eitaa logo
انجمن ادبی پردیس علامه طباطبایی ارومیه
145 دنبال‌کننده
155 عکس
10 ویدیو
7 فایل
برقراری ارتباط با ادمین: @shilan_mohammadi
مشاهده در ایتا
دانلود
نه دل آزرده نه دلتنگ ، نه دل‌سوخته‌ام یعنی از عمرِ گران هیچ نیندوخته‌ام پاسخ ساده‌ی من سخت‌تر از پرسش توست عشق درسی‌است که من نیز نیاموخته‌ام روسیاهِ محک عشق شدن نزدیک است سکه‌ی قلب، زیانی‌است که نفروخته‌ام برکه‌ای گفت به خود،ماه به من خیره شده‌است ماه خندید که من چشم به خود دوخته‌ام شده‌ام ابر که با گریه فرو بنشانم آتش صاعقه‌ای را که خود افروخته‌ام... @anjomanadabiallameh
🌻🌈 رفته بودم سر حوض تا ببینم شاید ، عکس تنهایی خود را در آب ، آب در حوض نبود . ماهیان می گفتند: "هیچ تقصیر درختان نیست." ظهر دم کرده‌ی تابستان بود ، پسر روشنِ آب ، لب پاشویه نشست و عقابِ خورشید ، آمد او را به هوا برد که برد؛ به درک راه نبردیم به اکسیژن آب... برق از پولک ما رفت که رفت... ولی آن نور دُرشت ، عکس آن میخکِ قرمز در آب که اگر باد می آمد دل او ، پشت چین های تغافل می زد، چشم ما بود. روزنی بود به اقرار بهشت... تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی ، همت کن و بگو ماهی ها ، حوضشان بی آب است، باد می رفت به سر وقت چنار، من به سر وقت خدا می رفتم... @anjomanadabiallameh
ندانم کان مهِ نامهربان یادم کند یا نه؟! فریب‌انگیزِ من با وعده‌ای شادم کند یا نه؟! خرابم، آنچنان کز باده هم تسکین نمی‌یابم لبِ گرمی شود پیدا که آبادم کند یا نه؟! صبا از من پیامی دِه به آن صیّادِ سنگین‌دل که تا گل در چمن باقی‌ست، آزادم کند یا نه؟! من از یادِ عزیزان یک نفس غافل نی‌اَم امّا نمی‌دانم که بعد از این کسی یادم کند یا نه؟! رهی! از ناله‌ام خون می‌چکد امّا نمی‌دانم که آن بیدادگر گوشی به فریادم کند یا نه؟!   @anjomanadabiallameh
بی همگان به سر شود،بی تو به سر نمی شود داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود... دیده‌ی عقل مست تو،چرخه‌ی چرخ پست تو گوش طرب به دست تو،بی تو به سر نمی شود... @anjomanadabiallameh
هیچ اندیشه‌ ای زشت نیست ؛ اندیشه‌ ای که اجبار شود زشت می‌ شود.. هیچ فردی زشت نیست ؛ فردی که زیبا نیندیشد زشت می‌ شود... انسان‌ ها همه با محبت‌ اند ؛ انسانی که اراده‌ اش را تحمیل می‌ کند ، ظالم است... انسان‌ ها همه عاشقند ؛ انسانی که نیاموخته عشق بورزد ، بی‌تفاوت است... انسان‌ ها همه شادند ؛ انسانی که نیاموخته شادی را لمس کند ، افسرده و غمگین است... @anjomanadabiallameh
گفتی احساس به یغما برده داری، می‌خرم باغبانی و گل پژمرده داری، می‌خرم گفتی از ترس فلک، یک عالم، احساس نجیب گوشه‌ی پیراهنت افسرده داری؛ می‌خرم گفتی انگار از نبرد خویش با دل می‌رسی نوجوان کشته‌ای بر گُرده داری؛ می‌خرم گفتی از بی‌عاشقی در تیربارانِ غزل یک بغل مصراع پیکان خورده داری؛ می‌خرم جای فریاد و سرور کودکانه در دلت گفته بودی عندلیب مرده داری؛ می‌خرم گفتی از آن عمر سرتاسر زمستان، یادگار بی‌نهایت شعر سرماخورده داری؛ می‌خرم عمر کوتاه من و تو در حد اندازه نیست هر چه اندوه و غم نشمرده داری؛ می‌خرم @anjomanadabiallameh
در این سرای بی‌کسی، کسی به دَر نمی‌زند به دشت پُر ملالِ ما پرنده پَر نمی‌زند یکی ز شب گرفتگان چراغ برنمی‌کُند کسی به کوچه‌سار شب، درِ سحر نمی‌زند نشسته‌ام در انتظارِ این غبارِ بی‌سوار دریغ کز شبی چنین، سپیده سر نمی‌زند دل خراب من دگر خراب‌تر نمی‌شود که خنجر غمت از این خراب‌تر نمی‌زند گذرگهی است پُر ستم،که اندرو به‌ غیر غم یکی صلای آشنا به رهگذر نمی‌زند چه چشم پاسخ است از این دریچه‌های بسته‌ات؟ برو که هیچ‌کس ندا به گوش کَر نمی‌زند نه سایه دارم و نه بَر، بیفکنندم و سزاست اگرنه، بر درختِ تَر کسی تبر نمی‌زند @anjomanadabiallameh
در بندر آبی چشمانت بر صخره های پراکنده می دوم چون کودکی عطر دریا را به درون می کشم و خسته بازمی‌گردم چون پرنده ای... در بندر آبی چشمانت سنگ ها آواز شبانه می خوانند... در کتاب بسته ی چشمانت چه کسی هزار شعر پنهان کرده است؟!... ای کاش، ای کاش دریانوردی بودم ای کاش قایقی داشتم؛ تا هر شامگاه در بندر آبی چشمانت بادبان برافرازم... @anjomanadabiallameh
فلک به موی سپید و تن تکیده مرا خواست که دوک و پنبه برازد به زالِ پشت خمیده... ، ۲۷شهریور؛ درگذشت @anjomanadabiallameh
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی کاهش جان تو من دارم و من می دانم که تو از دوریِ خورشید چه ها می بینی تو هم ای بادیه پیمایِ محبت چون من سر راحت ننهادی به سر بالینی هر شب از حسرت ماهی، من و یک دامن اشک تو هم ای دامن مهتاب پر از پروینی همه در چشمه‌ی مهتاب، غم از دل شویند امشب ای مَه تو هم از طالع من غمگینی من مگر طالع خود در تو توانم دیدن که توام آینه‌ی بختِ غبار آگینی باغبان خار ندامت به جگر می شکند برو ای گل، که سزاوار همان گلچینی نی محزون مگر از تربت فرهاد دمید که کند شِکوه ز هجران لب شیرینی تو چنین خانه کن و دلشکن ای باد خزان گر خود انصاف کنی مستحق نفرینی کی بر این کلبه‌ی طوفان زده سر خواهی زد؟! ای پرستو که پیام آور فروردینی شهریارا اگر آئین محبت باشد جاودان زی که به دنیای بهشت آئینی... @anjomanadabiallameh
جناب می‌فرمایند که: و این ترنمِ موزونِ حزن، تا ابد شنیده خواهد شد... @anjomanadabiallameh
☕🍁 پاییز می‌رسد که مرا مبتلا کند با رنگ‌های تـازه مــرا آشنا کند پاییز می‌رسد که همانند سال پیش خود را دوباره در دل قالیچـــه جا کند او قول داده است که امسال از سفر اندوه‌هــای  تازه  بیــارد ،  خـدا  کند او می‌رسد که باز هم عاشق کند مرا او قـول داده است بـه قــولش وفا کند پاییز عاشق است، وَ راهی نمانده است جــز این کــه روز و شب بنشیند دعا کند شاید اثر کند،  وَ خداوندِ فصل ها یک فصل را بخاطر او جا به جا کند تقویـم خواست از تو بگیرد بهـــار را تقدیر خواست راه شما را جدا کند خش خش ... ، صدای پای خزان است، یک نفر در  را  بـــه  روی  حضــرت  پاییــــز  وا  کند... @anjomanadabiallameh
🪐🌙 زندگی، بی‌تو پُر از غم شدنش حتمی بود با تو امّا غمِ من، کم شدنش حتمی بود همه‌جا، از همه‌کس زخمِ زبان می‌خوردم این وسط اسمِ تو مرهم شدنش حتمی بود رگِ خوابِ تو اگر دست دلم می‌افتاد قصه‌ی عشق، فراهم شدنش حتمی بود پا به پای من اگر آمده بودی در شهر این خبر سوژه‌ی عالم شدنش حتمی بود بینِ ما موش دواندند! خودت می‌دانی چون‌که این رابطه محکم شدنش حتمی بود سیب و قلیان دو سیب و من و تو... در این حال شخصِ ابلیس هم، آدم شدنش حتمی بود! شک ندارم که اگر پایِ تو در بین نبود «جنّت آباد» جهنّم شدنش حتمی بود... @anjomanadabiallameh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها پاییز است که به من شباهت دارد :) 🍂 @anjomanadabiallameh
🖇♥️ از درد ترک خورده و از زخم کبودیم کوهیم و تماشاگرِ رقصیدنِ رودیم او می رود و هر قدمش لاله و نسرین ما سنگ تر از قبل، همانیم که بودیم ما شهرتمان بسته به این است بسوزیم با داغ عزیزیم که خاکستر عودیم تن رعشه گرفتیم که با غیر نشسته ست از غیرتمان بود نوشتند حسودیم پیگیر پریشانی ما دیر به دیر است دلتنگ به یک خنده ی او زود به زودیم بر سقف اگر رُستنِ قندیل، فراز است ما نیز همانیم، فرازیم و فرودیم یک روز میاید که بماند و چه دیر است روزی که نفهمد که چه گفتیم و که بودیم بعد از تو اگر هم کسی آمد به سراغم آمد ببرد آنچه ز تو تازه سرودیم... @anjomanadabiallameh
🖇♥️ آورده‌اند وعدۀ پاییز يا بهار؟ این برگ‌های مضطرب، آن ابرهای تار بر پشت‌بام شهر کسی ایستاده است باز است چشم عالم و آدم به انتظار ما بی‌اراده از پل تقدیر رد شدیم بگذر تو هم ز مسألۀ جبر و اختیار ای آن‌که از برنده شدن سرخوشی! بدان جز باختن نبود مرا قصد از این قمار خون می‌خورم ز سنگدلی‌های خویشتن دردی نشسته در دل هر دانۀ انار ما هردو خیره‌ایم به هم چون دو آینه هر یک به اضطراب و غم دیگری دچار باید دوباره خلق شود داستان نوح ای ابر بی‌قرار! کمی بیش‌تر ببار... @anjomanadabiallameh
گفتی مرا به خنده: خوش باد روزگارت کس بی تو خوش نباشد، رو قصه‌ای دگر کن... @anjomanadabiallameh
🦋🤍 گفتی که: "از نهان دلت با خبر نیَم!" تو در دلی، کدام نهان بر تو فاش نیست؟! @anjomanadabiallameh
دل ز دستم رفت‌و‌جان هم، بی دل‌وجان چون کنم سرّ عشقم آشکارا گشت پنهان چون کنم هرکسم گوید که درمانی کن آخر درد را چون به دردم دائماً مشغول، درمان چون کنم چون خروشم بشنود هر بی خبر گوید خموش می‌تپد دل در برم می‌سوزدم جان چون کنم عالمی در دست من، من همچو مویی در برش قطره‌ای خون است دل، در زیر طوفان چون کنم در تَموزم مانده جانِ خسته و تن تب زده وآنگهم گویند براین ره به پایان چون کنم در بُن هر موی صد بت بیش می‌بینم عیان در میان این همه بت عزم ایمان چون کنم نه ز ایمانم نشانی نه ز کفرم رونقی در میان این و آن درمانده حیران چون کنم چون نیامد از وجودم هیچ جمعیت پدید بیش ازین عطار را از خود پریشان چون کنم @anjomanadabiallameh
☕🌿 ماه‌چهره‌ی خوش‌خنده، پریزادِ دل‌انگیز موهای رها کرده‌ات، آزادِ دل‌انگیز در باد بچرخان غزل موی بلندت بگذار که غوغا کند این باد دل انگیز تقویم همه روز و همه سال و همه فصل شهریور و آبانم و خرداد دل انگیز هر صبح طلوع می کند از گوشه چشمت در خوشه‌ی چشمان تو بامداد دل انگیز ای غرش مستانه که خاموش نشستی یک بار دگر سر بکش آن دادِ دل انگیز ای هندسه‌ی ساده و پیچیده و مجهول هرگوشه‌ات آباد به ابعاد دل انگیز تا کی دل دیوانه‌ام هرشب بنشیند تا سر برسد با تو به میعاد دل انگیز باید به تو دل دادن و دل بستن و باختن ای دلبرِ دلداده‌ی دلشادِ دل انگیز.... @anjomanadabiallameh
حیلت رها کن عاشقــا؛ دیوانه شو دیوانه شو و انـدر دل آتش درآ؛ پــــروانـه شــو پروانــــــه شو هــم خــویش را بیگـــانه کن؛ هم خانه را ویرانه کن و آنگه بیا با عاشقان هم خانـه شـو هم خانه شــو رو سینــه را چـون سینه ها هفت آب شو از کینه ها و آنگـــه شراب عشــق را پیمانـــه شــــو پیمانــه شـو باید کـــه جملــه جــان شــوی تا لایق جانان شوی گـــر ســوی مستــان میــروی مستانه شـــو مستانه شو… " ۸مهر" بزرگداشت @anjomanadabiallameh