💠«خمینی علیه خمینی»؟!
✍ قسمت اول
🔹جریان نفوذ و فتنه در بازآفرینی سناریوی «ترمیدور انقلاب» به دنبال چیست؟
🔹با گرمترشدن تنور انتخابات، به تدریج استراتژیهای انتخاباتی و فراانتخاباتی جریانهای داخلی و نیز سناریوهای امتداد نظام سلطه آشکارتر میشود و میتوان به طور تقریبی نقشه راه دشمن را در رویدادهای چندماه آینده کشور ترسیم کرد.
به نظر می رسد نظام سلطه با بهرهگیری از تجارب به دست آمده در مداخلات پیشاانتخاباتی و پساانتخاباتی ادوار گذشته امیدوار است بتواند با استفاده حداکثری از جریان نفوذ و فتنه و سوءاستفاده از نامها و عناوین مورد احترام، چالش جدیدی را علیه منافع ملی ایران به راه اندازد.
بر این اساس سناریوی «خمینی علیه خمینی» که بازیگر میدانی آن عوامل جریان نفوذ و فتنه خواهند بود در سه پرده به صورت ذیل قابل احصاء خواهد بود:
1⃣ پرده اول، بازی فریب و بازی اصلی:
در چارچوب پرده اول سناریوی «خمینی علیه خمینی» باید یک چهره شناخته شده و منتسب به یک خاندان مورد احترام مردم وارد صحنه انتخابات شود و علی رغم آنکه به دلیل فقدان شرایط حداقلی رجل سیاسی در وی احتمال عدم احراز صلاحیت ایشان بالاست با کمک ابزارهای رسانهای تلاش میگردد توجه افکار عمومی و فضای سیاسی کشور به وی معطوف شود تا هم هزینه اعلام عدم احراز صلاحیت وی بالا رود و نیز موج اجتماعی برساخته پیرامون ایشان (در مدلی شبیه سال 92) به یک کاندیدای بدیل منتقل گردد. در این شرایط فضای انتخاباتی کشور به شدت متأثر از جنجالها بر سر عدم احراز صلاحیت وی شده و موضوعات اصلی مردم همچون مشکلات معیشتی و نارساییهای موجود به حاشیه رفته و کاندیدای بدیل غربگرایان (که در واقع بازی اصلی را پیش می برد) از پیچ پرسش و مطالبات افکار عمومی در خصوص وضع موجود به سلامت عبور خواهد کرد و در مسیر رسیدن پاستور قرار میگیرد.
2⃣ پرده دوم، دوقطبیسازی:
در این چارچوب، جریان نفوذ و فتنه امیدوار است با فشار اجتماعی و تهدید به کاهش مشارکت در انتخابات، شورای نگهبان را به عقب نشینی از رعایت حداقلها در بررسی صلاحیت نامزدها وادار ساخته و نظام را مجبور به پذیرش فردی کند که علی رغم شناخته شده بودن و انتساب به یک خاندان مورد احترام مردم، فاقد تجربه سیاسی و اجرایی است. غربگرایان امیداورند در صورت تنازل شورای نگهبان از موازین قانونی، بتوانند یک دوقطبی بسیار پرحجم و تمام عیار را در حوزههای فرهنگی و سیاسی (با موضوعاتی همچون آزادیهای اجتماعی، مذاکره، رفراندوم، فتنه 88 و ...) به راه بیاندازند تا باز هم مسأله اصلی مردم که کوچکشدن روزبهروز سفره آنها در اثر سوءتدبیر و سوءمدیریت است به حاشیه رفته و فضای انتخابات به سود جریان غربگرا شکل یابد. با توجه به تجربه سال 1388، در صورت شکست نامزد جریان غربگرا احتمال آشوبهای پساانتخاباتی نیز دور از انتظار نخواهد بود.
3⃣ پرده سوم، آشوب پیشاانتخاباتی:
در پرده سوم از سناریوی «خمینی علیه خمینی» جریان نفوذ و فتنه به خوبی میداند که احتمال عدم تنازل شورای نگهبان از موازین قانونی و طبعاً عدم احراز صلاحیت نامزدهای فاقد سابقه اجرایی و سیاسی بالاست. از سویی روشن است که اکنون مردم «غربگرایان» را مسببان وضع موجود و عامل اصلی نابسامانی معیشت خود می دانند و از این رو تحقق سناریوهای اول و دوم با چالشهای جدیای مواجه است. لذا محتمل است در صورت اعلام عدم احراز صلاحیت نامزد این جریان و عدم امیدواری به کسب نتیجه در پای صندوق آرا، به بهانه اعتراض به رد صلاحیت نامزد، آشوب را در مرحله پیش از انتخابات کلید بزنند. همزمانی آشوب احتمالی با مذاکرات هستهای و فشار خارجی غرب از یک سو و فعال کردن گسلهای نارضایتی (ناشی از سوءتدبیرهای موثر بر معیشت مردم و سلامت جامعه، حوادثی چون آبان 98 و ...) دشمن را امیدوار میسازد که بتواند در درجه نخست از برگزاری انتخابات در موعد مقرر جلوگیری کند و ثانیاً جمهوری اسلامی ایران را وادار به پذیرش شروط تحمیلی نظام سلطه نماید.
🔻ادامه دارد...
💠«خمینی علیه خمینی»؟!
✍ قسمت دوم و پایانی
🔹همانگونه که پیداست سه پرده از سناریوی فوق با یکدیگر در تضاد اساسی نیست و بسته به شرایط، هر یک قابلیت پیگیری دارد. با تأسف باید گفت تلاش رسانههای خاص در جهت مطرح کردن نام آقای «سیدحسن خمینی» و میدانداری برخی عوامل فتنه در حمایت از ایشان، نشانههایی از احتمال تلاش دشمن از سوءاستفاده از نام و انتساب خانوادگی ایشان در جهت ریلگذاری مطلوب خویش است.
🔹در واقع دشمن امیدوار است که با نام «خمینی»، استراتژی ترمیدور* (Thermidor) انقلاب اسلامی را کلید زده و میراث واقعی امام راحل عظیمالشأن (ره) را که همان انقلاب اسلامی و ارزشها و گفتمان آن است را به مسلخ ببرد. آنها با سوءاستفاده از فضای انتخاباتی امیدوارند که با پنهان شدن پشت نام یک «خمینی»، راه «امام خمینی» را مسدود و آرمانهای آن عزیز سفرکرده را به فراموشی سپارند. اگر خدا ناکرده سناریوی دشمن در ایجاد تقابل یک شخصیت شناخته شده از خاندان شریف بنیانگذار انقلاب اسلامی با انقلاب و دستاوردهای آن به موفقیت برسد، در واقع لطمات جبران ناپذیری به این مکتب نورانی و چهره فروزان امام راحل عظیمالشان وارد خواهد شد که به هیچ روی پذیرفتنی نیست.
🔹اینک باید دو نکته را به دو مخاطب گوناگون متذکر شد:
نخست به نیروهای جبهه انقلاب اسلامی و آنها که دل در گروی نام و یاد امام خمینی (ره) و میراث معنوی و پربرکت او دارند. از آنجا که دشمن در فضای انتخاباتی پیش رو سناریوی پیچیده و پرابهامی را اتخاذ نموده باید ابتدا بر سناریوی دشمن و دنبالههای آن در داخل متمرکز شد. ثانیا ضمن بصیرت افزایی، توان اصلی نیروهای انقلاب باید معطوف به دعوت به مشارکت و افزایش شور عمومی در انتخابات باشد. در این راستا شاید اقدام شتابزده و زودهنگام در شکلدهی به فضای رقابت انتخاباتی (پیش از قطعیت یافتن نامزدهای نهایی و احراز صلاحیتها) و دوقطبیهای متأثر از آن، به ویژه در درون جبهه خودی، مطلوب نباشد.
🔹توصیه دوم به فرزند مرحوم حاج سیداحمد خمینی (ره)، جناب آقای «سیدحسن خمینی» است. باید ایشان بدانند دشمنی که تا پیش از این تلاش کرده بود با عناوینی چون «نخست وزیر امام» خط امام (ره) و... میراث گرانقدر امام راحل عظیمالشان را به چالش بکشد، هنوز ناامید نشده و امیدوار است که با طراحی بازی پیچیده، انقلاب اسلامی را در مسیر ترمیدور قرار داده و به فروپاشی برساند. در خاتمه تنها به ایشان توصیه مشفقانه پدر بزرگوارشان که امین امام (ره) و یاور رهبری (مدظله العالی) بود را یاد آوری میکنیم که در وصیت خود فرمود: « به حسن و برادرانش اين توصيه را مينمايم كه هميشه سعی كنند در خط رهبري حركت كنند و از آن منحرف نشوند كه خير دنيا و آخرت در آن است و بدانند كه ايشان موفقيت اسلام و نظام و كشور را میخواهند. هرگز گرفتار تحليلهای گوناگون نشوند كه دشمن در كمين است.
----------------‐-------------------------------------------------------------------------------
🔹پاورقی:
* در ادبیات غربی انقلاب حاصل یک تب تند و وضعیتی غیرعادی (Abnormal) است که دیر یا زود بهبود مییابد و شرایط به حالت عادی (Normal) بازمیگردد. یکی از صریحترین ایدهها در این زمینه را کرین برینتون پرورانده است. این نظریه مدعی است انقلابها فارغ از همهی فرقهای جزئی، از قوانینی کلی و مشترک پیروی میکنند. در تاریخ طبیعیای که وی برای انقلاب تصویر میکند، همهی انقلابها پس از دورهای انقلابیگری فرومینشینند و به شرایط عادی پیش از انقلاب بازمیگردند. برینتون این بازگشت را تحت عنوان «ترمیدور» معرفی می کنند. در طول 40 سال گذشته دشمنان بارها تلاش کردهاند ترمیدور انقلاب اسلامی را از طریق عدول از آرمانهای انقلاب و کنارگذاشته شدن شعارهای انقلاب از سوی نخبگان و مردم ایران رقم بزنند که نه تنها تاکنون موفق نشدهاند، بلکه انقلاب اسلامی بالندهتر وارد گام دوم خود نیز شده است. مدل رفتاری آمریکا در قبال کوبا در چارچوب نظریه ترمیدور انقلابها قابل تحلیل و بررسی است. از همین رو اوباما در سفر به کوبا سعی کرد در راستای «کاسترو علیه کاسترو»، با به آغوش کشیدن رائول کاسترو، تصویر بازگشت کوبا به آغوش آمریکا و جدایی او از خط مشی برادرش را به نمایش بگذارد که با هوشمندی کاسترو و گرفتن مچ دست اوباما، این ترفند خنثی شد. آمریکا تئوری ترمیدور در کوبا را سعی داشت با نام خاندان کاسترو انجام دهد و به نظر میرسد در ترمیدور انقلاب اسلامی هم میخواهد از نام خمینی علیه انقلاب اسلامی امام خمینی استفاده کند.
دکتر رضا سراج
💠وقوع آتش سوزی جزیی در مسجد مقدس جمکران
🔹برخی شاهدان عینی از وجود آتش سوزی جزیی در محوطه مسجد جمکران خبر دادهاند که طی آن تعدادی از فرشهای مسجد مقدس جمکران در آتش سوخت اما با دخالت عوامل ذیربط، آتش به سرعت خاموش شد.
🔹 براساس پیگیری ها مشخص شد که آتش سوزی بسیار جزیی بوده و پرداختن کانال های خبری به آن با نوعی شتابزدگی و اغراق همراه بوده است
💠انتخابات 1400
✅دستور خاتمی به عارف برای عدم ورود در انتخابات
🔺شنیده های خبری حاکی از آن است که محمد خاتمی در دیداری با محمدرضا عارف به او سیاست کلان ناسا – نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان را ابلاغ کرده و گفته که شما اجازه ورود به عرصه انتخابات را ندارید.
🔺گفتنی است که عارف از اواسط سال گذشته در محافل مختلف گفته بود من حتما برای انتخابات میآیم.
💠آسیبهای همکلام شدن ایران با غرب بدعهد
«حرف ما روشن و موضع ما حق است بهگونهای که حتی بعضی از دیپلماتهای غربی - البته سالوسانه - به آن اذعان میکنند.
🔹ایران مذاکرات را انجام داده و تعهداتش را نیز انجام داده است و طرفهای غربی تقریباً به هیچکدام از تعهداتشان عمل نکردهاند؛ بنابراین حضور دوباره ایران در میز مذاکره با آنان معنای درستی ندارد.
🔸درحالیکه ایران با عدم مذاکره و دنبال کردن اقدامات عملی استیفای حقوق ازدست رفته خود، میتواند طرف غربی را وادار به انجام تعهداتش کند و این بهطور واقعی به احیاء برجام هم که مورد تأکید فراوان دولت روحانی است، منجر میشود...
🔺حضور تیم ایرانی در مذاکرات جدید این معنا را منعکس میکند که مذاکره جامع را قبول دارد و برای پای میز آمدن فقط با مشکل داخلی مواجه است و آن منظر ملی ایرانیان مبنی بر بیفایده بودن برجام است که اروپا و آمریکا باید با درصدی عمل به برجام این منظر ملی را تغییر دهند. این یک استراتژی صددرصد غلط و زیانبار و درواقع خسارت محض است که متأسفانه وزارت خارجه ما به آن سرگرم میباشد».
✍سعدالله زارعی
💠تحلیل راهبردهای چرخش مصطفی کاظمی نخست وزیرعراق ازشرق به غرب
توسط استاد شاکر قوامیان👇
💠مذاکرات وین، امتداد روحانی تا ۱۴۰۸
🔹تیم مذاکره کننده با عجلهای زیاد در حال تن دادن به توافقی در وین است که دستاورد آن امتداد روحانی تا ۱۴۰۸ خواهد شد.
🔹در این مذاکرات تحریمها به ۳ دسته قابل رفع زمانمند و موقت، غیر قابل رفع و قابل مذاکره در آینده تقسیم شده و زمینه برای فشارهای تحریمی آتی و برجامهای منطقهای و موشکی فراهم شده است. قرار است برخی از تحریمها به صورت موقت، زمانمند و تمدیدپذیر در بازههای زمانی ۱۲۰ و ۱۸۰ روزه رفع و نه لغو شود. همچنین طرف آمریکایی صرفاً با راستی آزمایی یک هفتهای موافقت کرده در حالیکه بر اساس نظر کارشناسان راستی آزمایی فقط در معاملات نفتی حدود ۳ تا ۶ ماه زمان میبرد، پس عملاً تیم مذاکره کننده به یک راستی آزمایی غیر واقعی و "نمادین" تن داده تا به زعم خود خطوط قرمز تعیین شده را رعایت کرده و منتقدین را راضی کند!
🔹بر این اساس، توافق وین برای ایران آورده خاصی نداشته و صرفاً ابزار و مستمسک مدیریت افکار عمومی را برای جریان غربگرا فراهم میکند تا با آن بتوانند دولت خود را تا ۱۴۰۸ امتداد دهند. از سویی طرف آمریکایی با این توافق ضمن زمانمند کردن تحریمها و دست یافتن به مکانیزم ماشه از طریق بازگشت به برجام، عملاً مدیریت اقتصاد ایران را در دست گرفته و به یک ابزار شرطیساز مجهز خواهد شد که میتواند با آن به مدیریت و دستکاری صحنه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایران پرداخته و زمینه تحمیل برجامهای موشکی و منطقهای را فراهم کند!
غربگرایان انتظار دارند با شرطی شدن افکار عمومی، مخالفت مجلس و سایر نهادهای قانونی با این توافق، به ابزاری جهت مدیریت ادراک تبدیل گردد و برای کاندیدای غربگرا پُلی به سمت پیروزی در انتخابات ۱۴۰۰ شود و عملا یک بازی دو سر برد را برای آنها فراهم کند!
🔹با این اوصاف میتوان گفت عملاً توافق وین پروژه تدوام دولت فعلی و تحقق "تا ۱۴۰۸ با امتداد روحانی" برای طرف ایرانی و برجامهای موشکی و منطقهای برای طرف آمریکایی است.
دکتر سراج
اندیشه ورزان بصیر قم
💠چرایی مخالفت با تعویق انتخابات
👈به بهانه طرح دوگانه «#سلامت_انتخابات»
یکی از مسائلی که در برخی صفحات تاریخ انقلاب و از جانب برخی دولت ها مطرح شده است، مسئله عقب انداختن انتخابات است؛ مسئله ای که با مراقبت حضرت امام قدس سره و رهبر معظم انقلاب دامت برکاته تا کنون تحقق پیدا نکرده است؛ همچنان که وقوع آن در آینده بسیار بعید به نظر می رسد.
واقعیت تاخیر انتخابات، خرید زمان توسط دولت ها برای تکمیل پروژه های ناتمام و پیشبرد بیشتر سیاست های مدنظر آنها است. طرح این مسئله فقط در کشور ما نیست که با مخالفت مواجه می شود. سال گذشته(2020م)، دونالد ترامپ مسئله تاخیر انتخابات آمریکا را مطرح کرد که با واکنش شدید سناتورها و سیاسیون آمریکایی مواجه شد.
سوالی که ذهن ها را به خود در گیر می کند این است که دلیل مخالفت با عقب انداختن انتخابات چیست؟
جواب این سوال، نکات زیر است:
🔺اول: ناسازگاری با قانون اساسی
تعویق انتخابات با اصل 119 قانون اساسی سازگار نیست؛ زیرا به موجب آن انتخابات ریاست جمهوری حداقل تا یک ماه قبل از روز تنفیذ ریاست جدید (12مرداد ) باید انجام بگیرد.
🔺دوم: مخالفت با قانون انتخابات
تاخیر انتخابات مخالف ماده سوم قانون انتخابات ریاست جمهوری مصوب 1364 (با اصلاح سال 1391) مجلس شورای اسلامی است؛ زیرا به موجب این ماده ، وزرات کشور موظف است زمینه های برگزاری انتخابات را تا 5 ماه قبل از پایان دوره ریاست جمهوریِ مستقر فراهم کند.
🔺سوم: بدعت
تعویق انتخابات بدعتی است که در طول تاریخ 42 ساله انقلاب اسلامی اتفاق نیفتاده است و وقوع آن در یک دوره، دولت های بعد را برای تحقق آن ترغیب می کند و در صورت مخالفت با آن، حاکمیت، متهم به تبعیض در حق دولت ها می شود.
🔺چهارم: مخالفت با مردم سالاری دینی
حاکمیت جمهوری اسلامی بر اساس اراده مردم و درچارچوب دین تعریف شده است و این اقتضا می کند که در همه زمان ها اراده مردم دخیل باشد و به خلأ انتخاب مردم حتی در کوتاه مدت، تن داده نشود. خلأ مذکور می تواند آبروی نظام اسلامی را در عرصه بین الملل به خطر بیاندازد و دستاویزی برای توطئه و تبلیغات علیه آن شود.
🔺پنجم: فقدان دولت مستقر و پیامدهای آن
مسئله، عقب انداختن یک یا دو روز انتخابات نیست؛ تاخیر انتخابات شاید دو تا سه ماه طول بکشد و طبق قانون، در صورت عدم انتخاب رییس جمهور، بعد از 12 مرداد، معاون اول رییس جمهور سرپرستی کابینه را بر عهده می گیرد. خلأ ریاست جمهوری دارای پیامدهای نامطلوبی است و امنیت، اقتصاد، دیپلماسی و ... کشور را تحت الشعاع خودش قرار می دهد؛ مثلا در عرصه اقتصادی، صاحبان سرمایه تا زمان استقرار دولت جدید از سرمایه گذاری و تحمل ریسک خودداری می کنند.
با توجه به نکات فوق، می توان گفت برگزار نشدن انتخابات در وقت مقرر، خطری برای انقلاب اسلامی و گذر از آن محتاج عنایت رهبر معظم انقلاب و پشتیبانی مردم است.
در شرایط امروز کشور، وزارت کشور و متصدیان برگزار کننده انتخابات باید با برنامه ریزی و تمهید شرایط لازم، انتخابات را در موعد مقرر برگزار کنند تا ضمن حفظ جان آنها، حق آنها را هم حفظ کنند.
✍اسماعیل نیسی