eitaa logo
اندیشه ما
665 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
184 ویدیو
18 فایل
💢 پایگاه ارائه قرائت محققانه و متناسب زمان از آموزه‌های اصیل اسلامی 🌐 نشانی سایت: andishehma.com 📲ارتباط با دبیر خبر و مدیر کانال ارسال مطالب، نقد و پیشنهادات و مسئول بارگذاری مطالب: @ad_andishemaa
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ اعتراضات اخیر نشان داد جامعه ایران هنوز زنده است و حیاتی پویا دارد و ازاین‌رو است که برای خود حق اعتراض قائل است. اعتراض هم نوعی از «وجه» 🎙 احمد غلامی 🔸 در سرمقاله روزنامه شرق نوشت:اعتراضات اخیر نشان داد جامعه ایران هنوز زنده است و حیاتی پویا دارد و ازاین‌رو است که برای خود حق اعتراض قائل است. اعتراض هم نوعی از «وجه» وجود ما است و می‌تواند بر موجودیت موجود تأکید کند. نزد اسپینوزا موجودات وجود ندارند، مگر به دلیل وجه وجود. اگر اعتراض هم نوعی از وجه وجود باشد، پس بیانگر تمنای ما برای بودن و دیده‌شدن است. هر موجود زنده‌ای در برابر انکار موجودیت و نادیده‌انگاشتن خود به پا می‌خیزد تا از بودنش دفاع کند. ما در هرچه برابر نباشیم به قول اسپینوزا در «موجود»بودن برابریم و تنها تفاوت در میزان فعلیت توان ما است. توانی که «حال‌مایه‌های» ما را شکل می‌دهد. حال‌مایه‌ها همان فعلیت لحظه به لحظه فعالیت و حتی انفعال ما است که به سبب توان صورت می‌گیرد. ژیل دلوز در تفسیر «موجود» از نگاه اسپینوزا می‌گوید؛ موجود از آن حیث که هست، وجودش را فعلیت می‌بخشد. این اندیشه ضد سلسله‌مراتب است. «همه موجودات هم‌رتبه‌اند، از آن حیث که به یک معنا وجود دارند. سنگ، انسان دیوانه، انسان عاقل، حیوان، همه از منظری خاص یعنی از منظر وجود هم‌رتبه‌اند. هرکس همان‌قدر وجود دارد که در خود وجود یا توان دارد». این هستی‌شناسی شگفت‌انگیز اسپینوزا که مغایر با سلسله‌مراتب هستی‌شناسی افلاطونی است، به جهان سیاست شکل دیگری می‌دهد. معقول و نامعقول در وجود یکسان‌اند. پس تفاوت صرفا در به‌کارگیری و فعلیت در میزان توان است. 🔸 از دل این نگاه، سیاست دموکراتیکی خلق می‌شود که بسیار مترقی‌تر از سیاست پیشینیان اسپینوزا از جمله افلاطون است. اسپینوزا ارزش‌های کهنه را دوباره نوارزش‌گذاری می‌کند و می‌گوید سلسله‌مراتبی بین عالم و دانشمند، تاجر و کاسب، کارگر و کارفرما وجود ندارد و هر آنچه تفاوت است بر میزان توان آنهاست. در جهانی که نه کسی فرمان می‌دهد و نه فرمان می‌برد، مسئله اصلی این است که چگونه می‌توان آزاد بود و چگونه می‌توان توان را در بهترین شرایط فعلیت بخشید. با این رویکرد اعتراضات اخیر را می‌توان نوعی فعلیت‌بخشیدن به توان خود، برای ابراز وجود و موجودیت خود دانست. موجودیتی که در قوانین سلسله‌مراتبیِ نفی و انکار نمی‌گنجد. اعتراض یعنی حق اعتراض به آنچه نمی‌گذارد توان ما به فعلیت درآید یا مخالفت با کسانی که درصددند فعلیت توان ما را احاطه کنند. با اینکه این اعتراضات یک منازعه طبقاتی نبود، اما طبقات مختلف به یک معنا در آن درگیر بودند و با اینکه این اعتراضات هویتی نبود اما معترضان در پی هویت‌بخشی هم بودند. شاید آنچه محور این اعتراضات بود تمنای بودن و به‌رسمیت‌شناختن این بودن بود که هر چیز دیگر می‌توانست در زیرمجموعه آن بگنجد. این تمنای بودن ما را همان‌گونه‌ که هم‌زمان به همراهی برمی‌انگیخت نگران‌ می‌کرد و به مقابله وامی‌داشت، چراکه تعریف دقیقی از بودن این جماعت نداشتیم. بودنی که همه بودن‌های پیش از خود را نفی می‌کرد. بودنی که لحظه به لحظه پیچیده‌تر می‌شد و هرکس برای درک و هدایت آن یا به‌سیطره‌درآوردن و انکارش تلاش می‌کرد. برخی برای به‌سیطره‌درآوردن معترضان آنان را با عنوان «جوانان محلات تهران» کدگذاری کرده تا بر حق انحصاری خود تأکید کنند. عده‌ای هم برای انکار مجدد معترضان تلاش کرده و آنان را وابسته به جریانات خارج از کشور قلمداد کردند. برخی نیز برای فهم معترضان آنان را به شیوه نسلی، نسل Z یا دهه‌هشتادی‌ها کدگذاری کرده و از روی تجربه زیسته خود آنها نسل‌شان را با کدها و آیتم‌ها صورت‌بندی کردند. آنچه عیان است ما با ناشناخته‌ها روبه‌رو بودیم. ناشناخته‌هایی که بودن خود را فریاد می‌زدند و مضطرب‌مان می‌کردند. اضطراب از ناشناخته‌ها و درک پیچیدگی‌ای که فراتر از فهم کنونی ما است. پس باید طبق معمول دست به تقسیم‌بندی و ساده‌سازی می‌زدیم. برای حل پیچیدگی ناگزیریم مسائل را تقسیم‌بندی و هریک از اجزا را جداگانه تعریف کنیم. بی‌تردید این کار با خطر همراه است. خطر ازدست‌رفتن بن‌مایه پیچیدگی. یعنی همان اصلی که پیچیده است و در این ساده‌سازی از بین می‌رود. در تقسیم‌بندی اجزا و نسبت آنان با یکدیگر مرگ این اعتراضات رقم خواهد خورد. همان‌گونه که اسپینوزا باور دارد مرگ چیزی نیست جز ازبین‌رفتن نسبت و رابطه اعضای یک بدن با یکدیگر ..... 🔺 جهت مطالعه کامل این مطلب به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/jamee-iran-zenfe-ast/ 🌐 تهیه شده توسط تیم اندیشه ما 🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻: ایتا: https://eitaa.com/andishemaa تلگرام: https://t.me/andishemaa اینستاگرام: https://www.instagram.com/andishemaa
❇️ آیا ما داریم به‌سوی دولت بدون ملت و ملت بدون دولت گام برمی‌داریم؟ ✏️ احمد غلامی روزنامه نگار ✂️ برش هایی از متن: 🔸 «اگرها» در سیاست کاربرد چندانی ندارند، خاصه که این اگرها معطوف به گذشته باشند. اگر دولت خاتمی به توده تهیدست توجه بیشتری نشان می‌داد، دولت احمدی‌نژاد سر کار نمی‌آمد. اگر احمدی‌نژاد بر اساس خرد عمل می‌کرد و پول‌های حاصله از فروش نفت را واقعا بر سر سفره مردم می‌آورد، کار به دست دولت روحانی نمی‌افتاد. چنانچه این اگرها را ادامه بدهیم تا به دولت رئیسی برسیم، باز هم مشکلی از سیاست حل نخواهد شد؛ چراکه دولت‌هایی که بر سر کار آمده‌اند، در حین تفاوت «بازتولید» دیگری بوده‌اند. این دولت‌ها جملگی در چارچوب معینی از روابط و مناسبات اقتصادی قرار داشته‌اند که آبشخور آنان دولت‌های قبل خودشان بوده است. مهم‌تر از همه اینکه این روابط و مناسبات از سوی نهادهای رسمی به دولت‌ها القا می‌شده است. در‌واقع مثل همه‌جای دنیا «قدرت مسلط» در سطوح پایین بازتولید می‌شود و این شیوه در گفتار و کردار همه دولت‌ها و حتی اجتماع بازتاب پیدا می‌کند. بااینکه دولت‌ها با صراحت از یکدیگر انتقاد می‌کنند اما این انتقادها هم بازتولید روابط و مناسبات اقتصادی و سیاسی مرسوم را نشان می‌دهد که کوچک‌ترین اثری در فرایند دولت‌داری در ایران نداشته است. حتی این شیوه از گفتار و کردار و بازتولید قدرت به مدیران میانی و بنگاه‌های خصوصی نیز سرایت کرده و بااینکه آنان خود را تافته جدا‌بافته‌ای از این «آپاراتوس» می‌دانند، در عمل همین کردار و گفتار و مناسبات را به سطوح پایین‌تر تسری می‌دهند. 🔸 ناگفته پیداست تا تغییرات جدی در مناسبات اقتصادی صورت نگیرد، تغییری واقعی در سیاست صورت نخواهد گرفت. تغییرات عمیق در سیاست مستلزم تغییرات اقتصادی است و لاغیر. خاصه اینکه روابط و مناسبات اقتصادی تحت‌تأثیر تحریم‌های اقتصادی‌اند. وضعیت سیاسی و اقتصادی ایران این واقعیت تلخ را بازتولید کرده است که در سیاست «بازنده و برنده‌ای» وجود ندارد و سیاست در ایران تزویج قهرمان و ضدقهرمان است. به خاطر همین رویکرد به سیاست است که دولتیان برای بردن منفعت بیشتر دم را غنیمت شمرده و به تبعات این رویکرد بی‌اعتنا بوده‌اند. یکی از تبعات مهم این رویکرد بی‌اعتمادی مردم به دولت و «آرمان‌گریزی» جامعه است و این آخری این پرسش را به وجود آورده است که اگر ایران دوباره درگیر جنگ ناخواسته شود، مردم چه مواجهه‌ای با آن خواهند داشت. فارغ از بحث‌های کارشناسان سیاسی و اقتصادی که قادرند بر تفاوت‌های بین دولت‌ها تأکید کنند، در نگاه مردم تفاوتی جدی بین رؤسای جمهور همه ادوار وجود ندارد و این از بداقبالی دولت سیزدهم است که این شیوه دولت‌داری و سیاست‌ورزی به گرانیگاه خود رسیده است، گرانیگاهی که دولت در‌حال از‌دست‌دادن معنای خود است. حتی انتقادهای رئیس دولت سیزدهم از دولت‌های قبلی و تبلیغ خدمات دولت کنونی کوچک‌ترین اثری در بازگرداندن اعتبار دولت ندارد و به‌جرئت می‌توان گفت ارتباط وثیقی بین دولت و ملت وجود ندارد. هر‌کدام ساز خود را کوک می‌کنند و بی‌اعتنا به هم ساز خود را می‌نوازند؛ دو ارکستر مجزا از هم که صرفا به دلیل اقتصادی و آینده مبهم سیاسی از یکدیگر اطاعت می‌کنند، اطاعتی شکننده و وابسته به شرایط. آیا ما داریم به‌سوی دولت بدون ملت و ملت بدون دولت گام برمی‌داریم؟ وضعیت موجود بیش از آنکه به عملکرد ابراهیم رئیسی بازگردد، از شیوه انتخاب او نشئت می‌گیرد؛ انتخابی در غیاب کثیر مردم. اینک این نکته وضوح بیشتری یافته است که غیاب مردم تا چه میزان هولناک خواهد بود و هولناک‌تر از آن حضور خودخوانده مردم در خیابان است. البته نکته مهم این است که پیش از انتخاب دولت سیزدهم این شیوه بازتولید قدرت به پایان خود رسیده بود و شاید هر شخص دیگری نیز جای ابراهیم‌ رئیسی می‌نشست، معلوم نبود وضعیت موجود متفاوت می‌شد یا نه! به هر تقدیر در وضعیت کنونی مردم نسبت خود را با دولت از دست داده‌اند و در فقدان این نسبت در جست‌وجوی «دیگری» هستند .... 🔺 جهت مطالعه کامل این مطلب به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/dolat-bedon-mellat-va-mellat-bedon-dolat/ 🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻: ایتا: https://eitaa.com/andishemaa تلگرام: https://t.me/andishemaa اینستاگرام: https://www.instagram.com/andishemaa