چراغ روشنگر
#داستانک
🔹در روزگاری نهچندان دور، شهری به نام "نورنیا" در مکانی دور دست آرمیده بود. این شهر به دلیل چراغ بزرگ و اسرارآمیزش که بر بلندای برج مرکزی میدرخشید، مشهور بود. نور این چراغ، شفاف و آرامبخش بود و تمام شهر را در شب و روز روشن میکرد. مردم باور داشتند این چراغ از خرد و عدالت تغذیه میکند و هرگز نمیگذارد سایه جهل و ظلم بر شهر چیره شود.
🔸اما روزی مردی جوان به نام اریک، که به تازگی از شهری دیگر به نورنیا آمده بود، اندیشهای جدید در سر داشت. او در جمع مردم ایستاد و با صدایی بلند گفت: "این چراغ قدیمی دیگر کارآمد نیست! نورش کهنه شده و زمانه تغییر کرده است. اگر میخواهیم همگام با دنیا پیش برویم، باید نورهای مدرنتر و جذابتری داشته باشیم. دیگر نیازی به این سنتهای پوسیده نیست!"
🔺جمعیت ابتدا مکث کردند. چراغ قدیمی، بخشی از هویت آنها بود. اما اریک با نمایش نورهای رنگارنگ و چشمگیری که با خود آورده بود، مردم را مجذوب کرد. او گفت: "این نورها روشنترند، زیباترند و آینده را به شما نشان میدهند!" در میان جمع، پیرمردی خردمند به نام استاد تالوس که همیشه مشاور مردم بود، به آرامی گفت: "اما اریک، هر تغییری ما را به جلو نمیبرد. گاهی نور خیرهکننده میتواند چشمان ما را کور کند و مسیر را از ما پنهان سازد."
🔹مردم اما گوش ندادند. نورهای رنگارنگ اریک به نظر آنها جذابتر و مدرنتر بود. پس با شوق فراوان، چراغ قدیمی را خاموش کردند و نورهای جدید جایگزین شد. ابتدا همهچیز خیرهکننده به نظر میرسید. نورهای رنگی خیابانها را غرق در جلوهای تازه کردند و مردم از تغییرات لذت میبردند.
🔸اما به زودی مشکلات آغاز شد. نورهای جدید فقط نقاط خاصی از شهر را روشن میکردند. کوچههای کوچک و خانههای دورافتاده در تاریکی فرو رفتند. سایهها عمیقتر شدند و با تاریکی، ترس، ناامنی و بیعدالتی نیز به شهر راه یافت. کسانی که در روشنایی جدید زندگی میکردند، خودخواهتر و ثروتمندتر شدند، در حالی که دیگران در فقر و یأس فرو میرفتند. شهر دیگر به یکپارچگی و صلح گذشته بازنگشت.
▪️اریک که از این پیامدها بهشدت شرمسار شده بود، به برج قدیمی رفت و چراغ خاموش را نگاه کرد. او با خودش زمزمه کرد: "چرا اینگونه شد؟ مگر تغییر برای بهتر شدن نبود؟"
🔺در این هنگام، استاد تالوس که در برج حضور داشت، به آرامی از سایهها بیرون آمد و گفت: "اریک، تو از نورهای جدید گفتی، اما فراموش کردی که این چراغ فقط یک منبع نور نبود؛ این چراغ از خرد، عدالت و وحدت تغذیه میکرد. تو چیزی را از بین بردی که مردم را به هم پیوند میداد و به آنها مسیر درست را نشان میداد. هر تغییری پیشرفت نیست، بهویژه اگر بر پایه جهل و حرص باشد."
🔸اریک سرش را پایین انداخت و گفت: "چه میتوان کرد؟ آیا راهی برای بازگشت هست؟"
🔹تالوس لبخندی زد و پاسخ داد: "چراغ هنوز زنده است. تنها کافی است که با دلهای متحد، دوباره آن را روشن کنیم. اما این بار درس گرفتهایم: نه هر درخشش، روشنایی است و نه هر تغییری پیشرفت."
🔺اریک با کمک مردم چراغ قدیمی را بازگرداند. اینبار آنها درک کردند که تغییر باید در خدمت انسانیت باشد، نه اسیر ظاهرهای فریبنده. نور چراغ دوباره شهر را روشن کرد و سایهها را از بین برد. نورنیا بار دیگر به شهری یکپارچه و عادل تبدیل شد.
🌱#اندیشه_رضوان
@andishehrezvan_official
کودک و آیینهای مذهبی؛ آزادی یا تربیت؟
#داستانک
🔹این جلسه کلاس ۴۰۲ دانشکده درباره «تربیت دینی و مرزهای آن با آزادی کودک» بود. دکتر فخرایی، استاد فلسفه تعلیموتربیت، مقابل دانشجویان دکتری ایستاد و گفت:
🔺#آتئیسم آموزش دینی به کودکان را نوعی کودکآزاری میداند. اما بیایید بهجای موضعگیریهای شعاری، بحثی تحلیلی داشته باشیم
🔸سارا گفت:
استاد! یعنی آموزش مذهبی، مصداق آسیب روانی به کودک نیست؟
🔸دکتر بعد یک مکث کوتاه گفت:
اگر هیچ آموزشی به کودک ندهیم؛ نه آیین، نه فرهنگ، نه نظام معنایی. آیا واقعاً چنین انسانی در بزرگسالی میتواند انتخاب آزادانهای داشته باشد؟ اصلاً کسی که تا بیستسالگی از مفاهیم دینی بیخبر است، چطور قرار است ناگهان با یک آیین ارتباط بگیرد؟ این بیشتر به فانتزی میماند تا واقعیت.
▪️ثانیاً، کودک بدون پاسخ، بیپناه است. سؤالهای بنیادین دربارهی خدا، معنا و مرگ ذهن کودک رو درگیر میکند.
📌سکوت تربیتی، بیطرفی نیست؛ بلکه نوعی بیمسئولیتی است.
🔹بعد سکوتِ کلاس، استاد لبخند زد:
وقتی میگوییم "هیچ آموزهای به کودک ندهیم"، او ناگزیر در یک دستگاه فکری بزرگ میشود. حتی سکولاریسم یا آتئیسم هم دستگاههایی فکریاند. پس ادعای خنثی بودن آموزشندادن، خود یک آموزش است؛ فقط بینام و بیرسم.»
📌دکتر میرفخرایی در پایان گفت:
«مسئله بر سر تحمیل نیست، بر سر راه دادن به جستوجوی معناست. تربیت دینی اگر با تعقل و آزادی همراه باشد، نهتنها کودکآزاری نیست، بلکه احترام به پرسشگری کودک است.»
#تربیت
#کودک
#آموزش_مذهبی
🌱اندیشه رضوان؛ برای اندیشه، برای تو...
@andishehrezvan_official