3.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 سکانسی از فیلم "چ"
ساخته ابراهیم حاتمی کیا
برای کهنه چریک محرومان لبنان
چپى ها مىگفتند
« جاسوس آمریکاست، براى ناسا کار مىکند.»
راستىها مىگفتند «کمونیست است. »
هر دو براى کشتنش جایزه گذاشته بودند.
ساواک هم یک عده را فرستاده بود ترورش کنند.
یک کمى آن طرفتر دنیا،
استادى سر کلاس مىگفت «من دانشجویى داشتم که همین اخیراً روى فیزیک پلاسما کار مى کرد.»
مهم این است که تمام شود
دنیا و مقام برایش مهم نیست
نام و نان برایش مهم نیست.
به نام کی تمام شود هم برایش مهم نیست
مهم این است که تمام شود
خوب تمام شود
گاهی برای اینکه خوب تمام شود باید از پشت میز درس و علم جُم نخوری،
گاهی هم باید تفنگ از دستت تکان نخورد
اصل تکلیف، همیشه ثابت است
اما همیشه تکلیف تو ثابت نیست
مهم این است که ثابت قدم در انجام تکلیفت باشی
سرباز اسلام
آقا #مصطفی_چمران....
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
@anjoman_raviyan_fath_alborz
🌷 #شهید #مصطفی_چمران
رفته بودم بعلبک تا دکتر را ببینم. آنجا هتلی بود که در اختیار امام موسی صدر بود. امام موسی به من گفت: برو ببین دکتر مصطفی کجاست؟ چون هتل در اختیار امام موسی صدر بود، من درِ اتاقها را باز میکردم، و حتی میرفتم بالای سر آنهایی که خواب بودند تا دکتر را پیدا کنم. هرچه گشتم او را پیدا نکردم. برگشتم و گفتم: خبری از او نیست. امام موسی گفت: کجاها رو گشتی؟ گفتم: اتاقها رو دیگه. گفت: اون که توی اتاق نمیخوابه، برو روی نیمکتها رو بگرد، یا بین اونهایی که روی زمین خوابیدن. آمدم توی سالن را دیدم. او را روی یکی از نیمکتها پیدا کردم که خوابیده بود و کتش را هم روی سرش کشیده بود. بیدارش کردم و گفتم: دکتر پاشو، کارت دارن.
به نقل از سیدمحمد غروری
🌷 #شهید #مصطفی_چمران
یکی از مسئولان جنبش فتح به نام ابواحمد خمیس به خاطر تبلیغات منفی زیادی که توسط ایرانیهایی که با دکتر مخالف بودند شده بود، گفته بود: من باید حتما چمران را بکشم و قسم میخورم که این کارو انجام بدم.
او به حدی تحریک شده بود که میگفت: فقط کشتن چمران راضیم میکنه. وقتی دکتر متوجه قضیه شد، گفت: میخوام برم با اون حرف بزنم. چون امام موسی صدر به ما توصیه کرده بود که مواظب و همراه دکتر باشیم و از او محافظت کنیم، به او گفتیم که نرود، اما نپذیرفت. وقتی ابواحمد را پیدا کردم و گفتم که دکتر میخواهد تو را ببیند، به قدری عصبانی شد که گفت: چمران به هیچوجه نباید وارد اتاق من بشه. به هر ترتیب توانستیم او را راضی کنیم که دکتر را ببیند، اما او شرط گذاشت و گفت: چون قسم خوردهام که چمرانو بکشم، اول دو رکعت نماز بخونم، بعد چمران بیاد.
دکتر وارد اتاق شد. ابتدا به او گفت: تو میخوای منو بکشی؟ خب بکش، اما قبل از کشتن منو محاکمه کن، مگه تو مسلمون نیستی؟
آنها حدود سه ساعت با هم حرف زدند. به او میگفت: فلسطین فقط مال شما نیست. فلسطین از تهرانه تا قدس. مال همهی مسلموناست و ما وظیفه داریم اونجا رو آزاد کنیم.
پس از چند ساعت صحبت کردن، ابواحمد حسابی قانع و از تصمیم خود منصرف شده بود. او مدتی بعد، وقتی از طرف جنبش فتح برای انجام تمرینات و عملیات نظامی به جنوب لبنان آمده و دکتر را دیده بود که در کمینهایی که علیه اسرائیلیها صورت میگیرد، پیشتاز است، از خود بی خود شده و با حالت شرمندگی دکتر را در آغوش گرفت و گریه میکرد.
به نقل از عادل عون، کتاب #چمران_مظلوم_بود
🌷 #شهید #مصطفی_چمران
دکتر از روند جنگ خیلی رنج میبرد. یکبار جلسهای با بنیصدر داشت. جلسه خصوصی بود. وقتی برگشت، میتوانستی رنج را از چهرهاش بخوانی. گفتم: چی شده دکتر؟ جوابم را نداد. ساکت بود تا اینکه گفت: فقط به فکر خودشون هستن که حرفشونو به کرسی بشونن، هرچی میگم باید به فکر جوونها و گلهای مردم باشیم که پرپر نشن، هرچی میگم اینها سرمایههای این سرزمین هستن، اصلا گوش نمیکنن، یه گوششون دره و یه گوششون دروازه!
از غصهی دکتر گریهام گرفته بود. یک بار دیگر هم که تلفنی با فرمانده لشکر ۹۲ زرهی، سرهنگ قاسمی، حرف میزد، میگفت: آرپیجی میخوام. سرهنگ میگفت: نمیتونم بدم. دکتر گفت: چرا؟ سرهنگ گفت: دستور ندارم. دکتر گفت: از کی دستور ندارین؟ گفت: از فرماندهی کل قوا، از بنیصدر. باید اون بگه یا لااقل دستورشو کتبی به من بده. دکتر گفت: آخه عزیز من، الآن اون کجاست که من برم گیرش بیارم، بیاد به شما دستورشو بده؟ گفت: این مشکل من نیست، مشکل شماست. دکتر گفت: جنگ که این حرفها رو نداره. گفت: نمیتونم، اصرار نکنین لطفا.
دکتر به گوشی خیره شد، نفس آرامی کشید و با آرامش آن را سر جایش گذاشت و قبل از اینکه کسی حرفی بزند، گفت: مستحق اعدامه. وقتی این حرف را میزد، صورتش سرخ شده بود.
به نقل از محسن اللهداد، کتاب #چمران_مظلوم_بود
🌷 #حماسه_پاوه
⏳24 مرداد ماه 58
مرداد سال ۱۳۵۸، پیامی با مضمون اینکه «پاوه به دست مهاجمان در شرف سقوط است» توسط پاسگاههای ژاندارمری و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منتشر شد و در پی اعلام این خبر، هیأتی مرکب از دکتر « #مصطفی_چمران» معاون نخستوزیر، #امیر_سرتیپ_فلاحی» فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش و « #ابوشریف» فرمانده عملیات سپاه با سه فروند هلیکوپتر و مهمات راهی این شهر شدند.
📷👆 از راست؛ ابوشریف-- دکتر چمران -- شهید فلاحی
🕊🌷
من دنیا را طلاق دادم. خدای بزرگ مرا در آتش عشق و محبت سوزاند. مقیاسها و معیارهای جدید بر دلم گذاشت و خواسته های عادی و مادی و شخصی در نظرم حذف شد. روزگاری گذشت که دنیا و مافیها را سه طلاقه کردم و ازهمه چیز خود گذشتم. از همه چیز گذشتم و با آغوش باز به استقبال مرگ رفتم و این شاید مهمترین و اساسی ترین پایه پیروزی من در این امتحان سخت باشد."
🕊🌷
#شهید | #مصطفی_چمران
🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
🕊🌷
انسان گاه گاهی فراموش میکند
که همیشگی نیست...
🕊🌷
#شهید | #مصطفی_چمران
🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷