فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔼 پیام های مهم مقام معظم رهبری
✅ امید به آینده
✅ ملت ایران سربلند خواهد شد
✅ دشمن هیچ غلطی نخواهد کرد
13.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مسئله ای بسیار سرّی که به تازگی نشر پیدا کرده است.
هیچ توضیحی در مورداین نمایش نمی دهیم ،کافیست فقط نمایش رو ببینید تا به هوش رهبر حکیم و فرزانه و توانایمان پی ببریم.
تا جایی که امکان دارد آن را نشر دهید، تا افراد بیشتری با حقیقت آشنا شوند...
اشک شوق انسان از تجلی قدرت خدا میریزه.
سبحان الله
@didebane_enghelab
🍂 ابتکار عجیب تانکها
#نکات_تاریخی_جنگ
┄┅┅❀💠❀┅┅┄
شب ساعت ۹ به خط مقدم در اطراف جاده شلمچه رسیدیم و احساس کردیم در محاصره دشمنیم. با فرماندهی تماس گرفتیم و وضعمان را توضیح دادیم، فرمانده گفت همگی همزمان با هم چراغ تانکهایتان را روشن و خاموش کنید. با هماهنگی تمام چراغها یکباره روشن و خاموش و در یک لحظه منطقه یکپارچه نور گشت و بعد سریع تاریک شد. انگار عراقیها وحشت کردند. تیراندازیها قطع شد و کمی بعد بسیاریشان خود را تسلیم کردند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥۱۲ تیر، سالروز حمله تروریستی ناو آمریکایی وینسنس به هواپیمای مسافربری ایران
☫به جمع سربازان گمنام بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3617980416C11748e2114
شهید نجفی-محمدباقر
شهید محمدباقر نجفی
نام پدر: علی اکبر
تاریخ تولد: 1-1-1345 شمسی
محل تولد: البرز - کرج
پایان دوره متوسطه
تاریخ شهادت : 26-2-1367 شمسی
محل شهادت :ماووت
عملیات:بیت المقدس6
سن:22
گلزار شهدا: امامزاده محمد
البرز - کرج
شهید محمدباقر نجفی در اول فروردین ۱۳۴۵، در شهر اشتهارد از توابع شهرستان کرج چشم به جهان گشود. پدر علی اکبر و مادرش ایران نام داشت. وی تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت. کارمند فرمانداری بود. در جایگاه رزمنده بسیجی در جبهه حضور یافت و بیست و ششم اردیبهشت ۱۳۶۷، با سمت فرمانده گردان در شیخ محمد عراق با اصابت ترکش به قلب شهید شد. پیکر مطهرش را در امام زاده محمد شهرستان زادگاهش به خاک سپردند.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
«محمدباقر در دامان خانواده ای متدین و مذهبی به دنیا پا گذاشت و رشد کرد. او دوران درس و مدرسه را در کرج گذراند تا دیپلم گرفت. با شروع جنگ، دل در دل محمدباقر نماند. شجاعانه برخاست و برای اعزام در دفتر بسیج ثبت نام کرد. سپس در سال ۱۳۵۹ برای اولین بار به جبهه رفت. کمی بعد در منطقه دهلران، از ناحیه سر مجروح شد. پس از آن دوباره به جبهه رفت و به منطقه سومار و قصرشیرین اعزام شد و در عملیات والفجر مقدماتی حضور پیدا کرد.
شهید محمدباقر نجفی پس از آن شش ماه در محورهای بوکان و بانه، علیه گروه های منحرف مبارزه کرد تا آنکه در سال ۱۳۶۴ از سوی جهاد سازندگی برای کار جاده سازی به جزایر مجنون اعزام شد. پیکر او دوباره جراحت دید، اما قامتش خم نشد. او پس از بهبودی، به خدمت نظام وظیفه رفت، دوره سربازی اش را در کمیته انقلاب اسلامی شروع کرد و به زودی برای مقابله با سوداگران مرگ، به منطقه خاش عازم شد. بعد از اتمام خدمت، در فرمانداری کرج به خدمت مشغول شد. اما ماندن در پشت جبهه، به او آرامش و قرار نمیداد. او دوباره رهسپار جبهه شد تا سرانجام در عملیات بیت المقدس ۶ عاشقانه به ندای حق را لبیک گفت و به آرزوی دیرینه اش، یعنی شهادت، دست یافت. محمدباقر از شیفتگان مکتب اهل بیت (ع) بود و به امام امامت، عشق فراوانی داشت.
منبع: مسافران بهشت
🔻مراسم گرامیداشت سالروز آزاد سازی مهران برگزار شد
🔸مراسم سالگرد آزادسازی شهر مهران در محل یادمان شهدای قلاویزان با حضور سردار فدوی جانشین فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، آحاد مردم و مسئولان استانی و شهرستانی برگزار شد.
#خبر
#ما_متحدیم
اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇
🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 عملیات کربلای ۵
با گزارش محمد صابری
یادمان باشد
چه کسانی برای راحتی خیالمان
در آتش رفتند
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 برشی تربیتی از مستند «روایت فتح» با صدای آسمانی شهید آوینی
♦️شب مردان حق و امثال حاج قاسم چگونه می گذرد؟
#روایت_فتح_آوینی_عضو_شوید👇
@ravayatefathavini
خاطره حاج اکبر نریمانی
از شهید محمدباقر آقایی و شهید محسن ایوبی
اکبر نریمانی
اولین روزهای اولین ماه تابستان بود. صبح زود، دو تویوتا از کادر گردان علی اکبر و گردان قمربنی هاشم از اردوگاه به سمت دیدگاه جدید حرکت کردند. من هم همراه کادر گردان (علی اکبر) بودم و همراه باقر آقایی و محسن ایوبی و دیگر بچه ها نشسته بودیم عقب تویوتا. طبق معمول؛ شوخی های محسن ایوبی، همه را سرگرم کرده بود…
***
دو سه ساعتی در راه بودیم. نزدیک منطقه عملیاتی که شدیم، دیدیم ترافیک شده! قسمتی از جاده –که کوهستانی بود- دچار مشکل شده و بچه های جهاد، مشغول ترمیم آن بودند.
رودخانه ی پر آب کنار جاده و هوای خوب و ترافیک، هر کسی را وسوسه می کرد برود شنا کند. باقر آقایی از ماشین پیاده شد. گفت: «می روم دست و صورتم را بشویم.» ولی یکدفعه لخت شد و پرید توی آب! زود هم بیرون آمد و همانطور با تن خیس، لباسهایش را پوشید. مجموع رفت و آمدش، ۵ دقیقه هم نشد!
آمد سوار ماشین شد و با همان لبخند زیبای همیشگی اش گفت: «غسل شهادت کردم.»
محسن ایوبی هم در جوابش به شوخی گفت: «آفت نداره.»
باقر جواب داد: «اگر داشت، پشیمان می شوی که چرا تو هم غسل نیامدی کنی.»
اصلا آن روز، حال و هوای هر دو نفرشان با همیشه فرق داشت. محسن که همیشه خیلی شوخی می کرد، آن روز به چند شوخی بسنده کرد و بیشتر توی خودش بود… باقر هم مثل همیشه؛ ساکت و در حال ذکر گفتن…
با آنکه عازم عملیات نبودیم، ولی آن دو عجیب، نوربالا می زدند! رفتارشان مثل شهدا شده بود.
ادامه خاطرات
برادر حاج اکبر نریمانی
از شهیدان محمد باقر آقایی و محسن ایوبی
بالاخره رسیدیم پای کار. سنگر دیدبانی کوچک و کمجا بود. به همین دلیل قرار شد اول ۵ نفر بروند، وقتی آمدند ۵ نفر دوم بروند. من هم جزء ۵ نفر دوم بودم.
باقر آقایی و محسن ایوبی و ۳ نفر از گردانهای دیگر، جلوتر رفتند. جلوتر هم، حاج علی فضلی (فرمانده لشکر) و حاج حمید تقی زاده (فرمانده گردان علی اکبر) رفته بودند داخل سنگر.
***
منتظر نشسته بودیم تا بچه ها بیایند و ما برویم که یکدفعه صدای شلیک توپ مستقیم تانک را شنیدیم!
چند لحظه بعد، حاج علی و دیگر بچه ها با سر و صورت خاکی به سمت ما آمدند و گفتند: «برگردید. دوباره شروع کردند به زدن.»
رفتیم پایین. منتظر باقر و محسن ماندیم، ولی گفتند: «بروید. آنها مجروح شدند.»
متوجه شدیم که هر دو شهید شدند. خیلی ناراحت شدیم…
موقع برگشت، به همان مکانی که باقر غسل شهادت کرده بود رسیدیم. بی اختیار، اشک می ریختم و با خود می اندیشیدم که:
آن ترافیک؛ بی حساب نبود. خداوند فرصتی را برای باقر مهیا کرده بود تا گل خودش را با عشق، پذیرا باشد…
خوشا به حالشان…
42.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔼 خاطرات برادر حاج مهدی فرساد
از رزمندگان گردان حضرت علی اکبر علیه السلام
پای درس رهبر فرزانه انقلاب
📖📖📖
کلاس ۲
موضوع : جهاد تبیین ( روایت پیشرفت)
📗📗📗
بسم الله الرحمن الرحیم
🔻چرا میگوییم جهاد، جهاد تبیین؟
این گرفته شده است از کلام امیرالمؤمنین (علیه السّلام) است
«وَ اللَهَ اللَهَ فِی الجِهَادِ بِاَموَالِکُم وَ اَنفُسِکُم وَ اَلسِنَتِکُم فِی سَبِیلِ اللَه»
جهاد_با_السنة.
1400/11/19 امام خامنه ای
📙📙📙
️۱۰ نکته
پیرامون
"روایت_پیشرفت در " (جهاد_تبیین)
براساس بیانات رهبرمعظم انقلاب
* سخنرانی ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ با مردم آذربایجان شرقی*
۱-روایت پیشرفت های مادی و معنوی در کنار یکدیگر
۲-توجه و پاسخگویی به شبهات دشمن در روایت پیشرفت
مثل
*-انقلاب به قهقرا رفته
*-جمهوری اسلامی به بن بست رسیده
*-چرا فقط در حوزه نظامی پیشرفت کرده اید و...
۳-دفاع از پیشرفت های دفاعی و نظامی کشور ( بر مبنای عقل و شرع )
۴-روایت پیشرفت های غیر نظامی در بخش های مختلف کشور
۵-ارتقای توانمندی در تبلیغات و کارهای رسانه ای برای اطلاع مردم از پیشرفت های جمهوری اسلامی ایران
۶-استفاده از اعتراف دشمنان و روایت افرادی که به نظام جمهوری اسلامی ایران دلبستگی ندارند
۷-روایت ضعف ها و آسیب ها در کنار روایت نقاط قوت و پیشرفت ها با نگاه انقلابی
-روایت ضعف ها از نگاه انقلابی، نگاه به ضعف ها از دریچه توانمندی هاست!!
همانگونه که در این بخش ها همت کردیم
و
توانستیم؛
در سایر بخش ها نیز با همان همت ضعف ها را برطرف خواهیم کرد
-روایت ضعف ها با نگاه ارتجاعی نق زدن و بزرگنمایی ضعف ها همراه با انفعال است که القای ناامیدی از اصلاح و ایجاد بن بست می کند
**-بیان ضعف های موجود در ثروتمندترین و پیشرفته ترین کشورهای علمی دنیا - برای تبیین اینکه وجود ضعف نباید باعث فراموشی دستاوردها بشود و هر کشوری نقاط ضعف و قوت دارد
۸-بیان شرایطی که ابتدای انقلاب در حوزه های مختلف داشتیم و مقایسه با دستاوردهای اعجاب انگیز کنونی
۹-فعالیت سیاسی، تبیین فضای کلان دنیا و منطقه، اهداف دشمنان، جهت گیری دوستان و... برای مردم است !! نه پیداکردن نقطه ضعف در دستگاه ها و بزرگ کردن آنها با تمسخر و توهین در فضای مجازی.
۱۰ -روایت رویدادهایی که با همت مردم و مسئولین توانستیم بر ضعف های بزرگ غلبه کنیم.(مانند کرونا)
🆔 @jahade1
🍂 خورشید مجنون ۱۲
حاج عباس هواشمی
•┈••✾❀🔹❀✾••┈•
🔸 به تدریج نیروها جاده را خالی کردند و به ابتدای جاده آمدند و در کنار جاده یا در سنگرها و کانالها و حفره ها جای گرفتند. البته جاده هنوز به طور کامل تخلیه نشده بود.
نیروهای مستقر در دژ و سنگرهای پشت آن کماکان مستقر بودند و مقاومت میکردند. حیدرپور سؤالی را چندین مرتبه از من پرسید؛ مثل این بود که از من جواب میخواست. مرتب میگفت: "به من به من به من بگو تکلیفم را انجام داده ام یا نه؟" این سؤال را آن روز و در آن چند ساعت مرتب از من می پرسید. این در حالی بود که هر آن ممکن بود یکی از ما دو نفر یا هردوی ما، ترکش بخوریم. آن روز تا من در آنجا بودم روی سقف سنگر کوچکی که ما در آن بودیم توپ نخورد اما صدای صدها ترکش که به دیوارهای بلوکی سنگر میخوردند شنیده میشد. هر چند دقیقه یک بار غلامپور و علی هاشمی از من گزارش می خواستند. من هم از وضع آنها می پرسیدم. می گفتند: «اینجا هم تعریفی ندارد! حدود ساعت بازده صبح دوباره غلام پور و هاشمی پرسیدند:
آنجا چه خبره؟
بدون کد و رمز به آنها گفتم ،"اینجا کربلاست! لشکر عمر سعد بر طبل پیروزی می کوبد." بعد به سید طالب گفتم به آنها بگوید: «آنجا نمانند! چند دقیقه بعد از بی سیم ها صحبت های ناجوری شنیدم. از غلام پور پرسیدم "وضع جاده سیدالشهدا چطور است؟"
- از آنجا هم دارند می آیند!
تازه فهمیدم دشمن از طلائیه و پیچ کوشک به جفیر و سه راه فتح راه پیدا کرده است و از جاده مرزی و از روی سیل بند شرقی کنار هور به جاده سيد الشهدا رسیده و به طرف جزایر میآید و این یعنی تمام شدن کار ما در منطقه و به خصوص در جزایر خیبر، آتش شدید توپخانه هواپیماها و حرکت زرهی نیروهای دشمن نیز گویای همین وضع بود. مجدداً به غلام پور گفتم:" دیگر صلاح نیست شما در آنجا بمانیدا"
ساعت یازده و نیم شده بود و هر لحظه به اضطراب و نگرانی ام افزوده می شد. خودم در شرایط بدی قرار داشتم ولی بیشتر دلهره غلام پور و علی هاشمی را داشتم. تصورم این بود که جاده سیدالشهدا بسته شده است و میماند فقط جاده شهید همت که این جاده هم به خاطر عقب نشينی نيروها باید خیلی پرترافیک و شلوغ باشد.
•┈••✾❀🏵❀✾••┈•
ادامه دارد
از کتاب قرارگاه سری نصرت
#قرارگاه_نصرت #شهید_هاشمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥لحظه مورد اصابت قرار گرفتن تانک ایرانی در عملیات بیتالمقدس و شجاعت راننده تانک
28.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حال_و_هوای_عملیات
رزمندگان لشگر10 سیدالشهداء(ع)
پیش به سوی #عملیات_کربلای_1
9 تیرماه 1365 مهران #موقعیت_عشق_حسین(ع)
فقط برای رضای خدا میرویم
یاد و خاطره شهدای عملیات کربلای یک را گرامی میداریم
✅ شهدا را معرفی کنید
@alvaresinchannel