eitaa logo
انجمن ادبی مَطلَع
852 دنبال‌کننده
592 عکس
188 ویدیو
10 فایل
﷽ 💠محفل ادبی مطلع | تاسیس ۱۴۰۰ 🔷 نشر اشعار ولایی 🔷 اعلان مراسمات هفتگی 🔷 رسانه شعر مشهد https://eitaa.com/joinchat/4073652327C9ee4eeaef2
مشاهده در ایتا
دانلود
7.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 شهریار سنجری | محفل ادبی مطلع 📄 متن شعر برای کشتن من اخم هم کنی کافیست و قطره ای تو از اشکم که کم کنی کافیست برای اینکه به سر حد دلخوشی برسم همین که قلب مرا صحن غم کنی کافیست اگر قرار بر این شد که عزتم بدهی مرا به زیر علم هات خم کنی کافیست برای این که بهشت خدا عیان گردد شبی به روضه ی خود دعوتم کنی کافیست ملال نیست اگر کربلا نمی بری ام همین که یاد گدا در حرم کنی کافیست برای کشتن یک شاعری که آیینی است حواله های خودت را که کم کنی کافیست @anjoman_matla
12.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 شهریار سنجری | محفل ادبی مطلع 📄 متن شعر: اگر به حال و هوایت کمی قدم بزنم بدون شک دو قدم خارج از عدم بزنم به انتظار محرم نشسته ام یک سال که نذر آبرویم را حسین هم بزنم همیشه رخت سیاه تو بر تنم باشد سفید بختی خود را چنین رقم بزنم حکیم کار بدون هدف ندارد که سرشت جسم مرا تا که از تو دم بزنم از این جهت شده ام طالب بهشت فقط که در حضور خودت از خودت قلم بزنم از آن زمان که شنیدم کبود شد رویت برای عرض ارادت به صورتم بزنم @anjoman_matla
🗒️ گزارش محفل ادبی مطلع 🔻 مورخ شانزدهم دی ۱۴۰۱ به فراخور مناسبت شهادت حضرت زینب سلام الله علیها، چنین شروع کردند: به نظر این حقیر، کارکرد واژگان در خصوص مخدرات بسیار باید دقیق باشد. استاد فقید غلامرضا شکوهی فرمودند: بمیرم آنهمه احساس بی تعلق را که بار پیرهنی را نمی‌کشد تن او خود ایشان فرمودند که کلمه «بمیرم» عامدانه ست و اگر کسی جز ایشان بود ممکن بود با کلماتی نظیر «بنازم» که در وزن هم درست است، رو به شعر مخدرات بیاورد که امروزه بسیار مشاهده می شود! در بحث زبان حال نیز بایست دقیق بود. ایشان در ادامه مثالهایی در مورد زبان حال زدند که خلاف شان حضرات است و جایگاه زبان حال را نیز شرح دادند. ابداع و بدعت متفاوت است، بدعت یعنی نوعی از نوآوری که خطوط قرمز را می شکند... مثلا در وصف امیرالمومنین شاعری اثری سروده است با ردیف «طلاست»، که در مطلع آن ما هیچ پدیده و مضمونی که معرفت ما را افزون کند نداریم و بلکه در مقابلش! ما با انبوهی از بی معرفتی مواجهیم... ایشان در ادامه، غزل را خواندند و مضامینی که دچار ایرادات اعتقادی هست را بیان کردند. در بیتی عبارتی دارد که: لشکری از زیور آلاتند دور مرقدش! و ایشان به روایاتی مثل تعجب سلمان از لباس حضرت و زندگی ساده اهل بیت علیهم السلام پرداختند و اینکه اینگونه سروده ها مصداق بدعت هستند نه نوآوری های مورد تایید! نخستین شاعری که شعر می خواند، ست که یک سال فعالیت جدی دارد در این زمینه... گلی جوان، اسفا پرپر گل یگانه ی پیغمبر جناب شاعر بعدی ست که مطلع غزلش چنین است: عمرم گذشت بر در میخانه ات حسین مومن شدم ز گردش پیمانه ات حسین در باب این غزل، سخنی گفتند با موضوع تناسب و اهمیت حفظ تناسبات در سروده... و مثلا مصرع دوم را گفتند به جای کلمه «مومن» می شود «عاقل» گذاشت. شعر عرصه تناسبات است. که حافظ نمونه بارز همین حفظ تناسب است! غلام همت آنم که زیر چرخ کبود...چرا گفت چرخ کبود؟ چون با مصرع بعد و کلمه «رنگ» سنخیت و تناسب دارد که: ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است. جناب شاعر دیگری که اثر انتخابی خواندند...اثری از فاضل نظری با این مطلع: هیچ کس چشم به راهِ منِ دیوانه نبود هرچه بر در زدم انگار کسی خانه نبود شاعر جوان، نیز غزلی خواند که بیتی از آن چنین است: همسرت بانوی عالم مادر اهل زمین فاطمه بوده ست در سختی دنیا حامی ات جناب به اقتضاء شعرخوانده شده، مطالبی را در باب ایطای خفی و جلی عرض کردند که قابل استفاده بود. در ادامه نیز چند رباعی از خود خواندند که بسیار زیبا بود... شادیم ولی غمی مقدم شده است ماه رجب است یا محرم شده است کوتاه اگر چه عمر اصغر، اما عمریست که دستگیر عالم شده است شاعر بعدی بود که غزلی با فضای عاشورایی خواند، بخشی از اثر را بخوانید: سر نیزه کتاب را می برد سر عالیجناب را می برد لشکری از تبار شام سیاه در غروب، آفتاب را می برد گفت زینب کجاست انگشتر؟ ساربانی جواب را می برد ، شاعر دیگری که به طبع رسایش غزلی زیبا خواند در موضوع کربلا... بخشی از آن اثر را بخوانیم و لذت ببریم: هم از داغ فراقت شوق فردا را نمی دانم هم از شوق وصالت میل دنیا را نمی دانم نشستم نامه بنویسم برایت خیس شد کاغذ زبان ایل من اشک است، الفبا را نمی دانم خبر از کربلایت فطرسی ای کاش می آورد یکی اینجا دلش تنگ است، آنجا را نمی دانم آخرین شاعری بود که اثری خواند در وصف حضرت زینب سلام الله علیها.... در لقب پیش تر از زینتِ بابا بودن مفتخر بود به صدیقه صغری بودن و حسن مقطع جلسه، روضه خوانی جناب بود که دوستان را به فیض رساندند. @anjoman_matla
۱۴۰۳/۷/۲۲ بعد از طرح مباحث اول جلسه، نوبت به شعرخوانی حضار رسید اولین نفر آقای‌ بود که شعری با این مطلع خواندند میان سینه دل بی‌قرار می‌لرزد ز بیم هجر در آغوش یار می‌لرزد نفر بعد آقای بود که غزلی در مدح حضرت سلمان علیه السلام خواندند با این مطلع تا کجا پر می‌زند طبع پریشان را نگاه می‌پرد تا بام سلمان این مسلمان را نگاه نفر بعد آقای ضیائی بودند که شعری انتخابی از آقای را خواندند با این مطلع به این امید که تو می‌دهی جواب حسین سلام داده به تو هر که خورده آب حسین شاعر بعدی آقای بودند که چند رباعی خواندند از جمله این رباعی از دورترین دورها آمده‌ای با لشکر رنگ و نورها آمده‌ای خورشیدی و در درخششت شک دارند افسوس به شهر کورها آمده‌ای نفر بعدی شعری انتخابی از را خواندند خلاف دوستی باشد به ترک دوستان گفتن نبایستی نمودن روی و دیگر بار بنهفتن شاعر بعدی آقای بودند که در مدح امیرالمومنین علیه السلام شعری خواندند با این مطلع دل اگر عشق در آن نیست که دیگر دل نیست هر دلی عشق علی را به خدا قابل نیست شاعر بعدی آقای بود که یک ترانه عاشقانه خواند و همچنین یک غزل آیینی با این مطلع حالا که دوری از تو سوزانده پرم را ای کاش نذر تو کنم خاکسترم را شاعر بعدی آقای بود که متناسب با ایام غزلی در مدح حضرت صدیقه سلام الله علیها خواندند ما کجا و ذرّه‌ای درک مقام فاطمه بوی پیغمبر می‌آید از کلام فاطمه شاعر بعدی آقای بود که غزلی با موضوع امام رضا علیه السلام خواندند با این مطلع چشمم به اشک غم شده مفروش یا رئوف دنیا مرا فروخت تو مفروش یا رئوف شاعر بعدی آقای بودند که شعری رضوی با این مطلع خواندند ای نور بی نظیر خدا یا ابالحسن ای آفتاب اهل ولا یا ابالحسن آخرین نفر آقای بودند که شعری را با موضوع حماسه نماز جمعه نصر خواندند با این مطلع شبی که بیم سرک می‌کشید از روزن شبی که خواب ترور دیده بود اهریمن در نهایت جلسه با به پایان رسید. 🌹اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج🌹 https://eitaa.com/joinchat/4073652327C9ee4eeaef2
💠مصاحبه خبرگزاری ایبنا با شاعر جوان مشهدی آقای لینک‌ خبر @anjoman_matla