🔹درباره انگیزه #میرزارضاكرمانی، برای قتل #ناصرالدین شاه مسائل مختلفی مطرح شده است؛ برخی قتل ناصرالدین شاه را به سید جمال الدین اسدآبادی نسبت میدهند، برخی قتل شاه را توطئه دولت انگلیس و عثمانی میدانند و برخی معتقدند كه صدراعظم وقت یعنی #علی_اصغرخان_امین_السلطان در این قضیه نقش داشته است. اما باید گفت مهمترین علت و انگیزه میرزا رضای كرمانی برای قتل ناصرالدین شاه، ظلم و ستمی بوده است كه او در دوران زندگی خود با آن مواجه شد؛ در دوران كودكی، پدرش بر اثر ظلم و تعدی حاكم ناصری كرمان، مجبور به ترک شهر و دیار خود میشود، در دوران جوانی كامران میرزا، ابتدا برای پرداخت پولی كه حق میرزا بوده است او را تحقیر و آزار میكند و سپس با سندسازی علیه او، سالها او را به زندان می اندازد، در زندان نیز شرایط سخت و دشواری را پشت سر گذاشت... همه این مشكلات به علاوه شرایط بسیار بد اقتصادی و اجتماعی جامعه باعث آن شد تا خانواده اش از هم بپاشد و با كورانی از مشكلات و مصیبت زمانه روبرو گردد. كشته شدن ناصرالدین شاه بدست آزاد مرد فداكار، [بنام] میرزا رضا كرمانی، كه نتیجه آن ریشه كن شدن درخت كهن استبداد و ظلم بود و این اقدام متهورانه در تمام جهان به خصوص ایران تاثیری به سزا بوده و تنبه قابل توجهی ایجاد و بار سنگین استبداد را كه ملتی در زیر فشار آن جان می داد سبكتر كرده است.(1)
🔹اما سرانجام میرزا رضا، در دوم ربیع الاول 1314 قمری، در میدان مشق توپخانه به دار آویخته میشود. #ناظم_الاسلام_كرمانی در كتاب #تاریخ_بیداری_ایرانیان مینویسد:
" مظفرالدین شاه، خیال كشتن میرزا و قصاص او را نداست و كرارا گفته بود قصاص و كشتن میرزا رضا، تشفی قلب من نیست، من اگر بخواهم انتقام بكشم، باید تمامی اهل كرمان را از دم تیغ بگذرانم "
- به نوشته #كاساكوفسكی، فرمانده بریگارد نظمیه تهران و زمان اجرای حكم میرزا رضا:
"" میرزا با پیراهن و شلوار نازكی دست بسته بیرون آوردند، او میخواست خود را شجاع و خونسرد وانمود كند، ولی چون چشمش به دار افتاد ظاهرا روحیه اش سست شد. ولی باز هم آن اندازه قوت قلب داشت تا بگوید :
" مردم، بدانید كه من بابی نیستم و مسلمان خالص هستم و شروع كرد به ادای شهادتش" "".(2)
🔹وقتی او را پای دار میبردند، به سرعت حرکت میکرد. چون یقین داشت باید کشته شود...، او را به میدان آوردند، داری، در نهایت تمیزی و آراستگی با طنابهای رنگارنگ نصب کرده بودند. او اظهار تشنگی کرد. میرغضب خربزه ای خرید و به او خورانید. #میرغضب به خنده گفت:
" بخور، این آخرین خربزه ای است که میخوری ".
- میرزا رضا با حاضر جوابی همیشگی پاسخ گفت:
" آری، اما این چوبه دار را به یادگار نگاه دارید، من آخرین نفر نیستم ".(3)
♦12 اردیبهشت (1275)؛ سالروز ترور ناصرالدین شاه
#منابع:
1. ایران در دوره سلطنت قاجار، علی اصغر شمیم، تهران، مدبر، چاپ دوم ، 1375، ص431.
2. خاطرات کلنل کاساکوفسکی، نوشته ولادمیر كاساكوفسكی، ترجمه عباسقلی جلی، تهران، امیركبیر، 1369، ص97.
3. کارنامه و زمانه میرزا رضا کرمانی، نوشته هما ناطق، صفحه 168.
@Ancients
پیشکش کردن وبخشیدن #زنان دردربار #قاجاری:
یکی از رسوم رایج در دربار قاجار رسم پیشکش دادن زنان و یا بخشیدن آنان به دیگران بود.
در این باره دروویل می نویسد: «فتحعلی شاه در حرمسرای خود دارای هفتصد زن است(البته تااون موقع، چون هر روز این رکورد شکسته میشد) بیش از سیصد تن از این زنان، زنان رسمی وی به شمار می روند. عده کثیری از آن ها دختران جوانی هستند که بزرگان مملکت از سراسر کشور برایش می فرستند. شاه معمولاً آن ها را به افسران ارشد می بخشد. آنان از کسب این افتخار نزد همگان بر خود می بالند و به این مناسبت جشن و شادمانی مفصلی به راه می اندازند.»
همچنین اعتمادالسلطنه در خاطرات خود آورده است: «خدمت شاه (ناصرالدین شاه) رفتم. از زن گرفتن علاءالدوله صحبت بودکه بر سر دختر عضدالملک زن تازه گرفته😱😱
گاهی شوخی می کردند، گاهی بد می فرمودند. بعد به امین حضور فرمودند تو هم زن بگیر. عرض کرد از مادر سرهنگ یعنی، زنش می ترسد. مگر یک طور، همان قسم که شاه مرحوم کنیزان خودشان یعنی از صیغه های خود به نوکرهایش می بخشید شما هم یکی به من ببخشید. با خواجه بفرستید وارد خانه من کنند. آن وقت دیگر زنم جرأت حرف زدن نخواهد داشت. این حرف چند سال قبل پیش شاه خیلی ناگوار بود اگر کسی چنین حرفی می زد یقین به مرگ خود می کرد اما حالا ابداً موثر نشد. به خنده گذشت.»
#منابع:
1-اعتمادالسلطنه، روزنامه خاطرات، به کوشش ایرج افشار، تهران: امیرکبیر، 1368.
2-میترا مهرآبادی، زن ایرانی به روایت سفرنامه نویسان فرنگی، تهران: آفرینش، 1379.
🗞 @Ancients ⏳
#عیاران
از منابع بسیار مهمی که دربارهٔ عیاران آگاهیهایی در اختیار ما میگذارد، «قابوسنامه امیر عنصرالمعالی و سمک عیار فرامرز بن خداداد بن عبدالله الکاتب الارجانی میباشد.
آنچه مسلم است مکتب عیاری همانند مکتب فتوّت یا جوانمردی ریشه در آیینهای پهلوانی در ایران پیشا اسلامی دارند. (زرین کوب، جستجو در تصوف ایران) مرجع اصلی در همه آیینهای پهلوانی قهرمانان اساطیری اند که همواره در قالب داستانها و افسانهها اصول خود را سینه به سینه رواج داده و مستمسک قرار میدادهاند. آئین عیاری و جوانمردی شامل مرّوت، ایثار، فداکاری، یاری مظلومان و بی پناهان، شفقت به خلق، وفای به عهد و بالاخره خود شکنی بود و تمامی این خصوصیّات بعدها در تصوّف به صورت صفات ممتاز انسانهای کامل درآمد. جوانمردان علاوه بر صفات انسانی که داشتند مقیّد به انجام آداب و رسومی ویژه بودند که معرّف جوانمردی و جوانمردان بود. پس از اسلام که جوانمردان دین اسلام را پذیرفتند به تدریج اساس مذهب تصوّف بر پایه اسلام و فتوّت استوار شد و آداب جوانمردی در رسوم خانقاهی میان صوفیان متداول و مرسوم گردید. (نوربخش، چهل کلام و سی پیام، ص 964)
آنچه در فرهنگها دربارهٔ واژه عیار نوشته شدهاست، حاکی از آن است که این واژه در برگیرنده مفهوم چالاکی و شجاعت و جوانمردی است. ملک الشعرای بهار اعتقاد داشتهاست که لفظ عیار همان «اییار» فارسی و «ادییار» پهلوی است. برخی نیز واژه عیار را مترادف دزد و طرار و شبرو دانستهاند، اگر چه این نامها عمدتاً از سوی مخالفان آنان به آنها داده شدهاست.
عیاران به سختی به اصول خود که اصول جوانمردان بود پایبند بودند و هر کس آن اصول را زیر پا میگذاشت به شدت کیفر میدید. اصل و ریشه جوانمردی از دیدگاه عیاران سه چیز بود: یکی آن که هر چه گویی بکنی و دیگر آن که خلاف راستی نگویی و سوم آن که شکیب را کار بندی.
#منابع
زرین کوب، عبدالحسین. جستجو در تصوف ایران. امیرکبیر.
چهل کلام و سی پیام، دکتر جواد نوربخش، چاپ دوم، تهران 1381
🗞 @Ancients ⏳
#عیاران
از منابع بسیار مهمی که دربارهٔ عیاران آگاهیهایی در اختیار ما میگذارد، «قابوسنامه امیر عنصرالمعالی و سمک عیار فرامرز بن خداداد بن عبدالله الکاتب الارجانی میباشد.
آنچه مسلم است مکتب عیاری همانند مکتب فتوّت یا جوانمردی ریشه در آیینهای پهلوانی در ایران پیشا اسلامی دارند. (زرین کوب، جستجو در تصوف ایران) مرجع اصلی در همه آیینهای پهلوانی قهرمانان اساطیری اند که همواره در قالب داستانها و افسانهها اصول خود را سینه به سینه رواج داده و مستمسک قرار میدادهاند. آئین عیاری و جوانمردی شامل مرّوت، ایثار، فداکاری، یاری مظلومان و بی پناهان، شفقت به خلق، وفای به عهد و بالاخره خود شکنی بود و تمامی این خصوصیّات بعدها در تصوّف به صورت صفات ممتاز انسانهای کامل درآمد. جوانمردان علاوه بر صفات انسانی که داشتند مقیّد به انجام آداب و رسومی ویژه بودند که معرّف جوانمردی و جوانمردان بود. پس از اسلام که جوانمردان دین اسلام را پذیرفتند به تدریج اساس مذهب تصوّف بر پایه اسلام و فتوّت استوار شد و آداب جوانمردی در رسوم خانقاهی میان صوفیان متداول و مرسوم گردید. (نوربخش، چهل کلام و سی پیام، ص 964)
آنچه در فرهنگها دربارهٔ واژه عیار نوشته شدهاست، حاکی از آن است که این واژه در برگیرنده مفهوم چالاکی و شجاعت و جوانمردی است. ملک الشعرای بهار اعتقاد داشتهاست که لفظ عیار همان «اییار» فارسی و «ادییار» پهلوی است. برخی نیز واژه عیار را مترادف دزد و طرار و شبرو دانستهاند، اگر چه این نامها عمدتاً از سوی مخالفان آنان به آنها داده شدهاست.
عیاران به سختی به اصول خود که اصول جوانمردان بود پایبند بودند و هر کس آن اصول را زیر پا میگذاشت به شدت کیفر میدید. اصل و ریشه جوانمردی از دیدگاه عیاران سه چیز بود: یکی آن که هر چه گویی بکنی و دیگر آن که خلاف راستی نگویی و سوم آن که شکیب را کار بندی.
#منابع
زرین کوب، عبدالحسین. جستجو در تصوف ایران. امیرکبیر.
چهل کلام و سی پیام، دکتر جواد نوربخش، چاپ دوم، تهران 1381
🗞 @Ancients ⏳