هدایت شده از خبر آنلاین📡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هشدار!! خطر نفوذ انجمن حجتیه در تمام لایههای مردمی و حتی دولتی جدی است. باید فکری کرد.
دیدن این فیلم را توصیه میکنم.نکنه خدای ناکرده در غفلت باشیم
🇮🇷قرارگاه سایبری ↙️
https://eitaa.com/joinchat/3604348939C1433b6e45c
هدایت شده از اندیشه تشیّع
20.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
◼️ بررسی علت تشییع و دفن شبانه حضرت زهرا (س)
🏴 مفتیهای وهابی معتقدند، امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) با اولین خلیفهی اهل سنت بیعت کردند و همچنین با او تعاملات فراوان داشتند و از رسیدن بعضی از #اصحاب به خلافت نیز #رضایت داشتند و اینکه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) شرم داشتند نامحرمی حجم پیکرشان را ببیند، باعث شد به امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) #وصیت کنند تا شبانه بدن ایشان دفن شود!
👈 بر خلاف ادعای باطل مفتیهای وهابی، بنا بر آنچه در منابع معتبر اهل سنت بیان شده، صدیقهی شهیده (سلاماللهعلیها) تا پایان عمر مبارک خود، هیچگاه از #غاصبان_خلافت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) راضی نشدند و علت دفن شبانه حضرت و عدم دعوت از صحابه در #تشییع_پیکر مطهر حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) #نارضایتی ایشان از بعضی اصحاب پدر بزرگوارشان است.
🌐 جهت مطالعهی بیشتر، کلیک کنید:
👇👇👇
https://www.adyannet.com/fa/news/36458
📎 #وهابیت
📎 #بانوی_قهرمان
📎 #شبهات_فاطمیه
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید
💠 اندیشه تَشیّع 👇👇
♨️ @kalamema
هدایت شده از خبر آنلاین📡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصاویری از قایقهای تندروی نیروی دریایی انصارالله با الگوبرداری از نیروی دریایی سپاه
و اعدوا لهم مااستطعتم من قوه و من رباط الخيل ترهبون به عدو الله و عدوکم
✍منتظر حرکت پرچم های هدایت از یمن باشیم. پیروزی قطعی است و انشاالله ظهور نزدیک است.
🇮🇷قرارگاه سایبری ↙️
https://eitaa.com/joinchat/3604348939C1433b6e45c
هدایت شده از خبر آنلاین📡
6.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 فراز پایانی اقامه نماز رهبر معظم انقلاب بر پیکر آیتالله هاشمی رفسنجانی
🔹 آیتالله خامنهای در این نماز بر خلاف مشی همیشگی خود در نمازهای میت، به جای عبارت «اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا»، یک فراز استغفار با نه مرتبه ذکر «عفوک» قرائت نمودند.
🇮🇷قرارگاه سایبری ↙️
https://eitaa.com/joinchat/3604348939C1433b6e45c
هدایت شده از خبر آنلاین📡
🔴 عاقبت به خیری
#حاج_قاسم : "والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری ، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد"
🔺دقت کردید دیروز مقام معظم رهبری(حفظه الله) از مردم قم تجلیل کردند، از مرحوم آیت الله مصباح یزدی به نیکی و احترام یاد نمودند و از عظمت #سردار_دلها سخن گفتند،
اما حتی یک اشاره هم به هاشمی رفسنجانی (با اینکه سالروز فوتش بود) نکردند ...
فقط باید دعا کنیم : اَللّهمَّ اجعَل عَواقِبَ اُمورِنا خَیراً
🇮🇷قرارگاه سایبری ↙️
https://eitaa.com/joinchat/3604348939C1433b6e45c
خانه / یهود و رسانهها / یهود و اسطورهسازی / عهد عتیق، عهد جدید، عهد مصور (1)
عهد عتیق، عهد جدید، عهد مصور (1)
یهود و اسطورهسازی 3 دیدگاه 771 بازدید
جهان پیرامون ما پر از ابرقهرمانهایی است که کودکی و نوجوانی خیلی از ما با آنها شکل گرفته است. ابرقهرمانهایی که با آنها زندگی کردهایم، خو گرفتهایم و گاهی خود را در قامت آنها تصور کردهایم. سوپرمن، مرد عنکبوتی، بتمن، هالک و… اسامی آشنایی برای ما هستند. غرق شدن در ماجراجوییهای آنها، یکی از لذتبخشترین تفریحات ما بوده است؛ دنبال کردن آنها در انیمیشنها، فیلمهای سینمایی، بازیهای رایانهای و… کتابهای مصور
چیزی که همهی ما در آن اتفاقنظر داریم این است که هرکدام از این شخصیتها، زادگاهی داشتهاند؛ البته منظور من یک بیمارستان و یا یک اتاق کریستالی در یک سیارهی دوردست نیست، بلکه آنها در ذهنهایی متولد شدهاند؛ ذهنهایی که هرکدام خاطرات، تجربیات و عقایدی را حمل کردهاند که قطعاً در نوع خلقت شخصیتها مؤثر بوده است.
این شخصیتها بالاجبار، بخش قابلتوجهی از عقاید، فانتزیها و تجربیات خالقان خود را به ارث خواهند برد، پس یقیناً فرق میکند که خالقان آنها، کودکی و نوجوانی خود را کجا و چگونه گذراندهاند و چه چیزهایی را تجربه کردهاند.
کودکی خود را در کنیسه گذرانده و با داستانهای بنیاسرائیل به خواب رفتهاند یا با حضور در کلیسا در هر یکشنبه؟ در گتوها زندگی کردهاند یا در شهرهای پر زرق و برق اروپایی؟ خاطراتی که والدین آنها برایشان تعریف کردهاند، از اردوگاههای کار اجباری بوده است یا از نحوهی آشناییشان در یک کافهی زیبا در یک بعد از ظهر پاییزی؟ کابوسهای شبانهی آنها، سربازان نازی بودهاند و یا دیوهای سهسر؟
ارتباط بین یهودیان و ابرقهرمانها، بیشتر از طریق خالقان آنها آشکار میشود.
چیزی که در سری مقالات «عهد عتیق، عهد جدید، عهد مصور» به آن خواهیم پرداخت، تأثیرپذیری ابرقهرمانها از هویّت خالقان آنها که اکثر آنها نیز یهودی بودهاند میباشد؛ درواقع ما در این سری مقالات به بررسی ردپای هویت یهودی در شخصیت ابرقهرمانها خواهیم پرداخت.
یهودیان و تولد کتابهای مصور (Comic Books)
در یک مصاحبه با رادیوی نیویورک [1]، زمانی که از استن لی [2] -نویسندهی مشهور یهودی کتابهای مصور و خالق شخصیتهایی چون مرد عنکبوتی و مردان ایکس- پرسیده شد: «فکر میکنید که یهودیت چه مقدار از مدیوم کتابهای مصور آگاه است؟»، او پاسخ داد:
«میدانید، من نظری ندارم. من هرگز به آن فکر نکردهام. این شگفتآور است زمانی که شما متذکر میشوید که معروفترین شخصیتها توسط یهودیان خلق شدهاند. حس میکنم این گزاره شگفتانگیز است.» [3]
اولین ابرقهرمان دنیا، «سوپرمن» بوده است. جری سیگل [4] و جوزف شوستر [5]، دو پسر یهودی اهل کلیولند بودند که در نوشتن داستانهایی برای روزنامهی دبیرستان خود همکاری داشتند. آندو عاشق داستانهای علمی-تخیلی بودند. دههی 1930 بود و انتشار کتابهای مصور در ابتدای راه خود قرار داشت. سیگل و شوستر همانند بسیاری از جوانان یهودی دیگر، بههمراه آرزوهای بلندپروازانهی هنری، آرزو داشتند که به این صنعت نوپا وارد شوند. سادهترین راه برای تأمین تقاضاهای مردم برای نوآوری در کتابهای مصور این بود که ناشران، از نویسندگان و هنرمندانی که امکان فعالیت در بخشهای دیگر را -به دلیل جوان بودن، بیتجربه بودن و یا یهودی بودن- (در اکثر موارد هر سه) نداشتند، استفاده کنند.
جری سیگل (ایستاده) و جو شوستر (نشسته)
میتوان گفت دههی 1930، ضدیهودیترین دورهی تاریخ آمریکا بوده است؛ بهطوری که بهخاطر شرایط سیاسی موجود در آن دوره، کالجهای یهودیان به حداقل تعداد ممکن رسیده بودند. از همینرو، سیگل و شوستر همانند بسیاری از یهودیان دیگر (که در ادامه اشاره خواهد شد) در ابتدای کار برای خود نام مستعار انتخاب کردند تا در امان بمانند؛ نام مستعار آنها Bernard J. Kenton بود. [6]
از طرفی چون کتابهای مصور در ابتدا بیشتر شبیه یک شوخی بودند تا یک مدیوم مستقل، جدّی گرفته نمیشدند و مانعی برای ورود یهودیان به این صنعت (حتی در آن دورهی ضدیهودی) وجود نداشت و بههمین خاطر یهودیان هنرمند زیادی وارد این صنعت شدند که بهدنبال آن، اسامی زیادی از یهودیان گسترشدهندهی صنعت کتابهای مصور به گوش میرسد: استن لی، باب کین، جک کربی، کریس کلارمونت و…
واقعیت این است که بخش قابلتوجهی از مردان (و زنان) که از دههی 1930 تا 1970 در صنعت کتابهای مصور فعالیت میکردند، یهودی بودند.
در نهایت، جری سیگلِ نویسنده و جو شوسترِ هنرمند، شخصیت سوپرمن را وارد دنیای کتابهای مصور کردند. در سال 1938، کتابهای مصور دی سی اولینبار ماجراجوییهای مرد پولادین [7] را در صفحات شماره 1 کمیکهای اکشن وارد کردند. طبق گفتهی بیشتر مورخان کتابهای مصور، آفرینش سو
پرمن، شروع عصر طلایی کتابهای مصور را بشارت داد. [8]
در ادامهی مقاله، طیّ بخشهای گوناگون به بررسی ارتباط ابرقهرمانها با اساطیر، آموزهها و شخصیتهای یهودی میپردازیم.
بخش اول: سوپرمن
سوپرمن، یک یهودی تمام عیار
«همهی آنها یهودی هستند، ابرقهرمانها. سوپرمن، شما فکر نمیکنید یهودی است؟ از سرزمینی قدیمی میآید (مهاجرت میکند)، آنگونه نام خود را عوض میکند. کلارک کنت؛ فقط یک یهودی اینگونه اسم برای خود برمیگزیند» [9]
– مایکل چابون [10]، نویسندهی یهودی رمان ماجراهای شگفتانگیز کاوالیر و کلی
با مطالعهی شخصیت سوپرمن درمییابیم که دالهای انکارناپذیری مبنی بر یهودیبودن سوپرمن و تطابق شخصیت او با شخصیتهای مشهور بنیاسرائیل وجود دارد که در خوشبینانهترین حالت میتوان اینگونه در نظر گرفت که این دو جوان یهودی، بدون قصد، و تنها بهصورت ناخودآگاه، فرهنگ و هویّت خود را در این شخصیت دمیدهاند (که البته با توجه به شواهدی که در ادامه ذکر خواهد شد، ناخودآگاه بودن آن بسیار غیرمنطقی بهنظر میرسد).
در چکیدهی پشت جلد کتاب «Is superman circumcised? The complete Jewish history of the world’s Greatest hero» نوشتهی «روی شوارتز» [11]، میخوانیم:
«آنها [سیگل و شوستر] اصلِ داستانِ شخصیت خود [سوپرمن] را برپایهی [حضرت] موسی، قدرت او را بر اساس سامسون، مأموریت او را بر اساس گولِم [12] و هویّت مخفی او را بر اساس خودشان پیریزی کردند.»
بر همین اساس، ما نیز هویّت یهودی سوپرمن را بر مبنای همین چهار محور مورد بررسی قرار میدهیم:
1- حضرت موسی (ع)
«سفر سوپرمن، داستان [حضرت] موسی را به دقت منعکس میکند» [13]
– از کتاب «Up, Up, and Oy Vey»، نوشتهی حاخام سیمچا واینستین [14]
حاخام سیمچا واینستین، مشهور به «حاخام کتابهای مصور» [15]، از جمله کسانی است که بهطور گسترده به بررسی ارتباط بین یهودیان و ابرقهرمانها پرداخته است. او اشاره میکند که بین داستان سوپرمن و حضرت موسی (ع) توازی شگفتانگیزی وجود دارد. [16]
بیایید داستان سوپرمن و حضرت موسی (ع) را در کنار هم بخوانیم:
«هردو شخصیت از جامعهای آمدهاند که در آستانهی فاجعهای است که آن “نابودی” میباشد. اهالی کریپتون [17] در خطر انفجار سیارهشان هستند و بردگان عبرانی (یهودی) با نسلکشی فرعون روبهرو هستند؛ یکی از “نخستزادگان عبرانی” محکوم به مرگ است؛ “آخرین فرزند کریپتون”، کسی که بهدلیل نزدیکبودن یک انفجار سیارهای در آستانهی مرگ است، توسط والدین مهربانش در یک فضاپیمای کوچک قرار داده شده و به زمین فرستاده می شود؛ موسای کوچک در سبدی از نِی گذاشته شده و در نیل رها میشود؛ فضاپیما داخل یک مزرعهی ذرت فرود میآید؛ سبد به قصر فرعون میرسد؛ خانوادهی کِنت، کال-اِل [18] (سوپرمن) را به فرزندی گرفته و او را در مزرعهی خود بزرگ میکنند؛ موسی در قصر فرعون رشد میکند؛ موسی و کال-اِل، هردو در فرهنگی بیگانه رشد میکنند؛ کال-اِل بهعنوان پسرِ کشاورز فقیر (و در آینده بهعنوان یک خبرنگار) زندگی کرده و هویّت واقعی خود را مخفی میکند؛ موسی بهعنوان یک شاهزاده زندگی کرده و هویّت حقیقی (یهودی بودن)اش را مخفی نگه میدارد؛ در ادامه، کال-اِل تبدیل به منجی بشریت میشود؛ موسی نیز تبدیل به منجی یهودیان میشود.»
همانطور که مشاهده میکنید، تطابق نعل به نعل بین این دو روایت، بیانگر آن است که هیچ تصادفی در کار نبوده است. در همین راستا، «نیکلاس پامفری» [19]، استادیار مطالعات دینی در دانشگاه بِیکِر، در کتاب خود چند علت را برای یهودیبودن سوپرمن ذکر میکند که یکی از آنها، همین است که پسزمینهی داستان سوپرمن، توازی غیرقابل انکاری با روایت زندگی حضرت موسی (ع) دارد. [20]
بهعنوان یک مورد جالب، از 22 سپتامبر 2014 تا 28 فوریه 2015، موزهی معبد اسرائیل [21] در شهر ممفیسِ ایالتِ تِنِسی آمریکا، یک عنوان نمایشگاهی را به نمایش گذاشت:
“Superman: The Jewish Roots of America’s Superhero”
«سوپرمن: ریشههای یهودی ابرقهرمان آمریکا»
و بخشی از توضیحات نمایشگاه بیان میداشت:
«برای سیگل و شوستر، گریختن کال-اِل به زمین، داستان یهودیان و مهاجرت آنها از مصر است.» [22]
روی شوارتز در کتاب خود اظهار میکند: «گرانت موریسون» [23]، نویسندهی اسکاتلندی کتابهای مصور و «راگز مورالز» [24]، طراح آمریکایی کتابهای مصور، سوپرمن را به ریشههای یهودی خود بازگرداندند. موریسون در بخش نتیجهی کتاب شماره #2 (11 دسامبر) نوشت:
«راکت (فضاپیما)، سبد موسی است … بنابراین من یک مقدار، بیشتر آن را سبدگونه کردم.» [25]
حاخام واینستین یکی از دیالوگهایی را که بین کال-اِل و پدرخواندهاش در داستان رد و بدل میشود را با یکی از مکالمههای خدا با حضرت موسی (ع) در تورات مقایسه میکند. [26] در قسمتی از داستان سوپرمن، وقتی کلارک (کال-اِل) بزرگتر می
شود، پدرخواندهاش به او میگوید:
«حالا به من گوش کن کلارک، این قدرت بزرگ تو… باید آن را از مردم پنهان کنی وگرنه، آنها از تو خواهند ترسید… اما وقتی که زمان مناسب فرا برسد، باید از آن برای کمک به بشریت استفاده کنی.» [27]
حضرت موسی (ع) در داستان بوتهی مشتعل در سِفر خروج (در قرآن بهجای بوته به درخت اشاره شده است [28]) یک سخنرانی مشابه الهامبخش از طرف خدا دریافت میکند:
«پس اکنون بیا تا تو را نزد فرعون بفرستم و قوم من، بنیاسرائیل را از مصر بیرون آوری.» [29]
و در قرآن:
«…ایندو [عصا و ید بیضاء] از جانب خدایت دو برهان است [اینک برو به رسالت] بهسوی فرعون و فرعونیان که قومی فاسق و نابکارند.» [30]
از جمله موضوعاتی که اکثراً محققان در مطالعهی دینی پیرامون سوپرمن به آن میپردازند و برای یهودیبودن و بالاخص، موسیگونه بودن سوپرمن به آن استناد میکنند، نام کریپتونی سوپرمن یا همان کال-اِل است.
Kal-EL از دو بخش تشکیل شده که هردو نیز ریشهی عبری دارند. Kal یا קל بهمعنی آسان (Easy) یا سبک (light) است؛ اما نکتهی مهم اینجاست که باید به یاد داشته باشیم که با لهجهی سازندگان در آن زمان، Kal بهصورت Kol یا קול بهمعنی صدا (Voice) خوانده شده است. EL نیز پسوندی است که از نام خدا در زبان عبری אלוהים (Elohim) گرفته شده است؛ این پسوند را در اسامی یهودی به وفور مشاهده کردهایم؛ مانند: Dani-el ،Samu-el ،Gavri-el ،Immanu-el ،Isra-el و…
حاصل این ترکیب Kol-EL بهصورت קול-אל میباشد که بهمعنی «صدای خدا» (Voice of GOD) است [31] و ترکیب نزدیک به آن در فرهنگ اسلامی، «کلیم الله» میباشد که لقب حضرت موسی (ع) است.
چندان بیراه نیست اگر در اینجا به ریشهی لغت Hero نیز اشارهای بکنیم. گفته میشود که ریشهی این لغت در زبان عبری، لغت גִּבּוׄר (gibbor) میباشد که بهمعنی «توانا» (Mighty) یا «قوی» (Strong) است، و بهطور کلی معنی «فرد قدرتمند» (Strong person) را میدهد. [32] همچنین معادل عربی این لغت عبری، «جَبّار» است. [33]
از طرفی، پیرامون نماد روی سینهی سوپرمن نیز بحثهایی بین محققین وجود دارد. تعریفها و توضیحات پیرامون این نماد در طول چند سال در کتابهای سوپرمن تغییر زیادی کرده است و این نماد ساده به یک مفهوم یا لغت کریپتونی مبدل شده است که این، جدیدترین تعریف موجود است.
در فیلم مرد پولادین (Man of Steel) محصول سال 2013، هنگامی که لوئیس لِین از سوپرمن در مورد معنی S روی لباسش میپرسد، سوپرمن توضیح میدهد که این نماد، یک S نیست بلکه در سرزمین او (کریپتون) بهمعنی «امید» (Hope) است و همچنین زمانی که کال-اِل با پدر خود در فضاپیما ملاقات میکند، پدرش این نماد را نماد «خاندان اِل» نیز معرفی میکند.
برخی محققین، نماد روی سینهی سوپرمن را با حرف «لام» در زبان عبری (ל) که «لامِد» [34] نامیده میشود، مقایسه کرده و آنرا «نماد ماندگار یهودی» نامیدهاند. [35]
بهطور طبیعی با کنار هم قرار گرفتن این دو مطلب (معنی «امید» دادن این نماد و تشابه این نماد با حرف لامِ عبری)، این فرضیه در ذهن ایجاد میشود که آیا میتوان این نتیجه را گرفت که ممکن است لغت «امید» در زبان عبری با حرف لام شروع شود؟ در کمال ناباوری، پاسخ به این سوال مثبت است و «امید داشتن» (To Hope) در زبان عبری، לְקַווֹת (lekavot) میباشد که با حرف لامِد عبری شروع شده است.
2- سامسون (Samson)
«دوست درماندگان و مظلومان، سوپرمن است؛ مردی با قدرت دهها سامسون»
– بیانیهی آغازین Action comics #7 (دسامبر 1938) [36]
سامسون یا شامشون (שִׁמְשׁוֹן) از شخصیتهای عهد عتیق است که روایت زندگی او در فصول 13 تا 16 سِفر داوران بیان شده است. از سامسون بهعنوان مشهورترین داور و «سوپرمن اسرائیلی» یاد میشود. [37] داستان سامسون در سِفر داوران، از تولد تا مرگ او را شامل میشود.
مانوح [38] پدر سامسون، مردی از سبط «دان» بود و همسر نازایی داشت. روزی فرشتهای از جانب یَهُوَه بر همسر مانوح ظاهر شده و به او میگوید:
«اینک تو حال نازا هستی و نزاییدهای، لیکن حامله شده و پسری خواهی زایید [39] و او به رهانیدن اسرائیل از دست فلسطینیان اقدام خواهد کرد؛ آن ولد از رحم مادر خود برای خدا نذیره خواهد بود. [40]»
اصل داستان، از درخواست مردودِ سامسون از خانوادهاش آغاز میشود؛ او از پدر خود میخواهد تا زنی فلسطینی (در آن زمان فلسطینیان با بنیاسرائیل دشمن بودند – این فلسطینیان ربطی به مسلمانان کنونی ساکن سرزمینهای اشغالی ندارند.) را به همسری او درآورد. والدین سامسون به او اعتراض کرده و از او میخواهند تا زنی از میان بنیاسرائیل را برای خود برگزیند؛ اما متن سِفر داوران، انتخاب سامسون را توجیه کرده و توضیح میدهد که با ازدواج با یک زن فلسطینی، سامسون فرصت نفوذ و جنگ با فلسطینیان را پیدا میکرد. [41] در این بین، سامسون
برای اولینبار و بر اثر درگیری با یک شیر و کشتن آن، قدرت خود را کشف میکند. [42] در نهایت، سامسون با آن دختر ازدواج میکند اما در ادامه، پدر همسر سامسون به او خیانت کرده و دخترش را به ازدواج فرد دیگری درمیآورد و بهدنبال آن، سامسون به انتقامجوییهایی علیه فلسطینیان دست میزند.
سامسون علیرغم دستورات مکرر خداوند برای مبارزه با فلسطینیها، ارتباط شخصیتری را با آنها دنبال میکند. او بر یک زن فاحشه فلسطینی بهنام «دلیله» وارد شده و عاشق او میشود. فلسطینیان زمانیکه از این رابطه باخبر میشوند، با دادن قول پاداش به دلیله، از او درخواست میکنند تا «راز قدرت» سامسون و روش از بین رفتن قدرت را از او جویا شود. [43] دلیله سهبار به سامسون التماس میکند تا راز قدرتش را به او بگوید، اما سامسون، هر بار دروغ میگوید و در بار آخر به اصرار دلیله، به او میگوید که: «چون از رحم مادر، نذر خدا بودهام، تا کنون تیغ بر موهای من نخورده و اگر موهای من تراشیده شود، ضعیف میشوم.» [44]
دلیله بعد از فهمیدن این راز، سامسون را به خواب برده و مقداری از موی او را میبُرَد؛ سامسون بلافاصله ضعیف شده و قدرتش را از دست میدهد. دلیله سامسون را به فلسطینیها تحویل میدهد و آنها نیز چشمان سامسون را کور کرده و او را مجبور میکنند تا با یک آسیاب در زندان، مشغول آسیاب شود. بعد از آن، فلسطینیان سامسون را به غزه آورده و در معبد خود، دستهای او را به دو ستون وصل میکنند تا مایهی سرگرمی عابدان باشد. در اینجا سامسون از خدا میخواهد تا بار دیگر قدرتش را بهدست آوَرَد. به محض برگشتن قدرت، سامسون به ستونها فشار آورده و تمام معبد را پایین ریخته و باعث مرگ خود و حاضرین در معبد میشود.
براساس مطالعات مبتنی بر سنت در مورد سیگل و شوستر بهعنوان نویسندگان یهودی، آنها بیشترین الهام را از شخصیت سامسون گرفتهاند. [45] به اینصورت که سوپرمن، ترکیبی از حضرت موسی (ع) و سامسون را به نمایش میگذارد؛ سامسون به او قدرت میدهد و حضرت موسی (ع) میل به نجات مردم را. [46]
در ادامه، به تشابهات موجود بین داستان سوپرمن و سامسون، میپردازیم.
اسم سامسون در عبری بهصورت «شامشون» است که ریشهی آن שמש (shemesh) بهمعنی «خورشید» بوده و معنی این اسم، «مرد خورشید» (Man of The Sun) میباشد. [47] در داستان سوپرمن نیز، او قدرت خود را از خورشید میگیرد؛ اگر موهای سامسون بریده شود، او قدرت خود را موقتاً از دست میدهد و سوپرمن نیز وقتی با «کریپتونایت» [48] مواجه میشود، قدرت خود را موقتاً از دست میدهد. [49]
همانطور که گفته شد، مادر سامسون همانند بسیاری از بانوان در سِفر پیدایش، نازا بوده و نمیتوانست فرزنددار شود؛ داستان سوپرمن و خانوادهی کنت، از این منظر به داستان سامسون شباهت زیادی دارد. «استفان اسکلتون» [50] اظهار میکند:
«براساس سیمای اصلی او [مارتا کِنت، مادرخوانده کال-اِل] بهعنوان یک خانم مسن -تصویر سنتی مارتا کنت-سایر توازیهای «کتاب مقدس»گونه نیز برای مارتا بهکار برده شده است.[روایت] زنان نازایی که به آنها از طرف خدا بچه داده میشود، یک موضوع برجسته در کتاب مقدس است… در Superman: The movie، زمانیکه مارتا و شوهرش، پسر را پیدا میکنند، مارتا اقرار میکند: “همهی این سالها به همان اندازه که خوشحال بودیم، دعا کردم و دعا کردم که خداوند مهربان صلاح بداند و فرزندی به ما بدهد.” او این ورود معجزهآساِ[ی کودک] از آسمانها را بهعنوان پاسخی در برابر دعاهایش تعبیر میکند.» [51]
در بسیاری از شمارههای سوپرمن، تصاویری وجود دارد که یادآور سامسون بوده و باعث میشود خوانندگان بین آندو، بهطور جدی ارتباط برقرار کنند: [52]
1) جلد اکشن کمیکز #27، [53] سوپرمن را در حال مبارزه با یک شیر به نمایش میگذارد:
«…اینک شیری جوان بر او (سامسون) بغرّید و روح یَهُوَه بر او مستقر شده و آن را درید بهطوری که بزغالهای دریده شود و چیزی در دستش نبود…» [54]
2) جلد سوپرمن #4، [55] سوپرمن را در حال پایین کشیدن ستونهای یک ساختمان و فرار مردم، نشان میدهد:
«آنگاه سامسون بر دو ستون وسطی که تمام خانه بر آنها قرار داشت با دو دست خود فشار آورد و گفت: “بگذار با فلسطینیان بمیرم.” بعد با تمام قدرت، دو ستون را از جا کَند و سقف خانه بر سر بزرگان فلسطینی و همهی کسانی که در آنجا بودند، افتاد…» [56]
3) بهعنوان شفافترین مورد، در سوپرمن گیرل فرند، لوئیس لین #98، [57] موهای سوپرمن توسط لوئیس بریده میشود:
«لوئیس: میبینی سوپرمن؟ با این قیچی جادویی، من حتی میتوانم موهای آسیبناپذیر تو را بِبُرم!
سوپرمن: لوئیس… نه! تو مرا فریب دادهای، دقیقاً همانطور که دلیله، سامسون را فریب داد! تو قدرت مرا دزدیدی!» [58]
«و او [سامسون] را بر زانوهای خود خوابانیده، کسی را طلبید و هفت گیسوی سرش را تراشید. پس به ذلیل نمودن او شروع
کرد و قوّتش از او برفت.» [59]
«نیکلاس پامفری» اشاره میکند:
«“سوپرمن یهودی” نظریهی متداولی است، اما چرا؟ این کاملاً امکانپذیر است که سیگل و شوسترِ [یهودی] با علاقه به داستانهای علمی-تخیلی، شخصیت را بدون تاثیرپذیری بیش از حد از کتاب مقدس، توسعه داده باشند؛ [اما] برخی اظهار داشتهاند که باید تاثیرگذاری کتاب مقدس وجود داشته باشد، چون چرا باید یک فرد بیگانه به زمین بیاید و بهجای تسخیر ساکنان آن، به آنها کمک کند؟ در نتیجه، متداولترین تفسیر این است که سیگل و شوستر تنها به موسی فکر نکرده بودند… ما میدانیم آنها به [سایر بخشهای] کتاب مقدس نیز بهدلیل تأثیری آشکار از سامسون، نگاهی داشتهاند.» [60]
علاوه بر سامسون، شخصیتهای برجستهی دیگری از عهد عتیق نیز با ابرقهرمانهای مدرن مقایسه شدهاند. برای مثال «جانی مایلز» [61] شخصیت «اِستِر» (Esther) همسر یهودی خشایارشا را با شخصیت «واندر وومن» [62] مقایسه کرده و در قسمتی از کتاب خود با سرفصل “The Diasporic Woman as Hero: Esther and Wonder Woman” به آن پرداخته است. [63]
در همین راستا، نیکلاس پامفری، «دِبورا» (Deborah) از زنان عهد عتیق و چهارمین داور بنیاسرائیل پیش از پادشاهی حضرت داوود (ع) که یک فرمانده نظامی نیز بوده است [64] را با واندر وومن مقایسه کرده است. [65] نکتهی جالب و قابل توجه اینجاست که نقش واندر وومن را در فیلمهای «بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت» (2016)، «واندر وومن» (2017)، «لیگ عدالت» (2017)، «واندر وومن 1984» (2020) و «لیگ عدالت زک اسنایدر» (2021)، «گَل گَدوت» [66]، بازیگر و سرباز اسرائیلی بازی کرده است و بههمین دلیل، اکران فیلم واندر وومن در لبنان و سپس قطر و تونس، ممنوع اعلام شد. [67]
این بازیگر بهدنبال تنشهای اخیر در سرزمینهای اشغالی که به کشتار مردم مظلوم فلسطین توسط رژیم صهیونیستی انجامید، در صفحهی توئیتر خود نوشت:
«قلب من میشکند. کشورم در جنگ است. من نگران خانوادهام، دوستانم و مردمم هستم. این یک چرخهی فاسد است که سالهاست در جریان است. اسرائیل شایستهی زندگی بهعنوان یک کشور آزاد و امن است؛ همسایگانمان نیز سزاوار چنین زندگی هستند. من برای قربانیان و خانوادهی آنها دعا میکنم، من دعا میکنم تا این جنگ غیرقابل تصور به پایان برسد، من برای رهبرانمان دعا میکنم تا راه حلی پیدا کنند؛ بنابراین ما میتوانیم در کنار هم در صلح زندگی کنیم. من برای روزهای بهتر دعا میکنم.»
این اظهارنظر گدوت بهسرعت در توئیتر به یک موضوع پر بحث تبدیل شد و بسیاری از کاربران استفادهی او از واژهی «همسایگان» بهجای فلسطینیان و حمایت او از رژیم اشغالگر قدس را مورد انتقاد قرار دادند. از طرف دیگر، سابقهی دو سال حضور اجباری گدوت در ارتش اسرائیل نیز موضوع دیگری بود که پس از انتشار اظهارات او، در فضای مجازی مطرح شد. انتقادها و بازخوردهای منفی به توئیت گل گدوت بهقدری زیاد شد که او ناگزیر به بستن کامنت برای توئیت خود شد. [68]
3- گولِم (Golem)
«همهی ابرقهرمانهای بزرگ از حدود دههی 40 میلادی توسط یهودیان در طول یک دوره از آزار و اذیت (یهودیستیزی) خلق شده اند…[بنابراین] سوپرمن یک گولم بوده است.» [69]
– فرانک میلر [70]، نویسندهی آمریکایی کتابهای مصور
گولم (גולם)، موجودی افسانهای در یهودیت است که داستانهای زیادی پیرامون آن نقل شده است. برجستهترین داستان در مورد گولم، پیرامون «حاخام یهودا لو بن بزالِل» [71] یا «حاخام لو» (Rabbi Loew) و گولم پراگ [72] است. حاخام لو کسی است که در اواخر قرن 16 میلادی، گولم را از گل یا رُس خارج از رودخانه «وِلتاوا» [73] -رودخانهای در جمهوری چک- میسازد. نام عبری אמת (EMET) که از اسامی خداوند بوده و بهمعنی «حقیقت» است را روی پیشانی گولم حک کرده و حیات در آن بهوسیله Gematria (یک روش کابالیستی برای تفسیر کتاب مقدس عبری با محاسبهی ارزش عددی کلمات، بر اساس حروف تشکیلدهندهی آنها) دمیده میشود.
حاخام لو، گولم را برای محافظت از یهودیان در برابر جنتیل[74]ها (غیریهودیان) میسازد. زمانیکه یهودیان به محافظت نیاز پیدا کنند، گولم زنده میشود. برای کُشتن گولم، حاخام لو بهسادگی، حرف اول نام אמת که א (حرف آلف) میباشد را از روی پیشانی گولم پاک کرده و نام روی پیشانی به מת (met) بهمعنی «مُرده» مبدل میشود و گولم از بین میرود!
همانطور که میدانید، هر فرهنگی به قهرمان نیاز دارد. این قهرمانان، ارزشهای اجتماعی جوامع خود را منعکس کرده و نیازهای اهالی فرهنگ خود را برآورده میکنند. [75] بر طبق افسانهها، وظیفهی گولم حفاظت از یهودیان بوده است. «الن جافی» [76]، کارتونیست یهودی-آمریکایی و دستیار ویل آیزنر، رابطهی آفرینش گولم با رنجش یهودیان را اینگونه بیان میکند:
«[آنها] بهخاطر طاعون سرزنش شدند، بهخاطر نژاد سرزنش شدند. پس از مدتی، وقتی
متوجه میشوید به هیچوجه نمیتوانید خود را در این دنیای خصمانه [دوست بدارید]… باید شروع به ایجاد نوعی موجود فانتزیِ اسطورهای کنید که در آینده بهوجود میآید و شما را از وحشتزدگی نجات میدهد… بههمین دلیل آنها [یهودیان] گولم را اختراع کردند.» [77]
در عصر مدرن نیز گولم همین وظیفه را برعهده دارد؛ در عصری که یهودیان عادی [نه زرسالاران یهودی که خود عامل وقوع جنگهای جهانی و سودبرنده از آنها بودند] در هنگام جنگ جهانی دوم و پس از آن، امید خود را از دست داده بودند. «دکتر بن بلیچ» [78]، مدرس ارشد گروه تاریخ و نظریه در آکادمی هنری بِزالِل، اشاره میکند:
«خالقان کتابهای مصور بهوضوح سکولار بودند، اما داستان گولم در “ژنهای یهودی” که در جستوجوی نجات بودند، نقش بسته بود. برداشتهای متعددی از سوپرمن بهعنوان یک قهرمان اسطورهای، تجسّمی مدرن از اساطیر باستان و قهرمانی با قدرتهای فراطبیعی وجود دارد که میتواند تمدن را از دست نیروهای طبیعت یا اهریمنان جامعه انسانی، نجات دهد.» [79]
در حقیقت، سوپرمن نسخهای بهروز شده و مدرن از گولم است که میتوان دلیل اصلی خلق آن را، نیاز یهودیان به یک منجی معرفی کرد. در همین راستا، «ویل آیزنر» [80]، طراح یهودی-آمریکایی کتابهای مصور، سوپرمن را بهعنوان بخشی از سنّت یهودی و کسی که از فرزندان گولم افسانهای است، در نظر میگیرد. [81]
یهودیان به یک قهرمان نیاز داشتند، به کسی که بتواند از آنها در برابر یک نیروی تقریباً شکستناپذیر محافظت کند؛ بنابراین سیگل و شوستر، یک قهرمان شکستناپذیر خلق کردند.
«مردخای ریچلر» [82]، نویسندهی یهودی-کانادایی، در سال 1968 طیّ مقالهای حتی تا آنجا پیش میرود که ادعا میکند عصر طلایی ابرقهرمانها برای خوانندگانِ جوانِ یهودیشان، مانند یک گولم بوده است:
«آنها [جنتیلها = غیریهودیان] شکستناپذیر و غالب بودند، در حالیکه ما ضعیف، تیرهبخت و شکستخورده بودیم.» [83]
ویل آیزنر (راست) و آلن جافی (چپ)
حاخام واینستین به یک مورد مشهود از ارتباط گولم با سوپرمن در یکی از شمارههای سوپرمن اشاره میکند. [84] در Superman The Man of Steel #81 به کلارک کنتِ (سوپرمن) خبرنگار مأموریتی برای دریافت اطلاعات واقعی در مورد اشغال لهستان توسط نازیها داده میشود. در لهستان، او شاهد وحشیگری نازیها است، اما نگران است تبدیل شدنش به سوپرمن برای جلوگیری از آن، موجب بدتر شدن اوضاع شود. بنابراین کلارک مجبور میشود به یهودیان رنجور بپیوندد. او با دو پسر جوان به نامهای موشه (Moshe) و باروخ (Baruch) دوست میشود و به آنها در کاری بسیار وحشتناک کمک میکند؛ آنها مجبور میشوند یک گور دستهجمعی را با اجساد قربانیان یهودی پر کنند. موشه و باروخ، کلارک را به خانهی خود دعوت میکنند و بعد از خوردن شامی محقر، باروخ شروع به طراحی روی یک کاغذ قهوهایرنگ میکند. سپس کلارک میپرسد: «شما پسرا دارین چیکار میکنین؟»
موشه: «باروخ دوباره فرشته [نجات] ما رو میکشه! من داستانها رو میسازم و اون تصاویر رو»!
بعد، پدربزرگ باروخ میگوید: «اون بیشتر شبیه یک گولمه تا یک فرشته»
کلارک: «یک گولم؟»
پدربزرگ: «…گولم مجسمهای بود تا وقتی که نام مکتوب خدا در دهان اون قرار گرفت، زنده شد. اون به موجودی نیرومند و ترسناک تبدیل میشه که دشمنان رو دور کرده و مردم رو نجات میده»
موشه و باروخ در این شماره، بهوضوح استعارههایی برای سیگل و شوستر هستند؛ همچون سیگل، موشه داستان قهرمان را مینویسد و همچون شوستر، باروخ طراحی آن را انجام میدهد و همانطور که حدس میزنید، طرحی که روی کاغذ ترسیم شده است، بیشک نزدیکترین طراحی به خود سوپرمن است.
این بخش از داستان همچنین به عامل مشترک خلقت سوپرمن و گولم اشارهی مستقیم دارد؛ «نیاز به نجات»؛ چیزی که همانطور که اشاره شد، باعث میشود سوپرمن از فرزندان گولم محسوب شود. اینگونه الهامگرفتن خالقان کتابهای مصور، در آثار دیگری نیز مشاهده شده است. برای مثال، «مایکل چابون» در رمانش بهنام «ماجراهای شگفتانگیز کاوالیر و کلی» [85] که بهخاطر برقراری ارتباط بین سنّت یهودی و ابرقهرمانها و همچنین تسلسل تاریخی آن که به جنگ جهانی دوم و هولوکاست میرسد، در سال 2001 برنده جایزه پولیتزر (Pulitzer) شده است، به این مسأله پرداخته است.
دو شخصیت اصلی داستان او به نامهای «جوزف کاوالیِر» (Josef Kavalier) و «سمی کِلِی» (Sammy Clay)، یادآور سیگل و شوستر هستند. داستان دربارهی این دو پسر یهودی است که در عصر طلایی کتابهای مصور، شروع به ساخت کتابهای مصور کرده و همچنین داستان آنها با گولم افسانهای نیز گره میخورد.
خود چابون نیز اشاره میکند که شباهتی بین سوپرمن سیگل و شوستر و گولم وجود دارد. در قسمتی از داستان چابون، جوزف کاوالیر جوان، با مسئولیت قاچاق گولم از اروپا مواجه میشود. واضح است که این روید