🔹 فقیهی از کرانه کویر
اینک بر کرانه کویر می رسیم...
تا به نظاره یکی از رویندگان قهرمان، صبور و بی باک آن بنشینیم؛
تا به تماشای یکی از قله های رفیع فرهنگ، جهان بینی و ایدئولوژی تشیع بپردازیم؛
تا به شناخت یکی از نمونه های والای جهاد فکری ـ سیاسی و حرکت های دینی دست یابیم؛
بر کرانه کویر می رسیم تا در برابر فروغ دامن گستر خورشیدِ فروزانی که در پهن دشت ها و کرانه های وسیع کویر «سربداران» خراسان روی نمایانده درخشیدن گرفته و به همه سوی نور پراکنده، قرار گیریم.
یادکردی از زندگی، احوال، اقدامات، افکار و آرای:
فقیه عارف، مفسر و کلامی، عالم شیعی و مرزبان قله ای افراشته از قله های بلند اندیشه های اعتقادی،
مردی از سلاله پیامبر از نسلِ علی و فاطمه،
از سادات بزرگوار موسوی،
از خاندان متصف با علم و تقوا و مکرم به شرف سیادت،
از کرانه کویر سربدارانِ خراسان شیعی منش، سبزوار،
از مدرسه عالمان بزرگ اسلام، نجف اشرف و از صف فروغ یافتگان و صاحب رسالتان،
یعنی فقیه الهی و عارف صمدانی، #سید_عبدالاعلی_موسوی_سبزواری (رحمت الله علیه):
«فقیهی از کرانه کویر».
▪️(منبع: مقدمه کتاب فقیهی از کرانه کویر، اثر عباسعلی مشکانی سبزواری)
نظام ها و نظام گرایی در اندیشه اجتماعی آیت الله سید عبدالاعلی سبزواری.pdf
326.1K
#معرفی_مقاله
🔻 نظام ها و نظام گرایی در اندیشه اجتماعی #آیت_الله_سید_عبدالاعلی_موسوی_سبزواری(ره)
✔️نویسندگان: #عبدالحسین_مشکانی_سبزواری
🌐 منبع: دوفصلنامه #اندیشه_تمدنی_اسلام سال اول بهار و تابستان 1395 شماره 2
🔹چکیده:
یکی از کلید واژه هایی که در تفسیر مواهب الرحمان آیت الله سید عبدالاعلی سبزواری به کار رفته، نظام است. با توجه به رویکرد وی در باره حاکمیت اسلامی، این نظام ها معنای ویژه می یابند. وی که کل هستی را درون نظام احسن می بیند برای امور عبادی نیز نظام هایی به تصویر می کشد. نظام احسن، نظام تکوین و تشریع، نظام المجتمع، نظام المعاد و المعاش، نظام الاسره، نظام التربیه و نظام العبودیه مواردی است که وی بدان ها پرداخته و بیشتر درباره ابتنای قوام اجتماعی و نظام معاش و معاد بر آنها تأکید کرده است.
🔸واژگان کلیدی:
سید عبدالاعلی موسوی سبزواری، اندیشه اجتماعی، اندیشه سیاسی، نظام المجتمع، نظام المعاش و المعاد، نظام الاسره
#معرفی_علمای_سبزوار
✅آیت الله سید حسین علوی سبزواری(ره)
آیت الله سید حسین علوی سبزواری معروف به حاجی بزرگ و حاج میرزا حسین (۱۲۶۸ قمری – ۱۳۱۲ شمسی)، فقیه، فیلسوف، عارف، محدث، شاعر و مدرس برجسته حوزه علمیه در تهران و سبزوار است.
پدرش میرزا حسن آزاد منجیری از سادات علوی و از حکماء و فقهاء خراسان بود. میرزا حسین حکمت و فلسفه را نزد حاج ملا هادی سبزواری تلمذ کرد و سپس به عراق رفت و در درس میرزای شیرازی شرکت کرد.
🔹 زندگی
او در سال ۱۲۳۰ قمری در روستای آزاد منجیر سبزوار به دنیا آمد. پدرش از سادات علوی و از حکما و فقها خراسان بود.
در هفده سالگی با اجازه حاجی سبزواری در مجلس درس آن حکیم، حاضر شد. کتاب اسفار اربعه را نزد ایشان به اتمام رساند. سپس به عراق رفت و در درس فاضل اردکانی و میرزای شیرازی حاضر شد. سپس بنا به درخواست سید ابراهیم شریعتمدار(عهده دار ریاست عامه سبزوار) و اهالی سبزوار به سبزوار برگشت و کرسی درس خویش را آغاز کرد. پس از سید ابراهیم شریعتمدار، وی عهده دار ریاست عامه سبزوار شد.
🔸تدریس
پس از وفات میرزا ابوالحسن جلوه، در مدرسه سپهسالار به تدریس ریاضی و حکمت پرداخت.. در سبزوار نیز به تدریس حکمت و فلسفه و فقه و علوم دینی می پرداخت.
🔹بازگشت به سبزوار
میرزا ابراهیم شریعتمدار سبزواری درخواست بازگشت میرزا حسین علوی سبزواری به سبزوار را از جانب اهالی سبزوار به اطلاع میرزای شیرازی رساند، و او در پاسخ در نامهای نوشت: «از فرستادن حضرت معظم له به ایران بنا به تقاضای جنابعالی و سایر مؤمنین چاره نیست، لذا با نهایت دشواری و سختی از مفارقت ایشان، وسائل حرکت جناب معظم له را فراهم نمودم و بحمدالله المتعال، جامع کمالات علمیه و عملیه در نهایت تقوا و ثقه عدل جلیل نبیل، ذو قوه قدسیه و سلیقه مستقیمه و ملکه را سخه، مجتهد مطلق جائز الحکم، نافذالامر ان شاء الله تعالی در آنچه مینویسند اگر جایی افاده تازه و تحقیقی داشته باشند، به جهت حقیر بفرستند تا من و رفقا مستفیض شویم».
✔️استادان: • حاج ملا هادی سبزواری • میرزای شیرازی •فاضل اردکانی •ملا محمد سبزواری(فرزند حکیم سبزواری
🔸شاگردان:
•امین الشریعه سبزواری
•میرزا علی اکبر نوقانی
•میرزا حسین فقیه سبزواری
•سید حسن سیادتی سبزواری
•سید عبدالله برهان موسوی سبزواری
•شاهزاده محمد هاشم میرزا مشهور به شیخ الرییس افسر
•محمدابراهیم مدرس اسراری سبزواری
•میرزا آقا فاضل هاشمی سبزواری
•محمدباقر قاضی جوینی
•حاج میرزا محمد (سعیدیان)
•محمدحسین دولت آبادی
•سید جعفرنظام العلما سبزواری
•سید علی اکبر عزآبادی یزدی
🌐 آثار:
➖تفسیر: تفسیر آیه الخلافه
➖فقه: رساله فی الطهاره •رساله فی الصوم •رساله فی اللباس المشکوک •رساله فی النذر
➖حکمت: • ارجوزه در فلسفه و حکمت متعالیه، که به نظم است؛ •رساله فی الامور العامه من علم الحکمه العقلیه
➖اصول فقه: •حاشیه بر حجیت ظن شیخ انصاری؛ •حاشیه بر اصاله البرائه شیخ انصاری
➖منشات: • احکام و مکتوبات شرعی و عرفی و نامه های خصوصی و اخوانیات
💠 دریافت و دادن اجازه اجتهاد
از میرزای شیرازی دارای اجازه اجتهاد است.
به میرزا حسین فقیه سبزواری و سید شهاب الدین مرعشی نجفی و سید حسن سیادتی سبزواری اجازه اجتهاد داده است.
◾️ درگذشت:
عاقبت در بیست و یک شوال ۱۳۵۲ قمری مطابق با ۱۳۱۲ شمسی، در سن ۸۴ بدرود زندگی گفت. محل دفنش در آرامگاه حاج ملا هادی سبزواری است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#معرفی_علمای_سبزوار
✅ آیت الله عباسعلی اسلامی سبزواری
✔️ از تاسیس جمعیت پیروان قرآن تا تاسیس مدارس جامعه تعلیمات اسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#معرفی_علمای_سبزوار
✅ آیت الله میرزا حسین فقیه سبزواری
✔️ از سامرا تا سبزوار
اندیشه تمدنی
#معرفی_علمای_سبزوار ✅ آیت الله میرزا حسین فقیه سبزواری ✔️ از سامرا تا سبزوار
#معرفی_علمای_سبزوار
✅ میرزا حسین فقیه سبزواری:
فقیه و مرجع تقلید نیمه اول قرن چهاردهم هجری شمسی ساکن مشهد، صاحب رساله عملیّه، حافظ و مفسّر قرآن، خطیب، محدّث، از مؤسسان و احیاگران حوزه علمیه خراسان؛ که نزدیک به چهل سال، کلیددار ضریح علی بن موسی الرضا نیز بود.
🔹تبار و نسب و پدر:
میرزا حسین فقیه سبزواری، پسر میرزا موسی فقیه سبزواری) ۱۳۳۶–۱۲۶۵ قمری - سبزوار( و از سادات حسینی است. نسب میرزا حسین با ۳۹ واسطه به حسین اصغر فرزند علی بن الحسین امام چهارم شیعیان ختم میشود . میرزا موسی فقیه سبزواری، از فقیهان و مجتهدان اواخر دوره سلسله قاجار در سبزوار است.
🔹تولد: میرزا حسین، ۱۳ فروردین ۱۲۷۱ برابر با سوم رمضان ۱۳۰۹ در سامرّا به دنیا آمد.
🔹تحصیلات و استادان:
میرزا حسین فقیه سبزواری بخشی از دروس مقدماتی و ابتدایی را در سامرا و بخشی دیگر را در طول چهار سال در نجف آموخت. تا ۱۷ سالگی تحصیلات ابتدایی و مقدماتی را در سبزوار به پایان رساند و برای تحصیل علوم سطح حوزه، سال ۱۲۸۷ عازم مشهد شد. در محضر عبدالجواد ادیب نیشابوری، حسن برسی و سید محمدباقر مدرس، علوم ادبی و فقه و اصول دوره سطح حوزه را طی چهار سال آموخت و فروردین ۱۲۹۱ به سبزوار بازگشت.
تیر ۱۲۹۲ ازدواج کرد و ضمن تدریس در حوزه علمیه سبزوار فلسفه آموخت و دوره عالی فقه و اصول را نزد میرزا حسین علوی سبزواری از شاگردان ملا هادی سبزواری و میرزای شیرازی، شاگردی کرد.. وی برای تکمیل تحصیلات عازم نجف شد. در طول ده سال اقامت در نجف، در حلقههای درس خارج فقه و اصول سید ابوالحسن اصفهانی، میرزا محمدحسین نایینی، آقا ضیاءالدین عراقی، سید محمد فیروزآبادی و اساتید دیگر حضور یافت و از سوی علمای برجسته نجف به «فقیه سبزواری» اشتهار یافت و توانست از همه استادان خود اجازه اجتهاد دریافت کند.
🔹بازگشت به ایران:
در سال ۱۳۴۷ ه.ق در ۳۸ سالگی به درخواست مردم سبزوار به ایران بازگشت و در مشهد ساکن شد و به تدریس فقه و اصول و فلسفه و نیز اقامه نماز جماعت روی آورد و خدمات اجتماعی و عمرانی کمنظیری انجام داد.
🔹آثار
آثارعلمی فقیه سبزواری تقریرات درس اصول میرزای نایینی و رساله «قضاء فوائت»، تقریرات درس خارج فقه سید ابوالحسن اصفهانی است. «هدایة الانام»رساله عملیه بنا بر فتواهای فقیه سبزواری و مناسک حج، هردو منتشر شدهاست.
🔹خدمات و فعالیتهای اجتماعی
احداث شبستانهای شرقی مسجد جامع سبزوار
احداث مدرسه علمیّه محمدیّه در سبزوار
احداث مدرسه علمیّه در کویته پاکستان
تأسیس کوی طلاب
دوهزار و پانصد قطعه زمین سیصد متری از اراضی آستان قدس را گرفته و با تشریفات خاصی به طلاب علوم دینی واگذار نمود.
او همچنین مدرسه باغ رضوان را به سال ۱۳۳۰ش در دو طبقه ساخت و تکیه سیدها را احداث کرد. درمانگاه رازی را تکمیل کرد و ۱۲۰ باب منزل در خیابان نخریسی و ۲۵ باب در خیابان خواجه ربیع برای سیلزدگان بنا نهاد.
🔹اساتید:
• سید حسن صدر (مشهور به محدث کاظمینی)
• عبدالجواد ادیب نیشابوری (مشهور به ادیب اول)
• میرزا حسین نوری (مشهور به محدث نوری)
• میرزا حسین علوی مجتهد سبزواری (مشهور به حاجی بزرگ)
• محمدکاظم خراسانی (مشهور به آخوند خراسانی)
• افتخار الحکماء طالقانی (شاگرد حاج ملا هادی سبزواری)
• میرزا محمدحسین نایینی (مشهور به میرزای نایینی)
• سید ابوالحسن اصفهانی
• ضیاءالدین عراقی (مشهور به آقا ضیاء عراقی)
• سید محمدکاظم طباطبایی یزدی (صاحب العروه الوثقی)
🔹شاگردان:
• محمدتقی شریعتی
• سید شهاب الدین مرعشی نجفی
• مهدی الهی قمشه ای
• سید عبدالکریم موسوی اردبیلی
• محمدابراهیم آیتی بیرجندی
• عباس واعظ طبسی
• سید علی حجت هاشمی خراسانی
• سید علینقی امین
• سید اسماعیل بلخی
• سید محمود مجتهدی سیستانی
• محمدرضا شفیعی کدکنی
• محمدرضا نوغانی
• مرتضی اشرفی شاهرودی
• احمد روحانی[نیازمند منبع]
• سیدصادق فقیه سبزواری
🔹درگذشت: میرزا حسین فقیه سبزواری ۱۵ بهمن ۱۳۴۵ درگذشت. روزنامه خراسان. و روزنامه شرق گزارشی از این رویداد منتشر کردند. پیکر او د. برابر وصیت کنار محراب مدرس باغ رضوان که خود در آن تدریس مینمود، دفن شد. قبر ایشان امروزه با فاصله نه چندان دور از آرامگاه شیخ امین الدین طبرسی در فضای سبز که بر بقایای باغ رضون احداث شدهاست. محمدتقی آملی، فقیه و فیلسوف شیعه، بنا به وصیت خودش در مقبره میرزا حسین فقیه سبزواری به خاک سپرده شدهاست. رحمه الله علیه
Amrika_Kator_Sobhehonar.ir_.mp3
9.98M
#آمریکاتور با صدای پویا بابایی- بسیار زیبا
#مرگ_بر_آمریکا👊👊
هدایت شده از معاونت پژوهش مرکز فقهی ائمّه اطهار(علیهم السلام)
#چکیده_ مقاله _پژوهشی
#مجله_فقه_و_اجتهاد
#معاونت_پژوهش_مرکز_فقهی_ائمه_اطهار_علیهم_السلام
🔰چکیده مقاله مبنای فقهی نظریة اخیر امام خمینی در زمینه غنا و موسیقی (در پرتو رویکرد حکومتی به فقه)
✅تغییر فتوای امام خمینی از عدم جواز مطلق موسیقی پیش از انقلاب به فتوای جواز و حلیت موسیقی پس تشکیل حکومت جمهوری اسلامی، با تحلیلهای گوناگونی میشود. برخی با گنجاندن مسئله در پرتو عناوین ثانوی و حکم حکومتی کوشیدهاند مسئله را تبیین کنند. مقاله حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی و با مراجعه به منابع کتابخانهای، مبتنی بر رویکرد حکومتی به فقه و با توجه به تاثیر نوع حکومت بر احکام و موضوعات، این مهم را به عنوان یک «تغییر فتوا» در سطح «حکم اوّلی» تبیین و تحلیل فقهی میکند. برایناساس آنچه پس از انقلاب از سوی حضرت امام; مطرح شده، حکم اولی مسئلة غنا و موسیقی مبنی بر جواز و حلیت است که مبتنی بر انگاره ایشان در زمینه «تغییر احکام در پرتو تغییر نظام حاکم بر موضوع» قابل تحلیل و تبیین فقهی است.
✍️نویسنده: عباسعلی مشکانی، عضو گروه فقه سیاسی مرکز فقهی ائمة اطهار
🆔https://eitaa.com/pajuheshmarkazfeqhi
🔹طلیعهای بر «مرجعیت» و «نظام افتای» طراز انقلاب اسلامی
✔️ عباسعلی مشکانی سبزواری
▪️«پیشنهاد مىکنم… دادستان کل کشور و دو نفر از قضات عالىرتبه که سوابق حوزوى داشته باشند تشریف بیاورند تا آن چهار مسأله مهم درباره مهریه در محیط عالمانه و دور از عصبانیت حل و فصل شود و چنانچه آن چهار مسأله روشن شد، ان شاء الله به کار بسته شود و اگر بعضى از قوانین موجود با متون اسلامى سازگار نبود، از طریق مجلس شوراى اسلامى اصلاح شود».
➖فراز فوق بخشی از نامه “مدبرانه” مرجع عالیقدر تشیع،حضرت آیتالله مکارم شیرازی(حفظه الله) به رئیس قوه قضائیه است. دعوت فوق از سوی مرجع عالیقدر، اقدامی بس مبارک و راهبردی است و نظام اسلامی بایستی “قدر و قیمت” عظیم این گوهر پیشنهادی را با بینشی عمیق بشناسد و با آغوشی گرم پذیرای آن باشد.
➖حضور فعال و تاثیرگذار “نهاد مرجعیت” در حکومتی که با محوریت فقه شیعی و کارگزاری فقیه عادل تشکیل شده، از ضروریات بدیهی و نیازمندیهای بنیادین نظام اسلامی به شمار میرود. حضرت آیتالله مکارم شیرازی(حفظه الله) با این پیشنهاد خود “سنتی حسنه” در زمینه یاری “ولی امر” در راستای اداره حکومت دینی و جامعه اسلامی را بنیان نهادهاند، که میتواند نصب العین دیگر مراجع عظام تقلید نیز قرار گرفته، ایشان را در جهت تقویت نظام اسلامی و رفع نقائص آن، دعوت به حضوری فعالتر و بیشتر از پیش نماید.
🔻لزوم ایجاد تحول در ارتباطات دوجانبه مراجع تقلید و نظام اسلامی
➖پیرو این پیشنهاد مدبرانه مرجع عالیقدر، در این یادداشت تلاش میشود از انحای گوناگون حضور فعال و تاثیرگذار نهاد مرجعیت در نسبت با نظام اسلامی سخن گفته و نوع مطلوب مناسبات نهاد مرجعیت با نظام اسلامی به تصویر کشیده شود.
➖یکی از مهمترین اقدامات در سطح مراجع و مجتهدین، ایجاد تحول در جایگاه مراجع عظام تقلید در اداره جامعه و ارتباط آنان با نظام اسلامی و نیز ایجاد تحول در نقش نظام اسلامی در ساماندهی پژوهشها و فتاوای مراجع معظم برای اداره جامعه است. وجوه این تحول دوسویه به قرار ذیل است:
▪️الف) مراجع تقلید با بهرهگیری از مشاوره فقهاء تحت عنوان هیئتهای فتوا میتوانند در کنار نظام اسلامی به فرصتی کارآمد تبدیل گردند. زیرا هر یک از کارگزاران نظام اسلامی (اگر مجتهد نباشند) منطقاً پیرو یکی از مراجع تقلیدند؛ لذا باید ارتباطی موثر با مرجع خویش داشته باشند و مراجع نیز باید کارآمدی و کارآیی نظام اسلامی را با استفاده از تاثیر فتاوای خویش در جامعه پیروان از طریق ایجاد یک نظام فقه حکومتی افزونتر کنند و از این فرصت طلایی برای پیشبرد اهداف اسلام استفاده کنند و از تفسیر قدیمی استقلال حوزههای علمی (جدایی از حکومت) به تفسیری جدید (همکاری با حکومت در عین برخورداری از هویت علمی مستقل) روی آورند. از طرف دیگر، اختلاف فتاوای مراجع میتواند با استفاده از حکم حکومتی رهبری در جهت منافع عامه مسلمین به وفاقی مستحکم تبدیل گردد.
▪️ب) با ایجاد نظام فقه حکومتی، رسالههای عملیه مراجع عظام تقلید، در سطح صدور فتوا، مکلف اولیه احکام را حکومت اسلامی شناسایی، و فتاوای مراجع معظم ناظر به عمل حکومت تبیین گردد و افراد و اشخاص حقیقی در منظر فقهی فتاوا به عنوان شهروندان حکومت اسلامی و مکلف ثانویه مورد توجه قرار گیرند.
▪️ج) همچنین مراجع عظام و زمامداران نظام اسلامی باید توجه عمیق خود را نسبت به لزوم تعمیقبخشی اطلاعات پیروان فقه و شهروندان و کارگزاران نظام اسلامی نه تنها نسبت به چیستی احکام الهی، بلکه نسبت به اهداف شارع مقدس از جعل احکام و چگونگی تحقق این اهداف از طریق اجرای احکام الهی معطوف کنند.
▪️د) ارکان نظام اسلامی میتوانند با چرخشی صحیح به سمت مراجع و با قادر ساختن آنان نسبت به آگاهی ایشان نسبت به بازخورد فتاوای صادره از طرف آنان و استفاده از همفکری و همکاری آنان در تدوین سیاستها و راهبردهای نظام اسلامی، از نفوذ آنان برای کاهش و حل مشکلات استفاده کنند.
🔹فقه حکومتی مستلزم چشمپوشی روحانیون از مناصب اجرایی
✔️عباسعلی مشکانی سبزواری
🔻یکی از پرسشهایی که پیرامون و در پرتو رویکرد حکومتی به فقه (فقه حکومتی) مطرح شده این است که: آیا فقه حکومتی مستلزم حضور بیشتر روحانیون در مناصب اجرایی کشور (مانند ریاست جمهوری، نمایندگی مجلس، وزارت و …) است! یادداشت حاضر، با خدشه در این انگاره، معتقد است، حضور روحانیون در مناصب، نه تنها راه کار حل معضل نیست، که اتفاقاً به مثابه گرهی کور بر روی گرههای پیشین، مشکلات را دوچندان میکند. به بیان دیگر، گزینش و نصب روحانیون در مناصب اجرایی کشور، پاک کردن صورت مسئله است، در حالی که ما باید به دنبال حل مسئله باشیم. انگاره پیشنهادی این یادداشت، میتواند به عنوان یکی از راههای حل مسئله در این رابطه تلقی گردد:
1️⃣ «فقه کارگزار» یکی از بخشهای مهم «فقه دولت سازی اسلامی» قلمداد میشود. در این بخش از فقه دولت، ویژگیها، حقوق و تکالیف کارگزاران دولت اسلامی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.(۱)
2️⃣ در بحث «فقه گزینش» به عنوان بخشی از «فقه کارگزار» بحث بر سر این است که از لحاظ دینی و فقهی افرادی که برای تصدی منصب در دولت اسلامی گزینش میشوند، باید دارای چه ویژگیها و مختصاتی باشند و معیارهای گزینش در این میان چیست؟ در پاسخ گفته شده که: «معیارهای و ملاکهای گزینش در یک تقسیم بندی در دو دسته قابل صورتبندی است: ۱) معیارها و ملاکهای عمومی؛ ۲) معیارها و ملاکهای اختصاصی. به بیان دیگر، گزینش کارگزار، در دو مرحله انجام میشود: ۱) گزینش اولیه، که در این مرحله معیارها و ملاکهای عمومی تصدی منصب بررسی میشود؛ ۲) گزینش نهایی، که در این مرحله معیارهای و ملاکهای اختصاصی تصدی منصبی خاص مورد بررسی قرار میگیرد».(۲)
3️⃣ در «گفتمان فقه حکومتی» بر خلاف فقه فردی، فقه نرم افزار اداره جامعه و حکومت تلقی میشود و بر همین اساس، فرایند فقاهت در فقه حکومتی از «نظریهپردازی» آغاز و با گذر از مراحل «موضوعشناسی»، «حکمشناسی» و «تولید ابزار»، در نهایت به ساحت عینیِ مدیریت حکومت و جامعه میرسد.(۳) توضیح اینکه: پس از حکمشناسی و ابلاغ حکم، مرحله پسینی و نهایی فقاهت، که از لحاظ اهمیت، کمتر از مرحله حکمشناسی نیست، مرحله «تولید ابزار متناسب برای عملیاتیسازی احکام و الگوهای رفتاری» است. بدیهی است که دستیبابی به «تولید ابزارهای متناسب» نیازمند «دانش طراحی تکنولوژی» است که فقیهِ فقه حکومتی باید پیشتر فکری برای آن نیز کرده باشد. گفتنی است لازم نیست فقیه در فرآیند و برآیند تولید دانش طراحی و نیز تولید تکنولوژی و نیز مدیریت جزئیات ساحت اجرا، حضور مستقیم داشته باشد، بلکه میتواند (و باید) از طریق: اولاً طراحی «نظام کارشناسی» تراز اسلامی و فقهی، و ثانیاً «تربیت کارشناسان اسلامی و دینی» در بستر آن نظام کارشناسی، این مرحله از فرآیند فقاهی و مدیریتی خود را به انجام برساند.(۴)
4️⃣ بر اساس نظریه لزوم طراحی نظام کارشناسی و تربیت کارشناس در بستر این نظام کارشناسی، روشن است که امکان بهرهبرداری از تربیت یافتگان نظام کارشناسی غیر دینی و سکولار، در دولت اسلامی وجود ندارد. این مهم نیز ناشی از «لزوم تناسب میان حکم و مجری» ناشی میشود که در بحث فقه گزینش مورد تأکید اساسی قرار میگیرد. به بیان دیگر، آنچه در ساحت اجرایی و مدیریتی مهم است لزوم تناسب حکم و مجری است و متناسبسازی حکم و مجری در حکومت اسلامی از رهگذر تربیت مجری و کارگزار در نظام کارشناسی دینی به دست میآید.
5️⃣ با توجه به رویکرد ساختاری در جامعهشناسىِ نیروها و نهادهای اجتماعى، که نقش و کارکرد ساختهاى سیاسى و اجتماعی آنها را بر فرایندهاى سیاسى مورد بررسى قرار مىدهد، «صنف روحانیت و طلاب» (به مثابه یک نیرو و صنف عظیم اجتماعی)، داراى کارویژههایى است که از ظرفیتها و تواناییهاى موجود در این صنف ناشی میشود. برخی از این کارویژهها به صورت همیشگی/دائمی و با قطع نظر از شرایط و مسائل بر عهده روحانیت است (کاویژههای اصیل) و برخی از آنها نیز، مقطعی و ناظر به شرایط، مسائل و نیازمندیهای آحاد، جامعه و حکومت اسلامی است (کارویژههای موقعیتمند).
کارویژه اصیل و همیشگی صنف روحانیت، عبارت است از: «فهم، حفظ، ترویج و دفاع از دین و معارف آن». این کارویژه، نشانگر فلسفه وجودى روحانیت است. چنانکه ستیز روحانیت با رژیمهای طاغوتی، بهویژه رژیم طاغوتی پهلوی، نیز به دلیل رفتار ضد شرعى آنها و تهدید مبانى و احکام دینی بوده است. بدیهی است تحلیل جایگاه و رفتار سیاسى روحانیت به عنوان حاملان، مفسران و مروجان شریعت، بدون شناخت این کارویژه، دچاربدفهمی و کاستى خواهد بود.
در مقابل از آنجا که صنف و نهاد روحانیت، صنف و نهادی فعال و کنشگری آگاه است، همواره بر حسب موقعیتهای تاریخی و اجتماعی، قلمروی وظایف و نقشهای خود را بازنگری و بازبینی میکند و گستره وظایف و کارویژههای خود را مورد قبض و بسط قرار میدهد. این کارویژههای حوزه و روحانیت اشکال مختلفی به خود میگیرد و ناظر به شرایط و امکانات قابل تعریف میباشد. به اصطلاح منطقی، این سنخ از کارویژههای صنف روحانیت، «بشرط شیء» است. یعنی به شرط فراهم بودن امکانات و شرایط و نیز وجود خواست و نیاز در عرصههای مختلف، حوزه و روحانیت کارویژههایی متناسب با شرایط و امکانات و نیز خواستها و نیازها، برای خود تعریف میکند. این دسته از کارویژهها، عنوان «کارویژههای موقعیتمند» را به خود اختصاص میدهد.(۵)
6️⃣ تاسیس جمهورى اسلامى در ایران توسط امام خمینى(ره)، حمایت گسترده روحانیون و حضور آنان در بخشهاى مهمى از سازمان حکومت و مناصب متعدد کلی و جزئی را به دنبال داشت. روشن است که این وضعیت ناشی از وضعیت بحرانی تازه تأسیسی نظام اسلامی و فقدان نظام کارشناسی مطلوب برای تربیت کارشناسان دینی و اسلامی بود. در واقع با توجه به اینکه نظام کارشناسی حاکم بر کشور در دوران آغازین انقلاب، نظام کارشناسی سکولاری بود که از نظام طاغوتی به ارث رسیده بود، رهبران انقلاب برای جبران خلاء کارشناسی و کارگزار دینی و اسلامی، به جهت سنخیت و قرینیت صنف روحانیت با اسلام و احکام اسلامی، به طور موقت از روحانیت دعوت شد تا علاوه بر ایفای نقش در کارویژه اصلی و همیشگی خود، عهدهدار کارویژهای موقعیتمند و موقتی شوند، تا نظام بتواند نظام کارشناسی خود را طراحی و در بستر آن به تربیت کارشناسان و کارگزاران اسلامی بپردازد.
7️⃣ در نتیجه جستجو در میان معیارها و ملاکهای عمومی گزینش در فقه گزینش، به هیچ عنوان به شرط و معیاری با عنوان «روحانی بودن» متقاضی تصدی منصب برنمیخوریم. معیارهایی که در این بخش از فقه گزینش مورد بحث قرار میگیرد، مواردی از قبیل: عدالت، اهلیت، علم و تخصص، تعهد و… است. در بخش مربوط به معیارهای اختصاصی گزینش اما، به تناسب نوع منصب، شاید در برخی موارد که جنس منصب از نوع کارویژه اصیل روحانیت است (مثلاً ریاست سازمان تبلیغات اسلامی و یا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی)(۶) به این شرط تصریح شود، اما در دیگر مناصب، صرف تربیت یافتگی در نظام کارشناسی دینی به همراه تخصص لازم در زمینه منصب واگذار شده، کفایت میکند و نیازی به واگذاری منصب به روحانیون در آنها نیست.
🔹جمعبندی و نتیجهگیری: بر اساس آنچه گذشت، از منظر رویکرد حکومتی به فقه و در فرض تحقق نظام کارشناسی اسلامی و تربیت کارشناسان و کارگزاران مورد نیاز دولت اسلامی، نیازی به حضور روحانیت در مناصب اجرایی و جزئی نظام نخواهد بود.(۷) روحانیون در غیر شرایط اضطرار باید به کارویژه اصیل خود، یعنی «فهم، حفظ، ترویج و دفاع از دین و معارف آن» مشغول باشند و بقیه امور اجرایی و … را به تربیت یافتگان نظام کارشناسی اسلامی واگذار نمایند.
———————-
1. ن.ک. مشکانی سبزواری، عباسعلی؛ «فلسفه فقه دولت»، دوفصلنامه گفتمان فقه حکومتی، ش۴، بهار و تابستان ۱۳۹۸.
2. ن.ک. مشکانی سبزواری، عباسعلی؛ «درآمدی بر گزینش سیاسی در فقه دولت»، آماده انتشار، ۱۳۹۹.
3. ن.ک. مشکانی سبزواری، عباسعلی؛ «اجتهاد حکومتی و نظام سازی دینی»، دوفصلنامه اندیشه تمدنی اسلام، بهار و تابستان ۱۳۹۵.
4. ن.ک. مشکانی سبزواری، عباسعلی؛ «مناسبات فقه و تکنولوژی»، مجموعه مقالات همایش هفته تمدن نوین اسلامی، ۱۳۹۸.
5. ن.ک. مشکانی سبزواری، عباسعلی؛ «مناسبات حوزه و نظام اسلامی»، دوفصلنامه گفتمان فقه حکومتی، پاییز و زمستان ۱۳۹۶.
6. البته اصل وجود چنین نهادهایی (مانند وزارت فرهنگ و ارشاد) در نظام اسلامی، از منظر رویکرد حکومتی به فقه، مورد مناقشه است. اما یادداشت حاضر مجال بحث از آن را ندارد.
7. روشن است که مناصبی همچون منصب رهبری یا منصب ریاست قوه قضاییه و مواردی از این قبیل، به دلیل شرط «اجتهاد مطلق» در آن، در انحصار روحانیون می باشد و سخن در مناصب دیگری از قبیل ریاست جمهوری، نمایندگی مجلس، وزارت و… است.
🔻نقش حضور و میدانداری فقه در فرآیند تکاملی انقلاب اسلامی
✔️ عباسعلی مشکانی سبزواری
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و پایهگذاری حکومت اسلامی با محوریت فقه شیعی و کارگزاری فقیه عادل، فقه شیعی پس از چندین قرن، وارد عرصه مدیریت کلان سیاسی و اجتماعی شد. در این تجربه نوین، فقه شیعی با فضایی به مراتب متفاوت از قبل مواجه شد و میبایست در فضای جدید، مسئولیت بنیادین خویش، یعنی ارائه روش و منش و باید و نبایدهای حیات انسانی در حوزههای مختلف را در مقیاسی کلان و حکومتی استنباط نموده و در اختیار مکلفین قرار دهد.
پیشتر فقه متکفل بیان احکام و باید و نبایدهای مکلفین در امور فردی محض بود و نمیتوانست در اموری اجتماعی و نیز امور فردیای که نسبتی با اجتماع داشت اظهار نظر نماید و بر فرض اظهار نظر نیز جنبه عینی و عملیاتی نمییافت.
در شرایط جدید اما، فقه بر صدر نشسته و فقیه عادل متصدی استنباط و اجرای احکام الهی در عرصههای مختلف فردی و اجتماعی است و موظف است جامعه انسانی و اسلامی را با شتاب هرچه تمام در مسیر «تعبد و بندگی الهی» هدایت و راهبری نموده، احکام الهی در امور خرد و کلان و نیز در سطح فردی و اجتماعی و حکومتی را استنباط نموده، جهت اجرا در اختیار مکلفین قرار دهد و خود نیز برای «اقامه» آنها کمر همت بربندد.
برای ترسیم، تصویر و تحلیل فضای جدید پیشآمده برای فقه، اندیشهوران حوزه فقه و معارف الهی، عناوین و تحلیلهای گوناگونی ارائه دادهاند. در صدر این تحلیلها، تحلیل رهبران انقلاب اسلامی، یعنی امام خمینی(ره) و امام خامنهای قرار دارد که از فضای جدید با عنوان «فقه حکومتی» یاد نمودهاند. معتقدین به «گفتمان فقه حکومتی» را عقیده بر آن است که وجود و فقدان حکومت در فهم و اجرای احکام الهی تاثیری بنیادین دارد. در صورت فقدان حکومت اسلامی، متد اجتهادی حاکم بر فقه «متد فقاهت فردی» است و خروجی آن نیز چیزی جز «فقه فردی و جزءنگر» نیست. در مقابل در صورت وجود حکومت اسلامی با کارگزاری فقیه عادل، متد اجتهادی حاکم بر فقه «متد اجتهاد حکومتی» است و طبیعتاً خروجی آن «فقه حکومتی» میباشد؛ یعنی «استنباط احکام فقهی از طهارت تا دیات با رویکرد حکومتی. (ن.ک. مشکانی سبزواری، درآمدی بر فقه حکومتی از دیدگاه مقام معظم رهبری، فصلنامه حکومت اسلامی، ش۶۰)
این برداشت در میان کسانی که معتقدند در فضای جدید باید گفتمان حاکم بر فقه تغییر یابد، برداشتی مشترک است که گاهی با عناوین مختلفی همچون: «فقه نظامساز»، «فقه تمدنی»، «فقه سرپرستی»، «فقه کلان» و… از آن یاد میکنند.
در این میان آنچه به روشنی قابل فهم است، همداستانی تمامی این دیدگاهها و صاحبان آنها در مورد کارویژه اصیل و بنیادی فقه است. تمامی اندیشهوران فقه (چه فقه فردی و چه فقه حکومتی) معتقدند «فقه متکفل استنباط احکام الهی و ارائه آنها به مکلفین» است تا مکلفین در مسیر تعبد و وصول به فوز و فلاح آنها را به کار بندند.
در ادبیات برخی از قرائتهای فقه فردی (دیدگاه سلبی و حداقلی)، گستره تکلیف محدود به حدود اندکی است، اما در قالب ادبیات فقهیِ شیعی، جغرافیای این تکلیف شامل جزءجزء زندگی آحاد بشر «از گهواره تا گور» است.
«شمول» فوقالذکر در ادبیات فقهیِ نوینی که در سایه «گفتمان فقه حکومتی» در حال رشد و نمو است، متناسب با ادبیات حاکم بر جهان امروز و از طریق «استخدام» مفاهیم و واژگان موجود و قابل فهم برای همگان، در حال تبین[هویدا شدن] و تولید است. بر این اساس، به هنگام مواجهه با این ادبیات نوین دینی، ابتدا باید توجه داشت که به کارگیری برخی از واژگان معهود در ادبیات حاکم بر جهان امروز، از کانال «استخدام واژگان» گذر کرده و لذا به گاه فهم و نیز نقد و بررسی آن، بایستی معنای مورد نظر «مستخدِم» را نصبالعین قرار داد و نه معنای معهود آن واژگان را. بر این اساس و با توجه به مقدمات فوق، چند نکته درباره نسبت فقه و تمدن و نیز مرکبواژه «فقه تمدنی» قابل عرض است:
۱- تمدن مجموعهای به هم پیوسته از نظامهای اجتماعی مبتنی بر نظام بینشی و نظام ارزشی هر مکتب میباشد. به عنوان مثال از به همپیوستگی نظامهای اجتماعی (بخوانید «نظام کنشی») مکتب اسلام مبتنی بر «نظام بینشی» و «نظام ارزشی» اسلام، «تمدن اسلامی» به وجود میآید.
۲- مقصود از نظامهای اجتماعی، نظامهایی است که براساس «نظام نیاز»های انسانی طراحی و تولید میشود. برای نمونه آدمی نیازهای گوناگونی در حوزههایی از قبیل: فرهنگ، سیاست، اقتصاد، حقوق، تربیت، معنویت و… دارد. سرجمع نیازها و پاسخهایی که به آن نیازها در حوزههای مختلف داده میشود، نظام آن حوزه طراحی و تولید میشود. به عنوان نمونه براساس مجموعه نیازها و پاسخ آنها در حوزه سیاست، «نظام سیاسی» طراحی و تولید میشود. هکذا براساس مجموعه نیازها و پاسخ آن نیازها در حوزه حقوق، فرهنگ، تربیت، اقتصاد، معنویت و …، نظام حقوقی، نظام فرهنگی، نظام تربیتی، نظام اقتصادی، نظام معنوی و … طراحی و تولید میشود. (درباره تمدن: ن.ک. مشکانی سبزواری، ظرفیتهای تمدنسازی فقه شیعه، فصلنامه تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، ش۳)
۳- پاسخهایی که به نیازها در حوزههای مختلف حیات آدمی داده میشود را میتوان «الگوی رفتاری» نامید. بر این اساس میتوان هر کدام از نظامها را «مجموعهای به هم پیوسته از الگوهای رفتاری در حوزهای خاص از نیازهای آدمی» تعریف کرد. به عنوان مثال، «نظام اقتصادی» عبارت است از: «مجموعهای به هم پیوسته از الگوهای رفتاری در حوزه اقتصاد» و هکذا نظام فرهنگی، نظام سیاسی، نظام تربیتی، نظام حقوقی، نظام معنوی و … عبارتند از: «مجموعهای به هم پیوسته از الگوهای رفتاری در حوزه فرهنگ، سیاست، تربیت، حقوق، معنویت و…»
۴- برای عملیاتی و اجرایی کردن الگوهای رفتاری فوقالذکر در حوزههای مختلف حیات آدمی، نیازمند ابزار، تکنولوژی و صنعت متناسب با هر کدام از الگوهای رفتاری هستیم. به عنوان نمونه برای عملیاتی کردن الگوهای رفتاری در حوزه اقتصاد، نیازمند ابزار متناسب با آنها هستیم.
۵- براساس تفکیک «الگوی رفتاری» از «ابزار» عملیاتی کردن الگوی رفتاری، میتوان در تحلیل هر کدام از نظامهای اجتماعی به دو ساحت «نرم» و «سخت»اشاره کرد. یعنی میتوان ادعا کرد: «هر کدام از نظامهای اجتماعی (اقتصادی، سیاسی، تربیتی، حقوقی و …) دو بخش دارند: یک بخش نرم و یک بخش سخت. «بخش نرم» همان الگوهای رفتاری هر کدام از نظامهای اجتماعی است و «بخش سخت»، عبارت است از «ابزار»های عملیاتی کردن الگوهای رفتاری.
۶- بنابر آنچه گذشت، تمدن نیز پدیدهای دو ساحتی و دو بخشی است. بخش نرمافزاری و بخش سختافزاری. مقصود از بخش نرمافزار، همان الگوهای رفتاری و بایدها و نبایدهای چگونه زیستن است و مقصود از بخش سختافزار، ابزارها و وسایلی است که برای عملیاتی کردن آن الگوهای رفتاری و اتیان[انجام] بایدها و نبایدهای چگونه زیستن بدانها نیازمندیم. در این میان روشن است که بخش مهم، همان بخش نرم است و بخش سخت به مثابه تابعی از بخش نرم قابل تعریف است؛ چه اینکه بخش سخت ناظر به بخش نرم و در راستای آن و به صورت پسینی و تبعی طراحی و تولید میشود. به تعبیر امام خامنهای: «تمدن نوین دو بخش دارد: یک بخش، بخش ابزاری است؛ یک بخش دیگر، بخش متنی و اصلی و اساسی است… بخش ابزاری عبارت است از همین ارزشهائی که ما امروز به عنوان پیشرفت کشور مطرح میکنیم: علم، اختراع، صنعت… تبلیغ و ابزارهای تبلیغ؛ اینها همه بخش ابزاری تمدن است؛ وسیله است… بخش حقیقی [نیز]، آن چیزهائی است که متن زندگی ما را تشکیل میدهد؛ که همان سبک زندگی است؛ مثل مسئله خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزی، تفریحات، مسئله خط، مسئله زبان، مسئله کسب و کار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعالیت سیاسی، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانهای که در اختیار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئیس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پلیس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهای ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بیگانه؛ اینها آن بخشهای اصلی تمدن است، که متن زندگی انسان است» (۲۳/۷/۹۱)
۷- با توجه به آنچه گذشت، بخش نرم و اصلی تمدن که عبارت از «الگوهای رفتاری و بایدها و نبایدهای چگونه زیستن» است را باید «سبک زندگی» دانست و سبک زندگی را اینگونه تعریف کرد: «مجموعهای از الگوهای رفتاری در حوزههای مختلف حیات بشری که از منابع دینی استخراج شده است.» بخش سخت و فرعی تمدن را که به صورت پسینی و مبتنی بر بخش نرم طراحی و تولید میشود را «ابزار، تکنولوژی و صنعت» دانست.
۸- چنانکه در مقدمه گذشت، یکی از رویکردهای مهم در فقه، «رویکرد حکومتی به فقه» (گفتمان فقه حکومتی) است که معتقد است جغرافیای تکلیف مکلفین و حوزه پاسخگویی فقه، جزءجزء حیات آدمی و تمامی حوزههای زندگی بشری – اعم از فردی و اجتماعی- میباشد. لذا اولین و مهمترین وظیفه فقه، استنباط و عرضه «باید و نباید»ها و «الگوهای رفتاری» در حوزههای مختلف حیات مکلفین از گهواره تا گور است. بر این اساس اولین تأثیر مستقیم فقه در تمدنسازی نوین اسلامی، بر عهده گرفتن تأمین بخش نرم و اصلی تمدن، یعنی «الگوهای رفتاری و سبک زندگی» است. (مشکانی سبزواری، فقه حکومتی نرمافزار توسعه انقلاب اسلامی، فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی، ش۳۲)
۹- همانطور که گذشت بخش سخت تمدن، یعنی ابزارهای عملیاتی کردن الگوهای رفتاری که عبارت از «ابزار، تکنولوژی و صنعت» بود، به صورت پسینی و مبتنی بر الگوهای رفتاری و متناسب با آنها تولید میشود. این یک اصل پذیرفته شده، عقلانی و عقلایی است که در هیچ تمدنی «ابزار، تکنولوژی و صنعت» به صورت یله، رها و عنان گسیخته و بریده از عقبه فرهنگیِ تمدن خویش تولید نمیشود؛ بلکه لزوماً در راستای «نظام نیازها»ی آن تمدن و ناظر بر فرهنگ حاکم و به صورت پسینی تولید میشود. بر این اساس در تمدنسازی اسلامی نیز بخش سخت تمدن باید ناظر به نظام نیازها و در راستای برآورده ساختن نیازهای مسلمین و مومنین، که همان عملیاتی کردن الگوهای رفتاری و انجام وظایف شرعی و بایدها و نبایدهای دینی است، طراحی و تولید گردد و روشن است که چنین تولیدی کاملاً به صورت پسینی و تبعی امکانپذیر است. لذا فقه در بخش سخت تمدن نیز تاثیر بنیادینی داشته، جهتدهی طراحی و تولید بخش سخت را بر عهدهدارد.
۱۰- علوم انسانی اسلامی و نیز علوم طبیعی اسلامی، نیز دو پدیدهای هستند که هم در فرآیند «موضوعشناسی» مورد استفاده فقیه قرار میگیرند و هم در مسیر تولید بخش سخت تمدن، یعنی «ابزار، تکنولوژی و صنعت» مورد استفاده قرار میگیرند. بر این اساس متصدی طراحی نرم افزار تمدن نوین اسلامی، «حوزههای علمیه» و در راس آنها «اندیشهوران و اندیشمندان فقه» هستند و متصدی طراحی و تولید سخت افزار تمدن نوین اسلامی، «دانشگاهها» و در راس آنها «پژوهشگران و اندیشمندان علوم انسانی و طبیعی با رویکرد اسلامی» قرار دارند. (ن.ک. مشکانی سبزواری، مناسبات فقه حکومتی و علوم انسانی اسلامی، فصلنامه علوم انسانی اسلامی صدرا، ش۱۴)
۱۱- چنانکه پیشتر در یادداشتی مورداشاره قرار دادهام، «فقه حکومتی» همان نرمافزار مهندسی تمدن نوین اسلامی است و فرآیند و برآیند این رویکرد، چیزی جز وصول به تمدن نوین اسلامی نیست. فقه حکومتی، عهدهدار استخراج و طراحی و تولید نظامهای مختلف اجتماعی و الگوهای رفتاری در حوزههای مختلف حیات بشری از پایگاه حکومت، از طریق مدد از «متد فقاهت حکومتی» است و لذا نشاید که در کنار آن از عناوینی همچون «فقه تمدنی»، «فقه نظامساز»، «فقه کلان» و … سخن به میان بیارویم، چه اینکه نتیجه آن چیزی جز تعدد و تشتت در تعابیر و خلط معانی و مفاهیم مختلف با یکدیگر و عدم دستیابی به ادبیاتی واحد پیرامون «فقه مطلوب» نخواهد بود. (ن.ک. مشکانی سبزواری، یادداشت: «آیا فقه حکومتی غیراز فقه تمدنی است»، پایگاه تخصصی فقه حکومتی: http://www.fiqhehokomati.ir/content/1264)
نتیجهگیری
بر اساس آنچه گذشت، در تمدنسازی نوین اسلامی – که مهمترین مرحله در فرآیند تکاملی انقلاب اسلامی به شمار میرود – حضور و میدانداری فقه، نه امری ممکن، که امری ضروری و بنیادین است. چه اینکه در صورت غیبت یا حضور کمرنگ فقه در این میان، بخش نرم و اصلی از جایی دیگر تغذیه خواهد نمود و به تبع آن بخش سخت تمدن نیز بیگانه از بخش نرم تولید و طراحی خواهد شد و نتیجه آن چیزی جز شکست پروژه و پروسه تمدنسازی نوین اسلامی و در حقیقت ناکامی انقلاب اسلامی در وصول به اهداف الهی نخواهد بود.
Hemase-Nader-Sobhehonar.ir_.mp3
5.22M
سرود بسیار زیبا و حماسی:
#حماسه_نادر
این روزها که بار دیگری #آمریکا در خلیج فارس و دریای عمان #تحقیر شده، یاد شهید #نادر_مهدوی گرامی باد که بنیاد تحقیر آمریکا در خانه مادری مان را او پایه گذاری کرد.
شادی روح شهدا صلوات
#مرگ_برآمریکا
اندیشه تمدنی
#معرفی_علمای_سبزوار ✅ آیت الله عباسعلی اسلامی سبزواری ✔️ از تاسیس جمعیت پیروان قرآن تا تاسیس مدار
🔹خروش_بیدار
با روحی پرخروش، خردی بیدار، جانی مشتعل و حماسه¬ای عظیم رویاروییم.
روحی که می¬خروشد تا خروش را روش سازد.
خردی که بیدار است و بیدارگر، تا بیداری بگستراند.
جانی که مشتعل است و اشتعال عنصر اصلی اوست. و حماسه¬ای که اوج می¬گیرد تا به قله¬ها برسد.
این خروش و بیداری و این حماسه و اشتعال، آمیخته با تجربه و تعلیمی والا، از او مصلحی ساخته است وسیع اندیش و روحانی¬ای آگاه از حریّت اسلامی و شئون انسانی.
از «#سواحل_کویر_سربداران» تا سواحل نیگلون «خلیج همیشه فارس» را بیدار کردن، شرق و غرب را زیر پا نهادن و آگاهی بخشیدن، و در هندوستان و پاکستان و لبنان و کویت و عراق به یاری پاسداران فرهنگ اسلامی شتافتن، رسالتی بزرگ است. آن روز که خوابی گران بر این قلمرو پهناور سایه افکنده بود، و شبی دیجور بر همه سوی آن رنگ سیاهی و سکوت زده بود، چون خورشید درخشیدن و خوابها را آشفته ساختن و سیاهی¬ها را پراکندن و سکوت¬ها را درهم شکستن، و فرهنگ اسلامی را گستراندن، رسالتی بس سترگ است!
دشمنان دیرین دین و ملت، کار خویش را کرده بودند، و یغماگران منابع مادی و معنوی را به یغما برده، یا در معرض یغما قرار داده بودند. آن روز تحصیل¬کردگان و آگاهان! کسانی بودند که در مدارس جدیدالتاسیسِ غربی مسلک به فراگیری دانش! مشغول بودند.
در برنامه¬ و گفته¬های مدرسان و سخنان واعظان و گفتگوهای منابر و مساجد، چیزی که بیداری بیافریند و در اجتماع خروش پدید آورد و به حرکت¬ها و آموزش¬ها جهت بخشد، کمتر یافت می¬شد. اقدامی که مردم را به دفاع از دین و فرهنگ دینی برانگیزد و در برابر فرهنگ منحط وارداتی به مقاومت وادارد، کمتر به گوش میرسید.
دژخیم نابکار، کار خویش را آگاهانه انجام داده بود، غفلت آفریده بود و خواب، ترس پراکنده بود و ترس! سیاست استعمارگر چنان عمل کرده بود که همگان، حتی قاطبه عالمان و فقیهان، مسائل فرهنگ و اجتماع را پس افکنده بودند و به اقدامات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در بیرون از چهاردیواری مدرسه و مسجد نمیاندیشیدند.
در چنین روزگاری که هر چه بود اینچنین بود، و هر چه جز این بود، چیزهایی بود محدود و محلی، یا آرمانهای ذهنی و فردی؛ در خطه سربداران شیعه¬پیشه، مجاهدی نستوه و بیداری شجاع و آگاهی متعهد در مسیر رشد می¬خرامید.
دیدن اوضاع درهم ریخته سرزمینش و شخصیت خرد شده رجال آئینش و فرهنگ و آئین محو شده مکتبش، خون او را به جوش می¬آورد و دل او را از درد و تحسر می¬آکند، جان او را از حماسه و خروش لبریز می¬ساخت و او را آماده انقلابی بس سترگ می-ساخت، انقلابی که سزاست چنینش نام نهاد: #خروش_بیداری.
طرح حاضر جرقهای است برای بزرگداشت و یادکردی از زندگی، احوال، خدمات و افکارِ همو که مصلحی اسلامی، عالمی شیعی و بیدارگری انقلابی است. همو که قله¬ای افراشته از قله¬های بلند اندیشه-های اعتقادی و انقلابی است.
مردی از سلاله پاکان و انقلاب پیشگان، مجاهدی از تبار نیک¬ اندیشانِ تاریخ، که با حرکت عظیم خود، نسل انقلاب آفرین ایران اسلامی را ساخت.
همو که محرّکِ حرکتی مقدماتی بود که ساختار جامعه اسلامی و انقلابی ما را تنظیم ساخت؛ و این ساختنِ نسلی پرتوان و آگاه برای انقلاب، تنها یکی از هنرهای بزرگ اوست.
همو که از سواحل کویر تشیع شعار، «سربداران» سربرآورد و در دامنه کوهساران حریم رضوی نُمُو یافت و در صف فروغ یافتگان و صاحب رسالتان، انقلاب آفرید. یعنی:
«آیت¬الله شیخ عباسعلی اسلامی سبزواری رحمه¬الله¬علیه»
«#خروش_بیداری ». رحمت الله علیه.
▪️(منبع: مقدمه کتاب خروش بیداری، اثر عباسعلی مشکانی سبزواری)
مبانی و الگوهای فقهی مواجهه معصومین با پدیده بدپوششی.pdf
876.6K
#معرفی_مقاله
#پاسخ_به_شبهات_حجاب
✅ مبانی و الگوهای فقهی مواجهه با بدپوششی در سیره فرهنگی و سیاسی معصومین(ع)
✍️ نویسندگان:
🔹 عباسعلی مشکانی سبزواری 🔹 فاروق اکبر فیروز یزدی
🌐 منبع: گفتمان فقه حکومتی دوره جدید سال دوم پاییز و زمستان 1397 شماره3
🔰هر جا و هر زمانی که به بسیجی نیاز هست، باید آنجا حاضر باشد
🔻 آیتالله خامنهای: افتخار خودِ من این است که یک #بسیجی باشم؛ سعی کردهام اینجوری عمل کنم.
🔹 سال آخر ریاست جمهوری -دو، سه ماه مانده بود به آخر ریاست جمهوری من- در یکی از دانشگاه ها برای یک جمع دانشجو صحبت می کردم و به سؤالات پاسخ می دادم؛ یکی از سؤالات این بود که شما بعد از ریاست جمهوری قصد دارید چه کار کنید و شغلتان چه باشد؟ گفتم: اگر امام به من بگوید برو بشو رئیس عقیدتی سیاسی فلان پاسگاهِ مرزىِ منتهاالیه جنوب شرقی کشور، من با افتخار می روم آنجا و مشغول خدمت می شوم!
🔺 اگر این کار از من برمیآید و این کار را از من می خواهند، من حاضرم و به آنجا می روم؛ توطین نفس کردم. این را از باب اینکه شما فرزندان من هستید، به شما دارم می گویم. صحبت پدرفرزندی است؛ نمی خواهم راجع به خودم صحبت بکنم. #هر_جا و در #هر_زمانی به شما #نیاز_هست، آنجا #حاضر_باشید. این می شود بسیجی؛ بسیج یعنی این. ۸۶/۲/۳۱
aviny-www.Ziaossalehin.ir-24.mp3
651.8K
✅ حزب الله اهل اطاعت و ولایت است
✔️ شهید آوینی(ره)
حزب الله #اهل_اطاعت_و_ولایت است و قدر نعمت می شناسد،
فداکار است و از مرگ نمی ترسد و گوش به فرمان "اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم" سپرده است.
و اینچنین تو گویی خداوند وظیفه تحقق اهداف الهی همه انبیا را بر گرده صبور و پرقدرت آنان نهاده است و چه شرفی از این بالاتر.
حزب الله از جانب خداوند مامور است که انسان را و جهان را تغییر دهد،
انسانی که امروز بیش از هر زمان دیگر گرفتار ظلمت شرک و بت پرستی است.
در اینچنین دنیایی که بشر امروز بت خویشتن را می پرستد، ظهور حزب الله معجزه ایست که از نفحات قدسی دم مسیحایی امام امت بر می آید.
"فان حزب الله هم الغالبون"