eitaa logo
شناخت تفکرات صهیونیسم،andeeyshkade
187 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
3.7هزار ویدیو
86 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم ویل یومئذ للمکذبین، فیعذبه الله العذاب الاکبر (بصیرت، اندیشه، وتحلیل،، چالشهای.پیش رو)
مشاهده در ایتا
دانلود
ن جهت حائز اهمیت است که اولین شخصیت همجنس‌گرای دنیای فیلم‌های پیکسار و دیزنی را معرفی کرد. «مأمور اسپکتر» نام این شخصیت زن است و «لِنا وایت» نویسنده و بازیگر همجنس‌گرا به‌جای او صداپیشگی می‌کند. این اولین باری است که یک کارکتر انیمیشنی آشکارا خودش را «همجنس‌گرا» معرفی می کند. «دن اسکنلان» کارگردان این انیمیشن در جواب منتقدین و مخالفین گنجاندن مضمون همجنس‌بازی در این فیلم، گفت: ما می‌خواستیم که دنیای امروزی را نشان دهیم! کمپانی های دیزنی و پیکسار برای فروش بیشتر «به پیش» (Onward) از «کریس پرَت» «تام هالند» و «لنا وایت» برای صداپیشگی استفاده کردند. نکته جالب این‌که «لنا وایت» که صداپیشگی شخصیت جنجالی این انیمیشن را انجام داده خودش نیز همجنس‌باز است. لنا وایت صداپیشه‌ی مأمور اسپکتر شخصیت همجنس‌باز انیمیشن به‌پیش شخصیت اسپکتر فیلم «به‌پیش» با صورتی که تنها یک چشم در وسط دارد، در یک صحنه ظاهر شده، اما نقش او در قصه کلیدی است. این فیلم دنیایی جادویی را به تصویر می‌کشد که شهروندانش از جمله الف‌ها، اژدها و منتیکورها، ارتباطشان با هنرهای جادویی قطع می‌شود. قهرمانان فیلم دو برادر الف به نام‌های ایان و بارلی هستند که پدر خود را در سنین کودکی از دست داده‌اند. در تولد ۱۶سالگی ایان، مادر، هدیه‌ای جادویی به‌جا مانده از پدرشان به آن دو می‌دهد تا بتوانند ۲۴ ساعت او را زنده کنند. دو برادر برای پیدا کردن عنصری جایگزین پیش از ناپدید شدن پدرشان به سفر پرماجرا می‌روند. در همین حین، مادر و نامزد جدیدش «کولت برانکو» سعی دارند پسران را از خطرات طلسم آگاه کنند. وقتی بارلی و ایان در کوهستان‌های جادویی به سر می‌برند «مأمور اسپکتر» در میانه‌ داستان وارد روایت می‌شود. بی‌احتیاطی برادرها در رانندگی با ون محبوب بارلی توجه اسپکتر یک چشم و همکارش گور را جلب می‌کند. پسرها که نمی‌خواهند به خانه برگردند از طلسمی استفاده می‌کنند که آن‌ها را موقتاً‌ به کولت تبدیل می‌کند. این طلسم اسپکتر را که به حرف‌های «مأمور برانکو» در مورد دشواری‌های زندگی جدیدش می‌گوید فریب می‌دهد. اسپکتر به‌سرعت هم‌دردی می‌کند و پاسخ می‌دهد: «دختر دوست دختر من هم مرا دیوانه کرده!» اما پیشنهاد می‌کند که بهترین راه حمایت از آن فرزندان است. اگرچه دوست دختر اسپکتر هرگز در فیلم حاضر نمی‌شود اما همین جمله‌ی‌ کوتاه از همجنس‌گرایی او حکایت می‌کند. مروّجان همجنسبازی آنقدر که به ترویج این بی اخلاقی اهمیت میدهند به خود همجنسبازها کمترین اهمیتی نمیدهند! ذکر یک نکته از اهمیت ویژه‌ای برخودار است و اثبات می‌کند که هدف اصلی از ترویج کج‌رفتاری جنسی و همجنس‌بازی از سوی صنعت سرگرمی هالیوود تنها عادی‌سازی این قضیه جهت گسترش ویروسی آن میان توده مردم است. دلیل منطقی این است که تعداد همجنس‌بازان به‌حدّی نیست که در این سطح برای آن‌ها محتوا تولید شود و خود همجنس‌بازان برای مغزهای متفکر پشت این تهاجم اهمیتی ندارند و تنها گسترش این مضامین مورد نظر است. دوم این‌که تولید محتوای انیمیشنی برای رده سنی کودکان، مورد استفاده‌ی بزرگسالانِ همجنس‌باز نیست. بخش عظیم صنعت سرگرمی آمریکا به‌حدّی مساله همجنس‌بازی را جدّی گرفته و برای آن هزینه کرده که به‌تازگی برخی از تلویزیون‌ها، سایت‌ها و پلتفرم‌ها در بین بخش‌های مختلف محتواهای خود همچون اخبار، ورزشی، زنده، خانواده، جنایی و غیره، بخش «LGBTQ» (انواع همجنس‌باز) را گنجانده‌اند! قطعاً هدف ویژه‌ای برای گنجاندن این بخش در رسانه‌های پخش محتوا وجود دارد چراکه بخش دسته‌بندی صفحه‌ی موارد پخش به‌دلیل محدودیت فضا، بسیاری از عناوین مهم که دربرگیری بالایی بین مخاطبین داراست را بخاطر همین محدودیت در فهرست‌ها ندارد، حالا بخش جزئی محتواهای همجنس‌بازی را در کنار کلی‌ترین بخش‌های خود قرار می‌دهند که از حیث تعادل میزان مخاطب نیز به هیچ عنوان قرابتی با دیگر دسته‌بندی‌ها ندارد. ذکر این نکته حائز اهمیت است که فیلم انیمیشن «به‌پیش» آخرین فیلم دارای مضمون همجنس‌بازی نخواهد بود همچنان‌که کمپانی ماروِل فیلمی در حال ساخت با عنوان «ابدی‌ها» دارد که مشخصاً اولین زوج سینمایی دنیای اَبَرقهرمانی را معرفی می‌کند. «برایان تایری هنری» و «هاز سلیمان» هنرپیشه‌های این فیلم هستند که قرار است پاییز آینده اکران شود. مساله حائز اهمیت این‌که هالیوود با تابوشکنی‌های غیراخلاقی خود سعی در آلوده‌کردن تمام ژانرها در همه گروه‌های سنّی به کج‌رفتاری جنسی و همجنس‌بازی داشته و ساحت هنر و همچنین ایجاد چالش برای خانواده‌ها برایش محلّی از اعراب ندارد. نویسنده: علیرضا سپهوند
خانه / سایر مباحث / یهودیان مخفی / یهودیان دماوند و فرقه‌های رازآمیز یهودیان دماوند و فرقه‌های رازآمیز یهودیان مخفی ارسال دیدگاه 3,916 بازدید یهودیان دماوند ، فراماسونری و نماد ابلیسک در اسطوره‌های کهن ایرانی، «ضحاک» به‌عنوان نماد پلیدی، در کوه دماوند، بر فراز تهران، تا «آخرالزمان» در بند است. ایرانیان ضحاک را نکشتند زیرا بر آن بودند که از رجاسات بدن او فساد جهان را خواهد آکند. تصویر به بند کشیدن ضحاک در کوه دماوند به دست فریدون در شاهنامه بایسنقری در اساطیر ایرانی، ضحاک (اژدها) نماد «ابلیس» است؛ همان‌که امروزه در غرب «لوسیفر» (Lucifer) خوانده می‌شود و پرستندگانی کثیر یافته: «شیطان پرستان». در دوران معاصر، مروج بزرگ این نحله آلیستر کرولی (1) بود که طبق روایت مشهور پدر نامشروع باربارا بوش (مادر بزرگ جرج بوش) است. (2) در سال 1966 آنتون لاوی «کلیسای شیطان» را در آمریکا بنا نهاد و در 1969 «کتاب مقدس شیطان پرستان» را منتشر نمود. (3) از منظر شیطان‌پرستان، «لوسیفر» فرشته مغضوب خداوند است که پیروانش او را «نور» و دشمنانش او را «تاریکی» می‌دانند. واژه لاتین «لوسیفر»، به معنی «ستاره صبحگاهی»، نام دیگری است برای ستاره زهره (ونوس). در پاگانیسم رومی، لوسیفر «ژوپیتر» نام داشت و خدای خدایان بود. «ژوپیتر» در یونان باستان «زئوس» نامیده می‌شد. «زئوس» نیز به معنی «نورانی» و «درخشان» است. طبق باور شیطان‌پرستان، سرانجام «لوسیفر» با «ماشی‌یح» מָשִׁיחַ (مسیح) به تعامل و مصالحه خواهند رسید و «مسیح» زمین و زمینیان را در سهم «لوسیفر» قرار خواهد داد. بنابراین، برخلاف آرمان کسانی که به عبث ظهور مسیح (= مهدی در اسلام) را انتظار می‌کشند، در آخرالزمان این «لوسیفر» است که در زمین ظهور می‌کند نه «مسیح». آینده‌ی زمین از آنِ لوسیفر خواهد بود. این اعتقادات عمیق و جدّی است و باید جدّی‌شان گرفت. نقاشی لوسیفر برخلاف باور اساطیری ایرانیان، که دماوند را محبس و در نهایت محل خروج ضحاک («دجال» اسلامی یا «لوسیفر» غربی = نیروی شرّ و تاریکی) در آخرالزمان می‌دانند، از دیدگاه تئوسوفیست‌ها و نحله‌های رازآمیز ماسونی دماوند مأمن و مخفیگاه «استادان نور» و محل خروج «موعود» و «منجی» ایشان است. از این‌رو، دماوند در باورهای ماسونی – یهودی جایگاهی مقدس و برجسته دارد. بهرام‌شاه نائوروجی شروف (بهرام‌شاه نوروزجی صراف 1858-1927)، BEHRAMSHAH NAOROJI SHROFF تئوسوفیست نامدار پارسی (زرتشتی) هند (4)، مدعی است که از هجده سالگی (1876) سیر و سیاحت خود را آغاز کرد و در مرز هند و افغانستان تصادفاً با گروهی از «زرتشتیان مخفی» آشنا شد که با نام فرقه صوفی «صاحبدلان» فعالیت می‌کردند. رهبر فرقه از بهرام‌شاه دعوت کرد که با آنان به مخفیگاه‌شان، غاری در کوه دماوند، رود. بهرام‌شاه با ایشان به ایران و به دماوند رفت، سه سال با آنان در غارشان زندگی کرد، «علم خُشنوم» (Ilm-i Khshnoom) را از ایشان فرا گرفت (5)، «اسرار» را آموخت، صاحب «کرامت» شد و حتی قدرت حافظه‌اش به طرزی شگفت افزایش یافت. او به بمبئی باز گشت و در اوایل سده بیستم «دعوت» خود را علنی کرد. خورشیدجی کاما و جیوانجی مودی، سرشناس‌ترین ماسون‌های هند که هر دو پارسی بودند، از او حمایت می‌کردند. بر مبنای آموزه‌های بهرام‌شاه در سال 1910 در بمبئی «انستیتوی علم خُشنوم» تأسیس شد. در این انستیتو چهره‌های نامداری آموزش دیدند که در تحولات هند و ایران مؤثر بودند: فیروز و دینشاه شاپورجی ماسانی، فرامرز و جهانگیر سهرابجی چینی‌والا، کاماجی کاما، جمشیدجی شروف، فیروزشاه شروف، م. ایرانی و دیگران. طبق آموزه‌های «خُشنوم»، به‌رغم این‌که بهرام‌شاه از «استادان» خود، فرقه «صاحبدلان» دماوند، جدا شد ولی این «استادان غیبی» هماره به شکلی مرموز بر او ظاهر می‌شدند و راهنمایی‌اش می‌کردند. «فرقه صاحبدلان» مرکب از 72 تن پیروان «دین بهی» است که پس از حمله اعراب و سقوط دولت ساسانی در غاری در دماوند پنهان شدند. آنان تا به امروز زنده‌اند. این غاری ویژه است که در گذشته‌ی دور با همین هدف ساخته شد و بیگانگان را به آن راهی نیست. طبق این باورها، بهرام‌شاه ورجاوند، که هر از چند در قالب انسان به زمین بازمی‌گردد، در یکی از «بازگشت»هایش در وجود یک نظامی بلندپایه ایرانی زاده می‌شود و رئیس فرقه مخفی دماوند را از مرگ می‌رهاند. این‌گونه باورهای رازگونه و به ظاهر مهمل، ولی معنادار، را مأموران اطلاعاتی بریتانیا نیز رواج می‌دادند. کلنل سِر رابرت یانگهزبند، که در سال 1877 ژنرال شد، در خاطراتش مدعی است: روزی در کوه دماوند شکار می‌کرد، به‌ناگاه دری مخفی یافت، به درون غاری رفت، از سوی «صاحبدلان» مورد پذیرایی قرار گرفت، عصر به خانه باز گشت، فردا و روزهای بعد به جستجو پرداخت ولی هیچ نشانی از آن غار نیافت. درباره علل «تقدّس» دماوند در میان فرقه‌های رازآمیز شیطانی، اعم از فراماسونری و سایر
نحله‌ها، دو علت می‌توان برشمرد: نخست، و مهم‌ترین، قدمت و عمق سکونت یهودیان در دماوند است. در سده هفدهم میلادی دماوند سکنه قابل توجه یهودی داشت و علاوه بر یهودیان علنی، فرقه کابالا و اعضای شبکه یهودیان مخفی «دونمه» (پیروان شابتای زوی) (6) در دماوند پیروان و مبلغینی برجسته چون شموئیل بن هارون دماوندی داشتند. به‌نوشته جودائیکا: «گورستان و خرابه‌های کنیسه دماوند گواه بر قدمت استقرار یهودیان در این شهر است. در سده هفدهم بابایی بن لطف، مورخ یهودی – ایرانی، از یهودیان دماوند به عنوان یکی از هجده جامعه یهودی یاد کرده که در جستجوی نسخه‌های کابالایی بودند و قربانی موج گروش اجباری به اسلام شدند. تبلیغات فرقه شابتای [دونمه] در ایران با نام شموئیل بن هارون دماوندی در پیوند است.» طبق مندرجات «تاریخ یهود ایران» نوشته حبیب لوی، دماوند از مراکز مهم یهودیان ایران بود و گورستان کهن آنان به‌نام «گیلعاد» (گلعاد / گیلیاد / گیلیارد) پابرجاست. لوی مدعی است که یهودیان دماوند بقایای اُسرای بنی‌اسرائیل هستند که در زمان حمله‌ی آشور به گیلعاد (جلعاد) دماوند کوچانده شدند. (7) این ادعا، بر بنیاد منابع معتبر تاریخی، مورد تأیید من نیست. مع‌هذا، بر اساس منابع دوران صفوی، می‌دانیم که دماوند یهودیانی کثیر داشت و بخش مهمی از ایشان در زمان شاه عباس دوم به اسلام گرویدند. منابع یهودی این گروش را «اجباری» می‌دانند و جدیدالاسلام‌های دماوند را از «یهودیان مخفی» می‌خوانند. (8) گورستان یهودیان دماوند حاج نحمیا مروتی، حاج اسماعیل اخوان (یزقل شمعون)، اسحاق یونسی (اسحاق یوحنا)، عزیزالله مروتی و بنیامین یهودا بنیانگذاران مدرسه آلیانس اسرائیلی در دماوند بودند. پس از صدور اعلامیه بالفور (2 نوامبر 1917) اولین سازمان صهیونیستی ایران با نام «انجمن تقویت زبان عبری» تأسیس شد که اندکی بعد «انجمن صیونیت ایران» نام گرفت. یهودیان دماوند در این سازمان نقش برجسته داشتند و عزیزالله یوحنا دماوندی (راب نعیم) منشی آن بود. بر بنیاد یهودیان مخفی دماوند در سده‌های نوزدهم و بیستم میلادی بابی‌گری و بهائی‌گری در این خطّه گسترش فراوان یافت. میرزا نبی دماوندی از بابیانی بود که در جریان ترور نافرجام ناصرالدین‌شاه اعدام شد. دومین عامل که توجه خاص فرقه‌های رازآمیز و شیطانی به دماوند را توضیح می‌دهد، شکل این قله عظیم است. دماوند را تنها کوه مخروط مثلث نمای بزرگ در میان کوه‌های جهان می‌دانند که از این منظر می‌تواند بزرگ‌ترین نماد طبیعی اُبلیسک (9) شمرده شود. ابلیسک Obelisk، که در فراماسونری و نحله‌های رازآمیز و شیطانی سخت مورد تکریم است، نماد مقدس پاگانیسم در مصر باستان است و مظهر آلت تناسلی مذکر به معنای حلول یا دخول شیطان در کالبد انسان یا تسلیم روح خود به شیطان و اخذ نیرو از او؛ آن‌گونه که در نمایشنامه «دکتر فائوستوس» کریستوفر مارلو (10) یا «فائوست» گوته به تصویر کشیده شده و در سال‌های اخیر به وفور در فیلم‌های سینمایی، به شکل حلول مستقیم شیطان در جسم انسان یا باروری انسان از شیطان یا موجودات فضایی، ترویج می‌شود. تصویر سمت راست: نماد ماسونی ابلیسک در شهر واشنگتن که به عنوان یادمان جرج واشنگتن، پدر دولت آمریکا، به دست معماران ماسون ساخته شد. این نماد با 294/ 169 متر ارتفاع (بلندترین ابلیسک ساخته‌ی بشر) در سال 1884 نصب شد. تصویر سمت چپ: یکی از نمادهای ابلیسک مصر باستان المطریه، شمال قاهره، نزدیک عین شمس این همان نماد کهن شیطان در صحرای عرفات (21 کیلومتری شمال مکه) است که هر ساله توسط میلیون‌ها زائر خانه خدا در مناسک «رمی جمرات» در سه نوبت سنگ باران می‌شد. در سال‌های اخیر، حکومت سعودی این سه نماد باستانی را، که نه تنها از نظر مناسک اسلامی بلکه از نظر تاریخ ادیان و اسطوره‌شناسی نیز واجد اهمیت منحصر‌به‌فرد است، برداشت و به جایش دیواری ساده گذارد. با این تغییر، که قطعاً تصادفی نبود، «رمی شیطان» از غنی‌ترین نماد برائت انسان از شیطان تهی شد. در فضایی نماد ابلیسک از مناسک حج حذف می‌شود که سِر نورمن فاستر (لرد فاستر تمس بنک)، (11) معمار بزرگ انگلیسی و ماسون بلندپایه که بازسازی مکه به دست اوست، در سراسر جهان نمادهای ابلیسک یا به تعبیر دیگر «هرم‌های ایلومیناتی» (12) به پا می‌کند.  نماد کهن ابلیسک در مناسک رمی جمرات (سنگ‌باران شیطان) دیوار بی‌معنایی که فرزندان شیطان جایگزین نماد کهن ابلیسک كرده‌اند! نویسنده: عبدالله شهبازی تنظيم: اندیشکده مطالعات یهود منابع و یادداشت‌ها: یهودیان دماوند (1) https://en.wikipedia.org/wiki/Aleister_Crowley (2) http://www.rense.com/general77/acrow.htm (3) https://en.wikipedia.org/wiki/Anton_LaVey (4) http://www.iranicaonline.org/articles/behramshah-naoroji-shroff-1858-1927 (5) https://en.wikipedia.org/wiki/Ilm-e-Khshnoom (6) http://jscenter.ir/jewish-s
tudies/kabbalah/598/ (7) http://www.iranjewish.com/Essay/Essay_33_Hakhamanesh.htm (8) مهاجرت وسیع یهودیان به ایران در دوران شاه صفی اول بدانجا رسید که شاه عباس دوم، به تحریک وزیرش محمد بیگ، فرمانی صادر کرد که طبق آن کلیه یهودیان اصفهان و سراسر ایران باید به اسلام بگروند. این در حالی است که وی رویه‌ای باز و تسامح‌آمیز نسبت به مسیحیان داشت. در نتیجه این فرمان، گروه کثیری از یهودیان، که رقم ایشان یکصد هزار نفر ذکر می‌شود، ظاهراً به اسلام گرویدند ولی، به‌نوشته راجر سیوری، «مخفیانه» به دین یهود وفادار ماندند. (راجر سیوری، «عباس دوم»، ایرانیکا) (9) https://en.wikipedia.org/wiki/Obelisk (10) کریستوفر مارلو (1564-1593) از مأموران اطلاعاتی اینتلیجنس سرویس انگلیس در عصر الیزابت اول بود. این سازمان را سِر فرانسیس والسینگهام اداره می‌کرد که به‌عنوان اولین رئیس سرویس اطلاعاتی انگلیس شناخته می‌شود. مارلو شاعر و ادیبی نامدار و نویسنده نمایشنامه‌های معروف دکتر فائوستوس و تیمور لنگ است. مارلو فارغ‌التحصیل کالج کرپوس کریستی دانشگاه کمبریج است. او از همان دوران تحصیل و اقامت در کمبریج با سازمان اطلاعاتی الیزابت همکاری می‌کرد و به جاسوسی در میان مدرسین و طلاب، برای کشف کاتولیک‌ها، اشتغال داشت. در دهه 1580، به‌دلیل پیگردهای خونین دربار الیزابت علیه کاتولیک‌ها، طلاب کاتولیک انگلیس به فرانسه می‌گریختند و گروهی از ایشان درواقع مأموران اطلاعاتی بودند که اهداف جاسوسی را دنبال می‌کردند. مارلو نیز در چنین مأموریت‌های مخفی شرکت داشت. او سرانجام در جریان یک ماجرای مشکوک، که چگونگی آن روشن نیست، به قتل رسید. دو تن از همراهان او در این ماجرا، رابرت پولی و اینگرام فریزر، مانند مارلو جاسوس والسینگهام بودند و نفر سوم (نیکلاس اسکرس) گویا جاسوس دوجانبه بود. توماس کید، دوست و هم‌خانه‌ای کریستوفر مارلو، در دو فقره از نامه‌هایش مارلو را «ملحد» خوانده و یکی دیگر از دوستان مارلو در نامه‌ای او را «ملحد» و «همجنس‌باز» نامیده است. دکتر فائوستوس داستان زندگی فردی است که در ازای ثروت و قدرت زندگی خود را به شیطان می‌فروشد و این شاید تجلی آرزوهای نهفته خود مارلو باشد. نمایشنامه تیمور لنگ مارلو مضمونی ضد اسلامی دارد. در این نمایشنامه تیمور چوپان‌زاده دلاوری است که بر اثر نبوغ خود به اوج اقتدار و شهرت رسید. به‏نوشته مرحوم دکتر عبدالحسین نوائی، «آنچه از این نمایشنامه مستفاد می‌شود نفرت و وحشت اروپای مسیحی و بی اطلاع است از دیانت اسلام.» مارلو، بدون توجه به مسلمان بودن تیمور، ادعا می‌کند که تیمور «قرآن ترکی و نوشته‌های خرافی را که در معبد محمد یافته بود» سوزانید؛ بایزید و همسرش در اسارت تیمور از ترس از اسلام برگشتند و زمانی که تیمور وارد «پرسپولیس» شد ارابه جنگی او را عده‌ای از شاهان آسیا می‌کشیدند! (11) https://en.wikipedia.org/wiki/Norman_Foster,_Baron_Foster_of_Thames_Bank (12) Illuminati ایلومیناتی، جمع «ایلومیناتوس» lluminatus لاتین به معنی «منور» و «نورانی» و «روشن بین»، به معنی کسی که دارای نورانیت و خرد فوق طبیعی است. نام فرقه‌ای رازآمیز است که یک کشیش سابق یسوعی به‌نام آدام ویسهاوپت در سده هیجدهم (1776) در باواریا ایجاد کرد. طریقت مخفی ایلومیناتی در سرزمین‌های آلمانی‌نشین توسعه فراوان یافت و شاخه‌های آن در فرانسه و بلژیک و هلند و دانمارک و سوئد و لهستان و مجارستان تأسیس شد. فعالیت این فرقه به‌طور عمده علیه کلیسای رم بود و به این دلیل در میان کاتولیک‌ها به شدت منفور است. در دوران اخیر، آلیستر کرولی، متفکر برجسته شیطان‌پرست، این طریقت را تجدید سازمان داد. برخی محققین «ایلومیناتی» را فراتر از فراماسونری و فرقه‌ای می‌دانند که بلندپایه‌ترین و قدرتمندترین گردانندگان جهان امروز، از جمله سِر وینستون چرچیل، عضو آن بوده‌اند. به عبارت دیگر، «ایلومیناتی» آئینی مخفی و رازآمیز است با مناسک به‌غایت پنهان و شیطان‌پرستانه که قدرتمندان عضو «گروه بیلدربرگ» بدان تعلق دارند.
✡ دماوند و فرقه‌های رازآمیز (١) 🕎 یهودیان دماوند، فراماسونری و ابلیسک 1⃣ در اسطوره‌های کهن ایرانی، به‌عنوان نماد پلیدی، در ، بر فراز تهران، تا در بند است. ایرانیان ضحاک را نکشتند زیرا بر آن بودند که از رجاسات بدن او فساد جهان را خواهد آکند. 2⃣ در اساطیر ایرانی، ضحاک (اژدها) نماد است؛ همان‌که امروزه در غرب (Lucifer) خوانده می‌شود و پرستندگانی کثیر یافته: «شیطان پرستان». 3⃣ در دوران معاصر، مروّج بزرگ این نحله بود که طبق روایت مشهور پدر نامشروع باربارا بوش (مادر بزرگ جرج بوش) است. در سال ١٩۶۶ را در آمریکا بنا نهاد و در ١٩۶٩ «کتاب مقدس شیطان پرستان» را منتشر نمود. 4⃣ از منظر شیطان‌پرستان، فرشتهٔ مغضوب خداوند است که پیروانش او را «نور» و دشمنانش او را «تاریکی» می‌دانند. واژهٔ لاتین «لوسیفر»، به‌معنی «ستارهٔ صبحگاهی»، نام دیگری است برای ستارهٔ زهره (ونوس). 5⃣ در پاگانیسم رومی، لوسیفر نام داشت و خدای خدایان بود. «ژوپیتر» در یونان باستان نامیده می‌شد. «زئوس» نیز به‌معنی «نورانی» و «درخشان» است. 6⃣ طبق باور شیطان‌پرستان، سرانجام «لوسیفر» با (مسیح) به تعامل و مصالحه خواهند رسید و زمین و زمینیان را در سهم «لوسیفر» قرار خواهد داد! 7⃣ بنابراین، برخلاف آرمان کسانی که ظهور مسیح را انتظار می‌کشند، در آخرالزمان این «لوسیفر» است که در زمین ظهور می‌کند نه «مسیح»!! آیندهٔ زمین از آنِ لوسیفر خواهد بود!! 8⃣ این اعتقادات، عمیق و جدّی است و باید جدّی‌شان گرفت. ✍ استاد عبدالله شهبازی ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ دماوند و فرقه‌های رازآمیز (٢) 🕎 یهودیان دماوند، فراماسونری و ابلیسک 1⃣ برخلاف باور اساطیری ایرانیان، که را محبس و در نهایت محل خروج («دجال» اسلامی یا «لوسیفر» غربی = نیروی شرّ و تاریکی) در آخرالزمان می‌دانند، از دیدگاه تئوسوفیست‌ها و نحله‌های رازآمیز دماوند مأمن و مخفیگاه و محل خروج «موعود» و «منجی» ایشان است. از این‌رو، دماوند در باورهای ماسونی – یهودی جایگاهی مقدس و برجسته دارد. 2⃣ بهرام‌شاه نائوروجی شروف، تئوسوفیست نامدار پارسی (زرتشتی) هند، مدعی است که از ١٨سالگی سیر و سیاحت خود را آغاز کرد و در مرز هند و افغانستان تصادفاً با گروهی از «زرتشتیان مخفی» آشنا شد که با نام فرقهٔ صوفی «صاحبدلان» فعالیت می‌کردند. 3⃣ رهبر فرقه از بهرام‌شاه دعوت کرد که با آنان به مخفیگاه‌شان، غاری در ، رود. بهرام‌شاه با ایشان به ایران و به دماوند رفت، سه سال با آنان در غارشان زندگی کرد، «علم خُشنوم» را از ایشان فرا گرفت، را آموخت، صاحب شد و حتی قدرت حافظه‌اش به طرزی شگفت افزایش یافت. او به بمبئی باز گشت و در اوایل سدهٔ بیستم «دعوت» خود را علنی کرد. 4⃣ طبق آموزه‌های ، به‌رغم این‌که بهرام‌شاه از «استادان» خود (فرقهٔ «صاحبدلان» دماوند) جدا شد ولی این هماره به‌شکلی مرموز بر او ظاهر می‌شدند و راهنمایی‌اش می‌کردند! 5⃣ مرکب از ٧٢ تن پیروان «دین بهی» است که پس از حملهٔ اعراب و سقوط دولت ساسانی در غاری در دماوند پنهان شدند. آنان تا به امروز زنده‌اند. این غاری ویژه است که در گذشتهٔ دور با همین هدف ساخته شد و بیگانگان را به آن راهی نیست. 6⃣ طبق این باورها، بهرام‌شاه ورجاوند، که هر از چند در قالب انسان به زمین بازمی‌گردد، در یکی از «بازگشت»هایش در وجود یک نظامی بلندپایهٔ ایرانی زاده می‌شود و رئیس فرقهٔ مخفی دماوند را از مرگ می‌رهاند! 7⃣ این‌گونه باورهای رازگونه و به‌ظاهر مُهمل، ولی معنادار، را مأموران اطلاعاتی بریتانیا نیز رواج می‌دادند. 8⃣ کلنل سِر رابرت یانگهزبند در خاطراتش مدعی است: روزی در کوه دماوند شکار می‌کرد، به‌ناگاه دری مخفی یافت، به درون غاری رفت، از سوی «صاحبدلان» مورد پذیرایی قرار گرفت، عصر به خانه باز گشت، فردا و روزهای بعد به جستجو پرداخت ولی هیچ نشانی از آن غار نیافت! ✍ استاد عبدالله شهبازی ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ دماوند و فرقه‌های رازآمیز (٣) 🕎 یهودیان دماوند، فراماسونری و ابلیسک 1⃣ دربارهٔ علل «تقدّس» در میان فرقه‌های رازآمیز شیطانی، اعم از و سایر نحله‌ها، دو علت می‌توان برشمرد: 2⃣ نخست، و مهم‌ترین: قدمت و عمق سکونت در دماوند است. در سدهٔ ١٧ میلادی دماوند سکنهٔ قابل توجه داشت و علاوه بر یهودیان علنی، فرقهٔ و اعضای شبکهٔ «دونمه» (پیروان شابتای زوی) در دماوند پیروان و مبلغینی برجسته چون «شموئیل بن هارون دماوندی» داشتند. 3⃣ به‌نوشته جودائیکا: «گورستان و خرابه‌های گواه بر قدمت استقرار یهودیان در این شهر است. در سدهٔ ١٧ بابایی بن لطف، مورّخ یهودی ایرانی، از یهودیان دماوند به‌عنوان یکی از ١٨ جامعهٔ یهودی یاد کرده که در جستجوی نسخه‌های کابالایی بودند و قربانی موج گروش اجباری به اسلام شدند. تبلیغات فرقهٔ شابتای [دونمه] در ایران با نام شموئیل بن هارون دماوندی در پیوند است.» 4⃣ طبق مندرجات «تاریخ یهود ایران» نوشتهٔ ، دماوند از مراکز مهم یهودیان ایران بود و گورستان کهن آنان به‌نام (گلعاد / گیلیاد / گیلیارد) پابرجاست. لوی مدعی است که یهودیان دماوند بقایای اُسرای بنی‌اسرائیل هستند که در زمان حملهٔ آشور به گیلعاد (جلعاد) دماوند کوچانده شدند. 5⃣ این ادعا، بر بنیاد منابع معتبر تاریخی، مورد تأیید من نیست. مع‌هذا، بر اساس منابع دوران صفوی، می‌دانیم که دماوند یهودیانی کثیر داشت و بخش مهمی از ایشان در زمان شاه عباس دوم به اسلام گرویدند. منابع یهودی این گروش را «اجباری» می‌دانند و جدیدالاسلام‌های دماوند را از می‌خوانند. 6⃣ حاج نحمیا مروتی، حاج اسماعیل اخوان، اسحاق یونسی، عزیزالله مروتی و بنیامین یهودا بنیانگذاران مدرسه در دماوند بودند. 7⃣ پس از صدور اولین سازمان صهیونیستی ایران با نام «انجمن تقویت زبان عبری» تأسیس شد که اندکی بعد نام گرفت. یهودیان دماوند در این سازمان نقش برجسته داشتند و «عزیزالله یوحنا دماوندی» منشی آن بود. 8⃣ بر بنیاد در سده‌های ١٩ و ٢٠ میلادی و در این خطّه گسترش فراوان یافت. «میرزا نبی دماوندی» از بابیانی بود که در جریان ترور نافرجام ناصرالدین‌شاه اعدام شد. ✍ استاد عبدالله شهبازی ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
☠️ برآمدن تمدن غرب (٨) ✡️ تمدن شیطان – قسمت دوم 🌍 قرن نوزدهم: قرن تمدن غرب 1⃣ آخرین هدف استعمار انگلیس در آسیا بود. نحوهٔ عمل در این مورد نیز بیشتر اقتصادی بود تا نظامی. رواج مصرف انگلستان و اعتیاد در چین و مقابله دولت با آن، سبب وقوع شد که نتیجهٔ آن استمرار مصرف تریاک، برقراری حق ، و واگذاری بندر به انگلیسی‌ها بود. هنگ‌کنگ تا همین اواخر که زمان قرارداد آن به پایان رسید، نمایندهٔ غرب در چین بود. 2⃣ نیز با همین کارکرد برای تنظیم بازار جنوب‌شرق آسیا و کشورهای اسلامی آن منطقه ایجاد شد. پس از انقلاب اسلامی و بروز نگرانی از گسترش آن، امارات متحده عربی و به‌ویژه بندر نیز با همین سیاست، توسعهٔ خارق‌العاده‌ای یافت. 3⃣ اما فرانسه در رقابت با انگلیس، ابتدا را تصرف کرد و سپس با کنارگذاشتن ایتالیا، ابتدا و سپس با توافق با آلمان، را تحت سلطه و استعمار خود درآورد. در نهایت، فرانسه توانست بخش بزرگی از قاره آفریقا را از مرزهای سودان تا سواحل اقیانوس اطلس و از شمال این قاره تا خط استوا به زیر سلطه خود در آورد. آلمان نیز که دیرتر از دیگران به این قافله پیوسته بود، تانزانیا، نامیبیا، کامرون و توگو را از آنِ خود کرد. بلژیک نیز به‌عنوان آخرین کشور اروپایی استعمارگر، کنگو را با توسل به نیرنگ به چنگ آورد. اما ایتالیا با سرافکندگی، در این مسابقه با شکست از حبشه، از استعمار باز ماند. 4⃣ در تمام این دوران و در آرامش از مداخلات اروپایی، به استعمار قارهٔ خود مشغول بود. سرمایه‌داران و بانکداران ، با کمک به گروه‌ها و احزاب همسو، سپاه این کشور در بودند، شیوه‌ای که هنوز نیز ادامه دارد. 5⃣ اما که با برخورداری از احساسات بیگانه‌ستیزانه تا این مرحله دوام آورده بود، در برابر سیاست‌های متفاوت آمریکا سرانجام به زانو درآمد. که ۴۵سال امپراتوری موتسوهیتو را شامل می‌شود، ژاپن را از کشوری سنّتی به کشوری صنعتی و تبدیل کرد. عمق این اقدام به‌حدّی بود که امروزه به‌نظر می‌رسد این کشور در رواج ارزش‌های از خاستگاه‌های اصلی آن نیز جلو افتاده باشد!! ✍ استاد محمدهادی همایون ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
☠️ برآمدن تمدن غرب (٩) ✡️ تمدن شیطان – قسمت دوم 🌍 امپراتوری عثمانی در قرن نوزدهم 1⃣ اما در موضوع بسیار جالب‌تر بود. در این امپراتوری اسلامی کشورهای اروپایی و در امور کشور از زمان آغاز شد. وی که با حمایت انگلستان و دو محافظ شرقی و غربی عثمانی، یعنی روسیه و اتریش در تقابل و معارضه با علمای دین به قدرت رسیده بود، قوانینی به نام “تنظیمات” را تصویب نمود که به‌دست فراماسون‌ها تهیه شده و هدف از آن فاصله گرفتن از و توجه به‌سوی غرب و بود. تأکید بر زبان ترکی به‌عنوان زبان ملی، در برابر زبان دینی و زبان رسمی و ادبی فارسی، از جملهٔ این تنظیمات بود. 2⃣ در دورهٔ تنظیمات، و در عصر سلطنت دو گرایش متضاد در عثمانی به وجود آمد. به‌رهبری سید جمال‌الدین اسدآبادی، و به‌رهبری مدحت پاشای فراماسون که در قالب “حزب ترکان جوان” ظاهر شده و عبدالحمید را به قدرت رسانده بودند. این سلطان وابسته، به‌شدت تحت تأثیر یک ترک‌شناس مجار به‌نام بود که در مقابل اقدامات سیدجمال قد برافراشته بود. 3⃣ نخستین لژ در اسلامبول در زمان عبدالمجید اول به‌وسیله تأسیس شد. نمایندگان سیاسی عثمانی در کشورهای اروپایی همگی از این لژها برخاستند و نهایتاً نقش مهمی در تعیین جهت‌گیری‌های این امپراتوری بازی کردند، به‌حدّی که گفته شده نقش ماسون‌ها در سقوط دولت عثمانی یکی از مهمترین فعالیت‌های فراماسونری است. 4⃣ سرانجام با دخالت فرانسه و انگلیس، روسیه و عثمانی در جنگ مهم و راهبردی وارد شدند که با عقد پیمان صلح به پایان رسید، اما نتیجهٔ آن ورود جدّی انگلیس، فرانسه و روسیه به عرصهٔ امپراتوری عثمانی بود. هزینهٔ این جنگ با وام سرمایه‌دار معروف تأمین شد که نحوهٔ عمل آن را پیش از این در جریان تصرف مصر بازگو نمودیم. ✍ استاد محمدهادی همایون ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
خانه / روش‌های یهودی / یهود و استعمار / برآمدن تمدن غرب برآمدن تمدن غرب یهود و استعمار ارسال دیدگاه 87 بازدید تمدن شیطان – قسمت دوم تمدن غرب برآمدن تمدن غرب: اروپا و جهان در قرون جدید در این مقاله نحوه‌ی استقرار تمدن غرب در اروپا و انتشار آن را به سراسر جهان مورد مطالعه قرار می‌دهیم. در قرن 16 و در ابتدای این دوره در اروپا دو قدرت اصلی شکل گرفته بود: اسپانیا و امپراتوری مقدس روم (رایش اول). با پادشاهی شارل پنجم (شارلکن) و خاندان هابسبورگ بر هر دو منطقه، طراحان صحنه نگران شده و به فکر چاره افتادند. کشاندن دامنه نهضت پروتستان به اسپانیا، شکست نیروی دریایی این کشور از انگلستان در 1588م، و پیروزی قیام هلندی‌ها علیه اسپانیا و در 1601م، در کنار ضعف ایجاد شده در این حکومت در پی اخراج مسلمانان در سال 1492 و خالی شدن آن از قدرت فرهنگی، هنری و صنعتی، مقدمات سقوط این قدرت تهدیدکننده را در قرن 17 فراهم کرد. نقش استقلال هلند در این روند از آن‌رو مهم است که این کشور اولین دولتی بود که رسماً پروتستان شدن خود را اعلام و بسیاری از یهودیان را به‌ویژه در آمستردام پذیرفت. یهودیان -و نه‌تنها مسیحیان یهودی- پس از اسپانیا و پرتغال سرانجام در این کشور پایگاه زدند. این گروه در هلند چنان سلطه اقتصادی خود را گسترش داده و تثبیت کردند که ضمن ایفای نقش جدی در دوران استعمار، هنوز هم بسیاری از بازارهای این کشور را در اختیار دارند. مقابله امروزین هلند با انقلاب اسلامی، ریشه در این مهاجرت و اشغال بزرگ و آرام دارد. سرانجام و با مدیریت صحنه از سوی فرانسه در زمان ریشیلیو، صدراعظم لویی سیزدهم، جنگ‌هایی طولانی میان پروتستان‌ها و کاتولیک‌ها، ذیل همان عنوان قدیمی اختلاف مذهبی، شکل گرفت که پس از 30سال منجر به تضعیف کامل امپراتوری مقدس روم و اسپانیا در سال 1648 و بر اساس عهدنامه وستفالی شد. این‌چنین بود که در قرن 17 و به‌ویژه طی حکومت 70ساله لویی چهاردهم، فرانسه به قدرت بلامنازع اروپا تبدیل شد. در این قرن انگلستان برای رهبری جهان آماده می‌شد. همچون همیشه، اختلاف در دو عرصه دین و سیاست، زمینه‌ساز این اقدام بود. در عرصه دینی، ابزار آن روز شیطان، اختلاف کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها بود. در این جریان پیوریتن‌ها که شاخه‌ای از کالوینیسم بودند، به‌عنوان نماینده پروتستانتیزم در انگلستان پیروز شدند. همین گروه بودند که با مهاجرت به آمریکا پایه‌های حکومت ماسونی آن را تثبیت نمودند. کرامول که خود یک پیوریتن بود، پس از اندکی توانست با رهبری جنگ‌های داخلی انگلستان، چارلز اول را اعدام و خود را به‌عنوان نخستین رئیس‌جمهور این کشور معرفی نماید. ظلم وی نسبت به مردم ایرلند، همچنان منازعات مذهبی را در دوران معاصر در این سرزمین زنده نگه‌داشته است. پس از مرگ وی اولین و در عین حال آخرین نظام جمهوری در انگلستان خاتمه یافت و دوباره نظام سلطنتی برقرار شد. قرن 17 بدین شکل پایان یافت. پرونده جمهوری انگلستان با مرگ الیور کرامول تاکنون بسته است! قرن 18 آغاز شکل‌گیری رسمی فراماسونری و دخالت آشکار و پنهان آن در تعیین سرنوشت جهان بود. در 1717م (1907ش) دزاگولیه و اندرسن فراماسونری جدید را در انگلیس بنا نهادند و دزاگولیه در 1719 به‌عنوان استاد بزرگ انتخاب شد. 55 نفر از نجبا و اصیل‌زادگان! انگلیس به عضویت آن درآمدند. اینان قانون اساسی فراماسونری را نوشتند و در نتیجه لژ بزرگ لندن تأسیس شد. این لژ مادر همه لژهایی است که در سایر کشورهای جهان وجود دارد و دیگر لژها در هر کجای دنیا باید تابع آن باشند. (1) این‌چنین بود که در آغاز قرن 18 میلادی انگلیس مرکز حزب شیطان در جهان آن روز شد. در آغاز این قرن، از آن‌جا که حضور دو دولت اسلامی صفوی و عثمانی -به‌ویژه نگرانی از نقش‌آفرینی مردم مسلمان آن- می‌توانست طراحی جدید را برای اروپا با مشکل مواجه کند، دوباره ترکان شرق که سابقه‌ای طولانی در مهار تمدن اسلامی در مواقع حساس تاریخی داشتند به کمک فراخوانده شدند. روسیه در ابتدای این قرن و با قدرت گرفتن پتر کبیر تبدیل به یک دولت قدرتمند در شمال ایران و شرق عثمانی شد و هم‌زمان حرکت سریع و شتاب‌زده خود را به‌سوی غربی‌شدن نیز آغاز کرد. در دل اروپا، امپراتوری مقدس روم، با همان الگوی قدیمی، به دو پاره جنوبی و شمالی شکست و در شمال آن، دولت پروس و در جنوب، امپراتوری اتریش در همسایگی عثمانی شکل گرفت. بدین‌ترتیب امپراتوری عثمانی در آغاز این قرن، در ناحیه شمالی، از دو سوی شرق و غرب در محاصره قرار گرفت. با معالجه نواحی شرقی‌تر اروپا، در نواحی غربی‌تر، در طول این قرن تلاش‌هایی از سوی فراماسون‌ها در سه کشور مهم انگلستان، آمریکا و فرانسه صورت گرفت که سرانجام در پایان این قرن منجر به وقوع سه انقلاب مهم در این سه کشور شد: انقلاب صنعتی در انگلستان، انقلاب استقلال در آمریکا، و انقلاب کبیر در فرانسه. این سه واقعه‌ی مدیریت‌شده صحنه
‌ی جهان را در قرن 18 میلادی به‌کلّی دگرگون ساخت. در انگلیس، اختراع ماشین بخار از سوی جیمز وات (که ادامه منطقی دستگاه چاپ گوتنبرگ بود) و استفاده از ماشین به‌جای انسان، سرعت تولید را بالا برد و همچون چاپ، جهان را به سرعتی خانمان‌برانداز و غیرقابل کنترل مبتلا ساخت، بلایی که هر روزه انسان مدرن را بیشتر در کام خویش فرو می‌برد. از آنجا که این الگوی جدید در تولید، نیاز ویژه خویش را به منابع طبیعی کافی، نیروی انسانی ارزان، سرمایه مادی فراوان و بازار فروش گسترده در جهان به‌همراه داشت، انقلاب صنعتی، توسعه استعمار و غارت ملت‌های خارجی، و افزایش استثمار و بهره‌کشی از کارگران را در داخل سبب شد. در آمریکا، جنگی میان انگلیس و مهاجرنشینان با حمایت فرانسه به‌وقوع پیوست که در سال 1776م با پیروزی مهاجرنشینان به‌رهبری جرج واشنگتن که یک فراماسونر بود، سبب ایجاد ایالات متحده آمریکا شد. این جنگ را انقلاب استقلال آمریکا نام نهاده‌اند. در این انقلاب 13 مهاجرنشین اعلام استقلال کردند که در ادبیات عددی و رقومی فراماسونری عددی مشهور و معنی‌دار است. پس از استقلال بود که آمریکایی‌ها پیشروی در غرب این قاره را با کشتار سرخ‌پوستان ادامه دادند تا تعداد ایالات خود را به 50 ایالت رساندند. جنگ انقلاب آمریکا (جنگ استقلال آمریکا) اما در فرانسه، فساد داخلی همراه با آثار جنگ‌های متعدد با انگلستان و نتایج انقلاب صنعتی، شورشی را در سال 1789م دامن زد که به نام انقلاب کبیر فرانسه مشهور شد. در پی این انقلاب، نظام مشروطه سلطنتی در فرانسه برقرار شد، اما تلاش‌های لویی شانزدهم برای بازگرداندن اوضاع، سبب شد تا نظام سلطنتی لغو و حکومت فرانسه به جمهوری تغییر شکل دهد. لویی شانزدهم و همسرش ماری آنتوانت نیز در این جریان اعدام شدند. حکومت‌های اسلامی در قرن هجدهم در پهنه منطقه ما در این قرن سه حکومت اسلامی وجود داشت: عثمانی، صفوی و گورکانی. آغاز انحطاط و تضعیف امپراتوری عثمانی را سال 1699 و ابتدای همین قرن دانسته‌اند. در همین ایام بود که جنگ‌های بی‌حاصل مذهبی میان عثمانی و صفویه سبب تضعیف حکومت صفوی شد تا سرانجام در سال 1722 این دولت نیز دچار فروپاشی و شکست شد. در هند نیز بساط گورکانیان که از نوادگان تیمور بوده و از ابتدای قرن 16 بر آن سرزمین حکومت می‌کردند، در سال 1707 و با مرگ اورنگ زیب برچیده شد. گورکانیان که دارای روابط خوبی با صفویان و کاملاً تحت تأثیر فرهنگ ایرانی بودند، با صفویان برآمدند و با صفویان نیز فرو نشستند. نخستین آشنایی هندیان با اروپاییان در جریان سفر واسکو دا گاما دریانورد پرتغالی در 1498 صورت گرفت. او همان دریانوردی بود که تمامی همراهان او را در سفر، یهودیان تشکیل می‌دادند. حضور پرتغالیان تا ابتدای قرن 17 که با ورود انگلستان به صحنه، با کمک هلندیان در سال 1612 و با همراهی هندیان و انگلیسیان در 1622 از این کشور رانده شدند، در هند ادامه داشت. با پایان یافتن عمر گورکانیان، انگلیسی‌ها کاملاً جای پرتغالی‌ها را در اقیانوس هند گرفته بودند. در ایران نیز پس از صفویان، تا 1148ق (1735م) افغان‌ها (محمود و اشرف افغان) بر این سرزمین حکومت می‌کردند. در این سال نادر از قبیله افشار (از قزلباشان مهاجرت کرده از غرب ایران به خراسان در پی سیاست جابه‌جایی ایلات شاه عباس) پس از بروز اتفاقاتی، از سوی شورایی مرکب از سران قبایل، فرماندهان لشکری، روحانیان، و سفیران بیگانه که در جلگه مغان گرد آمده بودند (شورای مغان) به پادشاهی ایران انتخاب شد. وی در طول دوران پادشاهی خود سه جریان مهم را به سود انگلیسی‌ها رهبری کرد (2): با شکست دادن پرتغالی‌ها، راه را برای حضور بی‌رقیب انگلستان در ایران و خلیج فارس هموار ساخت، با حمله به هند و تاراج آن، زمینه برای سلطه انگلیس بر این کشور فراهم کرد و نهایتاً با تشیع مستقر در ایران از در مخالفت شدید درآمد. خوشبختانه با توجه به ریشه‌دار بودن تشیع در ایران، این اقدام به جایی نرسید تا سرانجام افشاریان در ایران به پایان راه خود رسیدند. پس از افشاریان، زندیه با کریم‌خان زند در سال 1163ق (1749م) در ایران به حکومت رسیدند. مقاومت و هوشیاری کریم‌خان در تنظیم روابط با خارجیان، به‌ویژه انگلستان، جانشین او، لطفعلی‌خان را با توطئه‌ای مواجه کرد که سبب کوری و قتل وی در سال 1209ق (1794م) در تهران به دست آقامحمّدخان قاجار و انقراض سلسله زندیه در ایران شد. با شروع قاجار در ایران جهان وارد قرن 19 شد. تصویر کریم‌خان زند که سفیر عثمانی چاپلوسانه کنار او حضور دارد. کاری از ابوالحسن مستوفی نگارگر عصر زندیه قرن نوزدهم: قرن تمدن غرب آنچه امروز به نام تمدن غرب می‌شناسیم، عمدتاً محصول اتفاقاتی است که در قرن نوزدهم به وقوع پیوست. در فرانسه و در آخرین سال قرن 18 (1799م) 10سال پس از انقلاب، ناپلئون بناپارت که یکی از فرماندهان ارتش بود، طی یک کودتا در صحنه جهانی ظهور کر
د. وی در سال 1804 با عنوان امپراتور فرانسه تاج‌گذاری، و تا سال 1814 که در رأس قدرت بود، فرانسه را به قدرتمندترین کشور اروپایی تبدیل کرد. ظاهراً وی در نقش و مأموریت خود که برانداختن اشرافیت و فئودالیسم در فرانسه بود قدری زیاده‌روی کرد، تا جایی که خود در حال تبدیل شدن به یک اشرافی قدرتمند بود. ورود انگلستان، اتریش و پروس به عرصه مخاصمه سودی نبخشید، تا سرانجام راه‌اندازی جنبش‌های آزادی‌خواه و استقلال‌طلب علیه وی، در تضعیف قدرت ناپلئون مؤثر افتاد. در اینجا نیز پروژه شکست ناپلئون توسط روسیه کامل شد. ارتش فرانسه در سال 1812 در جنگ با روسیه در مقابل سرمای شدید این سرزمین زمین‌گیر شد تا سرانجام در سال 1814 با پیروزی انگلستان بر فرانسه، ناپلئون به تاریخ پیوست و انگلستان تبدیل به ابرقدرتی بلامنازع در جهان شد. در ادامه در سال‌های 1830 و 1848 دو موج انقلاب، متأثر از انقلاب فرانسه اروپا را فراگرفت. در پی این حوادث بلژیک به استقلال رسید، رژیم فرانسه دوباره جمهوری شد، مترنیخ صدراعظم اتریش فرار کرد، در اسپانیا، هلند، سوئد و دانمارک رژیم سلطنتی مشروطه برقرار شد، و سرانجام ایتالیا با رشد ملی‌گرایی از اتریش جدا شد. همچنین بیسمارک صدراعظم مقتدر پروس در سال 1871 با شکست دانمارک، اتریش و فرانسه، تأسیس امپراتوری آلمان (رایش دوم) را اعلام نمود. روس‌ها نیز در اوایل این قرن به مأموریت خود عمل کردند و ضمن تصرف بخش‌هایی از عثمانی، طی قراردادهای گلستان و ترکمانچای قسمت‌های شمالی ایران را نیز از این کشور جدا ساختند. طی این قراردادها بود که شهرهای منطقه قفقاز و ارّان (آذربایجان) به‌عنوان سرزمین‌های ایرانی از نقشه کشور ما حذف شد و امروزه محل تاخت و تاز و سرمایه‌گذاری یهودیان و رژیم صهیونیستی قرار گرفته است. روسیه در ادامه خود را به مرزهای چین رساند و با ورود به سیبری قلمرو این کشور را تا اقیانوس آرام گسترش داد و در این منطقه همسایه غربی آمریکا شد. در آمریکا در اواسط این قرن در سال 1816 و در زمان ریاست‌جمهوری آبراهام لینکلن بر سر ادامه یا توقف برده‌داری که از زمان هجوم کریستف کلمب آغاز شده بود، جنگی میان ایالت‌های شمالی و جنوبی در گرفت که به جنگ‌های انفصال مشهور شد. سرانجام پس از چهار سال، ایالات شمالی به‌رهبری لینکلن در این جنگ پیروز شدند و برده‌داری لغو شد. در پی این اقدام خارج از برنامه، همانند آنچه سال‌ها بعد در مورد جان اف کندی اتفاق افتاد، لینکلن از سوی فراماسون‌ها ترور شد. جنگ داخلی آمریکا (جنگ‌های انفصال) اما انگلستان به‌عنوان کانون اصلی فراماسونری در سراسر این قرن، استعمارگر بلامنازع جهان بود به نحوی که گفته بودند: آفتاب در امپراتوری بریتانیا غروب نمی‌کند. با کامل شدن نقشه اروپا، جریان کشورگشایی و استعمار در سراسر جهان از مصر به‌عنوان معبر اتصال دریای مدیترانه به دریای سرخ آغاز شد. اگرچه فرانسه به دست ناپلئون در سال 1798 قصد این کار داشت، اما انگلستان با شکست فرانسه، خود به این اقدام مبادرت ورزید. در ادامه، مقاومت عثمانی سبب بی‌نتیجه ماندن لشکرکشی انگلستان شد، اما پس از افتتاح کانال سوئز، انگلستان از راه اقتصادی این کشور را فتح کرد. سلطه یهودیان بر اقتصاد جهان و اشتغال آنان در امور بانکداری سبب شده بود تا با دادن وام به کشورها و بدهکار نمودن آنان، نفوذ خود را در این کشورها گسترش دهند. دولت مصر نیز برای حفر این کانال (که در جهت منافع استعمارگران ساخته می‌شد) به‌علت بدهی سنگین به بانک‌های اروپایی، ناچار شد تا سهام خود را به انگلستان بفروشد. از این مقطع، استعمار علاوه بر بُعد نظامی، سیاسی و تبلیغی دارای بُعدی اقتصادی نیز شد که تا همین اواخر و پیش از ورود دوباره استعمارگران به عرصه نظامی، دارای اهمیت درجه اول بود. پس از مصر، استعمار شیطانی انگلیس متوجه دیگر کشورهای قاره سیاه شد. در سودان با قیام مهدیون (که یکی از قیام‌های مربوط به مدعیان مهدویت در دوره غیبت دانسته شده) به‌رهبری مهدی سودانی (1304-1260ق / 1885-1844م) مدتی متوقف شد تا سرانجام با همکاری فرانسه این کشور را نیز اشغال نمود. اشغال مشترک سودان نشان داد که حزب شیطان اتحاد خود را تنها در سایه مخالفت با دین خداوند به دست می‌آورد و در غیر این حالت، میان آنان تنها دشمنی حاکم است. پس از سودان نوبت به زیمبابوه، زامبیا، اوگاندا و کنیا بود که سرزمین‌های شرق آفریقا از شمال تا جنوب را تحت سلطه و اشغال انگلیس قرار دهند. اما در جنوب آفریقا هلندی‌ها با پشتیبانی آلمانی‌ها در مقابل انگلیس ایستادند و سرانجام در سال 1902 آفریقای جنوبی را از آن خود ساختند. این واقعه را آغاز افول امپراتوری انگلستان دانسته‌اند. حکومت آپارتاید آفریقای جنوبی که با انقلاب اسلامی ایران و تحولات جهانی حاصل از آن، از بین رفت، نتیجه‌ی حاکمیتِ این بوئرهای هلندی بود. شبه نظامیان هلندی زبان بوئر اما داستان انگلستان در هند