eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
275 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
3هزار ویدیو
278 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
هر روز معرفی یک شهید 🔹در روزگاری که جنبه‌های مادی زندگی بیش از همیشه انسان را درگیر خود کرده‌ است، تصمیم گرفته‌ایم، هر شب یک شهید را معرفی کنیم. 🔹معرفی آنهایی که از خود گذشتند تا مبادا به جامعه و ایرانِ ما آسیبی برسد. 🔹شهید کمال کورسلِ فرانسوی؛ از «پاریس» تا «مرصاد»، از مسیحیت تا تشیّع، از زندگی در قلب اروپا تا شهادت در جنگ میان ایران اسلامی و همه دنیای کفر. «ژروم امانوئل کورسِل» این راه طولانی را در ۷ سال طی کرد
ماجرای سنگ قبر شهید محمدحسن (رسول) خلیلی و خواب خطاط سنگ قبر 🔹شهادت محمدحسن خلیلی همزمان شد با ضریح گذاری جدید برای حرم امام حسین (ع) و زمانی که این ضریح نصب شد، سنگ کاری داخل حرم امام حسین(ع) تغییر کرد و آن سنگ‌های مرمر سبز به سنگ‌های مرمر سفید رنگ تغییر کرد که از آن سنگ حرم، سنگ مزار شهید نیز به صورت شش ضلعی مشابه حرم امام حسین (ع) برش خورد، با آب طلا نیز نوشته شد و همزمان با آغاز سال نو، رونمایی شد. 🔹از خطاط سنگ مزار شهید رسول نقل شده است: وقتی در بهشت زهرا نگاهم به روح الله خلیلی و دوستش افتاد گفتم: ببخشید این سنگ مزار چه کسی است؟ گفتند: چطور؟ گفتم: اصلاً نمی‌دانستم قرار است، امروز برای نوشتن سنگ قبر، به اینجا بیایم. دیشب خواب دیدم از طرف حرم امام حسین (ع) مرا خواسته‌اند و گفتند شما مأمور شده‌ای روی ضریح آقا، قرآن بنویسید. آنها به من گفتند: سنگ را از حرم امام حسین (ع) آورده‌اند و قرار است برای یک شهید نصب شود، حالم منقلب شد. @AkhbareFori
ماجرای شهادت فرمانده گردان یا زهرا 🔹محمدرضا تورجی‌زاده هم مداح بود و هم فرمانده، سفارش کرده بود روی سنگ قبرش بنویسند؛ یا زهرا (س). آنقدر رابطه‌اش با حضرت زهرا(س) قوی بود که مثل بی‌بی شهید شد، خمپاره خورد به سنگرش و بچه‌ها رفتند بالای سرش دیدند که خمپاره خورده پهلوی چپ و بازوی راستش. 🔹 گردانی داشت به نام یا زهرا (س) که بیشتر نیروهایش از سادات بودند.داشت سوار تویوتا می‌شد که برود، رفتم جلو و گفتم: برادر تورجی می‌خواهم بیایم گردان یا زهرا (س). گفت: شرمنده جا نداریم. گفتم: مگر می شود گردان مادرمان برای ما جا نداشته باشد؟ تا فهمید سیدم پیاده شد، خودش برگه‌ام را برد پرسنلی و اسمم را نوشت. @AkhbareFori
فرازی از وصیت نامه شهید آجرلو 🔹شهید منصور آجرلو در قسمتی از وصیت نامه خود آورده است : پدر و مادر عزیزم الان شب شهادت من می‌باشد و من به یاد شما هستم و برای آمرزش و مغفرت شما دعا می‌کنم و از خداوند می‌خواهم که همه ی ما را در روز قیامت رو سفید محشور کند حالا که من یاد شما در آخرین شب حیات دنیوی ام بوده‌ام پس از شما هم تقاضا دارم که در مراسم شهادت خودم و یا دیگران مرا یاد کنید و از خدا برایم طلب مغفرت کنید و برایم روضه امام حسین و فاطمه زهرا را بخوانید تا شاید خداوند لطف کند و مرا ببخشد و بیامرزد. @AkhbareFori
در مکتب انسانیت 🔹حاج حسن به‌عنوان فرمانده گردان جا و مکان مشخصی نداشت. چون معمولا سنگر فرماندهی در بیشتر جاها با سایر سنگرها فرق می‌کند، ولی وضع ظاهری حاج حسن با کسی فرق نداشت، بلکه بیشتر اوقات از همه خاکی‌تر و روغنی‌تر بود. در همه کارها حتی در سفره انداختن، نان پخش کردن، غذا پخش کردن شرکت داشت. @AkhbareFori
بخشی از نامه شهید به مادرش 🔹شهید حبیب گوزلیان بقال در نامه‌ای به خانواده‌اش آنها را به صبر و استقامت دعوت می‌کند و می‌گوید: مادر عزیزم حتماً نگران حال ما هستید اما آسوده خاطر باشید که حافظ ما خداوند متعال است. حتما هر لحظه خود را آماده کردید که اگر کار به جایی کشید، خود نیز پا به میدان گذارید و از اسلام دفاع کنید و یقیناً این روحیه را هم دارید که خبر مجروح شدن یا شهادت یافتن فرزندتان را هم بشنوید، سجده شکر به جای آورید. @AkhbareFori
شهیدی که اولین پل بشکه‌ای در دوران جنگ تحمیلی ساخت 🔹شهید مرتضی شادلو در پاییز ۱۳۶۱ به همراه جهادگران ستاد پشتیبانی استان سمنان برای تشکیل ستاد پشتیبانی حمزه، سیدالشهدا(ع) در مناطق عملیاتی شمال غرب کردستان و آذربایجان غربی عازم شد. این گروه پس از جابه جایی، در اولین فرصت با توجه به شرایط سخت زمستانی و وجود برف و یخبندان، به احداث دژ و جاده‌ای بین صائین دژ و بوکان پرداختند. با تلاش شبانه روزی وی و دیگر برادران ایثارگر جهادسازندگی پس از سالیان دراز، اولین پل بشکه‌ای بر رودخانه نصب و همچنین عملیات احداث جاده‌ی ۴۰ کیلومتری صائین دژ بوکان نیز همزمان آغاز شد. @AkhbareFori
فرمانده‌ نفوذی! 🔹شهید علی چیت سازیان با ۱۷ سال سن در عملیات مسلم بن عقیل توانست ۱۴۰ نفر از نیروهای بعثی را كه توسط رزمندگان اسلام، اسیر شده بودند از داخل خاك عراق به پشت جبهه منتقل کند و شهامت و شجاعتش را نشان دهد. 🔹علی چیت‌سازیان آنقدر به زبان عربی مسلط بود که در دل دشمن نفوذ می‌کرد. اصلاً‌ محال بود شناسایی برود و دست خالی برگردد. @AkhbareFori
ماجرای تشکیل اردوی جهادی علمدار چه بود؟ 🔹برادر شهید می گوید: محمد در انجام بسیاری از کارهای خیرخواهانه پیش‌قدم بود و با همین روحیه بود که نخستین تیم اردوی جهادی را با عنوان" علمدار " با حضور دانشجویان تشکیل داد تا بتوانند در مناطق محروم به مردم خدمت کنند. 🔹محمد بلباسی برای انجام کارهای جهادی هیچگاه منتظر حکم سازمانی نبود، چنان که وقتی در ورزقان زلزله آمد، بدون این که منتظر رسیدن حکم سازمانی بماند، تیم دانشجویی جهادی تحت امرش را برداشت و به منطقه رفت. @AkhbareFori
وصیت خاص شهید دفاع مقدس 🔹در قسمتی از وصایای شهید آمده است: ای‌کاش می‌توانستید از شهدای به خون خفته ایران نظرخواهی می‌کردید، آن‌وقت بود که به حقانیت این امام و روحانیت و این برادر عزیز (رجایی) پی می‌بردید و مریدش می‌شدید. برادران و خواهران مؤمن و مسلمان، سعی کنید به شعار‌هایی که در خانه‌هایتان می‌دهید، جامعه عمل بپوشانید و نظاره‌گر و تماشاچی نباشید. @AkhbareFori
از گردان اسرای عراقی که در جنگ ایران و عراق از ایران دفاع کردند چه می‌دانید؟ 🔹اسماعیل دقایقی هنگامی که فرماندهی«تیپ ۹ بدر» را پذیرفت، با تلاشی شبانه‌روزی، تمامی قدرت و امکانات خود را وقف انجام وظیفه الهی کرد و با توکل به خدا و پشتکار و جدیت در مدت کوتاهی موفق شد یگان رزم منسجم و قدرتمندی را پایه‌گذاری کند. وی گردان «احرار» را از میان اسیران عراقی تشکیل داد. آنها به رغم آنکه اسیر بودند، با علاقه و اشتیاق در این گردان با ارتشی که خودشان سال‌ها در آن ارتش بودند، می‌جنگیدند و بسیاری از آنها هم به شهادت رسیدند. @AkhbareFori
حضوری با جراحت و مثمر به ثمر در عملیات شکستن حصر آبادان 🔹شهید احمد کاظمی حدود هفت ماه با جدیت در عملیات‌های پاکسازی مناطق غرب به مقابله با فتنه‌انگیزان پرداخت و در یکی از این عملیات‌ها در روستای «افراسیاب» در منطقه‌ دیواندره از ناحیه‌ پا مجروح و به شهر خود منتقل شد. هنوز زخم‌هایش التیام نیافته بود که در اواسط آذرماه همراه با یک گروه ۵۰ نفری در جبهه‌های آبادان حضور یافت و فرماندهی یکی از مناطق عملیاتی به عهده‌اش سپرده شد که نقش مؤثری در این منطقه و سپس عملیات شکست حصر آبادان ایفا کرد. @AkhbareFori
فرماندهی که سه‌ شهر را از محاصره دشمن نجات داد 🔹محمدعلی جعفری از فرماندهان سپاه پاسداران روایت می‌کند: "شهید تجلایی با خصوصیاتی که داشت، ازجمله مدیریت ذاتی، شجاعت، شهامت، هوش و ذکاوت بالایش، سبب گردید؛ رزمندگان باقی‌مانده در شهر(سوسنگرد) او را به فرماندهی خود برگزینند و علی هم با همه توان، هدایت مقاومت را در داخل شهر به‌خوبی انجام داد و توانست حدود سه روز شهر را که در محاصره دشمن بود حفظ کند و دشمن را شکست دهد." @AkhbareFori
حضور در خطرناک‌ترین مانور هوایی جهان 🔹زمانی که شهید خلبان غفور جدی اردبیلی در آمریکا دوره خلبانی را می‌گذراند، در پاسخ به یکی از استادانش که از او خواست شهروندی آمریکا را بپذیرد و در نیروی هوایی آمریکا خدمت کند، پاسخ داده بود: "دوست دارم کفن‌ام پرچم ایران باشد. " 🔹غفور جدی اردبیلی در روز نیروی هوایی آمریکا در حضور زبده‌ترین خلبانان جهان در نیویورک داوطلبانه برای حضور در خطرناک‌ترین مانور هوایی جهان با نام «چهارراه مرگ» به نمایندگی از ایران اعلام آمادگی می‌کند. پس از اجرای موفقیت‌آمیز عملیات، تماشاگران به احترام او از جای خود بلند می‌شوند و این خلبان ورزیده را تشویق می‌کنند. به او تقدیرنامه و هدیه می‌دهند و می‌گویند که تو می‌توانی در آمریکا زندگی کنی، ولی غفور می‌گوید من عاشق ایران هستم و جای دیگری زندگی نخواهم کرد.» @AkhbareFori
امید یک شهید فقط به خداست 🔹یکی از همرزمان شهید دستواره می‌گوید: " در عملیات والفجر ۸ در منطقه فاو، دیده‌بان‌ ما خبر داد که دشمن طی تغییر و تحولاتی قصد حمله دارد. وقتی رفتیم این جریان را به شهید دستواره بگوییم، بیرون از سنگر خوابیده بود. به یکی از همرزمانم گفتم که چرا حاجی بیرون از سنگر خوابیده، ممکن است بر اثر اصابت خمپاره‌های دشمن آسیبی به او برسد. بیدارش کردم و گفتم: حاجی چرا اینجا خوابیده‌ای؟ وقتی بیدار شد، سئوالم را با این قطعه شعر جواب داد: گرنگهدار من آن است که من می‌دانم شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد.» @AkhbareFori
آخرین هدیه پدر و یادگاری که برای فرزندش گذاشت 🔹شهید پویا ایزدی همیشه اوج احساساتش برای خانواده خرج می‌شد. یک بهانه کوچک کافی بود تا حتی یک شاخه گل در دست و برای شادمانی دل همسر و دخترش ریحانه وارد خانه شود. عید غدیر، عید ولایت و امامت را بسیار پر اهمیت می‌دانست و در این روز به همسرش عیدی می‌داد. همیشه می‌گفت من یک عشق آسمانی دارم که خداست و یک عشق زمینی که خانمم است. 🔹همسر شهید با یادآوری خاطرات مشترکش با شهید ایزدی می‌گوید: " ۱۰ روز قبل از اعزامش دو هدیه خریده بود گردنبندی برای ریحانه به مناسبت تولدش که او حضور نداشت و کیفی هم برای مدرسه‌اش خرید که استفاده کند. گردنبند را به دخترمان داد و گفت بیا بابایی این هم هدیه تولدت شاید من آن زمان نباشم. تا عمر داری این گردنبند را به یاد‌گار از پدرت داشته باش. هدیه من هم کادوی سالگرد ازدواجمان بود. گفت که این گردنبند هم به مناسبت سالگرد ازدواجمان. سالگرد ازدواجمان پیشاپیش مبارک. @AkhbareFori
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️کثیف‌تر از دشمن بعثی 🔹 دفاع مقدس فقط در مقابل تجاوز عراق نبود، کثیف‌تر از دشمن بعثی هم داشتیم، گروهک‌های نامسلمانی که زن و مرد از هم نمی‌شناختند. 🔹روایتی از نحوه شهادت فاطمه اسدی، شهیده مظلومه دفاع مقدس از زبان دخترش @AkhbareFori
♦️خبر شهادتش را رادیو عراق هم اعلام کرد 🔹شهید عبدالحسین ناجیان اصل با مدرک مهندسی‌اش به جبهه رفت و همپای راننده بلدوزرها و سنگرسازان بی‌سنگر تلاش کرد تا راه را برای پیشروی و موفقیت رزمنده‌ها باز کند. 🔹عبدالحسین ناجیان در سمت «فرماندهی ستاد پشتیبانی جنگ جهاد جنوب» به خاطر فعالیت‌های بی‌شائبه و شبانه‌روزی‌اش به «حسین فنی» مشهور شده بود. 🔹خبر شهادتش را رادیو عراق اعلام کرد که فرمانده ستاد رزمی مهندسی ایران شهید شد.   @AkhbareFori