eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
276 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
2.7هزار ویدیو
164 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 حاج اسدالله میگفت : ۵ سال اسارت با حاجی ابوترابی بودیم.یک بار بعثی ها مرگبار کتکش زدند.صلیب که اومد یکی از بچه ها گفت : حاجی به صلیب بگو که چه بلایی سرت آوردند....صلیب اومد اما حاجی چیز نگفت...سرگرد عراقی ازش پرسید چرا به صلیب چیزی نگفتی ، من اونجوری کتک زدمت چرا نگفتی بهشون ؟؟؟؟ . 🔸حاجی گفت : من مسلمانم ، تو هم مسلمانی ، مسلمان هیچ وقت شکایتش و پیش کفار بیان نمیکنه....افسر عراقی که از این حرف ابوترابی منقلب شد ، گفت : الحق که شما سربازان خمینی هستید..‌. ( راوی آزاده اسدالله جلیلی از رزمندگان واحد اطلاعات و عمليات لشکر ویژه ۲۵ کربلا) . ▪️عکس: بهمن ۱۳۷۰_مازندران ( سوادکوه) سیدالاسرا حاج آقا ابوترابی و آزاده جلیلی 💢کانال خبری @shohadayeiran57
⭕️دیروز و امروز یک عکس معروف ..‌. . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
⭕️تصاویر کمتر دیده شده از در دوران دفاع مقدس ... . 🔹سردار اسماعیل قاآنی فرمانده سپاه قدس که رزمندگان خراسانی او را «آقااسماعیل» خطاب می‌کردند، در دوران دفاع مقدس سکاندار فرماندهی لشکرهای ۵ نصر و ۲۱ امام رضا(ع) بود. . 💢کانال خبری @shohadayeiran57!
🌹 . ▪️اسمش‌سیف اله شیعه زاده بود.متولد سال ۱۳۴۸ محمودآباد مازندران,روستای ولم.۵ بردار و خواهر بودن.دو ساله که بود مادرش را از دست داد و پدرش ازدواج مجدد کرد و بدلیل ناتوانی مالی اش برای نگهداری فرزندانش؛پسر بزرگتر پیش پدر ماند، دو برادر و خواهر به سرپرستی ۲ خانواده درآمدند و سیف اله ۲ساله بهمراه خواهر ۴ساله اش به کانون نگهداری بهزیستی شهرستان آمل سپرده شدند. . ▪️سیف‌الله و خواهرش به مدت ۷ سال در بهزیستی آمل زندگی کردند و بعد به بهزیستی مشهد انتقال یافتند و طی این سال‌ها یک بار هیچ خانواده‌ و بستگانی به دیدن آنها نیامد‌ند. در واقع سیف اله تا زمان حیاتش برادر و خواهرهای خود را ندیده بود. در پرورشگاه مشهد به مدت ۱سال نگهداری شدند که براساس یک تصمیم‌گیری دختران را به پرورشگاه تهران انتقال دادند و پسران را به تربیت‌حیدریه و سیف‌الله از خواهرش جدا شد. . ▪️تا سن ۱۴ سالگی در پرورشگاه بود تا اینکه عمویش سرپرستی سیف اله را بعهده گرفت و تا سن ۱۶ سالگی او در خانه ی عمو بود تا اینکه تصمیم گرفت به جبهه برود.یک ماه در کردستان بود تا اینکه در جاده سروآباد یکی از روستاهای شهر مریوان بدست منافقان کومله به شهادت رسید.سیف اله را با طرق مختلف شکنجه داده بودند، از آتش سیگار، کابل داغ گرفته تا آب جوش و این شکنجه با شلیک تیر از ناحیه گردن بر سرش به پایان رسید که منجر به شهادتش شد.خواهرش میگفت :زمانی که وی را به منزل‌مان آوردیم در هنگام آخرین بدرقه از شهید با لمس بدنش هنوز آن تاول‌ها را با پوست دستم احساس می‌کردم.🇮🇷🌷 .