أندر تأملات | علی رشیدی
🗞بغض کهنۀ چهل ساله!
🔹تیتر یک روزنامۀ هممیهن در مواجهۀ با سخنان چند شب گذشتۀ آیتالله میرباقری، بر فضای رسانهای/ژورنالیستی سایهای افکند و اتمسفر کلی رسانه را از آنِ خود کرد. روزنامۀ نامبرده با توجه به تمسخر روز گذشتۀ یکی از انبیاء، تلاش بر این امر داشته که فعل خویش را در اذهان عمومی به فراموشی سپرده و از موضع پاسخگویی به موضع بازجویی نقل مکان کند.
تیتر يک روزنامۀ هممیهن فارغ از ظاهر تأملبرانگیزش، حاوی یادداشت و مصاحبه نیز بود، و نیز باید حرف به حرف، کلمه به کلمه و سطر به سطر آن را خواند، اندیشید و بر پشتوتانه و غرض نویسندۀ آن چیره شد.
🔸یادداشت نویسندۀ ذکر شده در روزنامه، گویای کینهایست که از متفکرین و اندیشمندان آرمانخواه و انقلابیگرا به دل دارند. نویسنده سعی بر این امر دارد قبل از طرح بحث، آیتالله میرباقری را خلف علامه مصباح به مخاطب بقبولاند و حضرتشان را متمایل به جبهۀ پایداری و داعیهمند رهبری این جبهه بداند. درصورتی که دیدگاه فلسفی/حکمرانی آیتالله میرباقری و علامه مصباح در برخی موارد ریشه در اختلافی عمیق دارد؛ اما آنچه که نویسنده بر آن اصرار دارد، قبولاندن رهرویِ سیاسی آیتالله میرباقری از علامه مصباح است.
درصورتی که در انتخابات اخیر، آیتالله میرباقری با عدم حمایتهای حزبی و شخصیتیِ خود، توهمات و خیالات این قلم به مزدها را به قهقراء کشاند.
قلم زدنها و فعالیتهای رسانهایه دگر اندیشان و توسعهطلبان خاطرات دهۀ هفتاد را برای برخی زنده میکند. تیترها، یادداشتها و فعالیتهای رسانهای که در دهۀ هفتاد علیه استاد فکر -علامه مصباح- انجام میگرفت، به نُدرت و برای چندمین بار نیز علیه آیتالله میرباقری شکل گرفته. به راستی که چرا دست به تخریب شخصیتهای دیگری نگرفتهاند؟!
آری، تمدنخواهی و ایستادگی در مقابل با تفکر و ایدئولوژی توسعهطلب و غربگرا، هزینهساز است. هزینهای که امام خمینی، شهیدان بهشتی و مطهری چهل سال قبل و علامه مصباح در دهۀ هفتاد داده اند، حال نیز باید همان هزینه را آیتالله میرباقری، برای آرمانخواهی و عدالتطلبی خود بدهد.
ادامه دارد..
@andar_tamolat
أندر تأملات | علی رشیدی
🗞بغض کهنۀ چهل ساله! 🔹تیتر یک روزنامۀ هممیهن در مواجهۀ با سخنان چند شب گذشتۀ آیتالله میرباقری، ب
🔹در یادداشت مزبور، سعی بر این است که طرح بیان شده از آقای میرباقری را، ضد مردمی و ضد توسعه قلمداد کند؛ به اینگونه که جنگ را هم ضد خواستگاه مردم دانسته و هم ضد توسعه!
در پاسخ باید به این امر پرداخت که این دگر اندیشان همیشه و همهجا توجیهی به عنوان مردم را ذکر کرده و در این چهل سال نیز ذکر کرده و میکنند. اما آنچه که باید مورد تجدیدنظر قرار گیرد، «جامعهشناسیِ متعصبانهای»ست که چند دهه بر آن ممارست دارند، در صورتی که اتفاقاتی همچون تشییع جنازۀ ۲۵میلیونی سپهبد سلیمانی، تشییع جنازۀ شهید رئیسی و پیادهروی اربعین، این نوع شناخت از جامعه را منکر شده.
پس اصولا مسئلۀ مردم را باید مورد واشکافی قرار داد تا قشر خاکستری به تصاحب امیال و مقاصد احزاب، در نیایند.
باتوجه به پیشینه و گذشتۀ روزنامۀ نامبرده، تعصبی نسبت توسعه داشته و مخالفین توسعه طلبیِ استعمارگونه را با انواع برچسبها، ناسزاها و دروغها سعی بر تخریب آنان دارند.
به ظاهر، «توسعهطلبیِ شکست خورده»ای را که آیتالله میرباقری از آن سخن به میان آوردند را شکست خورده نمیدانند و آن را پذیرفتهاند و این بازیهای رسانهای صرفا سعی بر تخریب تفکر بنیادگرایی و انقلابیخواه دارد و نه سعی بر گفتگویی علمی.
🔸روزنامۀ هممیهن فارغ از چنگزنی بر صورت رهبران فکریِ انقلابی، در تکاپوی این است که قشر روحانیت را نیز در برابر هم قرار دهد. بدین معنا که مصاحبۀ با «روحانیت توئیتریسمِ اصلاحطلب» را در مقابل گفتمان آیتالله میرباقری قرار دهد تا به مخاطب بفهماند که نگاه به اسلام، زیستی اومانیسمی، تنپرور و استکبارزده است نه نگاهی آرمانگرا، تحولخواه و مقاوم.
صحبتهای فاضل میبدی نیز آکنده از همان کینههای چهل سالۀ نسبت به قشر انقلابیست. میبدی، نگاه خود از دین را نسبت به زیست بشریت، زیستی آسوده و راحت طلب و صلحجو اذعان میکند و خواستگاه خویش را نیز صلحطلبیِ میان جهانیان میداند. نگاهی متوهمانه که چهل سال است گریبانگیر دگر اندیشانی چون او قرار گرفته، نخفته، چهبسا نیز جانی بیشتر به خود گرفته!
میبدی که با تعابیری همچون «ردیف بودجه کلان» که به آیتالله میرباقری نسب میدهد، بغض خفتۀ خود نسبت به آقای میرباقری را هویدا میکند. وی بر صورت صدا و سیما نیز چنگی میزند و این ارگان را دارای نفوذ میداند. میبدی همان حرفهای دهه هفتاد محمد هاشمی را تکرار کرده و باز هم خواستگاه خویش را به خواستگاه مردم سوق میدهد.
در دهۀ هفتاد و بعد از جنگ تحمیلی که فتح خونِ شهید آوینی که مرورگر فضای جبهه و جهاد بود، با مخالفت مدیر آن روز و به بهانۀ سازندگی، امید و آرامش مردم مواجه شد، حال نیز میبدی معتقد است که برنامههایی همچون جریان که به مباحث مقاومت میپردازند، باید حذف و برنامههایی دیگر جایگزین شود، زیرا او هم مانند همفکرانش، جهاد و مقاومت را مانع زیست آرامشگونه و امید جوانان میداند.
در آخر آنچه که تأمل برانگیز است، فعالیت چنین روزنامههایی در حاکمیت است. فضای ژورنالیستیِ لیبرالی که مرتضی آوینی را به میانۀ قتلگاه فکه کشاند، آیا تمامی ندارد؟
✍ علی رشیدی
@andar_tamolat
أندر تأملات | علی رشیدی
🗞مقالهای با موضوع «آثار و بازتابهای شهادت آیتالله سید مصطفی خمینی» نوشتۀ حمید قزوینی
🕰 به مناسبت سالروز شهادت آیتالله سید مصطفی خمینی
@andar_tamolat
أندر تأملات | علی رشیدی
🕯حاجآقا مصطفی، الگوی زیستِ یادگاران امام!
🔹با توجه به امروز که سالروز شهادت آیتالله سید مصطفی خمینی - فرزند ارجمند امام خمینی - است، خاطراتی از منشِ سید مصطفی خمینی در کتب، مقالات و یادداشتها به چشم میخورد و داستانهایی از سیره و رفتار او از طریق افراد و اقشار مختلف به گوش میرسد. در هیاهوی این خواندن و نوشتنها و گفت و شنودها، «آقازادگیِ متفاوت» شهید سید مصطفی خمینی هویداست.
🔸همه بر این امر متفق و مصممند که سیره و زیست اجتماعی/سیاسی مجتهدِ شهید، زیستی فارغ از آقازادگیِ مشهور و زندگی اشرافانهایست.
به سیر زیست او بنگریم، طلبهای ساده مانند طلاب دیگر میابیم که با اندک شهریهای زندگی میکرده و با قلم، کتاب و درس، زیستی عالمانه داشته است.
🔹میتوان گفت سید مصطفی خمینی، قبل از نهضت و قیام امام خمینی، تأسیس تعریفی شکل داد و آقازدگی را جور دیگر معنی کرد. آقازادگی و به ارث گرفتن را در خانۀ اجارهای، تدریس فلسفه، اجتهاد در فقه و اصول و نگرش بصیرتگونۀ سیاسی معنی کرد.
به راستی اشخاصی که خویش را یادگار امام معرفی میکنند، خانهاجارهای را از فرزند امام آموختهاند و یا نگرش بصیرتگونۀ سیاسی را؟!
آیا یادگاران امام هم مانند سید مصطفی، با شهریهای ناچیز زندگی را سپری میکنند یا با.......؟!
آری، به حق درست فرمود رهبر انقلاب:«از لحاظ جنس و فلز شخصیتی، حاج آقا مصطفی نسخه دوم خود امام بود.»۱۳۹۶/۷/۳۰
باشد که یادگاران امام، از شهید سید مصطفی خمینی زیست خمینیگونه را درس بگیرند...
✍ علی رشیدی
@andar_tamolat
أندر تأملات | علی رشیدی
«ای برادران عزیز! ای کسانی که به اذن خدا اهل قلم، فکر و نظر و دارای صدای رسای پربرکت هستید؛ بر ما واجب است که با تمسک به مقاومتمان، حقمان و تکلیفمان در دفاع از وطن و ملتمان، در میدان ثابتقدم باشیم و روی پای خود بایستیم.»
فــــرازی از نامــۀ شهـــــــید
ســـــید هـــاشم صفیالدین
به رزمندگان جبهۀ مقاومت
@andar_tamolat
أندر تأملات | علی رشیدی
https://virasty.com/Ali_rsh21/1729921908530736047
مطالبهای - انتقام - را که پنج سال است به دنبال رقم خوردن آن هستیم، امروز به نتیجۀ آن رسیدهاند. از سال ٦٧ که تهران توسط صدام موشکباران شد، تا بحال هیچ ارتشی به خود اجازه تعدی به مرزهای ایران را نداده بود. آری، شهادت حاج قاسم آغاز این قبح شکنی و دومینوی ترور فرماندهان و رهبران مقاومت بود.
#ویراستی
@andar_tamolat
کورکورانه تحلیل نکنیم!📢
● ایدئولوژی و شالودۀ فکری رهبر انقلاب اسلامی را نمیتوان با صرف یک کلیپ و یک تیتر منتشر شده از سایت حضرتشان متوجه شد؛ همانطور که به استراتژی نظام، نیروهای مسلح و مسئولین هم نمیتوان با تحلیلهای تقلیل یافتۀ مجازی و رسانهای پی برد.
● برای تحلیل فضای استراتژی و فضای نظامیِ منطقه، هم باید بیانات و نکات رهبری را سطر به سطر، کلمه به کلمه و حرف به حرف مطالعه کرد و مسائل و محتویات آن را تأمل و مباحثه کرد و هم باید راجع به فضای منطقه، صحبتهای دیپلماتها، نظامیها و پژوهشگران حوزه دیپلمات و بین الملل را شنید.
#کوتاه_نوشت
@andar_tamolat
أندر تأملات | علی رشیدی
🖋آرمان، یونسِ زمان!
🔸چند روزیست که بنا به ضرورتِ فهم تاریخ و شناخت اتمسفر آغازین قیام امام خمینی رحمةالله، کتاب تاریخی نهضت امام را ورق میزنم؛ چند روزی که مقارن شده با سالروز شهادت طلبۀ شهید آرمان علیوردی. این چند روز، در اوایل سال ٤٢نفس میکشم و میانۀ مدرسۀ فیضیه، شاهد هجوم، غارتگری و یورش دژخیمانِ رژیم هستم. طلبهای را از بام فیضیه به پایین پرت میکنند و طلبۀ دیگری را هم در کنج حجرهای زیر باد مشت و لگد گرفتهاند. مدرسه هم مالامال از نیروهای رژیم است که شغالگونه به این طرف و آنطرف میدوند. در این میان یک چیز جلوهگر است؛ قرآنِ پارهپاره، عبای سوخته، لمعۀ تکهتکه شده و عمامههای خونین است که در میانۀ حیاط فیضیه موج میزند.
🔹در میان این طلاب، طلبهای بنام سیدیونس رودباری نیز، مانند باقی طلاب مورد هجوم قرار گرفته، که بعد از سختیها و فشارهای صورت گرفته توسط آن گرگصفتان، به شهادت میرسد. شهیدی که چهبسا نیست، اما نام و یادش ماندنیست. طلبهای که چند ماه بعد، امام خمینی در همان مدرسۀ فیضیه از آن چنین سخن به زبان میآورند:«بنیامیه و خاندان یزید با خاندان پیغمبر مخالف بودند. بنیهاشم را نمیخواستند و غرض آنها از بین بردن این شجرۀ طیبه بود. همین سؤال اینجا مطرح میشود که دستگاه جبار ایران به مراجع سرجنگ داشت، با علماء اسلام سر جنگ داشت، علماء اسلام مخالف بود، به قرآن چه کار داشتند؟ به مدرسۀ فیضیه چکار داشتند؟ به طلاب علوم دینیه چکار داشتند؟ به سید هجده ساله ما چکار داشتند سید هجده ساله ما به شاه چه کرده بود؟ (گریۀ حضار) به این نتیجه میرسیم که آنها با اساس کار دارند با اساس اسلام و روحانیت مخالفند».
🔸شهید هجده سالهای که در ماههای آغازین نهضت در میانۀ کارزارِ درس، مبارزه و نهضت جان خود را غریبانه فدا کرده، زنده است. آری؛ آرمانش، هدفش، مقصدش و روحیهش زنده و استوارست.
بدین معنا که ٦۰سال بعد، طلبهای نیز همانگونه، با عبایی سوخته، لمعهای تکهتکه شده، عمامهای خونین، انگشتری شکسته و خودکاری جوهر پَس داده و با همان هدف و مقصد و روحیه شهید میشود. آرمان علیوردی که جوانی از نسل چندم انقلاب اسلامی و ثمرۀ قیام رهاییبخش امام خمینی و امثال شهید رودباریهاست، نیز، با همان اوصاف شربت شهادت را سر میکشد. به راستی، چه خونیست که با خودش خونی دگر میپروراند و چه مکتبیست که با خودش مکتبی دگر میآفریند. به حق این است همان روحانیتی که پیر خمین فرمود:«آنانکه حلقۀ ذکر عارفان و دعای سحر مناجاتیان حوزهها و روحانیت را درک کردهاند در خلسه حضورشان آرزویی جز شهادت ندیدهاند».
آری، آرمان یونسِ زمان است..
✍ علی رشیدی
@andar_tamolat
باید از مشهوراتِ مجازی، روایات ناصوابِ رسانهای و گزارشات جعلیِ تاریخی بیرون آمد و تاریخ خواند!
تاریخی فراجناحی و فارغ روایتی مغرضانه و متعصبانه.
«بزرگترین زندان زمین» کتاب خوبیست در باب چنین روایت تاریخیای از پیشینۀ رژیم غاصب و فلسطین.
نویسنده: ایلان پاپه(مورخ اسرائیلی)
مترجم: مهدی خانعلیزاده/مریم قرهگزلو
📚خرید نسخۀ الکترونیکی
@andar_tamolat
مطالبات و واکنشات عدۀ کثیری از افراد به ظاهر انقلابی در مواجهاتشان نسبت به اقدامات مغرضانۀ لیبرالها، تقلیل یافته و مبتذل ست.
واکنشاتی که آکنده از خزعبلات، شعریات و امیال است و بیانگر عدم وجود استدلال، منطق و متدولوژیست.
مواجهه با خبر «آزادسازی ریجستری تلفن همراه آیفون» هم از همان مواجهات تقلیل یافتۀ رسانهایست.
افرادی که خود باید مبانی فکری رهبری، متفکرین و فعالان رسانهای انقلابی را فهم کرده و برای فضای اسفناک، چرکآلود و ناپاک مجازی و رسانهای، طرح و ایده ارائه دهند؛ ناسزاگویی و دعواهای شب انتخاباتی خود را به فراموشی نسپرده و همچنان آن را مانند پُتکی بر سر مسئولین میزنند.
به راستی که با غُرهای بوقلمونیوار نمیتوان به اوضاع سامان داد!
رهبر انقلاب:«اگر ما توانستیم جوری رفتار کنیم که رئیسجمهور موفّق بشود، این موفّقیّت همۀ ما است؛ اگر او در ادارۀ کشور، در پیشبرد اقتصاد کشور، در مسائل بینالمللی کشور، در مسائل فرهنگی کشور به موفّقیّت دست پیدا کند، همۀ ما به موفّقیّت دست [پیدا] کردهایم؛ پیروزی او پیروزی همۀ ما است؛ این را باید واقعاً از بن دندان باور کنیم». ۱۴۰۳/۴/۳۱
#کوتاه_نوشت
@andar_tamolat
أندر تأملات | علی رشیدی
🖊قبحشکنیِ دومینووارانه!
🔹تئوریپردازی آزادی از جانب دولت سید محمد خاتمی و آزادیِ فضای ژورنالیستی و مطبوعاتی مقدمهای بر مطالبۀ تئوریِ آزادیِ امروز است. تئوریای که فارغ از ظاهری آشکار و بدیهی، دارای بَطن ژرفیست. جوانانی که از همان دهه خود را مطالبهگرِ این تئوری جلوه میدهند و شعار این تئوری را به دست گرفتهاند، فارغ از تکیهگاه و بنیان فکری و اهداف و اغراض سیاسیِ آن، سمت هدفی بیمقصد پیشرو اند.
🔸برهنگی امروز توسط دانشجوی تهرانی و گستاخی و شهامت در مقابل قانون، حاکمیت و مردم، حاصل همان آزادی دست نیافتۀ دهه هفتاد است. جسارتی که به قطع، دیر یا زود، امروز یا فردا، ماهها بعد و یا سالها بعد رواج خواهد یافت. همانگونه که کشف حجاب، ابتدا دومینووار از فضای مجازی و چهارشنبههای سفیدِ در کنج پارکها به قلب ادارات، دانشگاهها و مراکز اصلی شهرها ارتقا یافت؛ برهنگی نیز همانگونه عادی تلقی خواهد شد.
🔹پیشینۀ جامعه ایرانی و مواجهات او با اتفاقات و رویدادها، بیانگر جامعهایست که هیچگاه عبور از خطوط قرمز شرعی/قانونی را برنمیتابد. کشف حجاب رایجی که در گوشه و کنار شهرها به چشم میخورد و تودۀ مردم با چشمانی بسته و خاطرجمع از آن عبور و آن را عادی تلقی میکنند، در دهۀ قبل آشفتگی را در اعماق روحی/جسمی جامعه، به وجود میآورْد. اما با «قبحشکنیِ دومینووارانهای» که مأموریت عادیسازی کشف حجاب را بر عهده داشت، بار خویش را به سرمقصد رساند؛ چهبسا جامعهشناسان و پژوهشگران امر فرهنگ قائلند که عادیسازی یک دههای کشف حجاب در ایران، بسیار شتابان و سریع طی شده!
برهنگی امروز نیز، چهبسا چشمان توده را به خود جلب و خشم و نفرتی در آنان به وجود آورده، اما باید به این امر پی برد که قبح شکنی، اتفاق داده و عدم «مواجههای مقتدرانه» با این امر، برهنگی نیز مانند کشف حجاب، عادی انگاشته خواهد شد.
🔸به راستی که با «محتاطگریِ هراسناک» مسئولین، «لاابالیگریِ فکری» مردم و روزمرگی فاقد آرمانخواهی و تمدنخواهی، به زودی این قبح شکنی دومینووارانه متوجه کل حکومت اسلامی خواهد شد.
✍ علی رشیدی
@andar_tamolat
🗞یادداشت بنده با عنوان«آبان٥٨؛ انقلابی دیگر!»ذیل موضوع تسخیر لانۀ جاسوسی در سایت مجموعۀ رحا مدیا منتشر شد.
مطالعۀ یادداشت مزبور خالی از لطف نیست.
🖇در اینجا مطالعه کنید:
https://rahamedia.net/?p=6350
@andar_tamolat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا بنویسم؟
چه بگویم؟
فریاد چشمهایش، برای همۀ روایتها کافیست..!
@andar_tamolat
أندر تأملات | علی رشیدی
🔻شریعتمداریها!
🔹با لجپراکنیها و موضعگیریهای ناصوابِ یکماهۀ گذشتۀ عدهای اپوزیسیونِ روحانینما، بنا به قلمفرسایی نداشته و ندارم؛ زیرا قائلم ایدئولوژی اسلام متحجر و اسلام متجدد - امریکایی - در حوزههای علمیه اندک و محدودند و سیاهیلشکرشان هم انگشتشمارند؛ به همین سبب درخور ارزش و اهمیتی نیستند که بدان پاسخ داده و موضعگیری انجام شود. زیرا به برکت قیام و نهضت امام خمینی، قاطبۀ علما و اتمسفر حوزههای علمیه و دانشگاههای دینی را، تفکر انقلابی تشکیل میدهد.
اما با جری شدن خوی این لجنپراکنان و قلمبهمزدان و گسترش چنین مواضعی در فضای ژورنالیستی/روشنفکری، بر خود وظیفه دانستم به عنوان فردی که در فضای حوزه زیست میکند، در مقابل چنین تفکری قد عَلَم کنم.
🔸با نگاهی گذرا به فضای رسانهای و موضعگیریهای برخی از این «روحانیون توئیتریسم»، میتوان به دهۀ ٤٠ و ٥٠ کوچ کرد و به پیشینۀ چنین مواجهاتی پی برد. دهۀ ٤٠ و ٥٠ که حوزه، روحانیت و مبارزین انقلابی در صدد مقابله با رژیم لائیکِ پهلوی بودند، اشخاصی همچون محمد کاظم شریعتمداری، تیغِ تیزِ نقد و پند و اندرز خویش را به سمت مردم، حوزه و نیروهای مکتبی میگرفتند. با بیانی دیگر، شریعتمداری، مبارزه و مواجهۀ ایدئالیسم، انقلابی و رهاییبخش انقلابیون را که موجب دوگانگیِ توده/رژیم شده بود را، بر نمیتابید. «محتاطگری»، «سازش» و «مصالحه» عناوینی بودند که شریعتمداری بدان تأکید داشت و نیروهای انقلابی را به آن دعوت میکرد.
شریعتمداری که بر حسب ایدئولوژی و شالودۀ فکری، به انقلابیگری و مبارزه اعتقاد نداشت، در بیانهای گوناگون و صحبتهای مختلف، «نصیحتوارانه» و «خیرخواهانه» در صدد چیره شدن بر افکار و اذهان بود.
وی طی مبارزات انقلابیون با رهبری امام خمینی، چندین مرتبه نیز مواضعی در مقابل امام داشت. او سرِ صبری در مقابل مبارزات میدانی و منازعات میان توده و رژیم را نداشت و همین امر سبب شد که مواضعی اضطرابگونه، شتابزده و کممایهای در برابر نیروهای انقلابی بگیرد.
🔹«ولگردانِ رسانهای» و «پیادهنظامان» متجدد/متحجر حوزوی نیز در کارزار جنگ با اسرائیل، همان عَلَم توافق، آشتی و مدارای شریعتمداری را به دست گرفتهاند. توئیترگردهایی که بنام دین و با ظاهر اسلام، رژیم حرامزادۀ اسرائیل را به رسمیت شناخته و سر تعظیم فرود میآورند، شریعتمداران کنونیاند.
در اتمسفری که کودکان غزه در حال جان دادن، نیروهای نظامی و امنیتی دست به ماشه، رهبر انقلاب در پی تصمیمی پیامبر گونه، و تودهای خواهانِ انتقام جسورانه هستند؛ عدهای منورالفکرِ بیسوادِ تاریخنخوانده، بوقلمونوار خواهان سازشند. به حق که پیرِخمین در وصف چنین اشخاصی زیبا فرمودند:«خطر تحجرگرایان و مقدسنمایان احمق در حوزههای علمیه كم نیست. طلاب عزیز لحظهای از فكر این مارهای خوش خط و خال كوتاهی نكنند؛ اینها مروّج اسلام آمریكاییاند و دشمن رسولالله.»
🔸اعضای مجمع محققین و همفکرانشان، رژیم غاصب صهیونیستی را که قریب به ۸دهه است که بر خاک فلسطین و قدس شریف چیره شده را، ارج مینهند و به موجودیتش اعتبار میبخشند. به راستی که چه ابلهان و ناسیانیاند!
موضعگیریهای مختلف چنین روحانینماهایی شگرف است؛ از آن جهت که هم گرایشی «متجددانه» و هم گرایشی «متحجرانه» دارند. روش و منشی که یکی به نعل میزند و یکی به میخ! به راستی که این خویِ منافقانه را چه بنامیم؟!
متحجر یا متجدد؟!
✍ علی رشیدی
@andar_tamolat
گفتگوی آیتالله علیدوست و دکتر سروش را دیدم. گفتگویی عالمانه، جاندار و متقن را نظاره کردم. به راستی که پس از مدتها، از بین گفتگوها و مناظرات سطحی، شاعرانه و تمایلی، گفتگویی مبنایی، اخلاقی و بنیادینی عینیت یافت.
این مناظرۀ چهارساعتۀ حول محور «شریعت و عقلانیت»، حسِ شعف، نوگرایی و خردورزانه را رسوخ میداد؛ زیرا از هر دوطرف شاهد دانشمندانی غیرمتعصب، روشنبین و ژرفاندیش بودیم.
باشد که روشنفکران، فرهیختگان و دانشمندان، چنین شیوۀ گفتگویی را سرمشق خویش قرار دهند.
لینک تماشای گفتگو
https://youtu.be/WOY5S41gg0s
@andar_tamolat
أندر تأملات | علی رشیدی
با توجه به سالروز درگذشت علامه طباطبایی و آغاز #هفتۀ_کتاب، فراخور زمان است که کتاب دوجلدی «ماجرای علامه و انقلاب» را تورقی زد و مطالعه کرد.
از آن جهت که برخی افراد متعصب و مغرضی، در تکاپوی این امر هستند که متفکرین، روشنفکران و علمای متعلق به تفکر اسلام ناب را در مقابل و رویاروی با امام خمینی رحمةالله قرار دهند؛ مطالعۀ چنین کتابی، نگاه غیر متعصبانه، شفاف و بیپرده را ارائه خواهد کرد.
(البته که بین متفکرین اختلافاتی مبنایی، فکری و سلیقهای وجود داشته و دارد و کسی درصدد انکار چنین امری نیست!)
@andar_tamolat
أندر تأملات | علی رشیدی
سفر لاریجانی - مشاور رهبر انقلاب - به دمشق و بیروت، از این ساحت که حاویِ دو پیام از جانب رهبری به مقامات بلند پایۀ لبنان و سوریه بود، اهمیت داشت. سفری که طبق گفتۀ مقامات دیپلماتیک، محتویاتش از دو سفر قبلیِ مسئولین جمهوری اسلامی، متفاوتتر بوده است.
تصویر لاریجانی در نزدیکی محوطۀ مورد هدف قرار گرفته توسط رژیم، پاسخهای او به خبرنگاران و مصاحبۀ وی با المیادین، به غیرت و عزّت این سفر افزود. لاریجانی چهبسا از لحاظ فکری با برخی انقلابیون دچار اختلافاتی باشد، اما روش و منش دو روزۀ وی، جلوهگرِ روش و منشی «انقلابی» و «عزتمندانه» در رابطهای دیپلماتیک بود.
اما در مقابل، رسانهچیهای متعصبی که از سفر مقامات دیگر دیو ساختند و کفزنان به تقدیر از آنان پرداختند، نسبت به سفر لاریجانی لال شده و او را مورد سرزنش قرار دادند. براستی که چنین افراد مغرضی، حاکمیت، سیاست و مسئولین را بازیچۀ اغراض و اهداف سیاسی خود میکنند و «کورکورانه» و «متعصبانه» بر همه میتازند!
@andar_tamolat