eitaa logo
اندوه
64 دنبال‌کننده
2 عکس
2 ویدیو
1 فایل
شعر‌ها و یادداشت‌های ادبی علی کاملی (کرمانشاهی)
مشاهده در ایتا
دانلود
نور است و همیشه روسفید ره توست افتاده به خون سرو رشید ره توست از تیرهٔ خار بود و گل شد با تو «فرزند ابی‌بکر» شهید ره توست @andovh
هدایت شده از نفس تازه
نام حسین را که نوشتم قلم گریست اول قلم گریست، سپس دفترم گریست... هرچند باعثِ همه‌ی گریه‌ها غم است اما همین که داغِ تو را دید، غم گریست... اشکی نداشت چشمِ من از کثرتِ گناه آن را به حقِ فاطمه دادم قسم، گریست... با ارزش‌است پیشِ تو و مادرت حسین چشمی که‌پای روضه‌ی تو دم‌به‌دم گریست... خوشبخت آن‌که بینِ حسینیه گریه کرد خوشبخت‌تر کسی که‌میانِ حرم گریست... گوشه‌به‌گوشهٔ کرببلا روضه‌های توست این‌گونه بود زائرِ تو هر قدم گریست... یک‌قطره‌اش شفاعت یوم‌الورود ماست چشمانِ ما برای تو با این رقم گریست... در روزِ حشر حسرتِ بسیار می‌خورد هرکس که در مصیبتِ ارباب کم گریست... 🖤 ایتا: https://eitaa.com/NafaseTazeArdakan تلگرام: https://t.me/NafaseTazeardakan ارتباط با ادمین: 🆔 @NafaseTazehA
▪️اربعین سیدالشهداء علیه‌السلام آمده قدخمیده «جابر» تو -دل من جابر است، زائر تو- اربعین راهی است در جاده به هوای حرم، مسافر تو در عمود صد و ده این راه تازه مجنون شده‌ست شاعر تو خورده‌ام چایی عراقی را مستم از این شراب طاهر تو اربعین، کربلایت آمده‌اند، ارمنی‌ها فقط به خاطر تو دل من گفته ذکر «کُنتُ مَعَک» گر نبوده تنم معاصر تو کاش مثل امام غائب خود بشوم تا ابد مجاور تو... 💔 @andovh
هدایت شده از پرویزن
یا هو چند وقتی است از شتاب پُرم از سوالی پر از جواب پرم مثل منظومه‌ای پر از نورم از تکاپوی آفتاب پرم مستِ مستم به نام نامی عشق گویی از صد خُم شراب پرم لحظه‌ای از عروج لبریزم گاه‌گاهی از اضطراب پرم مثل شب‌های بی‌کران کویر از تبِ بارش شهاب پرم مثل آتشفشان چهل روز است گویی از حسرتی مذاب پرم: سینه‌ام تیر می‌کشد قدری انّ حبّ الحسین فی صَدری با دو پای خیال آمده‌ام به امید وصال آمده‌ام بندها را بریده‌ام از جان در پی اتصال آمده‌ام پا اگر همرهم نشد این‌بار به تمنّای بال آمده‌ام از رفیقان اگرچه جا ماندم دست کم در خیال "آمده‌ام" در نفس‌های من حضور کسی است تو ببین با چه حال... آمده‌ام: سینه‌ام تیر می‌کشد قدری انّ حبّ الحسین فی صدری تا که نام تو حسن مطلع شد واژه‌ها: نیزه‌نیزه مصرع شد خیزران گیج کرد قافیه را بر لبان تو عشق مبداء شد کفش از پای کشف من افتاد تا مُقیم مقام "فاخلَع" شد(۱) کعبه شش گوشه داشت، در غم تو چارزانو زد و مربع شد وزن شعرم شکست و در سوگت فاعلاتن/ مفاعلن/ فع/ شد در مسیر عراق و ایران شعر آن قَدَر رفت تا "ملمّع" شد: (۲) سینه‌ام تیر می‌کشد قدری انّ حبّ الحسین فی صدری در مسیر تو رود هم نشدم قطره‌ای کم‌وجود هم نشدم زیر کفشان خیل زایرهات ذره‌خاکی کبود هم نشدم گِرد پروانه‌ی تو صدها شمع نور دادند و دود هم نشدم روی فرش و گلیم موکب‌ها نقشی از تار و پود هم نشدم گرچه در راه کربلا و نجف سایه‌ی یک عمود هم نشدم: سینه‌ام تیر می‌کشد قدری انّ حبّ الحسین فی صدری انتَ میعادُنا وَ مبداءُنا حبُّکَ کهفُنا وَ ملجاءُنا در حضیض جهان فرو رفتیم تا که عشقت رسید و ... یَرفَعُنا راءسُکَ یَهدنا الی الحقِّ ِ وَ الی الکبریاءِ یرجعنا دمُکَ بالصّلاحِ یامرنا وَ من المنکراتِ یمنعنا گوشه‌گیران عافیت بودیم انتَ بالاِجتهادِ تولِعنا ما پراکندگان اعصاریم لیک حبّ الحسینِ یَجمعنا سینه‌ام تیر می کشد قدری انّ حبّ الحسین فی صدری * نظمی پریشان در ستایش سید و سالار شهیدان. اربعین ۱) اشاره به آیه‌ی سوره‌ی طه: فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی ۲) گونه‌ای شعر که در آن آمیخته‌ای از زبان‌ها و لهجه‌ها استفاده می شود؛ به ویژه زبان‌های فارسی و عربی. https://eitaa.com/mmparvizan
ای ندیده روی رنج و ابتلا! خوانده نامی از حسین و کربلا این شنیدیّ و دل خوش داشتی زآن که دستی دور از آتش داشتی قول تو، «یا لیتنی کنتُ معک» وای! ای قلب! ار پدید آید محک... وصال شیرازی @andovh