#لالههای_آسمونی
درارتفاعات بازی دراز یک نمازخانهی کوچک درست کردهبودیم که فقط سه چهار نفر به سختی میتوانستند در آن نماز بخوانند. آببرای وضو و طهارت را هم شبانه با یک 20 لیتری از رودخانه بالامیآوردیم.
با همهی این مشکلات حافظیانفر زودتر از همه آمادهینماز میشد و سر وقت نمازش را میخواند.
پس از آن که او شهید شد، یک شب به یاد ارتفاعات بازیدراز و نماز خانهی کوچکمان و نمازهای سر وقت او افتادم. همان شب خوابدیدم که آقای حافظیانفر در یک باغ بزرگ و سرسبز نشسته است. گفتم: «شما که باغی نداشتی، این باغ را از کجا آوردهای.» در جوابم گفت: «این باغ نتیجهی نمازهای اول وقتی است که خواندهام.»
#شهید_علی_حافظیان_فر🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۳۴/۱/۱ تربتحیدریه ، خراسان رضوی
شهادت : ۱۳۶۲/۵/۱۲ قلاویـزان
ว໐iภ ↬ @ramzeamaliyat
#لالههای_آسمونی
غیر از جراحت اصلیاش که باعث شهادتش شد، تقریباً جای سالم در بدن نداشت، دور هم که جمع میشدیم، به شوخی میگفتیم: «حاج حسین این زخم کدام عملیات است؟»
میگفت: «کربلای 5.»
ـ این زخم؟
ـ عملیات...
در عملیات مهران این قدر به بدنش ترکش خورده بود که تقریباً از همه جای آن خون میریخت.
وقتی در خدمت حاج حسین بودیم، معمولاً شبها درِ حمام را میبست و برای استحمام میرفت؛ در ذهن خودم گمان میکردم که اینها نمیخواهند با نیروهای عادی باشند، چون به هر حال فرمانده هستند و غرور دارند.
یک بار مسئله را با خودش در میان گذاشتم و پرسیدم: «مگر شما غیر از بقیه هستید؟ چرا با بقیه حمام نمیروید؟»؛ او گفت: «وقتی حمام میروم، خیلی به من نگاه میکنند، پهلوها، پشت، دست و پایم پر از جای ترکش است و جای بخیه و زخم؛ چون بچهها خیلی نگاه میکنند راحت نیستم، میترسم احساس غرور یا تکبر به من دست بدهد».
📎فرمانده محور عملیاتی تیپ ۱ لشگر ۵ نصر
#شهید_حسین_محمدیانی🌷
#سالروز_شهادت ۱۰ آذر
@anjomaneravian