نخست وزیر کُلَنگی ایران:
امیر #اسدالله_علم را بی شک باید یکی از بزرگترین مردان تاریخ معاصر ایران نامید و بعد از مرحوم تیمور تاش ، ایران وزیر درباری پاکتر،سیاست مدارتر و دلسوزتر از وی ندید.
در سالهایی که وی نخست وزیر ایران بود،یکی از درخشانترین دوران را گذراندیم که شاهد رشد و پیشرفت و توسعه ی ایران بودیم.
امیر اسدالله علم مردی سختکوش و صدیق و مشاوری راستگو برای محمدرضا شاه پهلوی بود.وی به ویژه در شرایط بحرانی،آرامش و خنده ی خود را از دست نمی داد و پیوسته سرزندگی و شادابی را سرلوحه ی کار خود قرار می داد.از هر گونه طنز و نکته ی ظریف لذت می برد و هیچوقت از طنز روزنامه ها نسبت به خودش ناراحت نمی شد.
دقیقا به دلیل همین خدمات صادقانه ی وی بود که روزنامه ی فکاهی توفیق او را صدراعظم کلنگی نامگذاری نمود.این روزنامه به مناسبت سفر عَلَم به همراه چند تن از وزیران ،به شیراز ،کاریکاتوری در صفحه ی اول خود کشید که عَلَم را سوار بر کلنگ در هوا و بر بالای ویرانه های تخت جمشید،نشان می داد.
عَلَم در این کاریکاتور از وزیر برنامه و بودجه که او هم پشت سرش سوار بر کلنگ بود،می پرسد:
« این را را هم ما کلنگ زده ایم؟!»
وزیر برنامه و بودجه پاسخ می دهد:
«خیر قربان، اسکندر»!
با آن که عَلَم سوژه ی خوبی برای روزنامه ی توفیق شده بود و گاهی در این زمینه گزاف می شد،وی هرگز گله ای نداشت و چیزی به دل نمی گرفت.
نویسندگان روزنامه ی توفیق نیز به پاس خدمات صادقانه ی وی،در روزهای واپسین نخست وزیری عَلَم ،به نزد او رفتند و سنجاق کراواتی طلا،به شکل کلنگ به وی هدیه نمودند.
جالب است که در آخرین جلسه ی هیات وزیران که استعفای دولت علم مطرح شد، وی همین سنجاق را به کراوات زده بود!
شاید از بدشانسی محمدرضا شاه بود که عَلَم در همان اوایل سال خ ،به علت سرطان دار فانی را وداع گفت. وی در قیام 15خرداد خ به خوبی نشان داده بود که مرد صحنه های غیر منتظره و حوادث ناگهانی است!
#منبع:
یادداشتهای امیر اسدالله علم،ج1 ص 51_52
🗞 @Ancients ⏳
نخست وزیر کُلَنگی ایران:
امیر #اسدالله_علم را بی شک باید یکی از بزرگترین مردان تاریخ معاصر ایران نامید و بعد از مرحوم تیمور تاش ، ایران وزیر درباری پاکتر،سیاست مدارتر و دلسوزتر از وی ندید.
در سالهایی که وی نخست وزیر ایران بود،یکی از درخشانترین دوران را گذراندیم که شاهد رشد و پیشرفت و توسعه ی ایران بودیم.
امیر اسدالله علم مردی سختکوش و صدیق و مشاوری راستگو برای محمدرضا شاه پهلوی بود.وی به ویژه در شرایط بحرانی،آرامش و خنده ی خود را از دست نمی داد و پیوسته سرزندگی و شادابی را سرلوحه ی کار خود قرار می داد.از هر گونه طنز و نکته ی ظریف لذت می برد و هیچوقت از طنز روزنامه ها نسبت به خودش ناراحت نمی شد.
دقیقا به دلیل همین خدمات صادقانه ی وی بود که روزنامه ی فکاهی توفیق او را صدراعظم کلنگی نامگذاری نمود.این روزنامه به مناسبت سفر عَلَم به همراه چند تن از وزیران ،به شیراز ،کاریکاتوری در صفحه ی اول خود کشید که عَلَم را سوار بر کلنگ در هوا و بر بالای ویرانه های تخت جمشید،نشان می داد.
عَلَم در این کاریکاتور از وزیر برنامه و بودجه که او هم پشت سرش سوار بر کلنگ بود،می پرسد:
« این را را هم ما کلنگ زده ایم؟!»
وزیر برنامه و بودجه پاسخ می دهد:
«خیر قربان، اسکندر»!
با آن که عَلَم سوژه ی خوبی برای روزنامه ی توفیق شده بود و گاهی در این زمینه گزاف می شد،وی هرگز گله ای نداشت و چیزی به دل نمی گرفت.
نویسندگان روزنامه ی توفیق نیز به پاس خدمات صادقانه ی وی،در روزهای واپسین نخست وزیری عَلَم ،به نزد او رفتند و سنجاق کراواتی طلا،به شکل کلنگ به وی هدیه نمودند.
جالب است که در آخرین جلسه ی هیات وزیران که استعفای دولت علم مطرح شد، وی همین سنجاق را به کراوات زده بود!
شاید از بدشانسی محمدرضا شاه بود که عَلَم در همان اوایل سال خ ،به علت سرطان دار فانی را وداع گفت. وی در قیام 15خرداد خ به خوبی نشان داده بود که مرد صحنه های غیر منتظره و حوادث ناگهانی است!
#منبع:
یادداشتهای امیر اسدالله علم،ج1 ص 51_52
🗞 @Ancients ⏳