#راهیان_نور
❓بچه ها یه سوال الان کجایید ؟؟!!
تو خونه ؟
مدرسه ؟
دانشگاه ؟
سر کار ؟
▫️میدونید الان یه عده از رفیقا و آدمای دور و برمون کجان ؟؟
▫️میدونید الان کجا دارن قدم برمیدارن و عشق بازی میکنن؟؟
🔸آره الان خیلیا براشون کارت دعوت اومده و شهدا🌹 دعوتشون کردن مهمونی ...
🔹مهمون خصوصی شهدا🌹 شدن ...
👈آره راهی راهیان نور شدن
راهی سرزمین آسمانی ها ...
سرزمیتی که هرکسی لیاقلت نداره روی خاکش قدم برداره ⛔️
جایی که میدونم الان 🔻
✨ابراهیم هادی توی کانال کمیل وایساده و داره خوش آمد میگه
✨شهدای گمنام توی معراج شهدا دور تا دور حسینیه معراج وایسادنو میگن تا اینجا اومدید برای ما ، ماهم جبران میکنیم براتون خوش اومدید ...
شهدایی که تازه تفحص شدنو پیکرهای پاکشون رو وسط حسینیه روی هم چیدن ....
✨مصطفی چمران تو یادمان دهلایه منتظره ...
✨آوینی تو رمل های داغ فکه خسته نباشید میگه به کسایی که دارن توی اون خاکا قدم برمیدارن
✨غبار روبی مزار شهدای شلمچه و ...
نمیدونم تا حالا رفتین یا نه 🔻
ولی اگه دنبال یه جایی میگردین که حضور شهید🌹 رو کنار خودتون حس کنید
یا
اگه میخواید رو خاک هایی که آغشته است به خون شهدا🌹ست قدم بردارید
اگه میخواید چند روزی مهمان شهدا🌹 باشید
راهیان نور رو دریابید
بخواهید از شهدا🌹 که دعوتتون کنن
☝️یه موقع جا نمونیم از این قافله ...
بریم آخر سال وشروع سالمون رو با شهدا🌹 ببندیم
🍃به قول شهید آوینی قافله حسینی معطل کسی نمی ماند ...
#راهیان_نور
#جانمونیم
#شهدا
#شهید_محسن_حججیِ
#شهیداُمیداکبری
#شهید_محمد_حسین_محمدخانی
@ansar_zeinab69
🍂ماشین منفجر شد. بوی #دود می آمد و گوشت که در آتش آب می شد . هوا، هوای #روضهی_مادر بود.جلوتر که رفت فهمید #روح_الله_قربانی و #قدیر_سرلک شهید شده اند 😔
🍂مداح بود. در دلش روضه ی #علی_اکبر می خواند. پتو را پهن کرد ، بدن #اربأ_اربأ و سوخته دوستانش را جمع کرد. بویید و بوسید و #اشک ریخت .نمیدانم از دلتنگی هایش گفت یا قول گرفت تا سفارشش را به #ارباب بکنند . امان از لحظه ای که خواست بلند شود ،
روضه ها به کمکش آمدند. #انکسرت_ظهری...کمرش شکست😞
🍂چه #عاشورایی شد آن روز. اشک و #روضه مرهم دل داغدار #جامانده ها شد. دلش تاب نیاورد. سه روز بعد خودش هم به جمع #شهیدان پیوست🕊
🍂رفت پیش ارباب با همان لبخند همیشگی اش .مراسم #تشییع اش روضه بود.یکی از لب های خشکیده #علی_اصغر می خواند یکی از بدن اربا اربا علی اکبر.درون قبر ارام خوابیده بود . #پیراهن_مشکی حسین بر روی سینه کشیده بود، #چفیه بر گردن انداخته بود و کسی برایش سینه می زد...
از #حرم تا #قتلگاه زینب صدا می زد حسین
دست و پا می زد #حسین، زینب صدا می زد حسین...
عده ای اشک ،گریه می کردند و عده ای خون. آسمان هم گریه می کرد ؛
آرام، آرام 😭
#حاج_عمار....
خسته ام از خودم، دستم را بگیر، #نفس کم آورده ام😞
💔به مناسبت سالروز شهادت #شهید_محمد_حسین_محمدخانی
📅تاریخ تولد : ۹ تیر ۱۳۶۴
📅تاریخ شهادت : ۱۶ آبان ۱۳۹۴. حلب سوریه
🥀مزار : بهشت زهرا.قطعه ۵۳
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #عمار_عبدی #مدافع_حرم
@ansar_zeinab69