🔴 مایه افتخار
🔹 انتخابات دیروز در حالی در آرامش و امنیت کامل برگزار شد که فارغ از نتیجه آن، نفس برگزاری یک انتخابات سالم، منظم و رقابتی در غرب آسیا دستاورد و موفقیتی بزرگ است. در این منطقه بسیاری از کشورها اساساً نه چیزی به نام انتخابات دارند و نه نسبت به آن احساس نیاز میکنند.
🔹چند سال پیش دکتر حنان الفتلاوی نماینده وقت پارلمان عراق در واکنش به اظهارات مداخلهجویانه سفیر عربستان سعودی گفته بود: «سفیر کشوری به ما آموزش دموکراسی میدهد که آخرین انتخابات کشورشان زمانی برگزار شد که از هر قبیلهای یک نفر را انتخاب کردند تا پیامبر اسلام(ص) را به قتل برسانند!».
🔹برگزاری ۳۷ انتخابات طی ۴۱ سال از سوی جمهوری اسلامی ایران در چنین منطقهای، وضعیتی نادر و برای هر ایرانی مایه افتخار است.
🖌 #محمد_صرفی
🔴 #چین_ایران| برجامیان دلواپس‼️
🔻 چینیها چندان چشم و ابرویی هم ندارند که کسی عاشقشان باشد. آنها مانند هر کشور دیگری در مذاکرات و توافقات به دنبال منافع اقتصادی خود هستند. ما نیز باید چنین باشیم. اما مشکل مخالفان رابطه ایران و چین، منافع ملی و اقتصادی کشور نیست.
🔹 آمریکاییها ۱۲ شرط برای مذاکره و توافق جدید با ایران گذاشتهاند. شروطی که پذیرش آنها به معنای تسلیم محض است و یعنی جمهوری اسلامی با دست خودش، سند نابودی خود را امضا کند. اما عدهای رفتن به سوی این میز به اصطلاح مذاکره یا چوبه دار را عین عقلانیت دانسته و مخالفان آن را متوهم و لجوج و بیاعتنا به سرنوشت کشور و ملت معرفی میکنند. همانهایی که این روزها برای توافق انجام نشده با پکن گلو پاره کرده و مدعی هستند در خرید نفت به چینیها تخفیف دادهایم!
🔹 پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا در اظهاراتی بیشرمانه قبلاً گفته بود باید به مردم ایران گرسنگی بدهیم تا مجبور شوند با ما مذاکره و توافق کنند. اسفند ماه سال پیش همین آقا به کاخ سفید پیشنهاد داده بود به مراکزی از نیروهای ایرانی در خارج از این کشور حمله محدود کنیم تا تهران مجبور شود پای میز مذاکره بیاید! بعد همین وزارت خارجه به زبان فارسی مینویسد که قرارداد با چین ترکمنچای دوم است و نباید امضا شود. جالب نیست؟!
🔹آمریکایی که اگر میتوانست و از دستش برمیآمد، شرایطی به مراتب بدتر از شرایط مردم مظلوم یمن را در قحطی و گرسنگی بر ایران تحمیل میکرد، ناگهان نگران منافع ملی و مردم ایران میشود و از ترکمنچای میگوید!
🔹از آمریکاییها انتظاری نبوده و نیست. آنها دشمناند و شمشیر را هم از رو بستهاند و تکلیفشان روشن است. گله از آقایانی است که پس از این همه تجربه و هزینه از جیب کشور و ملت، هنوز هم حرف خودشان را میزنند و خر خودشان را میرانند.
✅ مراودات خارجی با سایر کشورها از طریق توافقات دو یا چندجانبه یکی از راههای ایستادگی مقابل فشارهای اقتصادی آمریکاست اما همه آن نیست و صد البته و بدون شک مهم تر از هر چیزی پیشران پیشرفت و توسعه ی مستقل توجه و نگاه جدی به داخل است
🖌 #محمد_صرفی
👆مریدانش فریاد زد؛ «ما همه سرباز توئیم خمینی، گوش به فرمان توئیم خمینی»، باز ساده اما از روی عقیده و منطبق با عمل خویش گفت؛ «نه من سرباز توام و نه تو سرباز من. همه سرباز خداییم انشاءالله.»
آدمهای خوب کم نیستند و کم ندیدهایم. شاید ما هم آدمهای خوبی باشیم چرا که گاهی کارهای خوبی میکنیم. بخشی از شادی و وقت و توانایی و پول خود را با عدهای قسمت میکنیم. شاید برخی خوبتر باشند و از قوه قهریه خود نیز برای خوب بودن و خوبی کردن استفاده کنند. مثلاً وقتی میبینند به کسی دارد ظلم میشود، سینه سپر کنند و وارد معرکه شوند. مأموریت قاسم تقسیم کردن بود. آرامش و امنیت و شادی و لبخند و در کنارش ترس و وحشت و اضطراب. آنچه قاسم را از دیگر خوبان سوا میکرد، آن بود که او اهل قناعت نبود. بله! قناعت همیشه هم چیز خوبی نیست. اگر در تقسیم خوبیها به دایره تنگ و حقیری در اطراف خود قناعت کنی، چنین میشود. قاسم آرامش و امنیت و لبخند را برای همه انسانهای روی زمین میخواست نه فقط برای اهالی قناتملک و کرمانیها و ایرانیها. برای او فرقی نداشت که این زن و مرد و کودک چه زبانی دارند، چه آیینی و خطوط جغرافیا آنان را چگونه تقسیم کرده است. امنیت و آرامش و لبخند حق همه بود و وحشت و اضطراب حق همه آنهایی که آن حق را از دیگران سلب کرده بودند. اینجاست که قاسم را میتوان در دو شمایل دید. شمایلی نرمتر از حریر و دلنازکتر از کودکان که گویی هنوز کودکی پنج ساله در قناتملک است. همانقدر دل کوچکی دارد. از ته دل میخندد و مثل ابربهارگریه میکند. و شمایلی دژم و غضبناک که گویی خدای جبار و منتقم به او مأموریت داده است تا بندگان طاغی و خونریزش را به دست او هلاک کرده و راهی دوزخ سازد.
خیابانهای شلوغ و تاریک ما برای نام تو حقیر و کوچکاند. روزی ستارهای بزرگ و پرنور کشف میشود و نام تو را بر آن خواهند گذاشت. بلندمردا! نامت بلند باد که آب و آتش در چشمان تو به هم میرسید و خوشا بحال آنانکه در روزگار رجعت بار دیگر آن چشمهای پرفروغ را میبینند و میانشان نور تقسیم خواهیکرد.
#محمد_صرفی