدیمی
#دهه_۶۰
⏳Channel🔜 @anchegozaasht 📺
🔴️۷۴ سال پیش اینجوری بود خیابان ولیعصر تهران
🔹الان اینجا کلی ساختمون مرتفع و کوچه و مغازه سبز شده
#نوستالژی
#قدیمی
#دهه_۶۰
⏳Channel🔜 @anchegozaasht 📺
🙂تهران خیابان استانبول (جمهوری) و نمایی از ساختمان پلاسکو - سال ۱۳۵۰
.
#نوستالژی
#قدیمی
#دهه_۶۰
⏳Channel🔜 @anchegozaasht 📺
گوشواره ی زیبای اشکانی
جنس طلا با تزئیناتی از لعل و مروارید که قدمت آن مربوط به سده ی اول و دوم پیش از میلاد دوره ی اشکانی و در موزه هنر کلیولند نگهداری می شود
🔴 دقت کنید که این همه ظرافت مربوط به بیش از دو هزار سال قبل است !
#نوستالژی
#قدیمی
#دهه_۶۰
⏳Channel🔜 @anchegozaasht 📺
محمد اصفهانی در نوجوانی مکبر در نماز جمعه تهران
آیت الله منتظری و شهید رجایی در تصویر دیده می شوند.
#نوستالژی
#قدیمی
#دهه_۶۰
⏳Channel🔜 @anchegozaasht 📺
تا زمانی که خدا صبح بیدارت میکنه
یعنی همچنان برات برنامه داره 🌱
گردشگری
.#نوستالژی
#قدیمی
#دهه_۶۰
⏳Channel🔜 @anchegozaasht 📺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙂خونه مادربزرگم گاز کشی نبود همیشه زمستون ها که میرفتیم خونشون برامون کُرسی رو میذاشت دور هم میشستیم ...
شبا هم زیر کُرسی میخوابیدیم ...
.
#نوستالژی
#قدیمی
#دهه_۶۰
⏳Channel🔜 @anchegozaasht 📺
آنچه گذشت...(نوستالژی)
🥀نازبانو🥀 #91 روی تموم وسایل تور سفید کشیده بودن و کنار همشون شاخه نبات و کله قند گذاشته بودن بعد
🥀ناز بانو🥀
#92
خیلی کار داره نمیدونم چیکار کنم لحاف دوزی داره دوخت و دوز داره خرید داره از شما میخوام اینجا بمونید و کمکم کنید تا با آبرو این دختر و روونه خونه بخت کنیم
میدونم خسته میشید اما بخاطر بدری بمونید و کمکم کنید
پول هست اما دلسوز و کار بلد نیست تازه فهمیدم هر کس تو این خونه میخواد دیگ خودشو و جوش بیاره
خانوم جان بدون اینکه نگاهی به پدر کنه گفت میمونم بخاطر بدری و نوه گلم و روی ماه خودت،خوشحالم هنوز پیشت اعتبار دارم
پدر گفت شما تا ابد امین ترین شخص تو زندگی من و بچه هامین
خنچه رو جمع کردیم و به اتاق خودمون بردیم
خانوم جان به پدر گفت مردها رو شمردم با پدر اکبر روی هم ۵ مرد مسن اومده بودن
صبح به شهر برید ۵ قواره پارچه مرغوب و سنگین بخرید و تو سینی ها بزارید و سینی ها رو پس بفرستید
گفتم خانوم جان این همه پارچه اوردن بدیم بتول بدوزه
خانوم جان گفت نه مادر به وقتش مادر داماد با خیاط میاد و پارچه ها رو میبرن و میدوزن به این کار پارچه بران میگن
شب شد و همه کنار هم خوابیدیم و نیر و هم کنار خودمون اوردیم خانوم جان از نیر در مورد حسنعلی پرسید و نیر از اینکه به خانوم جان در موردش گفتیم دلخور شد
خانوم جان سر نیر و بوسید و گفت دوست داشتن که گناه نیست دخترم اما ادم عاشق اگه واقعا عاشق باشه از راهش میاد جلو
صبح زود نیر با کمک خانوم جان سینی صبحونه مفصلی بود اورد و گفت پاشین لنگ ظهر شد کلی کار داریم
مشغول صبحونه بودیم که زن عمو اومد اتاق و رفت گوشه ای نشست خانوم جان گفت بفرما نونمون تازه هست
زن عمو گفت میل ندارم حقیقتش چند روز از خورد و خوراک افتادم
راستش اینجا اومدم از شما شکایت کنم
ادامه دارد...
#نوستالژی
#قدیمی
#دهه_۶۰
⏳Channel🔜 @anchegozaasht 📺
16.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیگه دنیا نمیزاد مادری مثل مادرای مارو😔🙏
روزمادرو میلاد بانوی دو عالم مبارک🌹💖
#نوستالژی
#قدیمی
#دهه_۶۰
⏳Channel🔜 @anchegozaasht 📺
بعد فوت مادرم زندگی برگ جدیدی از خودشو بهمون نشون داد
چیزهایی که برای من ناز پرورده سخت بود
عروس خونه ای پر رمز و راز شدم
و بیخبر از همه جا تک و تنها وارد خونه ای شدم که سرنوشتمو به کل زیر و رو کرد
سرنوشتی از دهه ۳۰
داستانی واقعی از سرگذشت دختری زیبا بنام ناز بانو🌹
https://eitaa.com/joinchat/1364656341C892be99676
آنچه گذشت...(نوستالژی)
🥀ناز بانو🥀 #92 خیلی کار داره نمیدونم چیکار کنم لحاف دوزی داره دوخت و دوز داره خرید داره از شما میخ
🥀نازبانو🥀
#93
خانوم جان گفت خوب میکنی حرفی رو تو دلت نگهدار تا توجیهش میکنم یا عذرخواهی میکنم
زن عمو گفت از تو انتظار داشتم زودتر از این به طلعت سر بزنی درسته اون زن علی شده اما قبلش تو زن عموش بودی
خانوم جان گفت والا منم با اینکه سکته خفیفی کرده بودم اما همه اهل آبادی اومدن عیادتم تو و طلعت و بینشون ندیدم گفتم حتما عیادت از بیمار رو دوست ندارید
زن عمو مثل لبو سرخ شد و عذرخواهی کرد و بعد حرف و عوض کرد و گفت واقعیتش حرف دیگه دارم و بعد به نیر اشاره کرد که نباشه
خانوم جان به نیر گفت این لقمه رو بگیر مادر این چایم جوشیده ببر برا من و زن عمو چای تازه دم کن
نیر متوجه شد که نباید زود برگرده و رفت
بعد رفتن نیر زن عمو شروع کرد به گریه کردن
خانوم جان گفت باز چی شده اول صبحی
زن عمو با گوشه چارقدش اشکهاش و پاک کرد و گفت یه فکری بکن زن این بتول خیلی داره میتازونه فردا پسفردا که یکی هم بزاد دیگه خدا رو بنده نیست تو این خونه
خانوم جان گفت حالا کو تا بزاد برا کسی دعای بد نکردم اما امیدوارم اجاقش کور باشه
زن عمو محکم کوبید رو پاش و گفت کجای کاری شکمش بالا اومد
خانوم جان با شنیدن این حرف لقمه ای که تو دستش بود و تو سینی پرت کرد و عقب رفت
زن عمو گفت فکر نکن با ازدواج نازبانو کار تمومه تودوتا نوه دیگه هم تو این خونه داری
طلعت بارها دیده که بچه ها رو کتک میزنه
خانوم جان گفت دستش بشکنه الهی
الان چه فکری بکنم تو باید این دختر و درست بار میاوردی اگه این همه تو سرش نزده بودی و راه و چاه درست و نسونش میدادی الان وضع این نبود
مرد هم دلگرمی میخواد هم سرگرمی قبول کن که طلعت بلد نبود عنان علی رو دستش بگیره خیلی ساده و بچه هست
نیر با قوری چای برگشت و زن عمو داد زد برا چی اینجا وایسادی و بر و بر ما رو نگاه میکنی هر چی خبر بیشتر ببری برا بتول دستمزد بیشتر میگیری
نیر طفلی فقط نگاه میکرد که خانوم جان گفت بیا دخترم این سینی رو ببر به مونس بگو برا ناهار عدسی با کباب بپزه طلعت ضعیفه باید گوشت بخوره
نیر رفت و زن عمو گفت درسته طلعت بلد نبود اما قبل اومدن این زن هر جوری بود باهم کنار می اومدن اما تو با اوردن این آتیش زندگیشونو خراب کردی
زن عمو گفت از کدوم کارش بگم از غصب مهمونخونه با دوز و کلک یا خرجهای خوبی که برا خودش میکنه کارش شده خوردن و خوابیدن و خرج کردن دیروز سر و وضعش و ندیدی مطمینم تو جادو و جنبل هم دست داره خانوم جان گفت این چه حرفیه زن چه دستی بالاتر از دست خدا اعتقاد به خرافات یعنی کفر محرز
زن عمو گفت مگه ندیدی نوزاد هشت ماهه چطور تو شکم طلعت مرد الانم خودش شده مرده متحرک همش به یه گوشه خیره هست
ادامه دارد...
#نوستالژی
#قدیمی
#دهه_۶۰
⏳Channel🔜 @anchegozaasht 📺
عکس خانوادگی ۳۸سال پیش
ارسالی اعضای محترم کانال🙏🌹
#نوستالژی
#قدیمی
#دهه_۶۰
⏳Channel🔜 @anchegozaasht 📺