eitaa logo
شناخت تفکرات صهیونیسم،andeeyshkade
187 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
3.7هزار ویدیو
86 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم ویل یومئذ للمکذبین، فیعذبه الله العذاب الاکبر (بصیرت، اندیشه، وتحلیل،، چالشهای.پیش رو)
مشاهده در ایتا
دانلود
✡ غیرعلمی بودن فرضیه‌های نژادی (1) 🎯 نادرستی فرضیه‌های نژادی آریا، سامی و ترک (قسمت سوم) 1⃣ تلاش برای «علمی» کردن (فرضیه‌هایی که در قرون گذشته به صورت شفاهی در میان مردم اروپا رایج بود) از اواخر قرن 18 میلادی در کشورهای اروپای غربی آغاز شد و سپس به سایر نقاط جهان توسعه یافت. 2⃣ موضوع اصلی این اثبات این نکات بود: 🔸 1. تفاوت‌های میان گروه‌های انسانی (چه به علت اثر محیط زیست و چه وراثت) اختصاصاتی طبیعی است که با انسان متولد شده و قابل تغییر نیست! 🔸 2. میان اختصاصات جسمانی، مانند رنگ پوست، اندازه و شکل جمجمه و… با استعدادهای هوشی فردی و فرهنگی گروه‌های انسانی رابطه‌ی مستقیم و ناگسستنی وجود دارد! 🔸 3. رده‌بندی نژادهای انسانی از بالا به پایین امری طبیعی و غیرقابل تغییر است! 🔸 4. به‌علت داشتن اختصاصات ظاهری معین و جسمی و به علت دارا بودن هوش فردی و فرهنگ گروهی، بالاتر از بقیه‌ی گروه‌های انسانی بوده و در مقامی برتر از همه‌ی گروه‌ها قرار دارد، سازنده و مشعل‌دار فرهنگ و تمدن جهانی است و لذا حق حکومت و سلطه‌ی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بر جامعه‌ی جهانی را دارد و می‌تواند گروه‌های انسانی دیگر را هر جور که صلاح بداند به نفع خود به کار گیرد و تربیت و با تمدن و حقایق دینی آشنا کند. 3⃣ اما هرگز بدین نکته توجه نمی‌شد که فرق است میان توجه و نشان‌دادن تفاوت‌ها میان افراد و گروه‌های انسانی و طبقه‌بندی و رده‌بندی کردن آنها از نظر فکری و فرهنگی. 4⃣ وجود تفاوت میان انسان‌ها و میان افراد یک خانواده و گروه‌های انسانی ساکن حتی یک سرزمین و منطقه امری روشن و طبیعی است، اما طبقه‌بندی و رده‌بندی گروه‌های انسانی به بالاتر و پست‌تر، به متمدن یا وحشی، به داشتن هوش و فضائل اخلاقی یا احمق و فاسد بودن بر اساس مشخصات جسمانی، رنگ پوست، شکل جمجمه یا بینی مسئله‌ی دیگری‌است. 🔹 ادامه دارد... ✍️ پروفسور شاپور رواسانی 📖 متن کامل مقاله به همراه منابع: 👉 http://yon.ir/Rassism03 ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی:
✡ غیرعلمی بودن فرضیه‌های نژادی (2) 🎯 نادرستی فرضیه‌های نژادی آریا، سامی و ترک (قسمت سوم) 1⃣ اگر نژادشناسان، انسان‌شناسان و مردم‌شناسان کارشان به مقایسه‌ی مشخصات جسمی انسان‌ها و رده‌بندی جسمی گروه‌های انسانی محدود می‌ماند، مشکل چندانی ایجاد نمی‌شد، 2⃣ اما مسئله‌ی اصلی و نکته‌ی اساسی این‌جاست که این نژادشناسان، مردم‌شناسان و انسان‌شناسان تقسیم‌بندی جسمی و ظاهری را به هوش و اخلاق و رفتار فردی و فرهنگ و اخلاق اجتماعی گروه‌های انسانی تعمیم داده و بر مبنای مشخصات جسمی درباره‌ی استعدادهای هوشی، اخلاقی افراد و فرهنگ و اخلاق جماعات انسانی برای تأمین مقاصد خاص، قضاوت می‌کنند و به تصورات و ذهنیات آلوده و درهم خود نام «علم» هم می‌دهند! 3⃣ اخلاق، فرهنگ، تمدن و علم مقوله‌هایی نیست که از یک فرد به فرد دیگری به برسد یا در یک گروه انسانی خاص از نسلی به نسل دیگر منتقل شود. اخلاق، فرهنگ، تمدن و علم چیزهایی نیست که از آسمان افتاده باشد یا خلعتی باشد که طبیعت یا خدا بر تن گروهی خاص پوشانده باشد. 4⃣ این مقولات و حتی فرضیه‌های شبه‌علمی نژادی محصول رشد و تغییرات اقتصادی، فرهنگی در جوامع بشری و در این رابطه متأثر از برخورد طبقاتی در این جوامع است. 5⃣ اگر چنین سخنی را نپذیریم، حتی جانبداران نیز قادر نخواهند بود ریشه‌های پیدایش این فرضیه‌ها را در تاریخ و جامعه‌ی انسانی توضیح دهند، مگر این‌که معتقد باشند نوع انسان، منشأ و مبدأ و در رابطه با متون کتب دینی، آدم و حوّاهای متعددی داشته و از نظر خلقت و طبیعت، تافته‌ی جدابافته است. 🔹 ادامه دارد... ✍️ پروفسور شاپور رواسانی 📖 متن کامل مقاله به همراه منابع: 👉 http://yon.ir/Rassism03 ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی:
✡ غیرعلمی بودن فرضیه‌های نژادی (3) 🎯 نادرستی فرضیه‌های نژادی آریا، سامی و ترک (قسمت سوم) 1⃣ بررسی تاریخ اجتماعی و سیاسی جماعات انسانی نشان می‌دهد که طبقات مرفه و استثمارکننده، برای اثبات مزیت و برتری فرهنگی و تمدنی خود بر سایر گروه‌ها و مشروعیت بخشیدن به انسان‌های دیگر، صفات جسمانی گروه‌های انسانی دیگر را دلیل پستی آنها و صفات جسمانی خود را دلیل مزیّت دانسته‌اند و مفهوم و کلمه‌ی بدین‌صورت به وجود آمده است. 2⃣ در جوامع شرقی، بدان‌گونه که در سده‌های 18 و 19 میلادی در کشورهای استعماری رشد کرد و توسعه یافت و مشخصات جسمی، اساس رده‌بندی فکری و فرهنگی انسان شد، چه در دوران پیش از اسلام و چه پس از توسعه‌ی اسلام وجود نداشت. 3⃣ گرچه در بسیاری از جوامع شرقی و کار بردگان را چه در دوران باستان و چه در دوران اسلامی می‌توان نشان داد اما بردگی به رنگ پوست و شکل جمجمه یا لب و بینی ربطی نداشت. 4⃣ در نظام‌های فئودالی، اشراف و فئودال‌ها، در شیوه‌ی تولید سرمایه‌داری، سرمایه‌داران، و در شیوه‌ی تولید مستعمراتی، طبقات استثمارکننده، حاکم، مدافع و مروج بودند و هستند. 5⃣ در همه‌ی این شیوه‌های تولید، بخشی از با ترویج فرضیه‌های نژادی، دانسته یا ندانسته در خدمت طبقات حاکم و استعمارگران قرار دارند. 6⃣ فرضیه‌های نژادپرستی دوران ما، محصول و شیوه‌ی تولید سرمایه‌داری است. 7⃣ فرضیه‌های نژادی در کشورهای اروپایی پایه‌ی فکری و فرهنگی شد و در مستعمرات پایه‌ی فکری و فرهنگی ناسیونالیسم نژادی و پان‌بازی و پان‌سازی نژادی و فرهنگی را می‌سازد. 🔹 ...پایان قسمت سوم. ✍️ پروفسور شاپور رواسانی 📖 متن کامل مقاله به همراه منابع: 👉 http://yon.ir/Rassism03 ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی:
✡ احیای فرضیه‌های نژادی در قرون اخیر (6) 🎯 نادرستی فرضیه‌های نژادی آریا، سامی و ترک (قسمت چهارم) 1⃣ (1860-1796) به اندازه‌گیری جمجمه با تعیین نسبت طول و عرض آن پرداخت جمجمه‌های دراز و باریک را، دولی‌خوسفالیش (Dolichocephaly) و جمجمه‌های پهن و عریض را براخی‌سفالیش (Brachycephaly) نامید. 2⃣ در طول زمان این دو اصطلاح در و براساس کاربرد وسیعی یافت. [البته بازهم طبق معمول] جمجمه‌های دراز و باریک، زیبا و خاصِ اروپاییان بودند. 3⃣ تعداد زیادی از نیز در آثار و تحقیقات خود درباره‌ی جوامع شرقی و ساکنان اولیه‌ی این سرزمین‌ها با به‌کار بردن به تقسیم‌بندی و رده‌بندی و اقوام پرداخته و بر مبنای سست چنین نظریاتی تمدن و نژادهای متعددی را در سرزمین‌های شرقی «کشف» کرده‌اند! 4⃣ شاگردان چنین محققان و استادانی در هنوز به وجود «تمدن»ها و نژادهای مختلف و متفاوت و برتر و پست‌تر در سرزمین‌های شرقی باور و اعتقاد دارند!! گرچه کشفیات باستانی و مقایسه‌ی آنها و بررسی‌های تاریخی و اجتماعی، خلاف این باورها و اعتقادها را ثابت کرده است. 🔹 ادامه دارد... ✍️ پروفسور شاپور رواسانی 📖 متن کامل مقاله به همراه منابع: 👉 http://yon.ir/Rassism04 ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی:
✡ نگاهی به نظریه‌پردازان فرضیه‌های نژادی (1) 🎯 نادرستی فرضیه‌های نژادی آریا، سامی و ترک (قسمت پنجم) 1⃣ (1810-1747) را می‌توان نخستین کسی دانست که کلمه و مفهوم را در بررسی‌های تاریخی به کار برده است. 2⃣ ماینرس از در بررسی‌های تاریخی خود برای اثبات برتری و مزیت بر سایر گروه‌های انسانی استفاده می‌کرد. 3⃣ به نظر ماینرس نوع انسان موجود از دو نژاد اصلی تشکیل می‌شد: و ؛ نژاد مغولی نه فقط از نظر جسمی بلکه از نظر فکری و فرهنگی بسیار عقب‌تر از نژاد قفقازی بود و قوم قفقازی خود به دو نژاد و تقسیم می‌شد و کلت‌ها که و را در بر می‌گرفتند در همه‌ی زمینه‌های اخلاقی و فرهنگی بر اسلاوها مزیت داشتند. 4⃣ ملت‌های اروپایی برای ماینرس قومی نجیب و شریف بودند و نقش رهبری آنها به علت نژادشان بود! 🔹 ادامه دارد... ✍️ پروفسور شاپور رواسانی 📖 متن کامل مقاله به همراه منابع: 👉 http://yon.ir/Rassism05 ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی:
✡ دروغ بزرگ برتری نژاد آریایی (2) 🎯 نادرستی فرضیه‌های نژادی آریا، سامی و ترک (قسمت هفتم) 1⃣ پیدایش، توسعه و تکامل علم و فرهنگ و هنر و اقتصاد و سازمان‌های اجتماعی، اندیشه‌های سیاسی و فلسفی در جهان حاصل نبوغ «یک قوم» که از جانب خداوند یا تاریخ شده باشد نبوده و نیست. در این جریان، چنان‌که اسناد و آثار باستانی و تاریخی اثبات می‌کند، اقوام و گروه‌های انسانی متعددی از سرزمین‌های مختلف شرکت داشته‌اند (و دارند). 2⃣ نکته‌ی جالب این‌که در آثار باستان‌شناسان و مورخانی که درباره‌ی تاریخ شرق تحقیق می‌کنند به‌طور عمده سخن از قوم یا اقوام آریایی در میان است و کمتر کسی واژه‌ی را به کار می‌برد اما در نوشته‌های اُدبا، سیاستمداران، داستان‌سرایان و نژادپرستان بر کلمه‌ی «نژاد» تکیه می‌شود. به هر حال به استناد نوشته‌های هرودوت و کتیبه‌های داریوش و خشایارشا نمی‌توان از و صفات جسمانی و اخلاقی و فرهنگی و فکری خاص آریاییان سخن گفت. 3⃣ در باب قوم آریا نیز این سؤال مطرح است كه: آیا همه‌ی افرادی که را تشکیل می‌داده‌اند بدون استثناء شریف، شجاع، پهلوان، قهرمان و… بوده‌اند و آیا می‌توان برای گروه‌های انسانی «صفت قومی» چنان‌که در پی اثبات آنند قائل شد؟! 4⃣ اگر بپذیریم که قوم یا اقوام آریایی بر اثر فشار اقوام آلتایی چراگاه‌های خود را ترک کرده‌اند، پذیرفته‌ایم که اقوام دیگری غیر از آریاها نیز همزمان با آنان وجود داشته‌اند و دیگر مسئله‌ی (Volk) و (Ursprache) در رابطه با آریاها نمی‌تواند مطرح باشد و باز این سؤال بدون پاسخ می‌ماند که این قوم یا اقوام از کجا به این چراگاه‌ها آمده بوده‌اند. 5⃣ دیگر این‌که بر اساس این نقل قول، اقوام آلتایی دست‌کم از نظر جنگی بر آریاها تفوّق داشته‌اند و برخلاف تصور، تخیل و تبلیغ نظریه‌پردازان نژادی اشاره‌ای هم –ولو مختصر– به صفات جسمانی و استعدادهای فوق‌العاده و خاص فرهنگی قوم (اقوام) آریایی در متون اوستایی نمی‌شود. 🔹 ادامه دارد... ✍️ پروفسور شاپور رواسانی 📖 متن کامل مقاله به همراه منابع: 👉 goo.gl/tfuXTt ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی:
✡ دروغ بزرگ برتری نژاد آریایی (3) 🎯 نادرستی فرضیه‌های نژادی آریا، سامی و ترک (قسمت هفتم) 1⃣ با ترجمه‌ی مقاله‌ی انکتیل دوپرون به‌وسیله‌ی کلوکر (Kleuker) به آلمانی، واژه‌ی وارد مباحث نژادشناسی، مردم‌شناسی و زبان‌شناسی در حیطه‌ی زبان آلمانی شد و از آن زمان افسانه‌سازی و بهره‌برداری سیاسی از این واژه آغاز گردید. 2⃣ اولین زبان‌شناسی که در جهت در هم آمیختن زبان‌شناسی، مردم‌شناسی و فرضیه‌های نژادی – سیاسی به کلمه‌ی آریا معنای وسیع بخشید بود (1819) که کوشید به استناد وجود شباهت در ریشه و ساختار لغات در زبان‌ها، خویشاوندی قومی (نژادی) اقوام (آلمانی) با (Perser) را ثابت کند و از این طریق برای آنان اجداد آسیایی و آریایی بیابد. 3⃣ به نظر شله‌گل، ARI یک ریشه‌ی ژرمنی است زیرا با کلمه‌ی (Ehre) (به معنای شرافت) رابطه دارد. اما در زبان آلمانی کلمات دیگری نیز می‌توان یافت که بیش از (Ehre) شبیه کلمه‌ی (Ari) باشد مانند (Arie) به معنای (تک‌خوان همراه با وسیله‌ی موسیقی). 4⃣ به‌کار بردن کلمه‌ی (Ehre) از طرف شله‌گل نشان می‌دهد که چگونه این زبان‌شناس با نظر قبلی و تعیین‌کننده به‌صورتی که مطابق مراد و مقصود ناسیونالیستی‌اش باشد را با و مخلوط کرده است. 5⃣ به نظر می‌رسد اگر شله‌گل به خود زحمت می‌داد یا اگر در پی اثبات اهداف خود نبود، می‌توانست در بسیاری از زبان‌های دیگر و در سرزمین‌های دیگر نیز برای کلمه‌ی ARI موارد مشابه یا نزدیک با معنای دیگر پیدا کند. 6⃣ در هر حال تاکنون میان نظریه‌پردازان و کارشناسان بر سر معنی توافقی صورت نگرفته و هر زبان‌شناس آن را مطابق سلیقه یا عقیده‌ی سیاسی خود ترجمه و معنا کرده است. به نظر نگارنده، احتمال می‌رود آریا تنها یک معنای جغرافیایی داشته باشد. 🔹 ادامه دارد... ✍️ پروفسور شاپور رواسانی 📖 متن کامل مقاله به همراه منابع: 👉 goo.gl/tfuXTt ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی:
✡ دروغ بزرگ برتری نژاد آریایی (4) 🎯 نادرستی فرضیه‌های نژادی آریا، سامی و ترک (قسمت هفتم) 1⃣ به هر حال نظریه‌پردازان اروپایی در سده‌های هیجده، نوزده و بیست اعم از زبان‌شناسان، ارائه‌کنندگان و نظریات سیاسی، کسانی که در پی یافتن اجدادی مناسب برای اروپاییان (غیر از پسران حضرت نوح)، اثبات برتری فرهنگی، علمی، هنری و اجتماعی (موروثی) و به‌ویژه بخشی معین از آن بودند، ابزار مناسب خود را یافتند. 2⃣ گئورگ ویلهلم فریدریش نیز مبلّغ پرنفوذ چنین نظری بود و یقین داشت که اقوام اولیه از آسیا به سایر نقاط [و به‌طور عمده اروپا] مهاجرت کرده‌اند. 3⃣ (Ernest Renan) از نژادپرستانِ به‌نام و مؤثر در افکار عمومی کشورهای اروپایی در انتشار فرضیه‌ی محسوب می‌شود که با بهره‌گیری از الفاظ شیوا اما تهی از معانی علمی، به خیال‌پردازی خود میدان می‌دهد: ✍️ «بگذار ما به این قله‌های مقدس سلام کنیم، جایی که [از آنجا] نژادهای بزرگ، کسانی که آینده‌ی بشریت را با خود داشتند برای اولین بار به بی‌پایانی‌ها نظاره می‌کردند. [اینان] دو عامل را به خود آوردند که چهره جهان را تغییر داد: و . پس از این‌که بعد از هزاران سال مشقّت بر کره‌ی زمین که در آن سکونت دارد حکومت کرد، اولین وظیفه‌اش این خواهد بود که اسرار این سرزمین را کشف کند.» 4⃣ به نظر ارنست رنان به‌علت عقل و دانشش و به‌عبارت دیگر به‌علت جستجوگری عاقلانه، دقیق و فلسفی‌اش، به‌علت حقیقت‌جویی‌اش که به‌نظر می‌رسد باشد بر جهان خواهد شد. 5⃣ جالب است که در همه‌ی نوشته‌های فرضیه‌پردازان نژادی به جنایات و غارتگری‌های وحشیانه‌ی در مستعمرات اشاره‌ای نمی‌شود. به‌نظر می‌رسد این فرضیه‌پردازان دزدی، غارت، کشتار و دست زدن به هر جنایتی را «حق» طبیعی و مشروع «نژاد سفید» می‌دانستند (و می‌دانند) و از اخلاق درک خاص و محدودی داشتند (و دارند). 🔹 ادامه دارد... ✍️ پروفسور شاپور رواسانی 📖 متن کامل مقاله به همراه منابع: 👉 goo.gl/tfuXTt ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی:
✡ دروغ بزرگ برتری نژاد آریایی (7) 🎯 نادرستی فرضیه‌های نژادی آریا، سامی و ترک (قسمت هفتم) 1⃣ (H. Stewart Chamberlin) شاخه‌ی نژاد سفید را در جامعه بشری می‌دانست. به نظر چمبرلین حتی حضرت نیز یک بوده و این نکته را اختصاصات حضرت عیسی مسیح مانند دوست داشتن، ترحّم و شرف که به‌نظر چمبرلین فقط از مشخصات روانی نژاد آریاست ثابت می‌کند. 2⃣ به‌نظر ، خالق هنر، علم، فرهنگ جهانی و نگه‌دارنده‌ی آن است. تاریخ جهان به جنگ نهایی میان نژاد برتر (آریا) دارای چشم آبی، موی طلایی با نژادهای پست منجر خواهد شد و این مبارزه با غلبه‌ی نژاد برتر پایان خواهد یافت. در مدح نژاد آریا سخنان هیتلر دنباله‌ی نظریات گوبینو، چمبرلین، واگنر و بلونشلی است. 3⃣ چنان‌که گفته شد، نه فقط درباره‌ی معنی کلمه‌ی اختلاف نظر فراوان وجود دارد، بلکه کسی نمی‌تواند ثابت کند که این قوم یا اقوام از کجا آمده‌اند، صفات جسمانی و مشخصات فرهنگی‌شان چه بوده، و چه چیزی آنان را بر سایر اقوام برتری می‌داده و آیا اصولاً می‌توان از قوم یا نژاد یا فرهنگ خالص سخن گفت؟! 4⃣ گرچه تاکنون نظریات فراوانی در باب محل اقامت اولیه‌ی آریاها به‌عنوان مطرح شده، اما حتی بر فرض صحّت یکی از این نظریات، باز این سؤال اساسی بی پاسخ می‌ماند که آریاها از کجا بدان سرزمین آمده بوده‌اند و اگر منطقه‌ای خاص ذکر شود می‌توان سؤال را تکرار کرد. 5⃣ با این‌که بطلان و بی پایه بودن نظریات ابراز شده در زبان‌شناسی و ادبیات در باب ، و به اثبات رسیده، اما هنوز از نژاد «آریا» و صفات جسمانی (زیبایی) و برتری‌های فرهنگی این «نژاد» یا قوم بر دیگر «نژادها» و اقوام سخن گفته می‌شود و در پاره‌ای محافل فرهنگی و سیاسی جوامع مستعمراتی از این «نژاد» یا قوم به‌عنوان پایه‌گذار و جهان یاد می‌کنند! 6⃣ اما چگونه می‌توان قومی را که درباره‌اش هیچ‌کس درست چیزی نمی‌داند و تنها در بازی‌های یا رها کردن دامن تخیلات شاعرانه مقام شامخی در تاریخ می‌یابد، پایه‌گذار و مشعل‌دار تمدّن جهان دانست و همه‌ی افتخارات و امتیازات را بدو نسبت داد، و برایش مقامی برتر از همه‌ی مردم جهان قائل شد و بعد به همه‌ی این امتیازات و افتخارات خودساخته‌ی «نژادی» افتخار کرد و خود را بالاتر و بهتر از دیگر اقوام و مردم جهان دانست؟! 7⃣ نه تاریخ جهان و نه تاریخ ایران را نمی‌توان با به‌کارگرفتن فرضیه‌های نژادی یا زبان‌شناسی بررسی نمود و توضیح داد. 🔹 ...پایان قسمت هفتم. ✍️ پروفسور شاپور رواسانی 📖 متن کامل مقاله به همراه منابع: 👉 goo.gl/tfuXTt ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی:
✡ ردیه‌ای بر فرضیه‌ی نژاد سامی (2) 🎯 نادرستی فرضیه‌های نژادی آریا، سامی و ترک (قسمت هشتم) 1⃣ به نام‌گذاری توسط اشلتسر ایرادهای فراوان گرفته شده است. یکی این‌که فهرست اسامی قبایل و اقوامی که امروزه زبان‌شناسان در گروه زبان‌های سامی قرار می‌دهند با فهرست اسامی قبایل و اقوامی که در به‌عنوان اولاد و احفاد نام برده شده‌اند، مطابقت ندارند و پاره‌ای از اقوام و قبایل که در گروه زبان‌های سامی قرار داده می‌شوند، در تورات جزء اولاد حام (فرزند دیگر نوح) آمده‌اند. 2⃣ این نشان می‌دهد که نمی‌توان فهرست قبایل تورات را هم از نظر خویشاوندی قومی و هم از نظر خویشاوندی زبانی یکی دانست و به کار برد زیرا این رده‌بندی و تقسیم نه از نظر قومی و مردم‌شناسی و نه از نظر زبان‌شناسی بلکه از نظر تاریخی ـ سیاسی تنظیم شده است. 3⃣ باید به این نکات افزود که در باب 10 سِفر پیدایش تورات تعداد زیادی زبان‌های مرده یا زبان‌هایی که در همان زمان بدان صحبت می‌شد ذکر نشده‌اند (زبان‌هایی که از وجود آنها در دوره‌های جدید مطلع شده‌ایم) اما از نظر زبان‌شناسی تمام اینها جزء زبان‌های سامی محسوب می‌شوند. 4⃣ با آمیختن و تعمیم زبان‌شناسی به مردم‌شناسی در چارچوب ، لغت و مفهوم نیز رفته رفته مانند کلمه و مفهوم از زبان‌شناسی وارد مردم‌شناسی و نژادشناسی شد و به‌تدریج سخن از و به میان آمد در حالی‌که اقوام ریشه‌های دیگری دارند تا زبان‌ها و تمام آنهایی که در یک گروه فامیل زبانی هستند، خویشاوند قومی نیستند. ✍️ پروفسور شاپور رواسانی 📖 متن کامل مقاله به همراه منابع: 👉 goo.gl/b9Xdgv ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی:
✡ ردیه‌ای بر فرضیه‌ی نژاد سامی (3) 🎯 نادرستی فرضیه‌های نژادی آریا، سامی و ترک (قسمت هشتم) 1⃣ در طول قرون 18 و 19 کوشش شد یک مقایسه‌ی زبان‌شناسی علمی با روش و نمونه هند و ژرمنی انجام گیرد و از این امر همان‌طور که در مورد اجداد اولیه‌ی هند و ژرمن‌ها رخ داده، موطن اولیه‌ی سامیان را نیز تعیین کنند. 2⃣ درهم بودن و اختلاف‌نظر فاحشی که در باب سامیان وجود دارد، نشان می‌دهد که چگونه مانند کوشش صاحب‌نظران در یافتن وطن اولیه برای به دنبال تصورات و اعتقادهای سیاسی و خیالات شاعرانه در چارچوب (اثبات وجود نژاد برتر)، در این مورد نیز نظریه‌پردازان با تعمیم فرضیه‌های زبان‌شناسی به مردم‌شناسی و تاریخ، در پی یافتن محل اقامت اولیه برای قوم اولیه‌ی سامی برآمده‌اند و به هیچ نتیجه‌ی علمی و مستندی هم نرسیده‌اند. 3⃣ وطن اولیه‌ی سامیان از جنوب اسپانیا و آفریقا و از عربستان، بابل، و ارمنستان تا فلات پامیر و سرزمین‌های آسیای مرکزی نزدیک سیحون و جیحون جستجو شده و تاکنون نیز مانند وطن اولیه‌ی «آریاهای اولیه» پیدا نشده است! 4⃣ به‌نظر ، سرزمین سامیان در تمدن‌های باستانی در درّه‌های دجله و فرات و سوریه و فلسطین و به‌مانند کمربندی در صحرای شمال عربستان قرار دارد. عربستان محل ذخیره‌ی نژاد سامی است که فرهنگش را با خون سامی تازه می‌سازد و تکرار می‌کند. 5⃣ سخنان مونتگومری را در بسیاری از کتب و تألیفات دیگر درباره‌ی «سامیان» می‌توان یافت، اما تاکنون کسی توضیح نداده که مراد از چه بوده و چیست و این خون چه ترکیبی داشته و دارد، چنان‌که درباره‌ی نیز تاکنون توضیحی داده نشده است؛ و باز هم این سؤال که چگونه می‌توان «خون» را با «فرهنگ» در رابطه قرار داد بدون پاسخ مانده است. 6⃣ این استدلالات شبیه همان است که درباره‌ی و عنوان شده و می‌شود. آیا این نژاد انسانی (سامیان) در عربستان پا از عدم به وجود گذاشته بودند و خلقت در این سرزمین صورت گرفته بوده؟! یا این‌که این گروه از سرزمین دیگری بدان‌جا آمده بودند؟! ✍️ پروفسور شاپور رواسانی 📖 متن کامل مقاله به همراه منابع: 👉 goo.gl/b9Xdgv ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی:
✡ ردیه‌ای بر فرضیه‌ی نژاد سامی (5) 🎯 نادرستی فرضیه‌های نژادی آریا، سامی و ترک (قسمت هشتم) 1⃣ درباره‌ی نژاد و می‌توان در بررسی چگونگی استدلال‌های نظریه‌پردازان نشان داد که هر وقت زبان‌شناسان خواستار نشان دادن حدود و ثغور یا محل زندگی اولیه یا خطوط مهاجرتی گروه‌های زبانی معینی هستند، از اقوامی‌که به‌نظرشان بر پایه‌ی مشترکات زبانی در یک گروه قرار می‌گیرند یاد می‌کنند، و هر وقت نظریه‌پردازان نژادی در صدد اثبات «هم‌نژادی» اقوامی برمی‌آیند از مشترکات و مشابهات زبان‌شناسی آنان سخن می‌گویند. 2⃣ البته در طول تاریخ و از زمان‌های بسیار دور در مناطق مختلف جهان اقوام و قبایل و گروه‌های انسانی متعدد و مختلفی زندگی می‌کرده‌اند که زبان، فرهنگ و نام خودشان را داشته‌اند و با یکدیگر چه از نظر فرهنگی به‌مناسبت مهاجرت‌ها، مبادلات تجاری، جنگ‌ها و صلح‌ها مربوط بوده‌اند، اما در هیچ کتیبه یا سند تاریخی، هیچ قومی به خود نام نداده است! تورات نیز تنها از اقوامی سخن می‌گوید که از سام منشأ گرفته‌اند، بی آن‌که آنان را سامی‌ها یا سامی بنامد. 3⃣ با توجه به آنچه گفته شد، این پرسش مطرح می‌گردد که امروزه چگونه می‌توان در تعیین هویت تاریخی، قومی و فرهنگی، تعلق داشتن به یک قوم را که اصولاً بدین نام و نشان وجود نداشته است، ملاک و پایه‌ی استدلال‌ها و بررسی‌ها قرار داد؟!! 4⃣ دانش امروزی اثبات می‌کند که از بیخ و بن نادرست است و نمی‌توان جامعه‌ی انسانی را به استناد تفاوت‌ها در مشخصات ظاهری جسمانی، به رده‌بندی نمود، سپس این رده‌بندی را به و و استعدادهای فکری و ذهنی تعمیم داد و در درون یک «نژاد» معین نیز دست به تقسیم داخلی زد و آن‌را به گروه‌های کوچک‌تری، که باز هم باید از لحاظ صفات جسمانی و مشخصات فرهنگی متفاوت بوده و یکی بر دیگری مزیت و برتری داشته باشد تقسیم نمود. 5⃣ همچنین، بررسی‌های نشان می‌دهد که زبان‌شناسی نمی‌تواند پایه و اساس یا چیزی شبیه آن باشد و با مقایسه‌ها و تحلیل‌های زبان‌شناسی نمی‌توان نوعی ردیابی و «فسیل‌شناسی» زبانی راه انداخت و بر اساس آن انسان‌ها را به «نژادها»ی مختلف تقسیم و برای‌شان و تعیین کرد. ✍️ پروفسور شاپور رواسانی 📖 متن کامل مقاله به همراه منابع: 👉 goo.gl/b9Xdgv ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی: